• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

لشکرداری طاهریان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حکومت وسیع طاهریان شامل ایالت‌های جبال، فارس، طبرستان، خراسان، ماوراءالنهر، خوارزم و سیستان می‌شود، و زمانی که طاهر حکومت مستقل طاهریان را بنا کرد، حتما باید آنچنان از لحاظ نظامی خود را مقتدر می‌دانست که بتواند نه تنها جلوی شورش‌های محلی و داخلی را بگیرد، بلکه به عنوان رقیب خلیفه، توانایی داشته باشد که در مقابلش بایستد و این همه مستلزم وجود سپاهی مقتدر است.
البته اطلاعات و منابع دربارۀ نظام لشکرداری طاهریان بسیار کم است و از منابع مختلف و خصوصا دوران عباسیان می‌توان به کم و کیف حدودی آن برسیم.



پس از سقوط ساسانیان توسط اعراب مسلمان، با ایرانیان برخورد خوبی انجام نمی‌شد. مالیات‌ها و خراج‌ها که در دوران خلفای راشدین حتی از زمان ساسانیان بهتر شده بود، در زمان امویان بسیار رشد یافت تا آنکه حتی مانع مسلمان شدن و قبول اسلام ایرانیان توسط امویان بودیم تا آنکه مالیات‌های بیشتری گرفته شود. غیر از آن به ایرانیان ظلم و اجحاف زیادی می‌شد. در نتیجه با تبلیغاتی که توسط طرفداران عباسیان و نیز حضور سادات در ایران انجام می‌شد، تمایلات زیادی علیه اسلام اموی در ایران ظهور کرد تا آنکه عباسیان خصوصا با استفاده از مردم ایران توانستند، پس از جنگ‌های متعدد امویان را برکنار و قدرت را در دست بگیرند و با این پیروزی دوباره روح استقلال طلبی در بین ایرانیان جان تازه‌ای گرفت. دوباره در زمان جنگ شرق با غرب (مامون با امین ) شرق پیروز شد. تا آنکه طاهر سردار بزرگ ایرانی توانست امین را مغلوب کند و او را به قتل برساند. در زمان مامون در یک روز آدینه‌ای، طاهر که از طرف مامون حاکم خراسان شده بود، نام خلیفه را از خطبه انداخت. با اینکه طاهر پس از آن عمر چندانی نکرد و به مرگ مشکوکی از دنیا رفت؛ ولی پسرانش ادامه دهندۀ راه او شدند و دیگر پس از آن بود که شاهد بروز اولین سلسله ایرانی پس از ظهور اسلام در ایران شدیم. و پس از آن بود که به قول ارانسکی ما شاهد حضور برخی از دودمان‌های محلی در ایران بودیم.
[۱] گلجان، مهدی، میراث مشترک نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ وتمدن شرق ایران و ماوراءالنهر از کوروش تا تیمور، ص۵۶، تهران، نشر امیرکبیر، ۱۳۸۳ه. ش.



برای شناخت بهتر نظام لشکرداری در دوران طاهریان، باید ابتدا از محدودۀ جغرافیای آنان آگاه باشیم.
حکومت وسیع طاهریان شامل ایالت‌های جبال، فارس، طبرستان، خراسان، ماوراءالنهر، خوارزم و سیستان می‌شود.
[۲] زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ص۱۰۲، تهران، چاپخانه سپهر، چاپ اول، ۱۳۶۸ه. ش.

طاهر پس از آنکه در روز آدینه، نام خلیفه را از خطبه انداخت و حکومت مستقل طاهریان را بنا کرد، حتما باید آنچنان از لحاظ نظامی خود را مقتدر می‌دانست که بتواند نه تنها جلوی شورش‌های محلی و داخلی را بگیرد، بلکه به عنوان رقیب خلیفه، توانایی داشته باشد که در مقابلش بایستد و این همه مستلزم وجود سپاهی مقتدر است.
البته اطلاعات و منابع دربارۀ نظام لشکرداری طاهریان بسیار کم است و از منابع مختلف و خصوصا دوران عباسیان می‌توان به کم و کیف حدودی آن برسیم.
طاهر به امر سپاهیانش خیلی توجه داشت و در نامه‌ای که برای فرزندش عبدالله بن طاهر هنگام رفتن به مصر برایش نوشت، گفت: «و سپاهیان را مورد تفقد قرار بده و به دفاتر آنان بنگر و پایۀ هر یک را رسیدگی کن.
[۳] ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن طاهر الکاتب، کتاب بغداد، تحقیق السید عزت العطار الحسینی، ص۴۸۰، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۴۲۳ه. ق/۲۰۰۲م.
»
این نشان از اهمیت داشتن سپاه در نزد خاندان طاهر است. البته خود طاهر نیز در بدو امر، فرمانده سپاه بود که خود این امر و شرایط آن دوران توجه ویژه طاهر را به سپاه لازم می‌نمایاند.



با توجه به وسعت زیاد حکومت طاهریان، مشخص است که یک سپاه دائمی که همواره آماده به خدمت باشند را در اختیار داشتند، ولی این سپاه باید درصدی از کل سپاه طاهریان باشند که در مواقع ضروری تشکیل می‌شوند.
نظام لشکرداری با توجه به میراث ساسانیان و نیز حضور اعراب مسلمان باید بر همان اساس باشد.
در راس سپاه، سپهسالار یا صاحب الجیش بوده است که پس از منصب وزارت بزرگترین مسئولیت برعهده ایشان بوده است.
[۴] مفتخری، حسین و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، ص۱۵۹، تهران، نشر سمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ه. ش.

البته یعقوبی نام سپاهیان و مزدوران را در دیوان جداگانه‌ای آورده و به نام دیوان سپاهیان و مزدوران (الجند و شاکریه) از آن نام برده است. بعد از سپهسالار، سرهنگ بالاترین مقام را داشته است. البته در هر سپاه چندین سرهنگ وجود داشته که هر کدام بر ۳۰۰ تا ۵۰۰ نفر فرماندهی می‌کردند. با توجه به اینکه در هر سپاه چندین سرهنگ وجود داشته است، هر سرهنگ یک علم مخصوص به خود داشته تا نیروهای تحت امرش بتوانند او را از بقیه سرهنگان تشخیص دهند.
[۶] طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۸، بیروت، دار التراث، الطبعة الثانیة، ۱۳۸۷ه. ق/۱۹۶۷م.

بعد از امیر و سرهنگ، سوار رتبه بالاتری در سپاه داشته و بعد از سوار، پیادگان بودند که اکثر سپاه را تشکیل می‌دادند.
[۷] تاریخ سیستان، مؤلف مجهول، تحقیق ملک الشعرای بهار، ص۲۰۵، تهران، کلاله خاور، چاپ دوم، ۱۳۶۶ه. ش.



طاهریان از جاسوسان در سپاه به فراوانی استفاده می‌کردند. جاسوسان در لشکر مراقب رفتار سپاه و خصوصا امیر سپاه بودند.
[۸] الاصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص۴۶۶ - ۴۶۷، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفة، بی تا.

در هنگام جاسوسان نه تنها اخبار سپاه دشمن را به اطلاع امراء می‌رساندند، بلکه دست به شایعه پراکنی نیز می‌زدند. مثلا ابن خلدون در هنگام ذکر اخبار جنگ طاهر برای فتح بغداد در بیرون شهر آورده است: «طاهر جاسوسانی به میان سپاه بغداد فرستاد. این جاسوسان چنان شایع کردند که در بغداد، امین به اصحاب خود عطای فراوانی می‌بخشد. بدین گونه در سپاه اختلاف افتاد و دست به کشتار یکدیگر گشودند و بی هیچ نبردی بازگشتند.
[۹] ابن خلدون، ابو زید عبد الرحمن بن محمد، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبد المحمد آیتی، ج۲، ص۳۶۸، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ه. ش.
»


با توجه به حضور بیشمار مزدوران، نمی‌توان به قطعیت گفت که سپاهیان طاهر از چه نژادی بودند یا به چه مکانی تعلق داشتند. ولی با این حال حضور مردم خراسان از دیرباز در سپاه شرق زیاد بوده است؛ چه در هنگام قیام ابومسلم خراسانی و چه در هنگام حضور و حمله طاهر ذوالیمینین و فتح بغداد.
البته نباید از حضور ترکان که به صورت مزدور شرکت می‌کردند، چشم پوشی نمود. ترکان همواره یکی از ارکان سپاه طاهر به شمار می‌رفتند.
[۱۰] طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۸، ص۴۸۱.

همچنین در فتوح البلدان آمده است که مامون به کسانی از ماوراءالنهر که وارد دربارش می‌شدند، انعام و ارزاق زیادی عطا می‌کرد و بسیاری از آنان سپاه طاهر را تشکیل دادند.
سپس المعتصم بالله نیز همان شیوه را ادامه داد؛ چندانکه اکثر فرماندهان سپاهش اهل ماوراءالنهر از سغدیان و فرغانیان و مردم اشر و سرو شاش و دیگر نقاط بودند.
البته طاهریان اکثر فرماندهان اصلی را از بین اقوام و خاندان طاهری برمی گزیدند. ولی اکثر سپاهیان در آن زمان، از بین مردم عادی بودند که در مواقع لزوم و جنگ‌ها جمع می‌شدند و پس از آن به کسب و کار خویش باز می‌گشتند. در آن جنگ‌ها، افراد زیادی نیز با نیت‌های به قصد جنگ با کفار، به دست آوردن غنیمت و کسب نام و مانند آن همواره حضور می‌یافتند. البته خوارج نیز در جنگ با کفار، (غزا) شرکت داشتند.
[۱۱] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۸۸.
[۱۲] بلاذری، ابوالحسن احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ترجمه، ص۶۰۱.



با توجه به اینکه طاهریان همواره در جنگ و مبارزه با شورشیان بودند، محل دایمی برای اسکان سربازان و نیز مزدوران لازم داشتند. به همین جهت پادگان‌هایی ایجاد کردند. مثلا عبدالله بن طاهر در نزدیکی نیشابور ، پادگانی را برای سپاهیانش ساخت و نام آن را شادیاخ گذاشت که البته خود شهر نیشابور بعدها به آنجا منتقل شد.
[۱۳] جعفریان، رسول، تاریخ ایران اسلامی دفتر دوم از طلوع طاهریان تا غروب خوارزمشاهیان، تهران، نشر اندیشه، ۱۳۷۷ه. ش.
همچنین در هنگام نبرد، خصوصا در موقع محاصره، پادگانی در نزدیکی محل جنگ می‌ساختند و دور آن را خندق می‌کندند و سپاهیان را خصوصا شب‌ها جهت جلوگیری از غافلگیری در آنجا قرار می‌دادند.


طاهر در نامه‌ای که جهت نصیحت به پسرش عبدالله نوشت، در مورد نظام لشکرداری او نیز اندرزهایی نوشت. از جمله اینکه وی به فرزندش دستور داد: «بر روزی ایشان (سپاهیان) بیفزای و وسایل معاش آنان را به قدر کافی فراهم آور، تا خدای عزوجل به وسیله آن، ایشان را از تنگدستی برهاند.»
طاهر در مورد اختلاف بین مردم و سپاه به پسرش گفته است: «با پوشیدن جامۀ فضیلت و لزوم عمل کردن به آن، (این اختلاف را) برطرف کن.»
در ادامه طاهر می‌گوید: «دیوان و لشکرنویسی و ضروریات آنها را خوب اداره کن.
[۱۵] ابن خلدون، ابو زید عبد الرحمن بن محمد، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبد المحمد آیتی، ج۱، ص۶۰۰.
» از این سخن استفاده می‌شود که در سپاه جایی به نام دیوان سپاه وجود داشت که نه تنها امور اداری سپاه در آنجا صورت می‌گرفت؛ بلکه حقوق و مقرری لشکر نیز در آنجا پرداخت می‌شده است.


به نظر نمی‌آید که لباس خاص یا متحد الشکلی در بین سپاهیان وجود داشته باشد یا حداقل در منابع در این مورد توضیحی داده نشده است.
طاهریان در سپاهشان، از تجهیزات و لوازم و آلات و ابزار کافی بهره می‌بردند و سلاح و لوازم و نیرو به اندازه کافی داشتند. سپاه ایشان شامل سواره نظام و پیاده نظام بود که امراء خصوصا اهل خراسان جزء سواره نظام بودند. سواره نظام سپاه طاهریان زره، شمشیر، تیر و کمان به همراه داشت. در مقابل پیاده نظام اکثرا فاقد تجهیزات کامل بودند. در سپاه از منجنیق برای فتح شهرها و قلعه‌ها استفاده می‌کردند و هنگام محاصره پادگان یا حصاری، با منجنیق و سنگ آنجا را می‌کوبیدند.
طبری اشاره‌ای نیز به نیزه‌های کلفت و تبر دارد که البته مختص به گروه اندکی بوده است که در در زمان محاصرۀ بغداد در اطراف قصرهای برخی از بزرگان عباسیان به کمین نشسته بودند.


طاهر بن حسین برای از بین بردن خلافت امین، چندین بار جنگید تا سرانجام توانست بر وی پیروز شود و شهر بغداد را به تصرف خود درآورد.
غیر از این جنگ، به طور کلی می‌توان جنگ‌های طاهریان را به دو شاخۀ اصلی جنگ‌های بیرونی و جنگ‌های درونی (شورش‌ها) تقسیم نمود.
منظور از جنگ‌های بیرونی، جنگ‌هایی بود که طاهریان با غیر مسلمانان خارج از حکومت عباسیان داشتند.
جنگ‌های درونی شامل جنگ‌هایی می‌شد که در درون مرزهای اسلام اتفاق می‌افتاد؛ گرچه کسانی که به شورش برخاسته بودند، اکثرا مانند مازیار دینی غیر اسلام داشتند.
طاهریان به نوعی مورد حمایت عباسیان بودند و رضایت دستگاه خلافت را نیز جلب می‌کردند؛ به همین جهت در راه حمایت از دستگاه خلافت و همچنین گسترش دین اسلام، جنگ‌های فراوانی را انجام دادند.
[۱۸] مفتخری، حسین و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، ص۱۶۷.

به هر حال و با توجه به نزدیکی سند و هند و نیز ترکان که همگی از کفار محسوب می‌شدند، جنگ‌هایی با آنها صورت می‌گرفت که نام غزا داشت؛ مثلا عبدالله بن طاهر پسر خود طاهر بن عبدالله را به غزای سرزمین غوزیه فرستاد و فتوحاتی توسط او انجام شد. در آن جنگ‌ها،افراد زیادی با نیت‌های مختلف مانند قصد جنگ با کفار، به دست آوردن غنیمت و کسب نام و مانند آن همواره می‌جنگیدند. البته به کار بردن نام مزدور از طرف یعقوبی برای آن عده از سپاهیان بوده است که چه به جنگ با کفار و چه نبرد زیر پرچم طاهریان، به جهت کسب غنیمت می‌جنگیدند و آوردن نام آنها نشان از حضور بی شمار آنهاست که در جنگ‌ها شرکت می‌کردند.
[۲۰] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۸۸.

همچنین خوارج از جمله نیروهای مفیدی جهت شرکت در غزاها بودند که در برخی غزوات خصوصا سند و هند شرکت می‌کردند.
[۲۱] تاریخ سیستان، مؤلف مجهول، تحقیق ملک الشعرای بهار، ص۱۵۶ - ۱۸۰.



طاهریان از شبیخون در جنگ‌ها زیاد استفاده می‌کردند.
پس از فتح محلی، دور آن را مانند ایرانیان باستان خندق می‌کندند تا از هجوم دشمن جلوگیری کنند و از جنگاوران، برای نگهبانی استفاده می‌کردند تا غافلگیر نشوند. همچنین طاهریان در هنگام محاصرۀ یک مکان یا شهر، علاوه بر استفاده از منجنیق و هجوم به آنجا از ورود غلات و غذا و حتی آب به آنجا جلوگیری می‌کردند و در هنگامی که کار جنگ بسیار سخت می‌شد، خود حاکمان نیز به جنگ وارد می‌شدند.


طرز رفتار طاهریان با امیران سپاه، بسیار جالب توجه بود. حاکمان طاهری بسیار بر فرماندهان خود سخت می‌گرفتند و حتی جاسوسانی را برای مراقبت از اعمال آنها، همراهشان گسیل می‌داشتند و از آنان گزارش می‌خواستند. بسیاری از امور را بر آنها مشخص نمی‌کردند و می‌گفتند مثلا پس از دو روز راهپیمایی فلان نامه من را بخوان. به همین جهت فرماندهان سپاه از طاهریان، بسیار می‌هراسیدند.
طاهریان خود مستقیما بر کارهای سپاهیان نظارت می‌کردند که این امر در سفارش طاهر به فرزندش عبدالله کاملا نمود دارد.
[۲۴] ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن طاهر الکاتب، کتاب بغداد، تحقیق السید عزت العطار الحسینی، ص۴۸۰ - ۴۸۲.
به طور مثال وقتی خبر آمد که محمد بن قاسم دستگیر شده است، عبدالله بن طاهر خود شخصا به ملاقات وی رفت تا مطمئن شود شخص دیگری را به جایش دستگیر نکرده باشند.
[۲۵] الاصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص۴۶۷.

فرماندهان اصلی و سرداران سپاه اکثرا از بین خاندان طاهری و یا از نزدیکان حاکم بودند. البته این امر در اواخر دورۀ طاهریان بیشتر به چشم می‌آید و شاید یکی از دلایل ضعیف شدن آنها درگیری‌هایی بود که بین خاندان طاهری پیش آمد.
سرانجام یعقوب لیث به همین خاطر و بدون جنگ توانست نیشابور را فتح کند و محمد بن طاهر را به بغداد فرستاد.
[۲۶] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰۷.
[۲۷] طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۹، ص۵۹۶.

البته طاهریان از فرماندهان شورشی رقبا نیز استفاده می‌کردند. به طور مثال محمد بن طاهر، عبدالله سگزی سردار شورشی یعقوب را به امارت طبس و قهستان گماشت.


دیوان‌های عصر طاهریان؛ معماری عصر طاهریان؛ خلافت عباسی در عهد طاهریان؛ رابطه سامانیان و طاهریان؛ کشورداری طاهریان


۱. گلجان، مهدی، میراث مشترک نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ وتمدن شرق ایران و ماوراءالنهر از کوروش تا تیمور، ص۵۶، تهران، نشر امیرکبیر، ۱۳۸۳ه. ش.
۲. زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ص۱۰۲، تهران، چاپخانه سپهر، چاپ اول، ۱۳۶۸ه. ش.
۳. ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن طاهر الکاتب، کتاب بغداد، تحقیق السید عزت العطار الحسینی، ص۴۸۰، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۴۲۳ه. ق/۲۰۰۲م.
۴. مفتخری، حسین و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، ص۱۵۹، تهران، نشر سمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ه. ش.
۵. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۸۸، بیروت، دار صادر، بی تا.    
۶. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۸، بیروت، دار التراث، الطبعة الثانیة، ۱۳۸۷ه. ق/۱۹۶۷م.
۷. تاریخ سیستان، مؤلف مجهول، تحقیق ملک الشعرای بهار، ص۲۰۵، تهران، کلاله خاور، چاپ دوم، ۱۳۶۶ه. ش.
۸. الاصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص۴۶۶ - ۴۶۷، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفة، بی تا.
۹. ابن خلدون، ابو زید عبد الرحمن بن محمد، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبد المحمد آیتی، ج۲، ص۳۶۸، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ه. ش.
۱۰. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۸، ص۴۸۱.
۱۱. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۸۸.
۱۲. بلاذری، ابوالحسن احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ترجمه، ص۶۰۱.
۱۳. جعفریان، رسول، تاریخ ایران اسلامی دفتر دوم از طلوع طاهریان تا غروب خوارزمشاهیان، تهران، نشر اندیشه، ۱۳۷۷ه. ش.
۱۴. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۸، ص۴۴۶.    
۱۵. ابن خلدون، ابو زید عبد الرحمن بن محمد، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبد المحمد آیتی، ج۱، ص۶۰۰.
۱۶. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۸، ص۴۴۶.    
۱۷. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۸، ص۴۸۲.    
۱۸. مفتخری، حسین و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، ص۱۶۷.
۱۹. بلاذری، ابوالحسن احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۴۱۶، بیروت، دار و مکتبة الهلال، ۱۹۸۸م.    
۲۰. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۸۸.
۲۱. تاریخ سیستان، مؤلف مجهول، تحقیق ملک الشعرای بهار، ص۱۵۶ - ۱۸۰.
۲۲. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۸، ص۴۴۶.    
۲۳. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۸، ص۴۷۵ - ۴۷۶.    
۲۴. ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن طاهر الکاتب، کتاب بغداد، تحقیق السید عزت العطار الحسینی، ص۴۸۰ - ۴۸۲.
۲۵. الاصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص۴۶۷.
۲۶. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰۷.
۲۷. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۹، ص۵۹۶.
۲۸. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، ج۹، ص۵۰۳.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «نظام لشكرداري در دوران طاهريان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۱/۲۸.    



جعبه ابزار