• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تار

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تار، نوعی ساز زهی ـ زخمه‌ای ایرانی است.



تار (در لغت به معنای سیم یا رشته) یکی از سازهای اصلی موسیقی ردیف دستگاهی ایرانی از دوره قاجار تاکنون است.


این ساز از دو محفظه طنینیِ متصل به هم به نام‌های کاسه و نقاره و یک دسته تشکیل شده است.
اندازه نقاره از کاسه کوچک‌تر است و دسته تار بدان وصل شده است.جنس کاسه و نقاره و دسته تار عمدتاً از چوب توت است.
بر درازای دسته از دو سو دو نوار سفید ، بیش‌تر از جنس استخوان شتر یا عاج ، چسبانده می‌شود.
روی دهانه کاسه و نقاره، پوست بره نوزاد کشیده می‌شود که طنین و زنگ خاص صدای تار بیش‌تر به این بخش از ساز برمی‌گردد.
سیم‌های تار در منتهی‌الیه دسته، بر روی کاسه، به سیمگیر بسته، و از روی یک پل از شاخ حیوانات ــ که به آن خَرَک می‌گویند ــ رد می‌شوند و با گذشتن از روی دسته و برآمدگی انتهای آن (شیطانک) به درون جعبه‌ای حاوی گوشی‌های ساز می‌روند و دور گوشی‌ها پیچیده می‌شوند.
روی دسته تار، پرده‌ها بسته می‌شوند که از زِه (روده) یا نخ جراحی‌اند و جای صداها (نُتها) را مشخص می‌کنند.


مضرابِ تار، از یک گلوله مومی کوچک و قطعه فلزی تراشیده شده و آبداده تشکیل می‌شود.
جنس این فلز از برنج یا همبسته‌های دیگر است.


اندازه دسته و کاسه و نقاره تار، به دلخواه، متفاوت ساخته می‌شود.


تار امروزه شش سیم دارد: دو سیم سفید، دو سیم زرد از جنس برنج، یک سیم زنگ و یک سیم بم از جنس برنج.
سیم‌های سفید و سیم‌های زرد، دوبه دو کوک می‌شوند.


تار تا اواخر دوره قاجار، پنج سیم داشت و اضافه کردن سیم ششم میان سیم زرد و بم را کار غلامحسین درویش خان (متوفی ۱۳۰۵ش) دانسته‌اند.
[۱] روح اللّه خالقی، سرگذشت موسیقی ایران، ج۱، ص۳۲۱، بخش ۱، تهران ۱۳۵۳ش.



معمولاً در تار، دو سیم سفید منطبق بر دُ (Do)، دو سیم زرد منطبق بر سُل (Sol) با فاصله پنجم، سیم زنگ با فاصله هشتم و سیم بم به دلخواه نوازنده کوک می‌شود.
[۲] حسینعلی ملاّ ح، فرهنگ سازها، ج۱، ص۱۵۰، تهران ۱۳۷۶ش.
[۳] مهدی ستایشگر، واژه نامه موسیقی ایران زمین، ذیل واژه، ج ۱، تهران ۱۳۷۴ش.



در تارنوازی، به شرط مهارت، می‌توان انواع کیفیت‌های اجرایی ــ متصل و منفصل ــ را از کار درآورد.
تک‌های واضح و شفاف آن در صورت مهارت نوازنده و تداوم صحیح به صورت «ریز»، می‌توانند صدای ساز کششی (آرشه‌ای) را تداعی کنند.
[۴] حسینعلی ملاّ ح، فرهنگ سازها، ج۱، ص۱۵۳ـ ۱۵۴، تهران ۱۳۷۶ش.



وسعت تار دو هنگام ونیم است.
بعد از این‌که موسیقی‌دان مشهور عصر رضاشاه، علینقی وزیری (متوفی ۱۳۵۸ش)، دسته را تا روی نقاره امتداد داد، چند صدای دیگر به وسعت آن افزوده شد.


نوازنده تار با دست راست مضراب، و با دست چپ ، پرده‌ها را می‌گیرد و با مضراب روی سیم‌ها ــ بیش‌تر در محوطه کاسه ــ می‌نوازد.
شیوه در دست گرفتن تار به هنگام نوازندگی متفاوت است و از همین رو تارهای متفاوتی ساخته شده است.


تعدادی از تارهای دوره قاجار ، ساخته یحیای اول ، کوچک‌تر و گاه در برش‌هایی متفاوت با تارهای بعد از خود بود.
[۵] محمدرضا لطفی، «بنیادهای نوازندگی تار»، ج۱، ص۲۳۹، در کتاب سال شیدا: مجموعه مقالات موسیقی، ویژه‌ی پژوهش در فرهنگ ایران، گردآورنده محمدرضا لطفی، تهران: کتاب خورشید، ۱۳۷۸ش.
این تارها که به «سینه‌ای» معروف‌اند، برای قرار گرفتن روی سینه نوازنده و نواختن با دست در حالی که ساعدها رو به بالاست، ساخته شده‌اند.
شیوه مضراب زدن و پرده‌گیری آن‌ها نیز با تارهای دیگر متفاوت است.
بسیاری از عکس‌های دوره قاجار، نوازندگان را بدینگونه در حال نوازندگی نشان می‌دهد.


امروزه حجم کاسه و نقاره تار بزرگ‌تر و امکانات آن نیز متفاوت است.
این تارها را روی پای راست می‌گذارند و هنگام نواختن آن دست‌ها و سر نوازنده رو به پایین است.
[۶] محمدرضا لطفی، «بنیادهای نوازندگی تار»، ج۱، ص۲۳۷ـ۲۳۹، در کتاب سال شیدا: مجموعه مقالات موسیقی، ویژه‌ی پژوهش در فرهنگ ایران، گردآورنده محمدرضا لطفی، تهران: کتاب خورشید، ۱۳۷۸ش.



شیوه‌های نوازندگی تار، متنوع است.
همه آن‌ها فنون و نحوه بیان مشترکی دارند، غیر از روش جدیدی که علینقی وزیری با استفاده از آموخته‌های خود از موسیقی غربی، در پیش گرفت.
مطرح‌ترین شیوه‌های تارنوازی در قرن حاضر به طورخلاصه عبارت است از: ۱) شیوه سنّتی دوره قاجار، که در آن دوره خانواده فراهانی (آقاعلی اکبر و آقاغلامحسین و آقاغلامرضا و میرزا حسینقلی و میرزا عبداللّه) سردمدار آن بودند. ۲) شیوه سنّتی با اندکی گرایش متجددانه و با تجدیدنظر در بعضی فنون، که درویش خان شاخص آن است و شاگردان وی، مرتضی نی داوود و ارسلان درگاهی و موسی معروفی و نورعلی برومند بوده‌اند. ۳) شیوه مدرسه‌ای با استفاده از بعضی فنون غربی که با بعضی خصوصیات اجرایی موسیقی ایرانی متناسب است؛ مؤسس این شیوه علینقی وزیری بود و برخی شاگردان وی، از جمله حسین سنجری و سلیمان سپانلو و عبدالعلی وزیری، آن را ادامه دادند و بیش‌تر به کار گروه نوازی می‌آمد. ۴) شیوه مبتنی بر بیان سنّتی، اما نازل‌تر از شیوه مکتب فراهانی که در اصفهان ، خانواده شهناز (شعبان و جلیل و حسین) و در تهران ، شکراللّه قهرمانی و بعدها عبدالحسین شهنازی و لطف اللّه مجد و فرهنگ شریف، نمونه‌های آن به شمار می‌آمده‌اند.


اغلب موسیقی‌دانان معاصر ایرانی با تار آشنا بوده‌اند و آن را مناسب‌ترین ساز برای اجرای حالات و کیفیات موسیقی ایرانی دانسته‌اند.
از زمان تثبیت نهایی موسیقی ردیف دستگاهی به عنوان زبان رسمی موسیقی ایران در ۱۵۰ سال پیش، تار مهم‌ترین ساز موسیقی ایرانی بوده است.


تار هم در تک نوازی و هم در گروه نوازی کاربرد دارد.


تار از حیث دقت در نشان دادن فواصل پرده‌های موسیقی ایرانی مورد توجه محققان است.
بعضی محققان با مطالعه عکس‌های به جا مانده از تارهای قدیم و گاه با دستیابی به نمونه‌های آن، تلاش کرده‌اند تا از روی اندازه بین پرده‌های روی دسته تار به نظام فواصل موسیقی قدیمی پی ببرند.
[۷] مجید کیانی، هفت دستگاه موسیقی ایران، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۷۴، تهران ۱۳۷۱ش.



تار در بین سازهایی که قادرند یک دور کامل فواصل موسیقی ایرانی را نشان دهند، از بیش‌ترین امکانات برخوردار است.
[۸] محمدرضا لطفی، «بنیادهای نوازندگی تار»، ج۱، ص۲۳۰، در کتاب سال شیدا: مجموعه مقالات موسیقی، ویژه‌ی پژوهش در فرهنگ ایران، گردآورنده محمدرضا لطفی، تهران: کتاب خورشید، ۱۳۷۸ش.



در ۱۲۹۹ش/ ۱۹۲۰ در برلین علینقی وزیری اولین کتاب آ موزش تار را با نام دستور تار نوشت و چاپ کرد.
سپس در ۱۳۱۳ش در تهران دستور جدید تار و سه تار از او به چاپ رسید.
از آن به بعد دستورهای آموزشی و قطعات نغمه نویسی شده مختلفی برای تار نوشته شده است.


(۱) علاوه بر اطلاعات شخصی مؤلف.
(۲) روح اللّه خالقی، سرگذشت موسیقی ایران، بخش ۱، تهران ۱۳۵۳ش.
(۳) مهدی ستایشگر، واژه نامه موسیقی ایران زمین، ج ۱، تهران ۱۳۷۴ش.
(۴) مجید کیانی، هفت دستگاه موسیقی ایران، تهران ۱۳۷۱ش.
(۵) محمدرضا لطفی، «بنیادهای نوازندگی تار»، در کتاب سال شیدا: مجموعه مقالات موسیقی، ویژه‌ی پژوهش در فرهنگ ایران، گردآورنده محمدرضا لطفی، تهران: کتاب خورشید، ۱۳۷۸ش.
(۶) حسینعلی ملاّ ح، فرهنگ سازها، تهران ۱۳۷۶ش؛


۱. روح اللّه خالقی، سرگذشت موسیقی ایران، ج۱، ص۳۲۱، بخش ۱، تهران ۱۳۵۳ش.
۲. حسینعلی ملاّ ح، فرهنگ سازها، ج۱، ص۱۵۰، تهران ۱۳۷۶ش.
۳. مهدی ستایشگر، واژه نامه موسیقی ایران زمین، ذیل واژه، ج ۱، تهران ۱۳۷۴ش.
۴. حسینعلی ملاّ ح، فرهنگ سازها، ج۱، ص۱۵۳ـ ۱۵۴، تهران ۱۳۷۶ش.
۵. محمدرضا لطفی، «بنیادهای نوازندگی تار»، ج۱، ص۲۳۹، در کتاب سال شیدا: مجموعه مقالات موسیقی، ویژه‌ی پژوهش در فرهنگ ایران، گردآورنده محمدرضا لطفی، تهران: کتاب خورشید، ۱۳۷۸ش.
۶. محمدرضا لطفی، «بنیادهای نوازندگی تار»، ج۱، ص۲۳۷ـ۲۳۹، در کتاب سال شیدا: مجموعه مقالات موسیقی، ویژه‌ی پژوهش در فرهنگ ایران، گردآورنده محمدرضا لطفی، تهران: کتاب خورشید، ۱۳۷۸ش.
۷. مجید کیانی، هفت دستگاه موسیقی ایران، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۷۴، تهران ۱۳۷۱ش.
۸. محمدرضا لطفی، «بنیادهای نوازندگی تار»، ج۱، ص۲۳۰، در کتاب سال شیدا: مجموعه مقالات موسیقی، ویژه‌ی پژوهش در فرهنگ ایران، گردآورنده محمدرضا لطفی، تهران: کتاب خورشید، ۱۳۷۸ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تار»، شماره۳۰۵۳.    



جعبه ابزار