• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دیدگاه اهل سنت در مورد زیارت قبور

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیدگاه اهل سنت
همیشه دقت داشته باشید که اهل سنت با وهابی‌های سلفی و تکفیری‌ها متفاوت هستند و احکام‌شان نیز متفاوت است (هر چند بسیاری از عوام‌شان ندانند).



[[]] [[]] [[]] اهل سنّت نه تنها این قبیل زیارات و توسلات و تبرکات را شرک نمی‌دانند، بلکه به زیارت اهل قبور اعتقاد دارند و بسیار هم برای آن اهمیت و اجر قائلند. چنان چه مانند شیعیان با عشق به مدینه و زیارت حرم مطهر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله می‌روند و اقشار کثیری از آنان، قبرستان بقیع را « جنة البقیع » می‌نامند و به زیارت اهل قبور مدفون در بقیع، از چهار امام معصوم علیهم‌السلام گرفته تا شهدای بدر و اُحد و خاندان آن رسول گرامی (ص) می‌روند. و جالب آن که بدانید گاه بسیار افراطی عمل می‌نمایند. لذا چون قید نمودید که مباحث در این خصوص را می‌دانید و صرفاً سند می‌خواهید، مستندات ذیل با ذکر منابع آنها از معتبرترین کتب اهل سنت ایفاد می‌گردد.

- بلال ، موذن پیامبر، رسول خدا را در خواب دید که به او می‌فرماید:ای بلال! این چه جفایی است‌؟ آیا وقت آن نشده که به زیارت من آیی؟ بلال بیدار شد و اندوهگین و ترسان گشت‌. بر مرکب خود سوارشده به زیارت قبر پیامبر در مدینه آمد و شروع کرد به گریستن و صورت بر قبر پیامبر مالیدن. چون حسن و حسین علیهم‌السلام آمدند، آن دو را درآغوش کشید و بوسید.
[۱] تاریخ طبری، ج ۱ ص ۱۶۱ و ۱۶۹ - معجم البلدان، ج ۳ ص ۲۰۸ - تاریخ ابن کثیر،ج ۱ ص ۱۷۴ و ۱۹۷ - مستدرک حاکم، ج ۴ ص ۵۱۵ - وفاء الوفاء، ج ۲ ص ۴۱۰

- مروان روزی مردی را دید که صورت و پیشانی بر قبر پیامبر نهاده است‌. گردن او را گرفت و گفت‌:می دانی چه می کنی‌؟! وقتی سربلند کرد، دید ابوایوب انصاری است.‌ابوایوب گفت‌:آری‌! من سراغ سنگ نیامده‌ام‌، سراغ رسول الله آمده‌ام‌. از آن حضرت شنیدم که می‌فرمود:بر دین گریه نکنید وقتی که شایستگان عهده دار آن شوند، بلکه زمانی بر دین گریه کنید که نااهلان عهده دار و والی آن گردند!
[۲] مستدرک حاکم، ج ۴ ص ۵۱۵ - وفاء الوفاء، ج ۲ ص ۴۱۰ - الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱ ص ۴۲۱ - المنهاج، محیی الدین نوری شافعی، ج ۱ ص ۳۵۷ چاپ شده در حاشیه شرح مغنی - تاریخ طبری، ج ۱ ص ۸۰ – العرائس ثعلبی، ص ۲۹ - حاشیه ابی الاخلاص حنفی، ج ۱ ص ۱۶۸ در حاشیه دررالحکام - تاریخ طبری، ج ۱ ص ۱۶۱ و ۱۶۹ - معجم البلدان، ج ۳ ص ۲۰۸ - تاریخ ابن کثیر، ج ۱ ص ۱۷۴ و ۱۹۷



- ابن منکدر (از تابعین‌، متوفای ۱۳۰) همراه اصحابش می‌نشست و گاهی که تشنگی سراغش می‌آمد، درهمان لحظه برخاسته صورت برقبر پیامبر می‌نهاد و درمقابل اعتراض همراهانش‌، می‌گفت‌:از قبر پیامبر شفا می‌گیرم‌. وی گاهی به صحن مسجد می‌آمد و در جای خاصی بر زمین می‌خوابید، علت را که می‌پرسیدند، می‌گفت‌:خودم دیدم که پیامبر در همین جا خوابیده بود.
[۳] وفاء الوفاء، ج ۲ ص ۴۴۴ - المغنی، ج ۱ ص ۴۹۵، درباره چاه‌های مدینه - الوفاء الوفاء، ج ۲ ص ۱۱۹ تا ۱۴۹ - الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱ ص ۴۲۱ - تاریخ طبری، ج ۱ ص ۱۶۱ و ۱۶۹ - معجم البلدان، ج ۳ ص ۲۰۸ - تاریخ ابن کثیر، ج ۱ ص ۱۷۴ و ۱۹۷

- عبدالله بن احمد حنبل می‌گوید از پدرم درباره حکم کسی که به منبر رسول خدا دست می‌کشد و تبرک می‌جوید و آن را می‌بوسد و با قبر نیز همین کار را می‌کند تا ثواب ببرد، پرسیدم، گفت‌:اشکالی ندارد.
[۴] مستدرک حاکم، ج ۴ ص ۵۱۵، - وفاء الوفاء، ج ۲ ص ۴۱۰

- عبدالله بن عمر ، هنگام زیارت قبر پیامبر، دست راست را روی قبر می‌نهاد و بلال حبشی چهره برآن می‌نهاد. روشن است که علاقه زیاد و عشق و محبت به این کار فرمان می‌دهد و این نوعی احترام و بزرگداشت است و مردم به تناسب شوق‌شان حالات متفاوتی دارند. بعضی‌ها وقتی قبر را می‌بینند، بی اختیار به سمت آن می‌شتابند، برخی هم با تاخیر و درنگ‌، و همه محل خیرند.
[۵] تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج ۱ ص ۱۴۶ - تاریخ الشام، ابن عساکر، ج ۶ ص ‌ ۱۰۸ - المنتظم، ابن جوزی، ج ۵، ص ۹۹ - سنن ابن داود، ج ۲ ص ۷۲ - صحیح بخاری، ج ۲ ص ۲۴۷

- محمد بن احمد رملی‌ ، از بزرگان شافعیه در « شرح منهاج » نوشته است:سایه‌بان گذاشتن روی قبر و بوسیدن صندوق قبر و لمس کردن آن هنگام زیارت‌، مکروه است‌، مگر آن که به قصد تبرک باشد، هم‌ چنان که فتوا داده‌اند اگر کسی در اثر ازدحام نمی‌تواند حجرالاسود را لمس کند، با عصا به آن اشاره کند، آن گاه عصا را ببوسد.
[۶] مناقب خوارزمی، ص ۲۵۲، - فرائد السمطین، باب اول - مستدرک حاکم، ج ۳ ص ۱۵۱. این مطلب در الغدیر، ج ۱ ص ۳۰۰ نیز نقل شده است.

- فتوای ابن حنبل :ابن جماعه شافعی می‌گوید‌: عبد الله بن احمد حنبل این روایت را از پدرش نقل کرده است‌:«‌از پدرم در‌باره مردی که منبر و قبر رسول خدا (صلّ الله علیه و آله) را برای ثواب مس می‌کرد و تبرک می‌جست و می‌بوسید، پرسیدم، در جواب گفت‌:اشکالی ندارد.
[۷] وفاء الوفاء‌، ج ۴، ص ۱۴۱۴

- عبدالله، فرزند احمد بن حنبل می‌گوید:از پدرم پرسیدم:مسّ منبر رسول الله و تبرّک با مس کردن آن، و بوسیدن و یا مسّ و متبرّک شدن به قبر شریف و یا بوسیدن آن به قصد ثواب، چه حکمی دارد؟ پدرم گفت:هیچ اشکالی ندارد.
[۸] الجامع فی العلل و معرفة الرجال، ج۲، ص۳۲ - وفاءالوفا، ج۴، ص۱۴۱۴



- رملی شافعی می‌گوید:تبرّک جستن به قبر پیامبر و یا عالم و یا اولیا جایز است و بوسیدن و استلام آن ایرادی ندارد.
[۹] کنز المطالب، ص ۲۱۹

- محب الدین طبری شافعی گوید:بوسیدن قبر و دست گذاشتن روی آن جایز است و سیره و عمل علما و صالحان بر آن است.
[۱۰] اسنی المطالب، ج۱، ص۳۳۱



- زرکشی :تربت قبر حمزه از حکم منعِ برداشتن خاک حرمین، استثنا شده است، زیرا اتفاق همگان بر جواز نقل آن برای معالجه صداع است.
[۱۱] وفاء الوفا، ج۱، ص۶۹

- سُبکی می‌گوید:مردم سمرقند به قدری از خاک قبر بخاری برداشتند که قبر ظاهر شد به طوری که نمی‌شد جلوی مردم را گرفت تا این که ضریح مانندی را بر روی قبر گذاشتند!

- ابن کثیر می‌گوید:تشییع کنندگان دستمال و عمامه‌های خود را به عنوان تبرک روی جنازه ابن تیمیه انداختند... و آب غسل او را به عنوان تبرک نوشید!



- محمد بن مؤمل شاگرد ابن خُزیمه که شیخ بخاری و مسلم و به اصطلاح شیخ الاسلام است می‌گوید:به همراه استادم ابن خزیمه و جمعی از اساتید به زیارت بارگاه قبر علی بن موسی الرضا (ع) در طوس رفتیم، استادم ابن خزیمه چنان در برابر آن بقعه متبرکه تعظیم و تواضع کرد که همگی در شگفت ماندیم.
[۱۴] تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۹

- ابو علی خلال ، شیخ حنابله، می گوید:هرگاه مشکلی بر من عارض شود، قبر موسی بن جعفر (ع) را زیارت می‌کنم و به ایشان متوسل می‌شوم و خداوند مشکل مرا آسان می‌کند.
[۱۵] تاریخ بغداد، ج۱، ص ۱۲۰



- محمد بن ادریس شافعی به قبر ابو حنیفه ، و احمدبن حنبل به قبر شافعی متوسل می‌شد.
[۱۶] مناقب ابی حنیفه، ج۲، ص۱۹۹

- مسلمانان، به قبر ابو ایوب انصاری متوسل می‌شدند و برای طلب باران به قبر او پناه می‌بردند.
[۱۷] مستدرک حاکم، ج۳، ص ۵۱۸



۱. تاریخ طبری، ج ۱ ص ۱۶۱ و ۱۶۹ - معجم البلدان، ج ۳ ص ۲۰۸ - تاریخ ابن کثیر،ج ۱ ص ۱۷۴ و ۱۹۷ - مستدرک حاکم، ج ۴ ص ۵۱۵ - وفاء الوفاء، ج ۲ ص ۴۱۰
۲. مستدرک حاکم، ج ۴ ص ۵۱۵ - وفاء الوفاء، ج ۲ ص ۴۱۰ - الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱ ص ۴۲۱ - المنهاج، محیی الدین نوری شافعی، ج ۱ ص ۳۵۷ چاپ شده در حاشیه شرح مغنی - تاریخ طبری، ج ۱ ص ۸۰ – العرائس ثعلبی، ص ۲۹ - حاشیه ابی الاخلاص حنفی، ج ۱ ص ۱۶۸ در حاشیه دررالحکام - تاریخ طبری، ج ۱ ص ۱۶۱ و ۱۶۹ - معجم البلدان، ج ۳ ص ۲۰۸ - تاریخ ابن کثیر، ج ۱ ص ۱۷۴ و ۱۹۷
۳. وفاء الوفاء، ج ۲ ص ۴۴۴ - المغنی، ج ۱ ص ۴۹۵، درباره چاه‌های مدینه - الوفاء الوفاء، ج ۲ ص ۱۱۹ تا ۱۴۹ - الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱ ص ۴۲۱ - تاریخ طبری، ج ۱ ص ۱۶۱ و ۱۶۹ - معجم البلدان، ج ۳ ص ۲۰۸ - تاریخ ابن کثیر، ج ۱ ص ۱۷۴ و ۱۹۷
۴. مستدرک حاکم، ج ۴ ص ۵۱۵، - وفاء الوفاء، ج ۲ ص ۴۱۰
۵. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج ۱ ص ۱۴۶ - تاریخ الشام، ابن عساکر، ج ۶ ص ‌ ۱۰۸ - المنتظم، ابن جوزی، ج ۵، ص ۹۹ - سنن ابن داود، ج ۲ ص ۷۲ - صحیح بخاری، ج ۲ ص ۲۴۷
۶. مناقب خوارزمی، ص ۲۵۲، - فرائد السمطین، باب اول - مستدرک حاکم، ج ۳ ص ۱۵۱. این مطلب در الغدیر، ج ۱ ص ۳۰۰ نیز نقل شده است.
۷. وفاء الوفاء‌، ج ۴، ص ۱۴۱۴
۸. الجامع فی العلل و معرفة الرجال، ج۲، ص۳۲ - وفاءالوفا، ج۴، ص۱۴۱۴
۹. کنز المطالب، ص ۲۱۹
۱۰. اسنی المطالب، ج۱، ص۳۳۱
۱۱. وفاء الوفا، ج۱، ص۶۹
۱۲. طبقات الشافعیه، ج۲، ص۲۳۳ - سیر اعلام النبلاء، ج۱۲، ص۴۶۷    
۱۳. البدایة و النهایة،ج۱۴،ص۱۳۶    
۱۴. تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۹
۱۵. تاریخ بغداد، ج۱، ص ۱۲۰
۱۶. مناقب ابی حنیفه، ج۲، ص۱۹۹
۱۷. مستدرک حاکم، ج۳، ص ۵۱۸



سایت ایکس شبهه    



جعبه ابزار