• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

هرمنوتیک

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



هرمنوتیک به معنای خبر دادن و ترجمه کردن و تعبیر کردن، علم یا نظریه تأویل است که فهم متون و چگونگی ادراک و فهم و روند آن را بررسی می‌کند.




واژه «هرمنوتیک» (hermenneutic) از ریشه یونانی" hermeneuien" است که آن را به معنای«تأویل» بازگردانده‏اند.
این واژه در قرون وسطی به معنای هنر یا دانش تفسیر و فهم کتاب مقدّس بود. شلایرماخر آن را عبارت از روش فهم مطلق متون دانسته است و دیلتای به معنای روش‌شناسی علوم انسانی پنداشته است.
هیدگر آن را در هستی ‌شناسی به کار گرفته است و گادامر، این کلمه را برای هستی‌شناسی فهم به خدمت گرفته است.
[۱] فرهنگ واژه‏ها، ص۵۷۹.




تاریخ هرمنوتیک را سه دوره دانسته‏اند:

۲.۱ - کلاسیک


رواج اندیشه پروتستانتیسم و بالا گرفتن نهضت اصلاح مذهبی در قرن ۱۶ م. و از میان رفتن مرجعیت کلیسای رم در تفسیر کتاب مقدّس، نیاز به تنظیم قواعدی برای تفسیر را آشکار ساخت.
چون در این دوره معتقد بودند که فهم حقیقت ممکن است، هرمنوتیک در پی آن بود تا روشی برای تفسیر کتاب مقدّس پیش کِشد و ابهام را بزداید.
[۲] معرفت دینی، ص۱۳۱.


۲.۲ - رمانتیک


هرمنوتیک جدید با نظریّه‏های شلایر ماخر، از روش فهم متون مقدّس به روش فهم مطلق متون ادبی مبدّل گشت. او بر آن بود که «فهم»، امری طبیعی و عادی نیست؛ بلکه «بدفهمی» است که عادی و طبیعی است.
[۳] فرهنگ واژه‏ها، ص۵۸۰.
[۴] کتاب نقد ج۲۳، ص۱۲۰.
و هرمنوتیک، وسیله‏ای برای پرهیز از بدفهمی است که از فاصله زمانی میان مفسّر و متن سرچشمه می‏گیرد.
فهمِ معنای نهایی متن ناممکن نیست. برای رسیدن به آن باید افزون بر فهم دستوری متن، به فهم روان‌شناختی ذهنیّت مؤلّف متن نیز پرداخت و اندیشه او را بازساخت.
[۵] کتاب نقد ج۲۳، ص۱۲۰.


۲.۳ - فلسفی


نظریّه‏های هیدگر، هرمنوتیک فلسفی را آغاز کرد و به جای روش فهم، به درک معنای هستی روی آورد. در نظر هیدگر، فلسفه حقیقی باید معنای هستی را به فهم آوَرَد و این هدف، از گذر تحلیل پدیدار شناسانه وجود انسانی به دست می‏آید.
هستی انسان از دو طریق بر انسان آشکار می‏شود: نخست از طریق احوال و احساسات و دیگر، از طریق فهم.
فهمیدن، امکان رسیدن و شدن را فراهم می‏آورد.
[۶] کتاب نقد ج۲۳، ص۱۲۳.
پیش فرض‏ها و تفسیرهایی که از وجود انسان داریم، در تفسیر متون دخیل‏اند. زبان، ابزار بیان نیست؛ بلکه نمود هستی است و واژگان را معانی ثابت و واحدی مستقل از کاربرد و استعمال آنها نیست.
[۷] فرهنگ واژه‏ها، ص۵۸۵.

گادامر از هرمنوتیک فلسفی هیدگر پیروی کرد. هرمنوتیک در باور او، کاوشی است در ماهیّت فهم و تبیین شرایط وجودی و نیز عوامل مؤثر بر آن. او معتقد است که هیچ فهمی بدون پیش فرض نیست و گرایش‏ها و دیدگاه‏ها و انتظارات مفسّر در فرآیند فهم دست دارند.
[۸] کتاب نقد ج۲۳، ص۱۲۸.
فرآیند فهم از طریق گفت و گویی میان مفسر و متن به دست می‏آید.

۲.۳.۱ - نتیجه هرمنوتیک فلسفی


در این گفت و گو، افق فکری مفسّر با افق معنایی متن درمی‏آمیزد و معانی جدیدی از آن میان برمی‏خیزند که حتی مورد نظر مؤلّف متن نیز نبوده‏اند. افق فکری مفسّر، پیوسته تغییر می‏پذیرد و از این رو است که هیچ تفسیری کامل نیست.
[۹] درآمدی بر هرمنوتیک، ص۲۶۷.
فهم متن، همواره فهمی است عصری‏ و به فضای ویژه روزگار خود وابسته است.
هیچ گاه نمی‏توان به صورت قطعی معنای یک متن را دریافت.
[۱۰] مبانی کلامی اجتهاد، ص۲۳۴.
بنابر مبانی هرمنوتیک فلسفی، هدف تفسیر متن، دریافتن مراد مؤلّف آن نیست. تفسیر متن، فرآیندی بی پایان است و متن قابلیّت قرائت‌های گوناگون دارد. پیش‏داوری‏های مفسّر، شرط وجودی فهم‏اند و معیاری یگانه برای داوری میان قرائت‌ها و تفسیرهای متعدد وجود ندارد.
[۱۱] مبانی معرفت دینی، ص۱۳۹.


۲.۳.۲ - هرمنوتیک در ایران


در سال‏های اخیر برخی روشنفکران ایرانی کوشیده‏اند اصول و مبانی هرمنوتیک فلسفی را برای فهم دین و تفسیر متون دینی به کار گیرند.
دعاوی آنان عبارت‏اند از:
۱. شریعت و متون دینی صامت‏اند.
۲. پیش فرض‏های ذهنی مفسّر در تفسیر متن دخیل‏اند.
۳. به گوهر و حقیقت دین نمی‏توان راه یافت.
۴. فهم، فرآیندی است متحوّل و نسبی.
۵. معرفت دینی، عصری است.
۶. قرائت متعدّد از متون دینی ممکن است، بی آنکه معیاری برای بازشناختن فهم درست از نادرست در دسترس باشد.
[۱۲] کتاب نقد ج۲۳، ص۱۲۸.
[۱۳] فرهنگ واژه‏ها، ص۵۹۳.




هدف در تفسیر و فهم متن- به ویژه متن دینی- رسیدن به مراد مؤلّف است.
خداوند قرآن را برای هدایت انسان نازل کرده است.و او را به تدبّر و اندیشه در آن فرا خوانده است.
آیات قرآنی حکایت از آن دارند که مقصود از نزول قرآن و دیگر کتب آسمانی این است که انسان در آن بیندیشد و به مراد خداوند برسد و آن را به کار گیرد.
بنابراین، تفسیر باید «مؤلّف محور» باشد. تفسیر در نظرگاه علمای اسلام، جنبه روشی دارد، نه فلسفی.



بدین روی، مفسّران بزرگ قرآن، برای «مفسِّر» شرط‌ها و ویژگی‏هایی را لازم شمرده‏اند و تنها در این صورت است که می‏توان به مراد خداوند پی بُرد.
[۱۸] هرمنوتیک، جعفر سبحانی، ص۱۲.

تفسیر قرآن با هدف دست یافتن به مقصود خداوند صورت می‏پذیرد و از این رو نمی‏توان پیوند آن را با مؤلّف- که خداوند متعال است- نادیده انگاشت. نمی‏توان متن دینی را همچون شعر یک شاعر پیش رو نهاد و به تفسیر آزاد آن پرداخت که گونه‏ای بازی با متن است.
[۱۹] مبانی معرفت دینی، ص۱۴۹.


۴.۱ - پیش فرض‏های تفسیر


تفسیر هر متنی نیازمند پیش فرض‏هایی است که نه تنها مانع فهم حقیقت نیستند، بلکه مفسّر را در فهم مراد مؤلّف یاری می‏دهند. این پیش‏فرض‏ها عبارت‏اند از:
۱. صاحب متن عاقل است.
۲. صاحب متن قصد شوخی نداشته است.
۳. از متن، مفهومی خلاف ظاهر اراده نکرده است.
۴. صاحب متن حکیم است و از این رو، خلاف غرض خویش کاری نمی‏کند.
۵. صاحب متن خلاف قواعد زبانی سخن نگفته است.
۶. صاحب متن، هر واژه را در معنای خود به کار برده و چنان‌چه در معنایی دیگر به کار برده است، آن را با قرینه همراه کرده است.
[۲۰] هرمنوتیک، جعفر سبحانی ص۶۸-۶۹.


۴.۲ - پیش‏دانسته‏های مفسّر


برای راه یافتن به مراد مؤلّف پیش‏دانسته‏هایی برای مفسّر لازم است که عبارت‏اند از:
۱. دانش‌های ابزاری که پیش زمینه فرآیند فهم متن‏اند؛ همانند دانش قواعد ادبی، منطق و لغت.
۲. معلوماتی که زمینه طرح پرسش از متن را فراهم می‏سازند و پاسخ‏های متن به آن پرسش‏ها را معلوم می‏سازند.
۳. آگاهی از ویژگی‏های شخصیّتی مؤلف؛ آن ویژگی‏ها که مفسّر را در فهم مراد مؤلّف یاری می‏بخشند.
۴. آگاهی از برخی پیش ‏دانسته‏های یقینی که در فهم مراد متکلم دخالت دارند.
[۲۱] مبانی معرفت دینی، ص۱۵۲.


۴.۳ - تفسیر تحمیلی


گاه مفسّر می‏کوشد تا گرایش‏ها و فضای خاصّ ذهنی خویش را در فرآیند تفسیر دخالت دهد و آرای ظنّی و مقصود خود را بر متن تحمیل کند.
در این صورت است که فضای فهم به تاریکی و ناراستی می‏گراید و دست یافتن به مراد مؤلّف ناممکن می‏شود. این فرآیند، در حقیقت، تطبیق متن بر آرا و عقاید مفسّر است، نه تفسیر متن و در روایات دینی از آن با عنوان «تفسیر به رأی» یاد شده است.

۴.۴ - علل اختلاف مفسّران قرآن


قرآن فصیح‌ترین نمونه کلام عربی است و مفاهیم آن به روشنی پدیدار است. از این رو، اختلاف مفسّران قرآن در تعیین مصادیق آیات و فهم مدالیل تصوّری و تصدیقی آن است.
مهم‏ترین عواملی که چنین اختلافی را برمی‏انگیزند، عبارت‏اند از:
۱. اختلاف در روش‌های تفسیری؛ روش‏هایی همانند روش روایی، روش ذوقی و روش عرفانی و یا روش فلسفی.
۲. اختلاف در پاره‏ای از مسائل علوم ادبی یا علم رجال و درایه.
۳. تفاوت میزان دقت و تیزهوشی مفسّران.
۴. طرح پرسش‏های نوین از متن و گرفتن پاسخ‏های مناسب از آن.
[۲۴] قبسات ج۱۷، ص۲۹-۳۰.


۴.۴.۱ - علت برتری روش مفسران مسلمان


مفسّران مسلمان، فهم‏های مشترک فراوانی به ویژه در مدلول لفظی آیات و روایات دارند و فهم متون دینی در اسلام، روش‏مند و منظّم است.
[۲۵] قبسات ج۱۷، ص۲۵.
[۲۶] قبسات ج۱۷، ص۲۹-۳۰.

در تفسیر متون دینی همانند دیگر متون، بسیاری از پیش‏فرض‏ها نقش‏آفرین‏اند؛ ولی با پیروی از روش درست می‏توان از دخالت ذهنیّت مفسّر در فرآیند تفسیر جلوگیری کرد.
مفسّران قرآن در پی فهم مقاصد مؤلّف‏اند و مشترکات فراوانی دارند و وجود پاره‏ای اختلافات میان آنان، دلیل بر جواز قرائت‏های گوناگون و بی‏ضابطه از دین را فراهم نمی‏آورد.


 
۱. فرهنگ واژه‏ها، ص۵۷۹.
۲. معرفت دینی، ص۱۳۱.
۳. فرهنگ واژه‏ها، ص۵۸۰.
۴. کتاب نقد ج۲۳، ص۱۲۰.
۵. کتاب نقد ج۲۳، ص۱۲۰.
۶. کتاب نقد ج۲۳، ص۱۲۳.
۷. فرهنگ واژه‏ها، ص۵۸۵.
۸. کتاب نقد ج۲۳، ص۱۲۸.
۹. درآمدی بر هرمنوتیک، ص۲۶۷.
۱۰. مبانی کلامی اجتهاد، ص۲۳۴.
۱۱. مبانی معرفت دینی، ص۱۳۹.
۱۲. کتاب نقد ج۲۳، ص۱۲۸.
۱۳. فرهنگ واژه‏ها، ص۵۹۳.
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۱۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۹.    
۱۶. نساء/سوره۴، آیه۸۲.    
۱۷. ص/سوره۳۸، آیه۲۹.    
۱۸. هرمنوتیک، جعفر سبحانی، ص۱۲.
۱۹. مبانی معرفت دینی، ص۱۴۹.
۲۰. هرمنوتیک، جعفر سبحانی ص۶۸-۶۹.
۲۱. مبانی معرفت دینی، ص۱۵۲.
۲۲. ترجمه المیزان ج۱،‌ ص۱۳.    
۲۳. ترجمه المیزان ج۱،‌ ص۱۴.    
۲۴. قبسات ج۱۷، ص۲۹-۳۰.
۲۵. قبسات ج۱۷، ص۲۵.
۲۶. قبسات ج۱۷، ص۲۹-۳۰.




کتاب فرهنگ شيعه، تاليف جمعى از نويسندگان، ص۴۷۰-۴۷۴.



جعبه ابزار