• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شهید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کشته راه خدا در جهاد با دشمنان را شهید گویند. از عنوان یاد شده در بابهای طهارت، حج و جهاد سخن گفته‏اند.




شهید- که در فقه موضوع احکامی خاص همچون بی نیازی از غسل و کفن قرار گرفته- عبارت است از کسی که در جهاد با کافران یا باغیان در میدان جنگ کشته شود، به شرط آنکه جنگ با اذن پیامبر صلّی اللَّه علیه وآله یا امام علیه السّلام و یا نایب خاص ایشان باشد.



آیا بر کسی که در عصر غیبت یا در زمان حضور و عدم امکان اذن گرفتن از معصوم علیه السّلام در ج هاد دفاعی (دفاع از اسلام و مسلمانان) کشته شده، احکام شهید بار می‏شود یا نه؟ مسئله اختلافی است. گروهی از فقها بر کشته در جهاد دفاعی نیز احکام شهید را جاری دانسته‏اند.
[۶] مصباح الفقیه ج۵، ص۱۱۵.

درمقابل‏گروهی دیگر، تنها قسم نخست را مشمول احکام شهید دانسته‏اند؛
[۱۰] الوسیلة، ص۶۳.

بلکه این قول به مشهور نسبت داده شده است.
[۱۲] مجمع الفائدة ج۱، ص۲۰۱.




شهید، علاوه بر اطلاق یاد شده، اطلاق دیگری نیز دارد که برخی از آن به «اطلاق تنزیلی» و یا شهید به حسب اجر و ثواب تعبیر کرده‏اند. شهید در این اطلاق- که ریشه در روایات دارد- بر فردی که در راه حفظ جان، مال یا ناموس خود در برابر دشمن مهاجم کشته می‏شود، اطلاق می‏گردد؛ چنان که بر فردی هم که با مرگ سخت فوت می‏کند، همچون زنی که بر اثر زایمان می‏میرد یا کسی که غرق می‏شود و یا زیر آوار می‏ماند، شهید اطلاق شده است؛
[۱۳] روض الجنان ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰.

لیکن احکام شهید بر این افراد جاری نمی‏شود و تنها در اجر و ثواب با شهدا شریک‏اند.



شهادت در راه خدا برترین مرگ است
و شهید در مقایسه با دیگران برترین جایگاه و بالاترین منزلت را نزد پروردگار دارد. خداوند متعال در قرآن کریم، منزلت شهید را این گونه توصیف می‏کند: «... ولاتَحْسَبَنَّ الذّینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أمواتاً بَل أَحیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِم یرْزَقُونَ؛
[۱۶] آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۹.

و کسانی را که در راه خدا کشته شده‏اند، مرده مپندارید؛ بلکه اینان زنده و نزد پروردگارشان متنعم‏اند».
پیامبر اعظم صلّی اللَّه علیه و آله می‏فرماید: «برتر از هر نیکی‏ای نیکی‏ای دیگر وجود دارد تا آنکه آدمی در راه خدا کشته می‏شود، که بالاتر از آن نیکی‏ای وجود ندارد»
و در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «خداوند با ریخته شدن اولین قطره خون شهید تمامی گناهان او را می‏آمرزد».
و نیز از آن گرامی نقل شده است که «هیچ قطره‏ای نزد خداوند محبوب‏تر از قطره خونی که در راه خدا ریخته می‏شود نیست».






غسل دادن و کفن کردن میت مسلمان واجب است؛ لیکن شهید از این حکم استثنا شده است و بر او با همان لباس و بدن خون آلود نماز گزارده و سپس دفن می‏شود.

۶.۱ - سقوط غسل از شهید از باب عزیمت نه رخصت


سقوط غسل از شهید عزیمت است و نه رخصت. بنابر این، غسل دادن او جایز نیست؛ چنان که کندن لباس شهید جایز نمی‏باشد؛ بلکه با لباسش دفن می‏گردد؛ لیکن چنانچه در حال شهادت بدون لباس باشد، کفن کردن او واجب است. در اینکه کفن کردن شهید از روی لباسهایش جایز است یا نه، اختلاف است. اکثر فقها در مشروعیت آن اشکال کرده‏اند.
[۲۲] مستمسک العروة ج۴، ص۱۰۷-۱۰۸.
[۲۳] مصباح الهدی‏ ج۶، ص۲۳-۲۵.
[۲۴] التنقیح (الطهارة) ج۸، ص۱۹۰-۱۹۲.




جریان احکام شهید بر کشته راه خدا مشروط به شرایطی است:
۱. بنابر قول گروهی، جهاد با اذن امام علیه السّلام یا نایب خاص او باشد؛ چنان که در تعریف شهید گذشت.
۲. فرد، در عرصه نبرد کشته شده باشد. در جریان حکم شهید نسبت به کسی که در میدان جنگ زخمی شده و ساعاتی پس از انتقال به پشت جبهه، پیش از آنکه جنگ خاتمه یابد، کشته شده است، اختلاف می‏باشد. گروهی احکام شهید را بر چنین فردی جاری دانسته‏اند؛
[۲۶] منتهی المطلب ج۷، ص۱۸۵.

لیکن برخی جاری ندانسته‏اند.
[۳۲] کشف الإلتباس، ص۲۷۲-۲۷۳.

البته اگر مجروحِ منتقل شده به پشت جبهه پس از جنگ بمیرد، احکام شهید بر او جاری نمی‏شود.



در جریان حکم شهید تفاوتی میان زن و مرد، کوچک و بزرگ و برده و آزاد نیست؛
هرچند برخی در جریان حکم شهید بر کسی که مکلف به جهاد نیست، همچون کودک و دیوانه تأمّل کرده‏اند.



بر کشته‏ای که در میدان جنگ پیدا شده است و در بدنش اثر کشته شدن وجود دارد، احکام شهید بار می‏شود؛ اما اگر اثری از کشته شدن در بدنش وجود نداشته باشد، اجرای احکام شهید بر او محل اختلاف است.
[۴۰] مستمسک العروة ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰.




کشته در جنگ با باغیان، حکم کشته در جنگ با کافران را دارد و احکام شهید بر او نیز جاری است.
به قول مشهور، از شهیدی که هنگام شهادت، جنب، حائض یا نفسا بوده، غسل ساقط است.
[۴۲] غنائم الأیام ج۳، ص۳۹۷.





۱۱.۱ - شلوار، کلاه، عمامه و کمربند


گذشت که شهید باید با لباسش دفن شود. بنابر این، شلوار، کلاه، عمامه و کمربند آغشته به خون شهید نیز در صورتی که از پوست تهیه نشده باشند با او دفن می‏گردند و کندن آنها جایز نیست، لیکن اگر به خون آغشته نباشند آیا باید از شهید جدا کرد یا با او دفن می‏شوند، مسئله محل اختلاف است. نظر مشهور قول دوم است. قول مقابل مشهور، عدم جواز دفن آنها با شهید است.

۱۱.۲ - کفش و لباس تهیه شده از پوست


کفش شهید در صورت آغشته نبودن به خون؛ بلکه به قول مشهور، حتی درصورت آغشته بودن، همراه شهید دفن نمی‏گردد.
به قول مشهور همچنین است لباس تهیه شده از پوست. برخی در صورت آغشته بودن لباس پوستی به خون، دفن آن را همراه شهید واجب دانسته‏اند. برخی نیز در وجوب کندن آن در صورتی که عنوان لباس داشته باشد؛ بویژه اگر لباس شهید منحصر به آن باشد، اشکال کرده‏اند.



به تصریح جمعی از فقها، مسّ بدن شهید موجب غسل مس میت نیست؛
[۴۶] مفتاح الکرامة ج۲، ص۸۷۶-۸۷۷.
[۴۷] کشف الغطاء ج۲، ص۳۰۷.
[۴۸] مستمسک العروة ج۳، ص۴۷۵-۴۷۷.

هرچند برخی در این حکم اشکال کرده
و برخی آن را واجب دانسته‏اند.
[۵۳] التنقیح (الطهارة) ج۷، ص۲۹۴-۲۹۷.




زیارت قبر مطهر سالار شهیدان، حضرت امام حسین علیه السّلام و نیز دیگر شهدای کربلا، مستحب مؤکد است؛
چنان که زیارت قبور شهدا؛ بویژه شهدای احد در نزدیکی مدینه؛ بخصوص قبر جناب حمزه، عموی پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و نیز قبر عمار در صفین، جعفر بن ابی طالب و دیگر شهدای نبرد موته استحباب دارد.
[۵۶] وسائل الشیعة ج۱۲، ص۳۵۲.



 
۱. المعتبر ج۱، ص۳۱۱.    
۲. الدروس الشرعیة ج۱، ص۱۰۵.    
۳. جامع المقاصد ج۱، ص۳۶۵.    
۴. الحدائق الناضرة ج۳، ص۴۱۵.    
۵. جواهر الکلام ج۲۱، ص۱۵-۱۶.    
۶. مصباح الفقیه ج۵، ص۱۱۵.
۷. المقنعة، ص۸۴.    
۸. المبسوط ج۱، ص۱۸۱.    
۹. المراسم العلویة، ص۴۵.    
۱۰. الوسیلة، ص۶۳.
۱۱. کتاب السرائر ج۱، ص۱۶۶.    
۱۲. مجمع الفائدة ج۱، ص۲۰۱.
۱۳. روض الجنان ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰.
۱۴. العروة الوثقی‌ ج۲، ص۴۴.    
۱۵. وسائل الشیعة ج۱۵، ص۱۴.    
۱۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۹.
۱۷. وسائل الشیعة ج۱۵، ص۱۷.    
۱۸. وسائل الشیعة ج۱۵، ص۱۶.    
۱۹. وسائل الشیعة ج۱۵، ص۱۴.    
۲۰. جواهر الکلام ج۴، ص۹۱.    
۲۱. العروة الوثقی‌ ج۲، ص۴۲.    
۲۲. مستمسک العروة ج۴، ص۱۰۷-۱۰۸.
۲۳. مصباح الهدی‏ ج۶، ص۲۳-۲۵.
۲۴. التنقیح (الطهارة) ج۸، ص۱۹۰-۱۹۲.
۲۵. الخلاف ج۱، ص۷۱۲.    
۲۶. منتهی المطلب ج۷، ص۱۸۵.
۲۷. جواهر الکلام ج۴، ص۸۹-۹۰.    
۲۸. العروة الوثقی‌ ج۲، ص۴۰.    
۲۹. المقنعة، ص۸۴.    
۳۰. الشیعة ج۱، ص۳۲۰.    
۳۱. جامع المقاصد ج۱، ص۳۶۵.    
۳۲. کشف الإلتباس، ص۲۷۲-۲۷۳.
۳۳. الخلاف ج۱، ص۷۱۲.    
۳۴. مدارک الأحکام ج۲، ص۷۱.    
۳۵. الحدائق الناضرة ج۳، ص۴۱۸.    
۳۶. جواهر الکلام ج۴، ص۹۲.    
۳۷. المعتبر ج۱، ص۳۱۲.    
۳۸. تحریر الأحکام ج۱، ص۱۱۷-۱۱۸.    
۳۹. جواهر الکلام ج۴، ص۹۳.    
۴۰. مستمسک العروة ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰.
۴۱. جواهر الکلام ج۴، ص۹۳.    
۴۲. غنائم الأیام ج۳، ص۳۹۷.
۴۳. جواهر الکلام ج۴، ص۹۲.    
۴۴. جواهر الکلام ج۴، ص۳۷۱-۳۷۴.    
۴۵. العروة الوثقی‌ ج۲، ص۴۲-۴۳.    
۴۶. مفتاح الکرامة ج۲، ص۸۷۶-۸۷۷.
۴۷. کشف الغطاء ج۲، ص۳۰۷.
۴۸. مستمسک العروة ج۳، ص۴۷۵-۴۷۷.
۴۹. ذخیرة المعاد، ص۹۱.    
۵۰. کشف اللثام ج۲، ص۴۲۹.    
۵۱. الحدائق الناضرة ج۳، ص۳۳۴.    
۵۲. العروة الوثقی‌ ج۲، ص۶.    
۵۳. التنقیح (الطهارة) ج۷، ص۲۹۴-۲۹۷.
۵۴. وسائل الشیعة ج۱۴، ص۴۰۹.    
۵۵. وسائل الشیعة ج۱۴، ص۴۹۰.    
۵۶. وسائل الشیعة ج۱۲، ص۳۵۲.
۵۷. جواهر الکلام ج۲۰، ص۱۰۳.    
۵۸. جواهر الکلام ج۲۰، ص۱۰۷.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۷۶۵-۷۶۹.    




جعبه ابزار