تزوکات تیموری (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تزوکات تیموری اثر ابوطالب حسینی تربتی، معروف به عریضی، مردی
خراسانی از نیمه اول سده ۱۱ ق/ ۱۷ م که هیچ اطلاعی درباره او در دست نیست، جز این که کتابی منسوب به امیر تیمور گورکانی را از ترکی جغتایی به
فارسی برگردانده است. این کتاب که به ملفوظات تیمور یا واقعات تیموری شهرت یافته، شامل شرح زندگی و آراء و اندیشههای سیاسی و نظامی سردودمان گورکانیان است که به ادعای ابوطالب، اصل آن را خود امیر تیمور (حک ۷۷۱- ۸۰۷ ق/ ۱۳۶۹- ۱۴۰۴ م) انشار کرده است.
مولف تزوکات، آن را به دو بخش تقسیم نموده که در مقالت اول که عنوان آن تدبیرات و کنکاش هاست، به صیغه اول به شرح رویدادهای زندگی خویش پرداخته است.در بخش دوم، سخن از دستورالعمل تزوکات برای امور سلطنت است. این دستورالعمل مشتمل بر دوازده امر است. از جمله رواج
دین خدا و تقویت شریعت محمدی، جلب رضایت مردم با
عدالت و
انصاف ، احترام به
سادات ،
علماء ،
مشایخ و
عقلاء .
ابوطالب در مقدمه کوتاه این کتاب گزارش داده است که در سفری به
مکه و
مدینه ، در کتابخانه حاکم
یمن به نام جعفر پاشا، به کتابی ترکی برخورده که در آن، تیمور از رویدادهای زندگی خود از ۷ تا ۷۰ سالگی و نیز نظریات و تدابیرش در زمینه کشورداری و اداره نظامات سپاه سخن رانده بوده است. این گزارش را افضل بخاری (د ۱۰۶۱ ق/ ۱۶۵۱ م) در مقدمه ملفوظات صاحب
قران با مختصر شاخ و برگ اضافی تکرار کرده است. به گفته وی، ابوطالب ضمن سفر به سرزمینهای
روم و
عربستان ، در یمن با جعفر پاشا، امیر آنجا آشنا شد و او کتاب ارزشمندی را که در کتابخانه خود داشت، به وی نشان داد و ابوطالب بی درنگ به ترجمه فارسی آن کمر بست و این کار عظیم را در
هندوستان به پایان برد.
ابوطالب، سپس ترجمه خود را در ۱۰۴۷ ق/ ۱۶۳۷ م فرزند جهانگیر گورکانی، امپراتور وقت هند که از عقاب امیر تیمور بود، پیشکش کرد؛ اما وی متوجه خطاها و کاست و فزودهایی در ترجمه ابوطالب شد و دریافت که این ترجمه شامل پارهای اطلاعات است که در ظفرنامه شرف الدین علی یزدی (د ۸۵۸ ق/ ۱۴۵۴ م) و دیگر تاریخهای مستند نیامده است و یا بخشهایی از آن با گزارشهای شرف الدین مطابقت ندارد. بنابراین محمد افضل بن تربیت خان بخاری را که تنها از سرداران بنام، بلکه از نویسندگان بلندپایه عهد وی یا به نظر چارلز استوارت در دربار شاه جهان مربی یا لله باشی بود، مامور کرد تا ترجمه ابوطالب را از نطر بگذراند و آن را از اغلاط تاریخی بپیراید و با مندرجات طفرنامه یزدی که در حدود ۳۰ سال پس از مرگ امیرتیمور نوشته شده، هماهنگ سازد. این ترجمه بازبینی شده، نام ملفوظات صاحب قران به خود گرفت.
در اینکه محمد افضل تا چه حد در کار ابوطالب تغییرات و اصلاحات انجام داده باشد، اظهارنظرهای صاحب نظران متفاوت است. در میان گفتههای آنان به عبارتی چون «اصلاح پارهای اغلاط تاریخی»، «تجدیدنظر اساسی» و «تحریر نوو مفصل تر» برمی خوریم. به نظر الیوت این تغییرات مهم تر و بزرگ تر از آنچه واقعا بوده، وانمود شده است. به گزارش وی وقتی چارلز استوارت بخشی از ملفوظات ابوطالب را به
انگلیسی ترجمه کرد، دو نسخه از ملفوظات صاحب قران، کار محمد افضل را دریافت داشت. وی آنها را با ترجمه ابوطالب مقایسه کرد و تنها چیزی که در کار محمد افضل اضافه دید، قطعاتی بود از ظفرنامه یزدی، توضیحی در مورد بعضی جرئیات حذف شده در کار ابوطالب و کوشش در اثبات سنی بودن تیمور و بس.
جان داوسن، ویرستار «تاریخ هند» الیوت که قسمتهایی از ترجمه ابوطالب و کار محمد افضل را مقایسه کرده، تفاوتهایی بیش از آنچه میان دو روایت از کارواحدی میتوان انتظار داشت، نیافته است. وی میگوید: تا آنجا که هندوستان مربوط میشود، تفاوتی میان کار ابوطالب و کار محمد افضل دیده نمیشود.
همان گونه که اشاره شد، اصل کتاب ملفوظات تیموری، به ادعای ابوطالب، حاوی یادداشتهای امیرتیمور از رویدادهای زندگی او از آغاز تا هنگام
مرگ است که یا شخصا نوشته یا دبیران دربارش آن یادداشتها را زیر نظر مستقیم وی، به صورت کتابی نوشتهاند. به دنبال این زندگی نامه، بخش دیگری به نام تزک یا تزوکات (بنیادها، تدابیر، طرحها یا اندیشهها) آمده که در بردانده آراء و سیاستهای
تیمور درباره شیوه ملک گیری و ملک داری است که ظاهرا آن را برای استفاده اولاد و جانشینش تقریر کرده است. در بعضی مآخذ و کتاب شناسیها، به همه کتاب (زندگی نامه و تزوکات)، تزوکات تیموری اطلاق کردهاند، در صورتی که «تزوکات» واقعا بخشی یا ضمیمهای از ملفوظات تیموری بوده است.
گروهی از منتقدان بر این عقیدهاند که تیمور خون ریز و شیفته جهان ستانی، نمیتوانسته فرصتی برای تحریر یادداشتهای روزانه داشته باشد و بنابراین چیزی به نام ملفوظات ترکی که انشای او بوده باشد، وجود ندارد، بلکه ابوطالب برای آنکه کارش اعتبار و قبول عام یابد، خود کتابی را با استفاده از تواریخ دیگر و در راس همه، ظفرنامههای نظام الدین شامی و علی یزدی، به قلم آورده و آن را به تیمور منسوب ساخته است.
بعضی
خاورشناسان ؛ مانند ریو، ادوارد زاخاو اتریشی و ادوارد براون در صحت این انتساب سخت تردید کردهاند و مجتبی مینوی نیز میگوید: ظن این که گفتههای ابوطالب در دیباچه ملفوظات درباره شیوه دستیابی او به اصل ملفوظات در
حرمین شریفین راست نباشد و همه از اختراعات خود او بوده باشد، بسیار قوی است. به عکس، ویلیام دیوی در نامهای به جوزف وایت. دلیلهای متعددی در صحت انتساب اصل ملفوظات به تیمور و درستی اظهارات ابوطالب ارائه کرده است و ایرادهایی را که دیگران بر اصالت کار وارد کرده یا میتوانند وارد کنند، پاسخ گفته است.
به هر حال کتاب، تنها با مقداری تفاوت در درجه اصالت، تصویری است از کنش، منش و ذهنیات امیرتیمور؛ بر پایه این کتاب، تیمور تنها امیری خونریز و ویرانگر نیست، بلکه در بسیاری جاها فرمانروایی سیاستمدار و دولت مردی تمام عیار جلوه میکند که صفات و
اخلاق نیک را خوب تشخیص میدهد و به فرض آنکه به مقتضای سخنان پسندیدهای که بر زبان رانده، عمل نکرده باشد- که این خود دلیل بر سیاستمدار بودنش تواند بود- لااقل از گفتار نیک و کردار نیک وقوف داشته است.
در این کتاب، تیمور مردی است که به رای زنی و شور سخت اعتقاد دارد؛ به دین
اسلام و ترویج آن خود را متعهد میداند و بالاترین احترام رابرای آل
محمد قائل است؛
سپاه و رعیت را در مرتبه بیم و امید نگه میدارد و گفتار و کردار
دوست و
دشمن را به تحمل و تغافل درمی گذراند؛ با دشمن مدارا میکند تا دشمنی او مبدل به دوستی شود و کسانی را که به وی التجا میآورند، حتی آنان که در حق وی بدی کردهاند، با
محبت شرمنده احسان خود میکند؛ به گشاده رویی و
رحم و
شفقت ، خلق
خدا را رام خود میکند و به عدالت میگرود و از
ظلم و بیداد دوری میگزیند؛
سپاه و رعیت را به یک چشم میبیند، توشه سپاه را، پیش از آنکه طلب کنند، میدهد و سپاه را برحسب درجاتشان در مراتب خود نگه میدارد که از حد خود قدم بیرون نگذارند و مرتبه ایشان را به بلند و به پست میکند؛ هر کس از
گنهکاران به
دیوان عدالت وی درآیند، بر آنان میبخشاید و در گناه دوم و سوم فراخور
گناه سزا میدهد؛ تا کاری را به اتمام نرساند، فسخ عزیمت نمیکند.
ارزش زبان شناختی و سبک شناختی: اگر هم در صحت انتساب ملفوظات به تیمور تردیدی باد، در ارزش آن تیمور
زبان و اسلوب بیان جای سخن نیست، چه این کتاب اثری است از اواسط سده ۱۱ ق/ ۱۷ م که میتواند به عنوان یکی از نمونههای نثر آن دوران در بررسیهای سبک شناختی ملحوظ گردد.
نخستین نکتهای که در ملفوظات جلب توجه میکند، این است که به عکس غالب کتابهای عهد تیموری، عموما به شیوهای ساده و عاری از تصنع نوشته شده است. در این کتاب، چه تالیف باشد، چه ترجمه، ابوطالب وقایع نگاری را وسیله هنر نماییهای ادبی و بلاغی قرار نداده است. در نوشته او تقریبا همه جا گزارش صرف یا تاریخ محض میبینیم تا صنعتگریهای منشیانه مرسوم زمان. گرچه دلیلی محکم نیست، اما همین سادگی و دوری از حشو و زواید، خود میتواند تا حدی مؤید این نکته باشد که اصل متاب احتمالا به انشای خود تیمور بوده یا دست کم تقریرات اوست که زیرنظر خودش نوشتهاند. میتوان چنین فرض کرد که آنچه را احتمالا تیمور- با آن ذهن تاآشنا با آرایشگریهای ادیبانه- گفته، ابوطالب عینا بی هیچ افزایش و آرایشی به
فارسی برگردانده است.
جز معدودی کلمات نسبتا غریب (برای خواننده ناآشنا به متون ادبی و تاریخی)؛ مانند معارک، مهالک، مستمال، انصرام، اصاغر و نبایر، که احتمالا معمول زمان بوده و صرف نظر از شماری کلمات مغولی؛ همچون تزک و یا تزوک و واژههایی از این دست، پیچیدگی و ابهامی در نثر ابوطالب نمییابیم.
از مزایای این کتاب، اشتمال آن بر پارهای از اصطلاحات دیوانی و نظامی عهد تیموری است.
کتاب از همان ابتدای ترجمه یا تالیف مورد اعتنا بوده است. پس از آنکه بخش تزوکات کتاب مذکور، نخستین بار همراه با ترجمه
انگلیسی در ۱۷۸۳ م به چاپ رسید، ترجمههای دیگری هم از آن به
فرانسوی ،
آلمانی و اردو صورت گرفته که همه به چاپ رسیده است.
به نظر میرسد که بخش اصلی ملفوظات که شامل شرح زندگی تیمور است، تنها به زبان انگلیسی ترجمه شده باشد، آن هم به طور کامل. در ۱۲۴۶ ق/ ۱۸۳۰ م چارلز استوارت، بخشی از این کتاب را که مربوط به زمان کودکی تا ۴۱ سالگی تیمور (تا ۷۷۷ ق/ ۱۳۷۵ م) است، به زبان انگلیسی ترجمه کرد و در
لندن به چاپ رساند.
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.