• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

استدلال

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



استدلال آن است که به‌ وسیلۀ قضایای معلوم بتوان قضایای مجهول را کشف کرد.



این واژه در لغت به معنی جستجوی دلیل و بیان حجت است. در اصطلاح منطق، استدلال آن است که به‌ وسیلۀ قضایای معلوم بتوان قضایای مجهول را کشف کرد.
چنان‌که می‌توان به وسیلۀ این دو قضیۀ معلوم: «جهان دگرگون شونده است و هر دگرگون شونده حادث است» به کشف این قضیه مجهول رسید که: «جهان حادث است».


با آنکه معمولاً حجت و استدلال را به صورت دو اصطلاح مترادف به کار می‌برند، این دو به‌طور دقیق بیان‌گر معنی واحدی نیستند و نمی‌توان آن دو را به صورت مترادف به کار برد.
استدلال واژه‌ای است در قالب مصدر که بیان‌گر یک سلسله اعمال ذهنی است و آن، عمل تنظیم کردن و پیوند دادن قضیه‌های معلوم به قصد کشف قضیه‌ای مجهول است. بر همین مبناست که اهل منطق استدلال را به «اقامۀ دلیل» و «تقریر دلیل» برای اثبات کردن مطلوب تعریف کرده‌اند. در این تعریف نیز با به کارگرفتن واژه‌های «اقامه» و «تقریر»، بر معنی مصدری استدلال تاکید شده است و این معنی را تایید می‌کند که استدلال یک سلسله عمل‌کرد ذهنی است. اما حجت، برابر موازین علم صرف، اسم است و آن استدلالی است کامل شده و صراحت یافته و در قالب واژه‌ها درآمده. بدین معنی که در پی یک سلسله عمل‌کرد ذهنی است که استدلال کامل ‌گردیده، صراحت یافته و در قالب لفظ در می‌آید و از آن به حجت تعبیر می‌شود. می‌توان گفت حجت، دلیل و برهانی است که در پی عمل‌کرد‌ی ذهنی، یعنی در پی استدلال، شکل ‌گرفته و پدید می‌آید. بر همین مبناست که در حواشی حاشیۀ ملا عبدالله آمده است که: «حجت بر سه قسم است: قیاس، استقراء و تمثیل. و این از آن‌رو است که استدلال یا از کلی به جزئی است، یا از جزئی به کلی، و یا از جزئی به جزئی دیگر». می‌توان از این سخن چنین نتیجه گرفت که چون سه‌گونه استدلال به قالب واژه‌ها درآمده و شکل گرفت، سه گونه حجت نیز پدید می‌آید.


دائرةالمعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر سید جوادی، کامران فانی، بهاءالدین خرمشاهی، حسن یوسفی اشکوری؛ تهران، نشر محبی، چاپ اول، ۱۳۸۶.


سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «استدلال»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۳/۱۸.    



جعبه ابزار