جبار بن صخر انصاری اصلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَبّاربن صَخر انصاری: از حاضران در بیعت عقبه دوم بود.
جبّاربن صَخر بن اُمیه انصاری از تیره خزرجی بنوسَلِمه است
و منسوبان به وی را جَبّاری گویند.
کنیه وی ابوعبداللّه
و به نوشته عسکری، معروف به «
ابن خَنْساء » بود.
مادرش عتیکه دختر خرشه
یا عُلَیّه
یا سعاد دختر سلمه از فرزندان
جشم بن خزرج بود
که احتمالاً برخی تصحیف باشد. برخی منابع شرح حال نگاری، افزون بر جباربن صخر از فردی با نام
جابربن صخر یا
حیان بن ضمره یاد کرده و عنوان جداگانهای به این دو نام اختصاص دادهاند، در حالی که اطلاعات مندرج ذیل این دو نام همان اطلاعات مربوط به جبار بن صخر انصاری است، از این رو به نظر میرسد این دو نام صورت تصحیف شده جباربن صخر باشد.
براساس تمامی روایات، او در عقبه دوم همراه ۷۰ تن از انصار به منظور دعوت از
پیامبر برای
هجرت به
مدینه ، حضور داشت،
از این رو در منابع از وی با وصف «عَقَبیّ» یاد شده است.
وی هنگام جایابی
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم برای استقرار در مدینه، هنگامی که
شتر آن حضرت در محله
بنی نجار زانو زد با تحریک شتر رسول خدا، قصد داشت که مرکب پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را از آن محل به سوی سکونت گاه
بنی سلمه هدایت کند که موفق نشد.
در ماجرای
عقد اخوت میان
مهاجر و
انصار ، پیامبر میان وی و
مقدادبن اسود برادری برقرار کرد.
با آغاز درگیریها میان رسول خدا و دشمنان اسلام، جباربن صخر در این جنگها حضور فعال داشت.
بنابر اخبار، وی در
غزوه بُواط که پیامبر قصد حمله به کاروان تجاری
قریش را داشت همراه رسول خدا بود. آن حضرت جبار و صحابی دیگری را مامور کرد تا پیشاپیش حرکت کرده، در منطقه اُثایَه ـ در ۲۵ فرسخی مدینه و در مسیر جحفه به مکه ـ حوضی ساخته، آن را از آب پر کنند تا همراهان از آن استفاده کنند.
این در حالی است که به نقل
ابن منده و ابونعیم پیامبر وی را مامور تجسس از
مشرکان کرد.
یدر سال دوم هجرت، جباربن صخر در ۳۲ سالگی با شرکت در
نبرد بدر به هنگام فرار مشرکان،
نوفل بن خویلد را که برای رهایی از کشته شدن، رزمندگان
مسلمان را تحریک میکرد تا اسیرش کنند و از
فدیه آزادی اش مالی به دست آورند به
اسارت درآورد؛ اما
امام علی علیهالسّلام چون نوفل را دید، خواسته رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را درباره او (اللَّهم اکفنی نوفل بن خویلد) تحقق بخشید و او را کشت.
افزون بر فعالیتهای یاد شده از جبار در جنگ بدر، برخی منابع او را نگهبان رسول خدا در این
جنگ معرفی کردهاند.
پس از پیروزی مسلمانان در بدر نگرانیهای یهودیان از پیامبر بیشتر شد و یکی از اقدامهای ایشان تلاش برای تفرقه میان
اوس و خزرج بود. حکایت
شاس بن قیس یهودی یکی از همین کارهاست که احتمالاً پس از بدر روی داده و سیره نگاران نیز این رخداد را پس از وقایع نبرد بدر بیان کردهاند.
مفسران در
شان نزول آیه ۱۰۰
آل عمران آوردهاند که پس از حضور
پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در مدینه و از میان رفتن کینهها و دشمنیها میان اوس و خزرج، یهودیان این اوضاع را نپسندیده، درصدد زنده کردن دشمنیهای پیشین میان این دو طایفه برآمدند. شاس بن قیس یهودی در این زمینه پیشگام شد و با فرستادن واسطهای در میان گروهی از اوسیان و خزرجیان با یادآوری جنگهای میان این دو طایفه و نقل برخی اشعار آن ایام، عواطف ایشان را تحریک کرد. جباربن صخر خزرجی و اوس بن قیظی اوسی که در این جمع حضور داشتند به دام توطئه شاس گرفتار آمده، به نزاع برخاستند و از دیگر افراد
عشیره خود نیز خواستند که به آنان پیوسته، سلاح برگیرند. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم چون از ماجرا آگاه شد، آنان را اندرز داد و از فراخوانی به مسائل جاهلی، نهی کرد. اندرز رسول خدا کارگر شد و ایشان از رفتار ناپسند خویش بازگشته، عذرخواهی کردند؛ آن گاه آیات ۹۹ - ۱۰۰ آل عمران
در این باره نازل شد و از توطئههای
یهود پرده برداشت،
هرچند برخی احتمال دادهاند که آیات یاد شده مورد خاصی را در نظر نداشته و به همه اقدامهای یهودیان برضد رسول خدا اشاره میکند.
خداوند در این آیات یهودیان را نکوهش میکنند که چرا راه را بر
مؤمنان میبندند و به مؤمنان گوشزد میکند که چنانچه تحت تاثیر یهودیان قرار گیرند، آنها مؤمنان را به
کفر بازخواهند گرداند: «قُل یـاَهلَ الکِتـبِ لِمَ تَصُدّونَ عَن سَبیلِ اللّهِ مَن ءامَنَ تَبغونَها عِوَجـًا واَنتُم شُهَداءُ ومَا اللّهُ بِغـفِلٍ عَمّا تَعمَلون• یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِن تُطیعوا فَریقـًا مِنَ الَّذینَ اوتُوا الکِتـبَ یَرُدّوکُم بَعدَایمـنِکُم کـفِرین».
جباربن صخر در
نبرد احد نیز شرکت کرد. در این روز چون لشکر مسلمانان دچار آشفتگی و اضطراب شد به گونهای که مسلمانان یکدیگر را میزدند، جباربن صخر از روی سردرگمی ضربهای بر سر
حباب بن منذر انصاری از طایفه خود زد.
او همچنین شاهد کوچ
بنی نضیر از سرزمینشان پس از در افتادن با رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بود و میگفت: هرگز زر و زیور و شوکتی چون زر و زیور ایشان را در قومی ندیدهام که از سرزمینی به سرزمین دیگر تبعید میشوند.
بنابر دستهای از روایات، جباربن صخر پس از به دار آویخته شدن
خبیب بن عدی در اواخر سال چهارم هجری در
مکه ، در
سریهای همراه
عمرو بن امیه ضمری ـ احتمالاً در سال پنجم ـ برای ترور
ابوسفیان به آن دیار رفت
که این ماموریت، موفق نبود؛ گویا گزارشهای موجود در این زمینه به داستان گراییده و به نظر میرسد در بیان جزئیات، افزودههایی به اصل حادثه ملحق شده باشد.
جبار در سال هشتم و درپی شهادت
عبداللّه بن رواحه ، مسئول تخمین میزان محصولات زراعی سرزمینهای خیبر، جانشین وی گردید.
عمر نیز به سبب تجاربی که جبار در این زمینه داشت، به هنگام اخراج
یهودیان خیبر از
جزیرة العرب وی و چند تن دیگر را متصدی قیمت گذاری و تقسیم زمینهای
خیبر کرد.
برخی مفسران ذیل آیه ۱۵
فتح به این امر اشاره کردهاند.
پس از آن در تقسیم زمینهای
وادی القری میان مسلمانان دخالت داشت
و سهمی نیز به خود او رسید.
جبار در سال نهم در سریهای به فرماندهی امام علی علیهالسّلام برای شکستن بت فُلس (بت قبیله طی در سرزمین
نجد ) شرکت کرد و پرچم (لواء) این
سریه به دست او بود. به نقلی وی در این جنگ برای چگونگی رویارویی با دشمن، طرحی را با امام علی علیهالسّلام در میان گذاشت که
امام آن را پسندید و براساس آن عمل کرد.
هنگام فراخوانی رسول خدا برای
جنگ تبوک در سال نهم، جدبن قیس که از تیره
بنی سلمه و بزرگ ایشان بود و در دل
نفاق داشت،
از جباربن صخر و گروهی دیگر از بنو سلمه میخواست که به دلیل گرمی هوا در جنگ شرکت نکنند
؛ اما به رغم این تلاشها جبار در
غزوه تبوک شرکت کرد.
او به سال ۳۰ هجری در
خلافت عثمان در شهر مدینه در سن ۶۰ سالگی درگذشت و نسلی از وی برجای ماند.
سن وی هنگام رحلت با توجه به شرکت وی در سن ۳۲ سالگی در نبرد بدر، ۶۰ سال بوده است،
بنابراین، گزارش نویسندگانی که سن وی را به هنگام مرگ ۶۲ سال نوشتهاند، دقیق نیست.
دو دختر به نامهای سمیکه و عصیمه که در شمار بیعت کنندگان با رسول خدایند، از جمله فرزندان وی بودند.
وی را در شمار
صحابه رسول خدا و راویان آن حضرت برشمردهاند.
اخبار مکه، الفاکهی (م. ۲۷۹ ق.)؛ به کوشش عبدالملک، بیروت، دارخضر، ۱۴۱۴ ق؛ اسباب النزول، الواحدی (م. ۴۶۸ ق.)؛ به کوشش کمال بسیونی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۱ ق؛ اسدالغابه، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ ق.)؛ بیروت، دار الکتاب العربی؛ الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ ق.)؛ به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ الاکتفاء، ابی الربیع اندلسی، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۷ ق؛ الاکمال فی اسماء الرجال، الخطیب التبریزی (م. ۷۴۱ ق.)؛ تعلیق: ابی اسداللّه بن الحافظ، قم، مؤسسه اهل بیت علیهم السلام؛ امتاع الاسماع، المقریزی (م. ۸۴۵ ق.)؛ به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۰ ق؛ الانساب، السمعانی (م. ۵۶۲ ق.)؛ به کوشش عبدالله عمر، بیروت، دارالجنان، ۱۴۰۸ ق؛ انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ ق.)؛ به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ البدایة والنهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م. ۷۴۸ ق.)؛ به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ ق؛ تاریخ الخمیس، حسین بن محمد الدیار بکری، بیروت، مؤسسة سفیان، ۱۲۸۳ ق؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م. ۵۷۱ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ تاریخ المدینة المنوره، ابن شبّة النمیری (م. ۲۶۲ ق.)؛ به کوشش شلتوت، قم، دارالفکر، ۱۴۱۰ ق؛ تصحیفات المحدثین، حسن بن عبداللّه العسکری (م. ۳۸۲ ق.)؛ القاهرة، المطبعة العربیة الحدیثة، ۱۴۰۲ ق؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم (م. ۳۲۷ ق.)؛ به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریة، ۱۴۱۹ ق؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)؛ به کوشش شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۹ ق؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ ق؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ ق؛ جمهرة انساب العرب، ابن حزم (م. ۴۵۶ ق.)؛ به کوشش لجنة من العلماء، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ الدرر، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ ق.)؛ به کوشش شوقی ضیف، قاهرة، دارالمعارف، ۱۴۰۳ ق؛ رجال الطوسی، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)؛ به کوشش قیومی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ ق؛ الروض الانف، السهیلی (م. ۵۸۱ ق.)؛ به کوشش عبدالرحمن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ ق؛ سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی (م. ۹۴۲ ق.)؛ به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۴ ق؛ السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۸-۲۱۳ ق.)؛ به کوشش محمد محی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح و اولاده، ۱۳۸۳ ق؛ صحیح مسلم، مسلم (م. ۲۶۱ ق.)؛ بیروت، دارالفکر؛ الطبقات، خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ ق.)؛ به کوشش سهیل زکّار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق؛ الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ ق.)؛ بیروت، دار صادر؛ عیون الاثر، ابن سید الناس (م. ۷۳۴ ق.)؛ بیروت، مؤسسة عزالدین، ۱۴۰۶ ق؛ اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ ق.)؛ به کوشش عبداللطیف، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۰ ق؛ المحبّر، ابن حبیب (م. ۲۴۵ ق.)؛ به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده؛ المستدرک علی الصحیحین، الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ ق.)؛ به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ ق.)؛ بیروت، دارصادر، ۱۹۹۵ م؛ المعجم الکبیر، الطبرانی (م. ۳۶۰ ق.)؛ به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ ق؛ معرفة الصحابه، ابونعیم اصفهانی (م. ۴۳۰ ق.)؛ به کوشش محمد حسن و مسعد عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۲ ق؛ المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ ق.)؛ به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ ق؛ نسب معد والیمن الکبیر، ابن الکلبی (م. ۲۰۴ ق.)؛ به کوشش ناجی حسن، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۲۵ ق.
دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«جبار بن صخر انصاری »