• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جعفر بن ابی‌طالب در شأن نزول اصلی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جعفر بن ابی طالب: از شهدای صدر اسلام می باشد.

فهرست مندرجات

۱ - شناسنامه
۲ - تولد
۳ - کفالت جعفر توسط ابوطلب
۴ - خصوصیات اخلاقی در زمان جاهلیت
۵ - جزو نخستین مسلمانان
۶ - هجرت بسوی حبشه
۷ - تلاش قریش برای بازگرداندن جعفر
۸ - اقامت در حبشه
۹ - بازگشت به مدینه
۱۰ - خوشحالی پیامبر از بازگشت جعفر
۱۱ - صاحب دو هجرت
۱۲ - برعهده گرفتن کفالت دختر حضرت حمزه
۱۳ - فرماندهی غزوة الامراء
۱۴ - شهادت جعفر
۱۵ - لقب جعفر طیار
۱۶ - آگاهی پیامبر از شهادت جعفر طیار
۱۷ - سن جعفر هنگام شهادت
۱۸ - شعر سرایی مداحان در سوگ جعفر
۱۹ - توانایی های جعفر طیار
۲۰ - فضایل اخلاقی جعفر طیار
۲۱ - ویژگی های اخلاقی جعفر از نگاه پیامبر اکرم
۲۲ - ارادت و علاقه مندی حضرت علی به برادرش
۲۳ - عظمت و جایگاه جعفر نزد اهل بیت
۲۴ - فرزندان جعفر طیار
۲۵ - مزار جعفر طیار
۲۶ - جعفر در شان نزول
       ۲۶.۱ - شأن نزول اول
       ۲۶.۲ - شأن نزول دوم
       ۲۶.۳ - شأن نزول سوم
       ۲۶.۴ - شأن نزول چهارم
۲۷ - جعفر در دیگر روایات تفسیری
       ۲۷.۱ - روایت اول
       ۲۷.۲ - روایت دوم
       ۲۷.۳ - روایت سوم
       ۲۷.۴ - روایت چهارم
       ۲۷.۵ - روایت پنجم
       ۲۷.۶ - روایت ششم
       ۲۷.۷ - روایت هفتم
       ۲۷.۸ - روایت هشتم
       ۲۷.۹ - روایت نهم
       ۲۷.۱۰ - روایت دهم
       ۲۷.۱۱ - روایت یازدهم
       ۲۷.۱۲ - روایت دوازدهم
       ۲۷.۱۳ - روایت سیزدهم
       ۲۷.۱۴ - روایت چهاردهم
       ۲۷.۱۵ - روایت پانزدهم
       ۲۷.۱۶ - روایت شانزدهم
       ۲۷.۱۷ - روایت هفدهم
       ۲۷.۱۸ - روایت هجدهم
       ۲۷.۱۹ - روایت نوزدهم
       ۲۷.۲۰ - روایت بیستم
       ۲۷.۲۱ - روایت بیست و یکم
       ۲۷.۲۲ - روایت بیست و دوم
۲۸ - فهرست منابع
۲۹ - پانویس
۳۰ - منبع


ابوعبداللّه
[۱] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
[۳] انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۷.
جعفر بن ابی طالب بن عبدالمطلب از بنی هاشم از قریش ، پسرعموی پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و برادر حضرت علی علیه‌السّلام بود.
[۴] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
مادرش فاطمه بنت اسد بن هاشم نخستین زن هاشمی بود که با یک مرد هاشمی یعنی ابوطالب ، سید قریش ازدواج کرد
[۹] مقاتل الطالبیین، ص۴.
و به ترتیب ۴ پسر به نام‌های طالب، عقیل، جعفر و حضرت علی علیه‌السّلام به دنیا آورد که فاصله زمانی میان هریک ۱۰ سال بود.
[۱۱] مروج الذهب، ج۳، ص۹۴.
[۱۲] مقاتل الطالبیین، ص۳.
او دو یا سه خواهر به نامهای‌ام هانی (فاخته)؛ جمانه و ریطه داشت.
[۱۴] الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۵۱.
[۱۶] مروج الذهب، ج۳، ص۹۴.



با توجه به اینکه جعفربن ابی طالب ۱۰ سال از حضرت علی علیه‌السّلام بزرگ تر بود
[۱۷] الاستیعاب، ج۱، ص۳۱۳.
و از آنجا که حضرت علی علیه‌السّلام ۳۰ سال پس از عام الفیل (۵۷۰ م) یعنی در سال ۶۰۰ میلادی متولد شده است، بنابراین می‌توان گفت که جعفر ۲۰ سال پس از عام الفیل و در حدود سال ۵۹۰ میلادی در مکه به دنیا آمده است.
[۱۸] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۲۱.
[۱۹] معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۲۶.



هنگامی که در مکه خشکسالی شد و ابوطالب عیالوار دچار مضیقه مالی گردید به پیشنهاد حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم عباس بن عبدالمطلب نزد برادرش ابوطالب رفت و جعفر را به همراه خود به خانه اش برد و او را کفالت کرد
[۲۰] السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳.
[۲۱] تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۳.
[۲۲] التبیین، ص۱۲۲.
؛ ولی به نقل ابن شهر آشوب کفالت جعفر برعهده حمزه بود.
[۲۳] مناقب، ج۲، ص۲۰۵.



جعفر همچنان نزد عمویش ماند تا اینکه با بعثت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم اسلام آورد و از وی بی نیاز گردید.
[۲۴] السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳.
[۲۵] تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۳.
جعفر در جاهلیت به پرهیز و دوری جستن از میگساری ، دروغ ، زنا و بت پرستی متمایز بود. بعدها پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به امر الهی و برای این صفات از جعفر تشکر کرد.
[۲۶] تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۶.



جعفر جزو مسلمانان نخستین است و در حالی که سنش کمتر از ۲۰ سال بود اسلام آورد. براساس روایتی او در همان سال نخست بعثت و تنها یک روز یا کمتر، پس از برادرش علی علیه‌السّلام مسلمان شد.
[۲۸] مقاتل الطالبیین، ص۸.
نقل شده است که ابوطالب وقتی دید حضرت علی علیه‌السّلام در سمت راست پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به نماز ایستاده، از جعفر خواست تا در سمت چپ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بایستد و نماز بگزارد و او نیز چنین کرد که این نخستین نماز جماعتی بود که در اسلام برپا گردید.
[۳۰] تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۵ - ۱۲۶.
[۳۱] مناقب، ج۲، ص۲۶.
[۳۲] اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۱.
براساس گزارش‌های متفاوت جعفر بن ابی طالب سومین نفر از مردان
[۳۳] تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۵.
[۳۴] المناقب، ج۱، ص۷۰.
یا بیست و ششمین یا سی و دومین نفر یا اجمالاً جزو آن عده بود که پیش از آنکه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم وارد خانه ارقم بن ابی ارقم شود
[۴۰] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
مسلمان شد. بدین ترتیب جعفر بن ابی طالب و همسرش اسماء بنت عمیس جزو نخستین گروندگان به اسلام بودند.
[۴۱] السیره النبویه، ج۱، ص۲۷۵.
[۴۲] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۲۱.
[۴۳] الطبقات، ابن سعد، ج۸؛ ص۲۸۰ - ۲۸۱.
[۴۴] مقاتل الطالبیین، ص۸.



پس از علنی شدن دعوت اسلام و بر اثر افزایش فشار و شکنجه کفار قریش بر مسلمانان، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به مسلمانان توصیه کرد از مکه خارج شوند و نزد حاکم حبشه بروند. پس از این توصیه جعفر بن ابی طالب در سال پنجم بعثت
[۴۵] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۰۳.
[۴۶] مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۰.
[۴۷] روض الجنان، ج۷، ص۱۰۶.
همراه با همسرش اسماء بنت عمیس
[۴۸] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
[۵۰] مقاتل الطالبیین، ص۱۱.
در راس گروهی از مسلمانان
[۵۱] السیرة النبویه، ج۱، ص۳۴۵.
[۵۲] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
بالغ بر ۷۰ تا ۱۰۰ نفر به اختلاف روایات به سوی حبشه حرکت کرد.
[۵۵] مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۰ - ۳۶۱.
[۵۶] روض الجنان، ج۷، ص۱۰۶.
[۵۷] تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۳۶.
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به همراه جعفر بن ابی طالب به عنوان امیر و سرپرست تمام مسلمانان مهاجر به حبشه
[۵۸] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
[۶۰] التبیین، ص۱۱۳ - ۱۱۴.
نامه‌ای برای نجاشی پادشاه آن سرزمین نوشت که در آن ضمن دعوت وی به اسلام از او خواست تا به اوضاع جعفر بن ابی طالب و دیگر مسلمانان مهاجر و پناه برده به وی رسیدگی کند.
[۶۱] تاریخ طبری، ج۲، ص۶۵۲ - ۶۵۳.
[۶۲] صبح الاعشی، ج۶، ص۳۷۹.



وقتی کفار قریش از مهاجرت مسلمانان مطلع شدند، عمرو بن عاص را که با نجاشی روابط دوستی داشت به همراه عمارة بن ولید و به روایتی عبدالله بن مسعود مخزومی و با هدایایی نزد فرمانروای حبشه فرستادند تا شاید بتوانند مسلمانان مهاجر را به مکه بازگردانند.
[۶۳] حلیة الاولیاء، ج۱، ص۱۱۴.
[۶۵] نهایة الارب، ج۱۶، ص۲۴۷ - ۲۴۹.
هرچند فرستادگان قریش نزد نجاشی بسیار تلاش کردند، جعفر که سخنگوی مسلمانان بود، در جلسات مناظره به خوبی مواضع و دیدگاه اسلام را بیان کرد تا جایی که نجاشی و اسقف هایش را متقاعد ساخت و فرستادگان قریش ناگزیر بدون نتیجه به مکه بازگشتند.
[۶۶] السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۷ - ۳۳۸.
[۶۸] صفة الصفوه، ج۱، ص۲۱۵ - ۲۱۸.
بنا بر برخی گزارش‌ها نجاشی پس از دریافت نامه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و شنیدن سخنان جعفر بن ابی طالب شهادتین را به زبان جاری کرد و مسلمان شد.
[۶۹] تاریخ طبری، ج۲، ص۶۵۲ - ۶۵۳.
[۷۰] صفة الصفوه، ج۱، ص۲۱۵ - ۲۱۸.
[۷۱] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۵۸ - ۲۵۹.



پس از مهاجرت مسلمانان به مدینه جعفر همچنان در حبشه ماند، از این رو به نظر می‌رسد حبشه به عنوان پایگاهی فرعی تا زمانی که حکومت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در مدینه تثبیت نشده بود اهمیت داشت. جایگاه و شان جعفر بن ابی طالب چنان والا و ارجمند بود که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در سال ورودش به مدینه در غیاب جعفر میان او و معاذ بن جبل انصاری پیمان برادری بست
[۷۲] السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰۵.
[۷۳] الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۸۴.
[۷۴] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۵.
و با آنکه در نبرد بدر در سال دوم هجری حضور نداشت از غنایم آن سهمی برای او در نظر گرفت.
[۷۷] المغازی، ج۱، ص۱۵۳.
جعفر در سال هفتم میمونه را برای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم خواستگاری کرد.
[۸۰] مجمع البیان، ج۹، ص۱۹۱.
[۸۱] مناقب، ج۱، ص۲۰۷.



در اواخر سال ششم هجری پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم سفیرش عمرو بن امیه ضمری را نزد نجاشی فرستاد و از وی خواست تا زمینه بازگشت مسلمانان را فراهم کند. نجاشی نیز دو کشتی در اختیار جعفر و مسلمانان و گروهی از حبشیان مسلمان شده قرار داد و آنان را راهی مدینه کرد.
[۸۲] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۰۷ - ۲۰۸.
[۸۴] تاریخ طبری، ج۳، ص۳۰.
شماری از مسیحیان حبشه نیز که در پی اقدامات جعفر مشتاق دیدن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم شده بودند، همراه جعفر به مدینه آمدند. تعداد آنها را ۸،
[۸۵] اسدالغابه، ج۱، ص۳۵۵.
۳۲،
[۸۷] جامع البیان، ج۷، ص۳، ۷.
یا ۴۰
[۸۸] تفسیر بغوی، ج۳، ص۳۸۶.
[۸۹] مجمع البیان، ج۷، ص۴۰۳.
تن شمرده‌اند. پس از غزوه خیبر ، جعفر و همراهانش در محرم یا جمادی الاولی سال هفتم هجری و پس از ۱۵ سال اقامت در حبشه به مدینه آمدند.
[۹۰] المغازی، ج۲، ص۶۸۳.
[۹۱] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۰۷ - ۲۰۸.
[۹۲] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴ - ۳۵.
پ


پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از دیدن جعفر بسیار شادمان شد و از وی به نیکی استقبال کرد و میان دو چشمش را بوسید و او را در آغوش گرفت و فرمود: «به خدا سوگند نمی‌دانم به کدام یک شادتر شوم؛ آمدن جعفر یا فتح خیبر »
[۹۳] المغازی، ج۲، ص۶۸۳.
[۹۴] السیرة النبویه، ج۲، ص۳۵۹.
[۹۵] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۵.
؛ آن گاه به جعفر نمازی آموخت که به نماز جعفر طیار و نماز تسبیح شهرت یافت.


پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در کنار مسجد برایش منزلی در نظر گرفت
[۱۰۰] انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۹.
[۱۰۲] اسدالغابه، ج۱، ص۳۴۲.
و بخشی از غنایم غزوه خیبر را به او و مهاجران همراهش عطا کرد.
[۱۰۳] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۵.
[۱۰۴] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۴۱.
[۱۰۵] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۱۰۶.
[۱۰۶] تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۳۱.
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پس از استقرار جعفر و همراهانش در مدینه در پاسخ به کسانی که آنان را مهاجر نمی‌شمردند، آنان را صاحب دو هجرت (یکی به حبشه و دیگری به مدینه) نامید.
[۱۰۷] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۱۰۶.
[۱۰۸] الطبقات، ابن سعد، ج۸؛ ص۲۸۰ - ۲۸۱.
[۱۰۹] التاریخ الکبیر، ج۱، ص۱۸۵.



زمانی که بحث نگهداری امامه دختر حمزه سیدالشهدا مطرح شده بود جعفر نیز همچون علی و زیدبن حارثه پیشقدم شد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم این امر را به او واگذاشت، چرا که اسماء بنت عمیس همسر جعفر خواهر سلمی بنت عمیس و در نتیجه خاله امامه بود.
[۱۱۱] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۵.
[۱۱۲] الطبقات، ابن سعد، ج۸؛ ص۴۸.
[۱۱۳] الطبقات، ابن سعد، ج۸؛ ص۱۵۹ - ۱۶۰.



در پی کشته شدن حارث بن عمیر ازدی فرستاده پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نزد حاکم شهر شامی بصرا در سال هفتم هجری به دست شرحبیل بن عمرو ازدی غسانی در روستای موته ، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم سپاهی ۳۰۰۰ نفره تدارک دید که بعدها به سپاه امرا ( غزوة الامراء ) معروف شد و فرماندهی آن را برعهده سه تن از صحابه از جمله جعفر بن ابی طالب قرار داد.
[۱۱۸] المغازی، ج۲، ص۷۵۵ - ۷۵۶.
[۱۱۹] الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۴۶.
[۱۲۰] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۵.
بر اساس روایاتی متعدد، فرمانده نخست سپاه امرا جعفر بن ابی طالب بود.
[۱۲۱] السیرة النبویه، ج۲، ص۳۸۳ - ۳۸۸.
[۱۲۲] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۵.
[۱۲۳] مقاتل الطالبیین، ص۹.
بنا به روایت‌های دیگر او دومین فرمانده پس از زید بن حارثه، پسرخوانده پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بود.
[۱۲۴] السیرة النبویه، ج۴، ص۱۵.
[۱۲۵] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۶.
[۱۲۶] تاریخ خلیفه، ص۴۰.



سپاه اسلام از مدینه حرکت کرد و به معان در مرز حجاز و شام رسید
[۱۲۸] معجم البلدان، ج۴، ص۵۷۱.
[۱۲۹] تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۸۰ - ۴۸۱.
و در جمادی الاولی سال هشتم هجری در روستای موته در سرزمین بلقاء به مصاف سپاه ۰۰۰ ۱۰۰ یا ۰۰۰ ۲۰۰ نفره رومیان رفت.
[۱۳۱] السیره النبویه، ج۴، ص۱۶ - ۱۷.
[۱۳۲] السیره النبویه، ج۲، ص۳۷۳.
[۱۳۳] الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۳۰.
[۱۳۴] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۹
[۱۳۵] تاریخ خلیفه، ص۴۰ - ۴۱.
جعفر بن ابی طالب در این نبرد نابرابر از اسب سرخ موی خود پیاده شد و آن را برای نخستین بار در دوره اسلامی پی کرد و آن گاه پیاده جنگید تا به شهادت رسید.
[۱۳۶] المغازی، ج۲، ص۷۵۶ - ۷۶۱.
[۱۳۷] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۲۱.
[۱۳۸] الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۳۰.
[۱۳۹] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۷.
[۱۴۰] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۹.
[۱۴۱] تاریخ خلیفه، ص۴۰ - ۴۱.
روایات درباره چگونگی شهادت جعفر بن ابی طالب مختلف‌اند.
[۱۴۲] السیرة النبویه، ج۴، ص۲۰.
[۱۴۳] المغازی، ص۴۹۲.
[۱۴۴] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۸.
مورخان تعداد ضربه‌های شمشیر و نیزه وارد شده بر او را میان ۳۰ تا ۹۰ زخم شمرده‌اند.
[۱۴۵] المغازی، ج۲، ص۷۶۱.
[۱۴۷] اسدالغابه، ج۱، ص۳۴۳.
برخی گزارش‌ها اشاره دارند که سه فرمانده شهید موته در یک قبر مدفون‌اند.
[۱۴۸] عمده الطالب، ص۵۳.
[۱۴۹] اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۱۹.
[۱۵۰] میقات، ش ۱۲، ص۱۰۴ - ۱۱۰، «با یاران پیامبرص در مدینه».



در این نبرد هر دو دست جعفر قطع شد؛ ولی با کمک بازوانش نگذاشت پرچم سپاه بر زمین بیفتد، از این رو پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمود که خداوند به جعفر به جای دو دستش دو بال از یاقوت داده و با فرشتگان در بهشت به هرجا که بخواهد پرواز می‌کند،
[۱۵۱] المغازی، ج۲، ص۷۶۲ – ۷۶۳.
[۱۵۲] المغازی، ج۲، ص۷۶۷.
[۱۵۳] السیرة النبویه، ج۴، ص۲۰.
[۱۵۴] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۸.
بر این اساس جعفر را طیار
[۱۵۵] السیرة النبویه، ج۴، ص۲۰.
[۱۵۶] انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۸.
[۱۵۷] معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۲۶.
و ذوالجناحین خواندند.
[۱۵۸] السیرة النبویه، ج۴، ص۲۰.
[۱۵۹] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۸.
[۱۶۰] التاریخ الکبیر، ج۱، ص۱۸۶.
برخی نیز علت این القاب را دعای پیامبر در پی بشارت جبرئیل به وجود ۴ خصلت (دوری از پرستش بت ، شراب ، زنا و دروغ ) در جعفر دانسته‌اند.


در همان روز شهادت جعفر، حضرت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از طریق وحی مطلع و بسیار غمگین گردید و مردم مدینه را از واقعه موته و چگونگی کشته شدن سه سردار سپاه از جمله جعفر بن ابی طالب آگاه کرد و برایشان آمرزش طلبید؛ آن گاه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در حالی که بسیار غمگین بود به منزل جعفر رفت و همسرش اسماء بنت عمیس را از شهادت جعفر خبردار کرد و پس از نوازش فرزندان وی در حالی که گریان بود راهی خانه خود شد و گریستن حضرت زهرا را در سوگ شهادت جعفر ستود
[۱۶۳] المغازی، ج۲، ص۷۶۳.
[۱۶۴] المغازی، ج۲، ص۷۶۶.
[۱۶۵] السیرة النبویه، ج۴، ص۲۲.
[۱۶۶] المحبّر، ص۲۹۲ - ۲۹۳.
و از او خواست تا سه روز غذای خانه جعفر را آماده کند. این عمل بعدها به عنوان سنتی در میان هاشمیان ماند.
[۱۶۷] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۶.



از بازگشت جعفر یک سال نگذشته بود که به شهادت رسید. او هنگام شهادت ۳۹
[۱۷۰] البدایة و النهایه، ج۴، ص۲۵۶.
و به روایتی حدود ۴۰ سال
[۱۷۱] انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۸.
و بنابر مشهورترین روایات حدود ۴۱ سال سن داشت.
[۱۷۲] مقاتل الطالبیین، ص۸.
برخی از مورخان اشتباها سن جعفر طیار را به هنگام شهادت ۲۵، ۳۳ یا ۳۴ سال دانسته‌اند
[۱۷۷] السیرة النبویه، ج۲، ص۳۷۸.
[۱۷۸] مقاتل الطالبیین، ص۸.
که با داده‌های تاریخی پیشین سازگاری ندارد.


در سوگ جعفر بن ابی طالب افزون بر همسرش اسماء بنت عمیس
[۱۷۹] المعارف، ص۱۳۷.
[۱۸۰] مروج الذهب، ج۳، ص۲۶۰.
[۱۸۱] البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۴، ص۲۹۸.
[۱۸۲] البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۱، ص۹۸ – ۹۹.
[۱۸۳] البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۱، ص۲۹۵.
[۱۸۴] البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۱، ص۳۲۳.
دو تن از شعرای برجسته انصاری چون حسان بن ثابت
[۱۸۵] السیرة النبویه، ج۴، ص۲۶ - ۲۹.
[۱۸۷] تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۲۵۳.
و کعب بن مالک
[۱۸۸] السیرة النبویه، ج۴، ص۲۷ - ۲۸.
[۱۸۹] البدایة والنهایه، ج۴، ص۲۹۸.
شعر سرودند.


جعفر خطیبی توانا و مردی شجاع، قهرمان، سخاوتمند ، بردبار و متواضع و دارای عقل و درایت و هوشی سرشار و اراده‌ای راسخ و شخصیتی نافذ، با هیبت و وقار و سرداری آشنا به فنون و اصول جنگ و آگاه به مسائل دینی و با گذشت و فصیح و خوش خلق بود
[۱۹۰] التبیین، ص۱۱۵.
[۱۹۱] حلیة الاولیاء، ج۱، ص۱۱۴.
و به القابی چون «السید الشهید» و مردی عالیمقام و عالی شان معروف بود.


مورخان فضایل و مناقب متعددی برای جعفر بیان کرده و احادیث زیادی در شان و مقام وی که بعضا از زبان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بوده، نقل کرده‌اند تا حدی که وی را از برترین مسلمانان در بخشش و کرم دانسته‌اند.
[۱۹۳] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۴۱.
[۱۹۵] اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۲.
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به جعفر بن ابی طالب که به مستمندان و فقیران بسیار رسیدگی می‌کرد و با آن‌ها نشست و خدمت می‌کرد و اموالش را میان آنان پخش می‌کرد، لقب « ابوالمساکین » (پدر بینوایان) اعطا کرد.
[۱۹۶] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
[۱۹۷] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۴۱.
[۱۹۸] مقاتل الطالبیین، ص۳.
[۱۹۹] معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۲۶ - ۴۲۸.



او در صورت و سیرت شبیه‌ترین افراد به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بود.
[۲۰۰] السنن الکبری، ج۸، ص۶.
[۲۰۱] انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۸.
[۲۰۲] الاستیعاب، ج۱، ص۳۱۳.
براساس روایاتی که از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نقل شده جعفر از بهترین مردم بوده و با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از یک طینت و سرشت و از یک درخت آفریده شده است.
[۲۰۴] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۶.
[۲۰۵] مقاتل الطالبیین، ص۱۰.
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در وصف جعفربن ابی طالب او را از حواریان و نقبا یا نجبا و از عترت نبوی
[۲۱۳] کنزالعمال، ج۵، ص۵۷۹.
و از سابقین در اسلام
[۲۱۵] تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۳۱.
[۲۱۶] المغازی، ص۴۹۲.
دانسته است.


ارادت و علاقه مندی حضرت علی علیه‌السّلام به برادرش جعفر بن ابی طالب تا حدی بود که هیچ گاه خواسته‌های عبداللّه بن جعفر آن گاه که آن حضرت را به جان جعفر قسم می‌داد، رد نمی‌کرد. آن حضرت با عنایت خاص به فرزندان جعفر، دختر خود زینب را به ازدواج عبداللّه درآورد.
[۲۲۱] انساب الاشراف، ج۲، ص۴۱۱.
[۲۲۲] الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۴۶۵.



مباهات امیرمؤمنان به آن حضرت در نامه اش به معاویه و نیز امام حسین در سخنانش خطاب به کوفیان در روز عاشورا
[۲۲۵] الدرالنظیم، ص۵۵۲.
همچنین امام سجاد ابتدای سخنانش در مقابل یزید ، همگی از عظمت جایگاه جعفر نزد اهل بیت و مسلمانان حکایت دارند.


جعفربن ابی طالب سه فرزند به نام‌های عبداللّه و محمد و عون یا ۸ فرزند از اسماء بنت عمیس داشت که همگی در حبشه متولد شدند.
[۲۲۷] مقاتل الطالبیین، ص۱۱.
[۲۲۸] التبیین، ص۱۱۶ - ۱۲۰.
[۲۲۹] عمدة الطالب، ص۵۴.
عبداللّه بن جعفر از نخستین مسلمانانی بود که در حبشه به دنیا آمد
[۲۳۰] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
و نسل جعفر از او باقی ماند.
[۲۳۳] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
همه پسران جعفر در نبردهای جمل ، نهروان و صفین در دوره خلافت امیرمؤمنان علیه‌السّلام شرکت کردند. محمد و عون در نبرد صفین
[۲۳۴] انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۹.
یا کربلا
[۲۳۵] انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۹.
[۲۳۶] الطبقات، ابن سعد، ج۸؛ ص۲۸۰ - ۲۸۱.
[۲۳۷] مروج الذهب، ج۳، ص۳۲۸.
به شهادت رسیدند. بلاذری شهادت آن‌ها را در جریان فتح پارس و در شهر شوشتر نادرست دانسته است.
[۲۳۸] انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۹.



مزار جعفر طیار و سایر شهدای موته در اردن و منطقه‌ای است که امروزه به آن مزار گویند و اخیراً بر روی بقعه جعفر گنبد و بارگاهی ساخته شده است.
[۲۳۹] المنهاج، ش ۴، ص۲۳۲ - ۲۳۴، «موته عراقة الماضی و روح ذی الجناحین».
گویند: الظاهر بیبرس، چهارمین سلطان ممالیک مصر (م. ۶۷۶ ق.) مزار جعفر بن ابی طالب را بازسازی کرد و اوقاف بسیاری به آن اختصاص داد.
[۲۴۰] المنهاج، ش ۴، ص۲۳۸ - ۲۳۹، «موته عراقة الماضی و روح ذی الجناحین».
امروزه در جنوب شهر دزفول بقعه‌ای به نام محمد بن جعفر طیار قرار دارد که زیارتگاه مردم است.
[۲۴۱] دیار شهریاران، ج۱، ص۳۱۶ - ۳۲۰.



از آنجا که جعفر در اوایل دوره مکی اسلام آورد، شاید بتوان کلیه آیات قرآنی مکی را که در مدح مؤمنان است بر جعفر قابل تطبیق دانست، هرچند راویان، در تفسیر این آیات روایتی نقل نکرده باشند. مفسران نخستین در تفسیر آیات هجرت و آیاتی که به روابط مسلمانان با مسیحیان می‌پردازند از جعفر سخن گفته‌اند:

۲۶.۱ - شأن نزول اول

ابن عباس روایت می‌کند که آیه ۴۱ نحل «والَّذینَ هاجَروا فِی اللّهِ مِن بَعدِ ما ظُـلِموا لَنُبَوِّئَنَّهُم فِی الدُّنیا حَسَنَةً ولاََجرُ الاخِرَةِ اَکبَرُ لَو کانوا یَعلَمون» درباره جعفر و علی و عبدالله بن عقیل نازل شده است که در راه خدا ستم دیدند و هجرت کردند و جایگاه خوبی خواهند داشت و پاداش آن‌ها در آخرت بیشتر است.

۲۶.۲ - شأن نزول دوم

بر اساس گفته ابن عباس آیه ۱۰ سوره زمر «واَرضُ اللّهِ وسِعَةٌ اِنَّما یُوَفَّی الصّـبِرونَ اَجرَهُم بِغَیرِ حِساب» در شان جعفر و مهاجران حبشه نازل شده که در راه خدا از خانه خدا و دیار خود کوچیدند و در زمان سختی صبر کردند و اکنون خداوند به آنان وعده پاداشی کامل و بی شمار می‌دهد.
[۲۴۵] تفسیر بغوی، ج۳، ص۸۰.
[۲۴۶] کشف الاسرار، ج۸، ص۳۸۷.
[۲۴۷] تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۱۰۷.


۲۶.۳ - شأن نزول سوم

در پی هجرت مسلمانان به حبشه نمایندگان قریش با متهم ساختن مسلمانان به بدگویی از خدایان، نجاشی نظر اسلام را در این باره از مسلمانان مهاجر جویا شد. بنا به روایت ابن عباس پس از درخواست نجاشی، جعفر آیاتی از سوره مریم را درباره حضرت عیسی علیه‌السّلام و مادرش مریم علیهماالسلام قرائت کرد و نجاشی و راهبان مسیحی دربار را به گریه آورد. بنابر نظر برخی مفسران آیات ۸۲ - ۸۶ مائده «ولَتَجِدَنَّ اَقرَبَهُم مَوَدَّةً لِلَّذینَ ءامَنُوا الَّذینَ قالوا اِنّا نَصـری...» در وصف آنان نازل شد و پیامبر را از آنان مطلع کرد. در این آیات گفته شده: کسانی که خود را مسیحی می‌خوانند مهربان‌ترین مردم به مؤمنان هستند و با شنیدن آیات الهی گریان شده، ایمان می‌آورند.
[۲۵۲] تاریخ طبری، ج۷، ص۳.
[۲۵۳] تفسیر قرطبی، ج۶، ص۲۵۵.


۲۶.۴ - شأن نزول چهارم

بنا به روایت واحدی قریش پس از شکست بدر در سال دوم هجری تصمیم گرفتند انتقام کشتگان بدر را از مهاجران حبشه بگیرند، از این رو نمایندگان خود را نزد نجاشی فرستادند؛ اما با غلبه جعفر بر فرستادگان قریش، نجاشی به مسلمانان امان داد و آنان را حزب ابراهیم خواند. نمایندگان قریش با اعتراض به سخن نجاشی خود را حزب ابراهیم دانستند؛ اما نجاشی به سخن آنان اعتنایی نکرد و آنان را با هدایایشان بازگرداند. قرآن کریم در آیه ۶۸ آل عمران «اِنَّ اَولَی النّاسِ بِاِبرهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعوهُ وهـذا النَّبِیُّ والَّذینَ ءامَنوا واللّهُ وَلِیُّ المُؤمِنین» میان دو گروه داوری کرد و به ایمان و درستی عقیده جعفر و دیگر مهاجران گواهی داد. این در حالی است که منابع تاریخی مهاجرت به حبشه را حدود ۱۰ سال پیش از نبرد بدر دانسته‌اند.
[۲۵۶] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۰۳ - ۲۰۴.
[۲۵۷] مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۰ - ۳۶۱.



در روایات فراوان تفسیری نام جعفر همراه با حمزه ، امام علی و گاه عقیل ، حارث بن عبدالمطلب و خدیجه و... آمده است تا با تطبیق برخی آیات یا بخشی از آن‌ها بر این عده که غالبا بنی هاشمی هستند، تصویری روشن از ایمان و جایگاه آنان در آخرت ارائه کنند. غالب این روایات در منابع شیعی و نیز در شواهد التنزیل حسکانی و به نقل از ابن عباس آمده‌اند:

۲۷.۱ - روایت اول

بر اساس روایتی از ابن عباس، آیه ۱۳ بقره «واِذا قیلَ لَهُم ءامِنوا کَما ءامَنَ النّاسُ قالوا اَنُؤمِنُ کَما ءامَنَ السُّفَهاءُ اَلا اِنَّهُم هُمُ السُّفَهاءُ ولـکِن لایَعلَمون» در مورد افرادی چون علی و جعفر و حمزه و سلمان نازل شده است که اینان را در برابر بی خردان، الگوی افراد باایمان معرفی می‌کند.


۲۷.۲ - روایت دوم

از ابن عباس روایت شده است که آیه ۱۵ حجرات «اِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذینَ ءامَنوا بِاللّهِ ورَسولِهِ ثُمَّ لَم یَرتابوا وجـهَدوا بِاَمولِهِم واَنفُسِهِم فی سَبیلِ اللّهِ اُولـئِکَ هُمُ الصّـدِقون» در شان علی و حمزه و جعفر نازل شده است که در آن خداوند مؤمنان راستین را تنها چنین کسانی می‌داند که بی هیچ شکی به خدا و فرستاده او ایمان آورده‌اند و با مال و جان خود در راه خدا می‌کوشند.

۲۷.۳ - روایت سوم

از ابن عباس روایت شده که مراد از متقون در آیه ۳۴ انفال «... اِن اَولِیاؤُهُ اِلاَّ المُتَّقونَ...» علی و حمزه و جعفر و عقیل است. در این آیه سخن از سرپرستی و اداره مسجدالحرام است که ضمن توبیخ مشرکان ، آنان را اهل این کار نمی‌داند و پرهیزگارانی چون علی و جعفر را دارای صلاحیت برای سرپرستی آن می‌داند.

۲۷.۴ - روایت چهارم

روایت شده است که آیه ۱۹ توبه «اَجَعَلتُم سِقایَةَ الحاجِّ وعِمارَةَ المَسجِدِ الحَرامِ کَمَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الاخِرِ وجـهَدَ فی سَبیلِ اللّهِ لا یَستَوونَ عِندَاللّهِ» درباره مؤمنانی چون علی، حمزه و جعفر نازل شده است که به خداوند و قیامت ایمان داشته و در راه خدا جهاد کرده‌اند. خداوند اینان را با شیبه و عباس قیاس ناپذیر می‌داند که به پرده داری کعبه یا پذیرایی حاجیان فخر می‌کردند.

۲۷.۵ - روایت پنجم

به روایت از ابن عباس، مراد از زندگان در آیه ۲۲ فاطر «وما یَستَوِی الاَحیاءُ ولاَ الاَموتُ اِنَ اللّهَ یُسمِعُ مَن یَشاءُ وما اَنتَ بِمُسمِعٍ مَن فِی القُبور» علی، حمزه، جعفر، حسن، حسین، فاطمه و خدیجه و مراد از اموات کفار مکه‌اند.
[۲۷۰] البرهان، ج۴، ص۵۴۴.
[۲۷۱] تاویل الآیات، ص۴۷۰.
در این آیه خداوند از یکسان نبودن زنده و مرده سخن گفته است.

۲۷.۶ - روایت ششم

در شان نزول آیه ۵۴ انعام «واِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤمِنونَ بِـٔیـتِنا فَقُل سَلـمٌ عَلَیکُم کَتَبَ رَبُّکُم عَلی نَفسِهِ الرَّحمَةَ» روایات مختلفی ذکر شده‌اند و از جعفر در کنار کسانی چون علی بن ابی طالب و حمزه نام می‌برند
[۲۷۳] مجمع البیان، ج۴، ص۴۷۶.
که به نشانه‌های خداوندی ایمان داشته‌اند و پیامبر از جانب خدا مامور بوده است که به آنان درود گوید و به رحمت پروردگار نوید دهد.

۲۷.۷ - روایت هفتم

در روایتی از ابوهریره آمده است که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم علی و حمزه و جعفر و عقیل را از مصادیق آیه ۶۲ یونس «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللّهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنون» دانسته است که از اولیای خدا بوده، نه ترسی دارند و نه غمگین می‌شوند.

۲۷.۸ - روایت هشتم

به روایت امام باقر علیه السلام؛ علی علیه‌السّلام و حمزه و جعفر و عبیدة بن حارث همپیمان شده بودند تا در راه خدا و رسولش وفادار بمانند. هنگامی که حمزه و جعفر و عبیدة بن حارث به شهادت رسیدند و علی علیه‌السّلام باقی ماند آیه ۲۳ احزاب «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عـهَدُوا اللّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضی نَحبَهُ ومِنهُم مَن یَنتَظِرُ وما بَدَّلوا تَبدیلا» نازل شد. این آیه از جعفر به نام رادمردی مؤمن یاد می‌کند که درست و استوار، بر سر پیمان خود با خداوند، تا سر جان ایستاد و از پیمان خود روی نپیچید.

۲۷.۹ - روایت نهم

براساس روایتی از ابن عباس آیات ۴ - ۶ محمّد «... والَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ فَلَن یُضِلَّ اَعمــلَهُم•...» در بیان اجر و مقام حمزه و جعفر نزد خداوند است. در این آیات آمده است که خداوند پاداش کسانی را که در راه او کشته شده‌اند تباه نمی‌کند و آنان را هدایت می‌کند و به بهروزی می‌رساند و در بهشتی درمی آورد که برایشان وصف کرده است، آیه ۱۱ همین سوره: «ذلِکَ بِاَنَّ اللّهَ مَولَی الَّذینَ ءامَنوا» نیز در مورد علی، حمزه و جعفر است که آنان را از مؤمنان معرفی کرده و فرموده است که خداوند ولی و یاریگر آنان است.

۲۷.۱۰ - روایت دهم

ابن عباس آیه ۲۵ بقره «وبَشِّرِ الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ اَنَّ لَهُم جَنّـتٍ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـرُ کُلَّما رُزِقوا مِنها مِن ثَمَرَةٍ رِزقـًا قالوا هـذَا الَّذی رُزِقنا مِن قَبلُ واُتوا بِهِ مُتَشـبِهـًا ولَهُم فیها اَزوجٌ مُطَهَّرَةٌ وهُم فیها خــلِدون» را از آیاتی می‌داند که فقط درباره پیامبر و اهل بیت او نازل شده و کسی در این فضیلت با آنان شریک نیست. بنابراین روایت، پیامبر به مؤمنان صاحب عمل صالح از جمله علی، حمزه، جعفر و عبیدة بن حارث بن عبدالمطلب بشارت می‌دهد و اینان هرگاه میوه‌های بهشتی دریافت می‌کنند می‌گویند: این همان است که پیش تر در دنیا دریافت کرده‌ایم و این گروه در بهشت، جاودانه‌اند.
[۲۸۷] تفسیر الحبری، ص۲۳۵.


۲۷.۱۱ - روایت یازدهم

به نقل از ابن عباس مقصود از شهدا در آیه ۱۹ حدید «... والشُّهَداءُ عِندَ رَبِّهِم لَهُم اَجرُهُم ونورُهُم...» علی، جعفر و حمزه است که نزد پروردگار خود ماجورند.
[۲۹۰] مناقب، ج۳، ص۱۰۸.


۲۷.۱۲ - روایت دوازدهم

در روایات اهل بیت علیهم‌السّلام آمده است که منظور از شهدا در آیه ۶۹ نساء «ومَن یُطِعِ اللّهَ والرَّسولَ فَاُولـئِکَ مَعَ الَّذینَ اَنعَمَ اللّهُ عَلَیهِم مِنَ النَّبِیّینَ والصِّدّیقِینَ والشُّهَداءِ والصّــلِحینَ وحَسُنَ اُولـئِکَ رَفیقا» جعفر و حمزه‌اند که خداوند نعمت را بر آن‌ها تمام کرده و رفیقان خوبی برای کسانی هستند که از خداوند اطاعت می‌کنند.
[۲۹۲] روض الجنان، ج۱، ص۸۷.


۲۷.۱۳ - روایت سیزدهم

مفسران در آیه ۴۶ اعراف «وعَلَی الاَعرافِ رِجالٌ یَعرِفونَ کُلاًّ بِسیمَاهُم» بسیار دور از هم سخن گفته‌اند. طبق روایتی که از ابن عباس نقل شده است، مصداق رجال در این آیه حمزه، علی، عباس و جعفرند که در روز جزا بر جایگاه‌های اهل بهشت اشراف دارند و این نشان از بلندی مرتبه آنان دارد.

۲۷.۱۴ - روایت چهاردهم

از ابن عباس نقل شده است که آیه ۴۷ حجر «ونَزَعنا ما فی صُدورِهِم مِن غِلٍّ اِخونـًا عَلی سُرُرٍ مُتَقـبِلین» درباره علی، حمزه، جعفر، عقیل، ابوذر ، سلمان ، عمار ، مقداد و حسن و حسین علیهم‌السّلام نازل شده است. با توجه به آیات قبل و بعد، اینان پرهیزگارانی هستند که با درود الهی به بهشت فراخوانده می‌شوند و در بهشت برادرانه و رودررو از نعمت‌های الهی برخوردارند و رنج و گزندی در آنجا به آنان نمی‌رسد و نه از آنجا رانده نمی‌شوند.
[۳۰۱] البرهان، ج۳، ص۳۷۴.
[۳۰۲] تاویل الآیات، ص۲۵۳.


۲۷.۱۵ - روایت پانزدهم

از امام باقر علیه‌السّلام نقل شده است که آیه ۴۰ حجّ «اَلَّذینَ اُخرِجوا مِن دِیـرِهِم بِغَیرِ حَقٍّ اِلاّ اَن یَقولوا رَبُّنَا اللّهُ» درباره علی، حمزه و جعفر نازل شده است که تنها به جرم پایبندی در ایمان به پروردگار از خانه و کاشانه خویش رانده شده‌اند. خداوند در آیه قبل، به این مؤمنان ستمدیده اجازه جهاد داده است و در این آیه وعده می‌دهد که یاریگرشان باشد که دین او را یاری داده‌اند.

۲۷.۱۶ - روایت شانزدهم

از ابن عباس روایت شده است که آیه ۶۱ قصص : «اَفَمَن وَعَدنـهُ وَعدًا حَسَنـًا فَهُوَ لـقیهِ کَمَن مَتَّعنـهُ مَتـعَ الحَیوةِ الدُّنیا ثُمَّ هُوَ یَومَ القِیـمَةِ مِنَ المُحضَرین» درباره حمزه، جعفر و علی علیه‌السّلام نازل شده است. خداوند در این آیه متاع زندگی دنیا را کم ارزش تر از وعده نیکوی آخرت دانسته است.

۲۷.۱۷ - روایت هفدهم

منظور از اهل ایمان و عمل صالح در آیه ۲۱ جاثیه «اَم حَسِبَ الَّذینَ اجتَرَحوا السَّیِّـٔتِ اَن نَجعَلَهُم کالَّذینَ ءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ» طبق روایت ابن عباس، پیامبر و علی و حمزه و جعفر و حسن و حسین و فاطمه علیهم‌السّلام است و در مقابل، بنی امیه اهل ارتکاب بدی‌ها شمرده شده‌اند.
[۳۱۲] البرهان، ج۵، ص۲۹.
[۳۱۳] کنزالدقائق، ج۱۲، ص۱۵۵.


۲۷.۱۸ - روایت هجدهم

در روایتی از ابن عباس آمده است که آیه ۱۷ طور «اِنَّ المُتَّقینَ فی جَنّـتٍ ونَعیم» در شان علی، حمزه، جعفر و فاطمه علیهم‌السّلام نازل شده است. این آیه و چند بخش پس از آن به بیان پاداش پرهیزگاران در سرای دیگر می‌پردازند که دلشاد از داده‌های خداوندی در کنار یکدیگر در بهشت برخوردار و در سایه توجه الهی از کیفر دوزخ در امان‌اند.
[۳۱۶] زبدة التفاسیر، ج۶، ص۴۹۰.


۲۷.۱۹ - روایت نوزدهم

ابن عباس در روایتی آیات ۲۲ - ۲۸ مطفّفین «اِنَّ الاَبرارَ لَفی نَعیم•... • عَینـًا یَشرَبُ بِهَا المُقَرَّبون» را که در وصف نعمت‌های بهشتی وعده داده شده به نیکان‌اند در شان علی، فاطمه، جعفر و حمزه و... دانسته است.
[۳۱۸] مناقب، ج۳، ص۲۶۸.


۲۷.۲۰ - روایت بیستم

نقل شده است که جعفر بن ابی طالب از مصادیق یاوران [ دین ] خداست که در آیه ۱۴ صفّ «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کونوا اَنصارَ اللّهِ کَما قالَ عیسَی ابنُ مَریَمَ لِلحَواریّینَ مَن اَنصاری اِلَی اللّهِ فَاَیَّدنَا الَّذینَ ءامَنوا عَلی عَدُوِّهِم فَاَصبَحوا ظـهِرین» از آنان سخن رفته است.
[۳۲۰] تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۸۹.
[۳۲۱] الدرالمنثور، ج۶، ص۲۱۴.
[۳۲۲] البرهان، ج۵، ص۳۶۹.
طبق این روایت، جعفر علیه‌السّلام از مؤمنانی است که دعوت الهی را پاسخ گفتند و به آنان بشارت داده شده که همچون حواریان عیسی علیه‌السّلام به تایید و حمایت خداوند پشت گرم خواهند بود.

۲۷.۲۱ - روایت بیست و یکم

براساس روایت انس بن مالک از رسول خدا مقصود از آیات ۳۸ - ۳۹ عبس «وُجوهٌ یَومَئذٍ مُسفِرَه• ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَه» پیامبر، علی، حمزه، جعفر، حسن، حسین و فاطمه است که با چهره‌هایی درخشان چون خورشید در محشر از قبرهای خود برمی خیزند و خندان و شادان‌اند.
[۳۲۵] منهج الصادقین، ج۱۰، ص۱۵۷.


۲۷.۲۲ - روایت بیست و دوم

سدّی ، ابوصالح و ابن شهاب به نقل از ابن عباس مقصود از مؤمنین در آیه ۹ اسراء «ویُبَشِّرُ المُؤمِنینَ...» را جعفر، علی، عقیل، حمزه و... دانسته‌اند که به سبب انجام کارهای نیک به آن‌ها اجر بزرگ بشارت داده شده است.


اسباب النزول، الواحدی (م. ۴۶۸ ق.)؛ به کوشش کمال بسیونی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۱ ق؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ ق.)؛ به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ اسد الغابه، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ ق.)؛ به کوشش علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ ق.)؛ به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق؛ اعیان الشیعه، سیدمحسن الامین (م. ۱۳۷۱ ق.)؛ به کوشش حسن الامین، بیروت، دارالتعارف؛ انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ ق.)؛ به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ البدء والتاریخ، المقدسی (م. ۳۵۵ ق.)؛ بیروت، دارصادر، افست، ۱۹۰۳ م؛ البدایة والنهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ البرهان فی تفسیر القرآن، البحرانی (م. ۱۱۰۷ ق.)؛ قم، البعثة، ۱۴۱۵ ق؛ تاویل الآیات الظاهره، سید شرف الدین علی الحسینی الاستر آبادی (م. ۹۶۵ ق.)؛ به کوشش استاد ولی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۹ ق؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م. ۷۴۸ ق.)؛ به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ ق؛ تاریخ الامم والملوک، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، خلیفة بن خیاط العصقری (م. ۲۴۰ ق.)؛ به کوشش سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق؛ التاریخ الصغیر، البخاری (م. ۲۵۶ ق.)؛ به کوشش محمود ابراهیم، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ التاریخ الکبیر، البخاری (م. ۲۵۶ ق.)؛ بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ ق؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م. ۵۷۱ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ ق.)؛ بیروت، دارصادر، ۱۴۱۵ ق؛ التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)؛ به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ التبیین فی انساب القرشیین، عبداللّه بن قدامة، به کوشش محمد فایف، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۸ ق؛ تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.)؛ المکتبة المرتضویه؛ تفسیر الحبری، حسین بن حکم الحبری (م. ۲۸۶ ق.)؛ به کوشش حسینی، بیروت، آل البیت لاحیاءالتراث، ۱۴۰۸ ق؛ تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ ق.)؛ به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛ تفسیر فرات الکوفی، الفرات الکوفی (م. ۳۰۷ ق.)؛ به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)؛ به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق؛ تفسیر کنزالدقایق، المشهدی (م. ۱۱۲۵ ق.)؛ به کوشش درگاهی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ ق؛ تفسیر مبهمات القرآن، بلنسی (م. ۷۸۲ ق.)؛ به کوشش حنیف قاسمی، بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۱۴۱۱ ق؛ تفسیر منهج الصادقین، فتح الله کاشانی (م. ۹۸۸ ق.)؛ تهران، کتابفروشی محمد علمی، ۱۳۳۶ ش؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۲ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ ق؛ الجواهر السنیه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ ق.)؛ قم، مکتبة المفید، ۱۳۸۴ ق؛ الحدائق الناضره، یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ ق.)؛ به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ ش؛ حلیة الاولیاء، ابونعیم الاصفهانی (م. ۴۳۰ ق.)؛ به کوشش مصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ الخصال، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)؛ به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ ق؛ الدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفة، ۱۳۶۵ ق؛ الدرالنظیم، ابن حاتم العاملی (م. ۶۶۴۰ ق.)؛ قم، النشر الاسلامی؛ دیار شهر یاران (آثار و بناهای تاریخی خوزستان)؛ احمد اقتداری، تهران، نشر اشاره، ۱۳۷۵ ش؛ روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ ق.)؛ به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش؛ زبده التفاسیر، فتح الله الکاشانی (م. ۹۸۸ ق.)؛ قم، المعارف الاسلامی، ۱۴۲۳ ق؛ السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ ق.)؛ بیروت، دارالفکر؛ السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۲۱۳ ق.)؛ قم، مصطفوی سیر اعلام النبلاء، الذهبی (م. ۷۴۸ ق.)؛ به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ ق.)؛ به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ ق؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی (م. ۵۰۶ ق.)؛ به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ ق؛ صبح الاعشی، احمد بن علی القلقشندی (م. ۸۲۱ ق.)؛ مصر، وزارة الثقافة والارشاد القومی، ۱۳۸۳ ق؛ صفة الصفوه، ابی الفرج الجوزی (م. ۵۷۹ ق.)؛ بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ ق؛ الطبقات، خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ ق.)؛ به کوشش سهیل زکّار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق؛ الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ ق.)؛ بیروت، دار صادر؛ العروة الوثقی، سید محمد کاظم یزدی (م. ۱۳۳۷ ق.)؛ قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۰ ق؛ علل الشرایع، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)؛ به کوشش بحرالعلوم، نجف، مکتبة الحیدری، ۱۳۸۵ ق؛ عمدة الطالب، ابن عنبه (م. ۸۲۸ ق.)؛ به کوشش محمد حسن، نجف، حیدریة، ۱۳۸۰ ق؛ عیون الحکم والمواعظ، علی بن محمد اللیثی (م. قرن ۶)؛ به کوشش حسنی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۶ ش؛ الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)؛ به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ ق.)؛ بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ ق؛ کشف الاسرار، میبدی (م. ۵۲۰ ق.)؛ به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش؛ الکشف والبیان، الثعلبی (م. ۴۲۷ ق.)؛ به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ ق؛ کنزالعمال، المتقی الهندی (م. ۹۷۵ ق.)؛ به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ المحبّر، ابن حبیب (م. ۲۴۵ ق.)؛ به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیده؛ مروج الذهب، المسعودی (م. ۳۴۶ ق.)؛ به کوشش مفید محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ المعارف، ابن قتیبة (م. ۲۷۶ ق.)؛ به کوشش ثروت عکاشة، قم، شریف رضی، ۱۳۷۳ ش؛ معالم التنزیل، البغوی (م. ۵۱۰ ق.)؛ به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ ق؛ معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ ق.)؛ بیروت، دارصادر، ۱۹۹۵ م؛ معرفة الصحابه، ابونعیم اصفهانی (م. ۴۳۰ ق.)؛ به کوشش محمد حسن و مسعد عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۲ ق؛ المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ ق.)؛ به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ ق؛ المنهاج (مجله)؛ بیروت، الغدیر؛ مقاتل الطالبیین، ابوالفرج الاصفهانی (م. ۳۵۶ ق.)؛ به کوشش مظفر، قم، دارالکتاب، ۱۳۸۵ ق؛ المقنع، الصدوق (م. ۳۸۱ ق.)؛ قم، مؤسسة الامام الهادی علیه السلام؛ ۱۴۱۵ ق؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب (م. ۵۸۸ ق.)؛ به کوشش یوسف البقاعی، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۲ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ میقات حج (فصلنامه)؛ تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت؛ نهایة الارب، احمد بن عبدالوهاب النویری (م. ۷۳۳ ق.)؛ قاهرة، وزارة الثقافة والارشاد القومی، ۱۴۱۲ ق؛ الوافی بالوفیات، الصفدی (م. ۷۶۴ ق.)؛ به کوشش احمد الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ ق.


۱. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
۲. الطبقات، خلیفه، ص۳۰.    
۳. انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۷.
۴. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
۵. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۱.    
۶. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۰۶.    
۷. الاصابه، ج۱، ص۵۹۲.    
۸. المحبر، ص۴۵۷.    
۹. مقاتل الطالبیین، ص۴.
۱۰. المعارف، ص۱۲۰.    
۱۱. مروج الذهب، ج۳، ص۹۴.
۱۲. مقاتل الطالبیین، ص۳.
۱۳. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۲.    
۱۴. الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۵۱.
۱۵. المعارف، ص۱۲۰.    
۱۶. مروج الذهب، ج۳، ص۹۴.
۱۷. الاستیعاب، ج۱، ص۳۱۳.
۱۸. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۲۱.
۱۹. معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۲۶.
۲۰. السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳.
۲۱. تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۳.
۲۲. التبیین، ص۱۲۲.
۲۳. مناقب، ج۲، ص۲۰۵.
۲۴. السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳.
۲۵. تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۳.
۲۶. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۶.
۲۷. البدء والتاریخ، ج۵، ص۹۹.    
۲۸. مقاتل الطالبیین، ص۸.
۲۹. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۱.    
۳۰. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۵ - ۱۲۶.
۳۱. مناقب، ج۲، ص۲۶.
۳۲. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۱.
۳۳. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۵.
۳۴. المناقب، ج۱، ص۷۰.
۳۵. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۱۶.    
۳۶. الاصابه، ج۱، ص۵۹۲.    
۳۷. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۲.    
۳۸. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۱۶.    
۳۹. الاصابه، ج۱، ص۵۹۲.    
۴۰. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
۴۱. السیره النبویه، ج۱، ص۲۷۵.
۴۲. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۲۱.
۴۳. الطبقات، ابن سعد، ج۸؛ ص۲۸۰ - ۲۸۱.
۴۴. مقاتل الطالبیین، ص۸.
۴۵. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۰۳.
۴۶. مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۰.
۴۷. روض الجنان، ج۷، ص۱۰۶.
۴۸. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
۴۹. التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۸.    
۵۰. مقاتل الطالبیین، ص۱۱.
۵۱. السیرة النبویه، ج۱، ص۳۴۵.
۵۲. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
۵۳. التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۸.    
۵۴. التاریخ الصغیر، ج۱، ص۳۰.    
۵۵. مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۰ - ۳۶۱.
۵۶. روض الجنان، ج۷، ص۱۰۶.
۵۷. تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۳۶.
۵۸. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
۵۹. البدء والتاریخ، ج۵، ص۹۹.    
۶۰. التبیین، ص۱۱۳ - ۱۱۴.
۶۱. تاریخ طبری، ج۲، ص۶۵۲ - ۶۵۳.
۶۲. صبح الاعشی، ج۶، ص۳۷۹.
۶۳. حلیة الاولیاء، ج۱، ص۱۱۴.
۶۴. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۲.    
۶۵. نهایة الارب، ج۱۶، ص۲۴۷ - ۲۴۹.
۶۶. السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۷ - ۳۳۸.
۶۷. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۱ - ۱۲۳.    
۶۸. صفة الصفوه، ج۱، ص۲۱۵ - ۲۱۸.
۶۹. تاریخ طبری، ج۲، ص۶۵۲ - ۶۵۳.
۷۰. صفة الصفوه، ج۱، ص۲۱۵ - ۲۱۸.
۷۱. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۵۸ - ۲۵۹.
۷۲. السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰۵.
۷۳. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۸۴.
۷۴. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۵.
۷۵. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۱۳    
۷۶. الاصابه، ج۱، ص۵۹۲.    
۷۷. المغازی، ج۱، ص۱۵۳.
۷۸. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۷.    
۷۹. الاستیعاب، ج۴، ص۱۹۱۶.    
۸۰. مجمع البیان، ج۹، ص۱۹۱.
۸۱. مناقب، ج۱، ص۲۰۷.
۸۲. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۰۷ - ۲۰۸.
۸۳. المحبّر، ص۷۶.    
۸۴. تاریخ طبری، ج۳، ص۳۰.
۸۵. اسدالغابه، ج۱، ص۳۵۵.
۸۶. الاصابه، ج۱، ص۴۰۴.    
۸۷. جامع البیان، ج۷، ص۳، ۷.
۸۸. تفسیر بغوی، ج۳، ص۳۸۶.
۸۹. مجمع البیان، ج۷، ص۴۰۳.
۹۰. المغازی، ج۲، ص۶۸۳.
۹۱. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۰۷ - ۲۰۸.
۹۲. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴ - ۳۵.
۹۳. المغازی، ج۲، ص۶۸۳.
۹۴. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۵۹.
۹۵. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۵.
۹۶. المقنع، ص۱۳۹ - ۱۴۰.    
۹۷. بحارالانوار، ج۸۸، ص۱۹۳.    
۹۸. العروة الوثقی، ج۳، ص۴۰۳ - ۴۰۴.    
۹۹. المعارف، ص۲۰۵.    
۱۰۰. انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۹.
۱۰۱. الاستیعاب، ج۱، ص۲۴۲.    
۱۰۲. اسدالغابه، ج۱، ص۳۴۲.
۱۰۳. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۵.
۱۰۴. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۴۱.
۱۰۵. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۱۰۶.
۱۰۶. تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۳۱.
۱۰۷. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۱۰۶.
۱۰۸. الطبقات، ابن سعد، ج۸؛ ص۲۸۰ - ۲۸۱.
۱۰۹. التاریخ الکبیر، ج۱، ص۱۸۵.
۱۱۰. المعارف، ص۲۰۵.    
۱۱۱. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۵.
۱۱۲. الطبقات، ابن سعد، ج۸؛ ص۴۸.
۱۱۳. الطبقات، ابن سعد، ج۸؛ ص۱۵۹ - ۱۶۰.
۱۱۴. المحبّر، ص۷۰ - ۷۱    
۱۱۵. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۱۳ - ۲۱۴.    
۱۱۶. شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۶۱.    
۱۱۷. نهایة الارب، ج۱۷، ص۲۷۷.    
۱۱۸. المغازی، ج۲، ص۷۵۵ - ۷۵۶.
۱۱۹. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۴۶.
۱۲۰. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۵.
۱۲۱. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۸۳ - ۳۸۸.
۱۲۲. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۵.
۱۲۳. مقاتل الطالبیین، ص۹.
۱۲۴. السیرة النبویه، ج۴، ص۱۵.
۱۲۵. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۶.
۱۲۶. تاریخ خلیفه، ص۴۰.
۱۲۷. المحبّر، ص۱۲۳.    
۱۲۸. معجم البلدان، ج۴، ص۵۷۱.
۱۲۹. تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۸۰ - ۴۸۱.
۱۳۰. معجم البلدان، ج۵، ص۲۲۰.    
۱۳۱. السیره النبویه، ج۴، ص۱۶ - ۱۷.
۱۳۲. السیره النبویه، ج۲، ص۳۷۳.
۱۳۳. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۳۰.
۱۳۴. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۹
۱۳۵. تاریخ خلیفه، ص۴۰ - ۴۱.
۱۳۶. المغازی، ج۲، ص۷۵۶ - ۷۶۱.
۱۳۷. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۱۲۱.
۱۳۸. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۵۳۰.
۱۳۹. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۷.
۱۴۰. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۹.
۱۴۱. تاریخ خلیفه، ص۴۰ - ۴۱.
۱۴۲. السیرة النبویه، ج۴، ص۲۰.
۱۴۳. المغازی، ص۴۹۲.
۱۴۴. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۸.
۱۴۵. المغازی، ج۲، ص۷۶۱.
۱۴۶. المعارف، ص۲۰۵.    
۱۴۷. اسدالغابه، ج۱، ص۳۴۳.
۱۴۸. عمده الطالب، ص۵۳.
۱۴۹. اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۱۹.
۱۵۰. میقات، ش ۱۲، ص۱۰۴ - ۱۱۰، «با یاران پیامبرص در مدینه».
۱۵۱. المغازی، ج۲، ص۷۶۲ – ۷۶۳.
۱۵۲. المغازی، ج۲، ص۷۶۷.
۱۵۳. السیرة النبویه، ج۴، ص۲۰.
۱۵۴. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۸.
۱۵۵. السیرة النبویه، ج۴، ص۲۰.
۱۵۶. انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۸.
۱۵۷. معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۲۶.
۱۵۸. السیرة النبویه، ج۴، ص۲۰.
۱۵۹. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۸.
۱۶۰. التاریخ الکبیر، ج۱، ص۱۸۶.
۱۶۱. الجواهر السنیه، ص۲۲۰.    
۱۶۲. علل الشرایع، ج۲، ص۵۵۸.    
۱۶۳. المغازی، ج۲، ص۷۶۳.
۱۶۴. المغازی، ج۲، ص۷۶۶.
۱۶۵. السیرة النبویه، ج۴، ص۲۲.
۱۶۶. المحبّر، ص۲۹۲ - ۲۹۳.
۱۶۷. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۶.
۱۶۸. تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۵۹.    
۱۶۹. الحدائق، ج۴، ص۱۶۰.    
۱۷۰. البدایة و النهایه، ج۴، ص۲۵۶.
۱۷۱. انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۸.
۱۷۲. مقاتل الطالبیین، ص۸.
۱۷۳. الاستیعاب، ج۱، ص۲۴۵.    
۱۷۴. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۱.    
۱۷۵. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۳۵.    
۱۷۶. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۳۵.    
۱۷۷. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۷۸.
۱۷۸. مقاتل الطالبیین، ص۸.
۱۷۹. المعارف، ص۱۳۷.
۱۸۰. مروج الذهب، ج۳، ص۲۶۰.
۱۸۱. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۴، ص۲۹۸.
۱۸۲. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۱، ص۹۸ – ۹۹.
۱۸۳. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۱، ص۲۹۵.
۱۸۴. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۱، ص۳۲۳.
۱۸۵. السیرة النبویه، ج۴، ص۲۶ - ۲۹.
۱۸۶. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۹.    
۱۸۷. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۲۵۳.
۱۸۸. السیرة النبویه، ج۴، ص۲۷ - ۲۸.
۱۸۹. البدایة والنهایه، ج۴، ص۲۹۸.
۱۹۰. التبیین، ص۱۱۵.
۱۹۱. حلیة الاولیاء، ج۱، ص۱۱۴.
۱۹۲. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۰۶.    
۱۹۳. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۴۱.
۱۹۴. الاستیعاب، ج۱، ص۲۴۴.    
۱۹۵. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۲.
۱۹۶. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
۱۹۷. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۴۱.
۱۹۸. مقاتل الطالبیین، ص۳.
۱۹۹. معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۲۶ - ۴۲۸.
۲۰۰. السنن الکبری، ج۸، ص۶.
۲۰۱. انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۸.
۲۰۲. الاستیعاب، ج۱، ص۳۱۳.
۲۰۳. شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۷۲.    
۲۰۴. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۶.
۲۰۵. مقاتل الطالبیین، ص۱۰.
۲۰۶. الخصال، ص۲۱.    
۲۰۷. الخصال، ص۲۰۴.    
۲۰۸. المحبّر، ص۴۷۴.    
۲۰۹. تاریخ دمشق، ج۷۲، ص۱۲۷.    
۲۱۰. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۳.    
۲۱۱. الوافی، ج۱۱، ص۷۱.    
۲۱۲. الاصابه، ج۱، ص۵۹۲.    
۲۱۳. کنزالعمال، ج۵، ص۵۷۹.
۲۱۴. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۲.    
۲۱۵. تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۳۱.
۲۱۶. المغازی، ص۴۹۲.
۲۱۷. الاصابه، ج۱، ص۵۹۲.    
۲۱۸. اسدالغابه، ج۱، ص۵۴۱.    
۲۱۹. شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۷۳.    
۲۲۰. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۰۸.    
۲۲۱. انساب الاشراف، ج۲، ص۴۱۱.
۲۲۲. الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۴۶۵.
۲۲۳. عیون الحکم، ص۱۶۷.    
۲۲۴. الارشاد، ج۲، ص۹۷.    
۲۲۵. الدرالنظیم، ص۵۵۲.
۲۲۶. بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۳۸.    
۲۲۷. مقاتل الطالبیین، ص۱۱.
۲۲۸. التبیین، ص۱۱۶ - ۱۲۰.
۲۲۹. عمدة الطالب، ص۵۴.
۲۳۰. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
۲۳۱. المحبر، ص۱۰۷ - ۱۰۸.    
۲۳۲. التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۸.    
۲۳۳. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۴.
۲۳۴. انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۹.
۲۳۵. انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۹.
۲۳۶. الطبقات، ابن سعد، ج۸؛ ص۲۸۰ - ۲۸۱.
۲۳۷. مروج الذهب، ج۳، ص۳۲۸.
۲۳۸. انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۹.
۲۳۹. المنهاج، ش ۴، ص۲۳۲ - ۲۳۴، «موته عراقة الماضی و روح ذی الجناحین».
۲۴۰. المنهاج، ش ۴، ص۲۳۸ - ۲۳۹، «موته عراقة الماضی و روح ذی الجناحین».
۲۴۱. دیار شهریاران، ج۱، ص۳۱۶ - ۳۲۰.
۲۴۲. نحل/سوره۱۶، آیه۴۱.    
۲۴۳. شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۳۱.    
۲۴۴. زمر/سوره۳۹، آیه۱۰.    
۲۴۵. تفسیر بغوی، ج۳، ص۸۰.
۲۴۶. کشف الاسرار، ج۸، ص۳۸۷.
۲۴۷. تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۱۰۷.
۲۴۸. تفسیر قمی، ج۱، ص۱۷۶ - ۱۷۷.    
۲۴۹. مجمع البیان، ج۳، ص۴۰۱.    
۲۵۰. مائده/سوره۵، آیه۸۲ – ۸۶.    
۲۵۱. اسباب النزول، ص۲۰۵.    
۲۵۲. تاریخ طبری، ج۷، ص۳.
۲۵۳. تفسیر قرطبی، ج۶، ص۲۵۵.
۲۵۴. آل عمران/سوره۳، آیه۶۸.    
۲۵۵. اسباب النزول، ص۱۰۸ - ۱۱۱.    
۲۵۶. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۰۳ - ۲۰۴.
۲۵۷. مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۰ - ۳۶۱.
۲۵۸. بقره/سوره۲، آیه۱۳.    
۲۵۹. شواهد التنزیل، ج۱، ص۹۳.    
۲۶۰. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۵.    
۲۶۱. شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۵۹.    
۲۶۲. انفال/سوره۸، آیه۳۴.    
۲۶۳. شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۸۳.    
۲۶۴. توبه/سوره۹، آیه۱۹.    
۲۶۵. الکافی، ج۸، ص۲۰۳.    
۲۶۶. تفسیر قمی، ج۱، ص۲۸۴.    
۲۶۷. المیزان، ج۹، ص۲۱۶.    
۲۶۸. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۲.    
۲۶۹. شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۵۴.    
۲۷۰. البرهان، ج۴، ص۵۴۴.
۲۷۱. تاویل الآیات، ص۴۷۰.
۲۷۲. انعام/سوره۶، آیه۵۴.    
۲۷۳. مجمع البیان، ج۴، ص۴۷۶.
۲۷۴. شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۱.    
۲۷۵. تفسیر فرات الکوفی، ص۱۳۴.    
۲۷۶. یونس/سوره۱۰، آیه۶۲.    
۲۷۷. شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۵۴.    
۲۷۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۳.    
۲۷۹. مجمع البیان، ج۵، ص۱۴۰.    
۲۸۰. التبیان، ج۸، ص۳۲۹.    
۲۸۱. التبیان، ج۵، ص۳۱۸.    
۲۸۲. تفسیر قمی، ج۲، ص۱۸۸ - ۱۸۹.    
۲۸۳. محمد/سوره۴۷، آیه۴ – ۶.    
۲۸۴. شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۴۳ - ۲۴۴.    
۲۸۵. بقره/سوره۲، آیه۲۵.    
۲۸۶. تفسیر فرات الکوفی، ص۵۳.    
۲۸۷. تفسیر الحبری، ص۲۳۵.
۲۸۸. شواهد التنزیل، ج۱، ص۹۶.    
۲۸۹. حدید/سوره۵۷، آیه۱۹.    
۲۹۰. مناقب، ج۳، ص۱۰۸.
۲۹۱. نساء/سوره۴، آیه۶۹.    
۲۹۲. روض الجنان، ج۱، ص۸۷.
۲۹۳. تفسیر فرات الکوفی، ص۱۱۳.    
۲۹۴. شواهدالتنزیل، ج۱، ص۱۹۶.    
۲۹۵. اعراف/سوره۷، آیه۴۶.    
۲۹۶. مجمع البیان، ج۴، ص۲۶۱.    
۲۹۷. تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۱۲.    
۲۹۸. تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۲۳۶.    
۲۹۹. حجر/سوره۱۵، آیه۴۷.    
۳۰۰. شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۱۳.    
۳۰۱. البرهان، ج۳، ص۳۷۴.
۳۰۲. تاویل الآیات، ص۲۵۳.
۳۰۳. حج/سوره۲۲، آیه۴۰.    
۳۰۴. الکافی، ج۸، ص۳۳۸.    
۳۰۵. شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۲۱.    
۳۰۶. تفسیر قمی، ج۲، ص۸۴.    
۳۰۷. تفسیر فرات الکوفی، ص۲۷۳.    
۳۰۸. قصص/سوره۲۸، آیه۶۱.    
۳۰۹. شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۶۴.    
۳۱۰. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۱.    
۳۱۱. شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۳۹.    
۳۱۲. البرهان، ج۵، ص۲۹.
۳۱۳. کنزالدقائق، ج۱۲، ص۱۵۵.
۳۱۴. طور/سوره۵۲، آیه۱۷.    
۳۱۵. شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۶۹.    
۳۱۶. زبدة التفاسیر، ج۶، ص۴۹۰.
۳۱۷. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۲ – ۲۸.    
۳۱۸. مناقب، ج۳، ص۲۶۸.
۳۱۹. صف/سوره۶۱، آیه۱۴.    
۳۲۰. تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۸۹.
۳۲۱. الدرالمنثور، ج۶، ص۲۱۴.
۳۲۲. البرهان، ج۵، ص۳۶۹.
۳۲۳. عبس/سوره۸۰، آیه۳۸ – ۳۹.    
۳۲۴. شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۲۳.    
۳۲۵. منهج الصادقین، ج۱۰، ص۱۵۷.
۳۲۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۹.    
۳۲۷. بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۷.    



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«جعفر بن ابی‌طالب در شأن نزول»    



جعبه ابزار