• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حقیقت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حقیقت، به معنای کارگیرى لفظ در معناى وضع شده براى آن گفته می شود.




حقیقت به کاربرد لفظ در معناى موضوع له، مقابل مجاز می گویند.



از آن در علم اصول فقه سخن گفته‏‌اند.



استعماللفظ در معنا دو گونه است:حقیقى و مجازى.
استعمال حقیقى عبارت است از به کارگیرى لفظ در معناى وضع شده براى آن (موضوع له‌). به چنین معنایى، معناى حقیقىلفظ مى‏‌گویند، مقابل آن معناى مجازى قرار دارد .
در استعمال حقیقى، معنا مستقیم و بدون نیاز به قرینه‏اى به ذهن شنونده تبادر مى‏کند، بر خلاف استعمالمجازى.
البته گاهى معناى مجازى منقلب به معناى حقیقى مى‏گردد، مانند جایى که کاربرد لفظ در معناى مجازى به حدّى برسد که بدون نیاز به قرینه‏اى، آن معنا از لفظ تبادر کند. از این انقلاب به سبب کثرت استعمال، به وضعتعینى یاد مى‏شود، مقابل وضع تعیینى
[۱] دروس فى علم الاصول، ج۱، ص۲۷۷- ۲۷۸.


۳.۱ - نشانه‌‏های تشخیص معناى حقیقى


اصولیان معنای حقیقی در موارد نامعلوم بودن معناى حقیقی لفظ، براى تشخیص معناى حقیقى از مجازى، نشانه‏‌هایى بیان کرده‏اند که مهم‏ترین آنها عبارتند از:
۱. تبادر، یعنى خطور معناى مشکوک از لفظ به ذهن هنگام استعمال آن بدون وجود قرینه‌‏اى بر آن معنا.
۲. عدم صحت سلب لفظ از معناى مشکوک.
۳. صحت حمل لفظ بر معناى مشکوک.
۴. اطراد، یعنى شیوع کاربرد لفظ در مصادیق مختلف معناى مشکوک به یک اعتبار.
درجایى که معناى حقیقى لفظ، معلوم، لیکن مراد متکلم از جهت اراده معناى حقیقى یا مجازى مشکوک باشد، اصل‏ حقیقت- که یکى از اصول لفظى است- جارى، و بر اساس آن کلام بر معناى حقیقى حمل مى‏شود و در نتیجه عذر شنونده در مخالفت با حقیقت و نیز عذر گوینده در ادعاى معناى مجازى پذیرفته نخواهد بود؛ چرا که اصل یاد شده بر هر دو حجت است.
[۲] اصول الفقه، ج۱، ص۶۸- ۷۴.




 
۱. دروس فى علم الاصول، ج۱، ص۲۷۷- ۲۷۸.
۲. اصول الفقه، ج۱، ص۶۸- ۷۴.






فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج‌۳،ص ۳۴۵    



جعبه ابزار