• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پنجیکنت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پَنْجیکَنْت، شهر و ناحیه‌ای در جلگه رود زرافشان، در جمهوری تاجیکستان می‌باشد.



نام پنجیکنت در متون اسلامی به صورت‌های بنجیکت،
[۴] گردیزی، عبدالحی، زین ‌الاخبار، ج۱، ص۲۶۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش.
بُنجِکث
[۸] مقدسی، محمد، احسن ‌التقاسیم، ج۱، ص۲۶۹ به نقل از جیهانی، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
و بنجیکت
[۹] قدامة، بن جعفر، نبذ من کتاب الخراج و صناعة الکتابة، ج۱، ص۲۰۶، همراه المسالک و الممالک ابن ‌خردادبه، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۹م.
آمده است.
مارکوارت نام پیشین آن را با باء مجهول پنجیکت،
[۱۰] مارکوارت، یوزف، وهرود و اَرنگ، ج۱، ص۹۱، ترجمه داوود منشی‌زاده، تهران، ۱۳۶۸ش.
و لسترنج بنجیکت نوشته است.
[۱۱] Le Strange G، The Lands of the Eastern Caliphate، ج۱، ص۴۶۵، London، ۱۹۶۶.
[۱۲] Barthold W W، Sochinenya، ج۲، ص۳۸، Moscow، ۱۹۶۳.
[۱۳] ج۲، ۲۱۲، Barthold W W، Sochinenya، Moscow، ۱۹۶۳.

در اواخر سده ۱ق/اوایل سده ۸م پنجیکنت را «پنج» می‌نامیدند؛ در آن زمان شهر پنج تابع فرمانروای بزرگ زرافشان بود.
[۱۴] Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۲۵۰، Moscow، ۱۹۷۲.


۱.۱ - مساحت و جعمیت

ناحیه پنجیکنت که تاجیک‌ها آن را پَنجَکنت می‌نامند،
[۱۵] Kratkaya geograficheskaya entsiklopediya، Moscow، ج۳، ص۲۲۲، ۱۹۶۲.
۶۷۰‘۳ کم‌ ۲ مساحت دارد و در ۱۳۶۲ش/۱۹۸۳م، ۴۵۶‘۱۰۱ تن جمعیت داشته است.

۱.۲ - ویژگی‌های طبیعی

پنجکینت سرزمینی است کوهستانی که در شمال آن رشته کوه‌های ترکستان (ارتفاع: ح ۲تا۳هزارمتر) و در مرکز آن بلندی‌های زرافشان (ارتفاع: ح ۳تا۴هزار متر) قرار دارد. بلندترین قله این سرزمین ۴۹۴‘۵ متر است.
جلگه زرافشان که پنجیکنت در آن واقع است، در ارتفاع ۹۰۰تا۹۵۰متری قرار دارد.
دمای آن در نواحی جلگه‌ای در ژوئیه‌ °۲۵ تا °۳۰ و در ژانویه °۵ تا °۱۰، و در نواحی کوهستانی میان صفر تا °۵ در فصل گرما و °۱۵- تا °۲۰- سانتی‌گراد در فصل سرماست.
میزان بارندگی در نواحی جلگه‌ای ۲۰۰-۳۰۰میلی‌متر و در کوهستان‌ها، ۵۰۰-۷۰۰میلی‌متر است. حدود ۲۰۰‘۱۰۷ هکتار از اراضی این ناحیه، پوشیده از درختان جنگلی است
[۱۶] Entsiklopediyai Sovetii Tochik،ج۵، ص۴۷۲، Dushanbe، ۱۹۸۴.
.
مساحت کشتزارهای ناحیه پنجیکنت در ۱۹۸۲م حدود ۲۱۸‘۲۲ هکتار بوده که ۳۵۵‘۱۰ هکتار آن کشت آبی می‌شده است.
[۱۷] Entsiklopediyai Sovetii Tochik، Dushanbe، ج۵، ص۴۷۲، ۱۹۸۴.

شهر پنجیکنت تا ۱۳۳۲ش/۱۹۵۳م قصبه‌ای بود تابع شهرستانی به همین نام در استان خجند (لنین‌آباد سابق) از جمهوری تاجیکستان؛ اما از آن سال به عنوان شهر و مرکز شهرستان شناخته شد.

۱.۳ - موقعیت جغرافیایی

این شهر در فاصله ۶۸کیلومتری جنوب شرقی سمرقند و ۳۲۰کیلومتری جنوب غرب شهر خجند واقع است.
[۱۸] BSE ۳، ج۱۹، ص۳۲۶.

در پنجیکنت کارخانه‌های کنسروسازی، برنج‌کوبی و فرآورده‌های انگور، تهیه لبنیات، دخانیات و محصولات دامی فعالیت دارند. شهر دارای مرکز تربیت معلم و موزه محلی تاریخ است. حدود ۵/۱ کیلومتری مشرق شهر، ویرانه‌های شهر قدیمی واقع است که یکی از رستاق‌های سغد در سده‌های ۷-۸م بود.
[۱۹] Entsiklopediyai Sovetii Tochik، Dushanbe، ج۵، ص۴۷۳، ۱۹۸۴.



پنجیکنت را زیستگاه انسان از ۵۰ هزار تا ۲۵ هزار سال پیش (عصر پارینه سنگی) دانسته‌اند.

۲.۱ - سده ۱تا ۸ میلادی

در سده‌های ۶ و ۵ ق‌م هنگامی که سغد در قلمرو دولت هخامنشی قرار داشت، پنجیکنت یکی از مراکز کشاورزی به‌شمار می‌رفت.
باستان‌شناسان برآن‌اند که پنجیکنت در سده‌های ۴ و ۳ ق‌م پرجمعیت‌ترین شهر سغد بوده است.
[۲۰] اسحاقی، عبدالله‌جان، آثار باستانی پنج کنت، ج۱، ص۱۹۹، فصلنامه مطالعات تاریخی، تهران، ۱۳۶۹ش، س۲، شم‌ ۲.

سکه‌هایی با خط یونانی متعلق به سده‌های ۲-۱ ق‌م کشف شده که بر روی آن‌ها تصاویر فرمانروایان محلی، و بر پشت سکه‌ها نام آنتیوخوس فرمانروای سلوکی نقش شده است.
[۲۱] Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۵، Moscow، ۱۹۷۲.

در میان سکه‌های پنجیکنت، سکه‌ای با عنوان «اِخشید شش پیر» به دست آمده که ظاهراً چنین برمی‌آید شش پیر نام یا عنوان پادشاه سراسر سغد بوده است.
[۲۲] Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۰، Moscow، ۱۹۷۲.

در سده‌های ۱-۴م پنجیکنت تابع دولت کوشانیان بود،
[۲۳] اسحاقی، عبدالله‌جان، آثار باستانی پنج کنت، ج۱، ص۱۹۹، فصلنامه مطالعات تاریخی، تهران، ۱۳۶۹ش، س۲، شم‌ ۲.

اما در سده ۶م سرزمینی مستقل به شمار می‌رفت.
در اوایل سده ۸م افزون بر مسیر علیای رود زرافشان، یَغْناب، پَتَمَن (بوتمان)، ناحیه کوههای حصار و زرافشان نیز از توابع پنجیکنت بودند. یکی از فرمانروایان پنجیکنت دیوا شتیچ نام داشت که از تبار شاهان سغد نبود.
[۲۴] Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۲۵۱، Moscow، ۱۹۷۲.
طبری نام این شخص را «دیواشتی» آورده است.

۲.۲ - سال ۹۶ تا ۱۲۲ قمری قمری

در ۹۶ق/۷۱۵م که قتیبة بن‌ مسلم باهلی، عامل بنی‌امیه در بخارا و آسیای مرکزی به قتل رسید و به دنبال آن، خان ترکان شمالی در ۹۷ق درگذشت، آشفتگی‌هایی در منطقه پدید آمد.
در ۱۰۰ق/۷۱۹م طُغشاده، امیربخارا، غورک، اِخشید سغد و نیز قراتگین ترک سفیری نزد امپراتور چین فرستادند و از او برای مقابله با عرب‌ها یاری خواستند. در این ماجرا دیواشتیچ، فرمانروای پنجیکنت تنها کسی بود که به سوی عرب‌ها دست دوستی دراز کرد.
نامه او به جراح‌ بن‌ عبدالله، عامل بنی‌امیه در خراسان حاکی از این امر است.
[۲۶] Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴، Moscow، ۱۹۷۰.
این نامه از مجموعه اسناد کوه‌مغ (ج۱، شماره‌ ۱) به دست آمده است.
[۲۷] Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۲۲، Moscow، ۱۹۷۰.
در این نامه دیواشتیچ خود را دیواستی و مولای جراح نامیده است: «للامیرالجراح (بن) عبد (الله) من مولاه دیواستی».
[۲۸] KrachkovskiĮ I Yu، Izbrannye Sochinenya، ج۱، ص۱۸۴، Moscow/Leningrad، ۱۹۵۵.

ابن اثیر ضمن اشاره به نام «دیواشنج»، او را دیواشتی نوشته است.
اینکه طبری و ابن اثیر او را دهقان سمرقند نامیده‌اند، از آن روست که وی در سال‌های ۱۰۳-۱۰۴ق/۷۲۲-۷۲۳م بر سمرقند نیز فرمانروایی داشت.
[۳۲] Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۲۷، Moscow، ۱۹۷۰.
نام این فرمانروای پنجیکنت با این‌که در آثار طبری و ابن اثیر آمده است، در آغاز مورد توجه اهل تحقیق نبود، تا این‌که نامه‌ای از عبدالرحمان بن سبحه خطاب به وی در اسناد کوه‌مغ به دست آمد. در این نامه دیواشتیچ فرمانروای سغد و سمرقند معرفی شده است.
یعقوبی عنوان فرمانروای سغد را «اخشید سغد» و عنوان فرمانروایان سمرقند را «افشین سمرقند» نوشته است.
عربان دیواشتیچ را یکی از یاران خود می‌پنداشتند و به همکاری او امیدوار بودند، اما این وضع دیر نپایید. در ۱۰۱یا۱۰۲ق/۷۲۰یا۷۲۱ دیواشتیچ در رأس جنبش سغدیان بر ضد عربان قرار گرفت.
[۳۴] Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۳۱، Moscow، ۱۹۷۰.

سغدیان در دو گروه، یکی به فرماندهی شخصی به نام کارزنچ (کارزنگ) و برادرزاده او چالنچ، و دیگری به فرماندهی دیواشتیچ متشکل شدند.
[۳۵] Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۴۳، Moscow، ۱۹۷۰.

در این زمان سعید حرشی، عامل خلیفه اموی در خراسان بود.
[۴۰] Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۳۱۹، Moscow، ۱۹۷۲.
در این پیکار سلیمان‌ بن‌ ابی‌السری قلعه‌ای را که دیواشتیچ، فرمانروای پنجیکنت در آن قرار داشت، به محاصره گرفت. دیواشتیچ تقاضا کرد که به حکم حرشی تسلیم شود و به همراه مسیّب بن‌ بشر نزد سعید حرشی رود، پس از خروج دیواشتیچ، اهالی قلعه تسلیم شدند. سلیمان‌ بن‌ ابی‌السری، دیواشتیچ و گروگان‌ها را همراه با غنایم نزد سعید حرشی فرستاد.
حرشی پس از تسلیم اهالی قلعه، دیواشتیچ و دیگر گروگان‌ها را با خود به کش (شهر سبز کنونی) برد و با مردم آن دیار پیمان صلح بست. به قولی دیگر پیمان صلح با ویک(Weik) دهقانِ کش منعقد شد.
[۴۱] Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۵۲، Moscow، ۱۹۷۰.
[۴۲] Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴، Moscow، ۱۹۷۰.
[۴۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۹-۱۱.
[۴۴] KrachkovskiĮ I Yu، Izbrannye Sochinenya، ج۱، ص۱۹۲، Moscow/Leningrad، ۱۹۵۵.

حرشی پس از آن‌که به اَربِنجَن (رَبِنجَن) رفت و دیواشتیچ را در آن‌جا به شیوه‌ای بی‌رحمانه کشت و جسد او را بر مدخل یکی از گورستان‌های شهر آویخت و نامه‌ای بر آن نوشت که هر کس جسد را از آن محل بردارد، در مقابل، صد تن از مردم اربنجن را خواهد کشت. حرشی سپس سر دیواشتیچ را به عراق، و دست راست او را به تخارستان برای سلیمان‌ بن‌ ابی‌السری فرستاد.
[۴۵] Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۵۴، Moscow، ۱۹۷۰.
[۴۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۱۱.

استیلای عرب مانع رشد و توسعه پنجیکنت شد. در برخی از بخش‌های شهر آثار حریق مهیبی دیده می‌شد که به احتمال مربوط به سال ۱۰۴ق/۷۲۲م، و با این‌که پس از آن در سال‌های ۱۲۰-۱۲۱ق/۷۳۸-۷۳۹م روی داده بوده است.
در فاصله سال‌های ۱۲۰-۱۲۲ق/۷۳۸-۷۴۰م شهر بازسازی شد، اما در جریان قیام مقنع، عرب‌ها پنجیکنت را چنان ویران کردند که دیگر روی آبادانی به خود ندید.
[۴۷] Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱، Moscow، ۱۹۷۲.



در تابستان ۱۹۳۳م درقلعه مغ در کرانه جنوبی رود زرافشان، جایی‌که نهرکوم‌ بدان می‌پیوندد، حفاری‌های پنجیکنت باستان آغازگردید. درپاییز همان‌ سال مجموعه‌ای از اسناد و آثار تاریخی به‌ دست‌ آمد که به «بایگانی کوه‌مغ» معروف است.
[۴۸] KrachkovskiĮ I Yu، Izbrannye Sochinenya، ج۱، ص۱۸۲، Moscow/Leningrad، ۱۹۵۵.


۳.۱ - قسمت‌های پنجیکنت

پنجیکنت قدیم را باستان‌شناسان شامل ۴ قسمت: شهرستان، کهندز، حومه (ربض) و گورستان دانسته‌اند.
شهرستان در ساحل مرتفع‌ رود زرافشان قرار داشت. کهندز به وسیله رودخانه از شهرستان جدا می‌شد و مساحت آن حدود یک هکتار بود. ارتفاع کهندز حدود ۳۰متر و همانند کهندز بخارا شامل ارگ، محل استقرار فرمانروا و اعیان بود.
[۴۹] Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۲۶۶، Moscow، ۱۹۷۲.
[۵۰] Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۲۶۷، Moscow، ۱۹۷۲.
[۵۱] اسحاقی، عبدالله‌جان، آثار باستانی پنج کنت، ج۱، ص۲۰۰، فصلنامه مطالعات تاریخی، تهران، ۱۳۶۹ش، س۲، شم‌ ۲.
مطالعات به عمل آمده مؤید وجود کوشک و قصری در کهندز پنجیکنت متعلق به سده‌های ۵تا۸م بوده است.
گورستان در شمال تا شمال شرق شهرستان قرار داشت. تپه‌های گورستان شرقی دارای نظم خاصی بود و ۴۰۰متر از دیوار شهر فاصله داشت.
[۵۲] اسحاقی، عبدالله‌جان، آثار باستانی پنج کنت، ج۱، ص۲۰۱، فصلنامه مطالعات تاریخی، تهران، ۱۳۶۹ش، س۲، شم‌ ۲.

ربض در پیرامون شهرستان، شامل باغ و زمین کشاورزی بود. شهر دارای آتش‌کده‌هایی متشکل از مجموعه بناها و صحن بزرگ بوده است.
[۵۳] اسحاقی، عبدالله‌جان، آثار باستانی پنج کنت، ج۱، ص۲۰۲-۲۰۳، فصلنامه مطالعات تاریخی، تهران، ۱۳۶۹ش، س۲، شم‌ ۲.

عمده‌ترین موادی که در کارهای ساختمانی پنجیکنت به‌کارمی‌رفت. خشت‌های مستطیل فاقد اندازه‌های یکسان به ابعاد تقریبی۱۲× ۲۵× ۵۰ سانتی‌متر بوده‌ است. بناها بیش‌تر دو طبقه بود و پلکان‌های مارپیچ وسقف گهواره‌ای داشت.
[۵۴] بلنیتسکی، آ، خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸، ترجمه پرویز ورجاوند، تهران، ۱۳۷۱ش.


۳.۲ - معماری و شاهکار‌های هنری

معماری‌های‌ مذهبی پنجیکنت با معماری‌های بودایی و‌ مسیحی و نیز با معماری‌ آتشکده‌های ایران تفاوت‌هایی داشته‌ است.
[۵۵] بلنیتسکی، آ، خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)، ج۱، ص۲۱۷، ترجمه پرویز ورجاوند، تهران، ۱۳۷۱ش.

شاهکارهای هنری این شهر بر ۳ گونه است: نقاشی‌های دیواری چند رنگ بزرگ، کنده‌کاری روی چوب و نقوش روی گِل‌رس. در بیش از ۵۰ اتاق، آثار نقاشی بر روی دیوار با رنگ‌های گوناگون به چشم می‌خورد که در واقع نموداری از شکوه هنری گذشته آن شهر است.
[۵۶] بلنیتسکی، آ، خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)، ج۱، ص۲۲۱، ترجمه پرویز ورجاوند، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۵۷] بلنیتسکی، آ، خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)، ج۱، ص۲۲۳، ترجمه پرویز ورجاوند، تهران، ۱۳۷۱ش.
بیشتر نقاشی‌ها یا بزرگان و مجالس مهمانی و شکار و یا شمایل دینی است، ولی بسیاری نیزازداستان‌هایی است که بعدها فردوسی به نظم کشیده‌ است و داستان رستم یکی از آن‌هاست.
[۵۸] بلنیتسکی، آ، خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)، ج۱، ص۲۲۳-۲۲۴، ترجمه پرویز ورجاوند، تهران، ۱۳۷۱ش.
[۵۹] Frye R N، The Golden Age of Persia، ج۱، ص۴۱، London، ۱۹۷۵.



از شخصیت‌های اسلامی پنجیکنت می‌توان به ابومسلم مؤمن بن‌عبدالله‌ بن‌ یونس پنجیکتی اشاره کرد.
برخ نیز پنجیکنت را زادگاه رودکی دانسته‌اند.
[۶۲] یاحقی، محمدجعفر و مهدی سیدی، از جیحون تا وخش، ج۱، ص۸۳، گزارش سفر به ماوراءالنهر، مشهد، ۱۳۷۵ش.



(۱) ابن‌اثیر، محمد بن محمد، الکامل.
(۲) ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۸م.
(۳) ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، پورت سعید، ۱۹۷۰م.
(۴) اسحاقی، عبدالله‌جان، آثار باستانی پنج کنت، فصلنامه مطالعات تاریخی، تهران، ۱۳۶۹ش، س۲، شم‌ ۲.
(۵) اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.
(۶) بلنیتسکی، آ، خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)، ترجمه پرویز ورجاوند، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۷) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۸) طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری.
(۹) قدامة، بن جعفر، نبذ من کتاب الخراج و صناعة الکتابة، همراه المسالک و الممالک ابن ‌خردادبه، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۹م.
(۱۰) گردیزی، عبدالحی، زین ‌الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش.
(۱۱) مارکوارت، یوزف، وهرود و اَرنگ، ترجمه داوود منشی‌زاده، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۱۲) مقدسی، محمد، احسن ‌التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۱۳) یاحقی، محمدجعفر و مهدی سیدی، از جیحون تا وخش، گزارش سفر به ماوراءالنهر، مشهد، ۱۳۷۵ش.
(۱۴) حموی، یاقوت، معجم البلدان.
(۱۵) یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
(۱۶) Barthold W W، Sochinenya، Moscow، ۱۹۶۳.
(۱۷) BSE ۳.
(۱۸) Entsiklopediyai Sovetii Tochik، Dushanbe، ۱۹۸۴.
(۱۹) Frye R N، The Golden Age of Persia، London، ۱۹۷۵.
(۲۰) Gafurov B G، Tadzhiki، Moscow، ۱۹۷۲.
(۲۱) KrachkovskiĮ I Yu، Izbrannye Sochinenya، Moscow/Leningrad، ۱۹۵۵.
(۲۲) Kratkaya geograficheskaya entsiklopediya، Moscow، ۱۹۶۲.
(۲۳) Le Strange G، The Lands of the Eastern Caliphate، London، ۱۹۶۶.
(۲۴) Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، Moscow، ۱۹۷۰.


۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۶۲۲.    
۲. اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، ج۱، ص۳۱۹، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.    
۳. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۲، ص۳۳۵.    
۴. گردیزی، عبدالحی، زین ‌الاخبار، ج۱، ص۲۶۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش.
۵. ابن حوقل، محمد، صورة الارض، ج۲، ص۴۹۵، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۸م.    
۶. ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، ج۱، ص۴۹۹، پورت سعید، ۱۹۷۰م.    
۷. مقدسی، محمد، احسن ‌التقاسیم، ج۱، ص۴۹، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.    
۸. مقدسی، محمد، احسن ‌التقاسیم، ج۱، ص۲۶۹ به نقل از جیهانی، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
۹. قدامة، بن جعفر، نبذ من کتاب الخراج و صناعة الکتابة، ج۱، ص۲۰۶، همراه المسالک و الممالک ابن ‌خردادبه، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۹م.
۱۰. مارکوارت، یوزف، وهرود و اَرنگ، ج۱، ص۹۱، ترجمه داوود منشی‌زاده، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۱. Le Strange G، The Lands of the Eastern Caliphate، ج۱، ص۴۶۵، London، ۱۹۶۶.
۱۲. Barthold W W، Sochinenya، ج۲، ص۳۸، Moscow، ۱۹۶۳.
۱۳. ج۲، ۲۱۲، Barthold W W، Sochinenya، Moscow، ۱۹۶۳.
۱۴. Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۲۵۰، Moscow، ۱۹۷۲.
۱۵. Kratkaya geograficheskaya entsiklopediya، Moscow، ج۳، ص۲۲۲، ۱۹۶۲.
۱۶. Entsiklopediyai Sovetii Tochik،ج۵، ص۴۷۲، Dushanbe، ۱۹۸۴.
۱۷. Entsiklopediyai Sovetii Tochik، Dushanbe، ج۵، ص۴۷۲، ۱۹۸۴.
۱۸. BSE ۳، ج۱۹، ص۳۲۶.
۱۹. Entsiklopediyai Sovetii Tochik، Dushanbe، ج۵، ص۴۷۳، ۱۹۸۴.
۲۰. اسحاقی، عبدالله‌جان، آثار باستانی پنج کنت، ج۱، ص۱۹۹، فصلنامه مطالعات تاریخی، تهران، ۱۳۶۹ش، س۲، شم‌ ۲.
۲۱. Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۵، Moscow، ۱۹۷۲.
۲۲. Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۰، Moscow، ۱۹۷۲.
۲۳. اسحاقی، عبدالله‌جان، آثار باستانی پنج کنت، ج۱، ص۱۹۹، فصلنامه مطالعات تاریخی، تهران، ۱۳۶۹ش، س۲، شم‌ ۲.
۲۴. Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۲۵۱، Moscow، ۱۹۷۲.
۲۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۶۲۲.    
۲۶. Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴، Moscow، ۱۹۷۰.
۲۷. Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۲۲، Moscow، ۱۹۷۰.
۲۸. KrachkovskiĮ I Yu، Izbrannye Sochinenya، ج۱، ص۱۸۴، Moscow/Leningrad، ۱۹۵۵.
۲۹. ابن‌اثیر، محمد بن محمد، الکامل، ج۵، ص۱۰۹.    
۳۰. ابن‌اثیر، محمد بن محمد، الکامل، ج۵، ص۱۱۰.    
۳۱. ابن‌اثیر، محمد بن محمد، الکامل، ج۵، ص۱۱۵.    
۳۲. Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۲۷، Moscow، ۱۹۷۰.
۳۳. یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۸۷، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.    
۳۴. Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۳۱، Moscow، ۱۹۷۰.
۳۵. Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۴۳، Moscow، ۱۹۷۰.
۳۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۶۲۱.    
۳۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۶۲۲.    
۳۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۹.    
۳۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۱۰.    
۴۰. Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۳۱۹، Moscow، ۱۹۷۲.
۴۱. Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۵۲، Moscow، ۱۹۷۰.
۴۲. Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴، Moscow، ۱۹۷۰.
۴۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۹-۱۱.
۴۴. KrachkovskiĮ I Yu، Izbrannye Sochinenya، ج۱، ص۱۹۲، Moscow/Leningrad، ۱۹۵۵.
۴۵. Smirnova O I، Ocherki iz istorii Sogda، ج۱، ص۲۵۴، Moscow، ۱۹۷۰.
۴۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۷، ص۱۱.
۴۷. Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱، Moscow، ۱۹۷۲.
۴۸. KrachkovskiĮ I Yu، Izbrannye Sochinenya، ج۱، ص۱۸۲، Moscow/Leningrad، ۱۹۵۵.
۴۹. Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۲۶۶، Moscow، ۱۹۷۲.
۵۰. Gafurov B G، Tadzhiki، ج۱، ص۲۶۷، Moscow، ۱۹۷۲.
۵۱. اسحاقی، عبدالله‌جان، آثار باستانی پنج کنت، ج۱، ص۲۰۰، فصلنامه مطالعات تاریخی، تهران، ۱۳۶۹ش، س۲، شم‌ ۲.
۵۲. اسحاقی، عبدالله‌جان، آثار باستانی پنج کنت، ج۱، ص۲۰۱، فصلنامه مطالعات تاریخی، تهران، ۱۳۶۹ش، س۲، شم‌ ۲.
۵۳. اسحاقی، عبدالله‌جان، آثار باستانی پنج کنت، ج۱، ص۲۰۲-۲۰۳، فصلنامه مطالعات تاریخی، تهران، ۱۳۶۹ش، س۲، شم‌ ۲.
۵۴. بلنیتسکی، آ، خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸، ترجمه پرویز ورجاوند، تهران، ۱۳۷۱ش.
۵۵. بلنیتسکی، آ، خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)، ج۱، ص۲۱۷، ترجمه پرویز ورجاوند، تهران، ۱۳۷۱ش.
۵۶. بلنیتسکی، آ، خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)، ج۱، ص۲۲۱، ترجمه پرویز ورجاوند، تهران، ۱۳۷۱ش.
۵۷. بلنیتسکی، آ، خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)، ج۱، ص۲۲۳، ترجمه پرویز ورجاوند، تهران، ۱۳۷۱ش.
۵۸. بلنیتسکی، آ، خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)، ج۱، ص۲۲۳-۲۲۴، ترجمه پرویز ورجاوند، تهران، ۱۳۷۱ش.
۵۹. Frye R N، The Golden Age of Persia، ج۱، ص۴۱، London، ۱۹۷۵.
۶۰. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۲، ص۳۳۵.    
۶۱. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۱، ص۴۹۹.    
۶۲. یاحقی، محمدجعفر و مهدی سیدی، از جیحون تا وخش، ج۱، ص۸۳، گزارش سفر به ماوراءالنهر، مشهد، ۱۳۷۵ش.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پنجیکنت»، شماره۵۵۶۰.    



جعبه ابزار