امینالدین بلیانی خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بليانى، امينالدين
جلد: ۱۲
شماره مقاله:۵۰۷۳
بَلْيانى، امينالدين
محمد بن على بن مسعود بليانى ۶۸ -۱ ذيقعدة ۴۵ق/۲۷۰-۶ مارس ۳۴۵م، عالم و عارف كازرونى معاصر با آل اينجو. كهنترين و مهمترين منبع در شرح احوال و زندگانى او، كتاب مفتاح الهداية و مصباح العناية است كه توسط
محمود بن عثمان، يكى از مريدان وي، نگاشته شده است. سلسله نسب امينالدين به چند واسطه به شيخ ابوعلى دقاق ه م مىرسد
محمود بن عثمان، مفتاح...، ؛ نيز نك: ابن حجر، /.
او در روستاي بليان، از توابع كازرون زاده شد اوحدي بليانى، /۸؛ هدايت، ۳؛ نيز نك:
محمود بن عثمان، همان، -، ۶۴، ۸۹. در خردسالى نزد شيخ الاسلام نورالدين قرآن آموخت و در همان اوان، پدرش او را نزد مريد خود، ابوسعيد كه مردي دائمالذكر بود، برد و به ذكر گفتن ترغيبش كرد همان، . امينالدين مقدمات علوم را نزد پدر، فقه را نزد فقيه عثمان كهفى، و حديث را نزد رشيدالدين
احمد فراگرفت. از گزارش
محمود بن عثمان همان، - ، ۸، ۰ برمىآيد كه وي براي طلب دانش، به نقاط ديگري نيز سفر كرده است.
امينالدين ۴ ساله بود كه نزد عمويش اوحدالدين بليانى ه م تلقين ذكر يافت و به سير و سلوك عرفانى مشغول شد و پس از چندي از اوحدالدين خرقة
خلافت گرفت و به ارشاد و دستگيري مريدان پرداخت همان، ۴، ۸، ۴؛
احمد زركوب، ۹۴، و ظاهراً علاوه بر عمويش، از بزرگان ديگري نيز بهره برده است همانجا.
امينالدين در كازرون خانقاهى بنا نهاد و به تدريس و تربيت مريدان پرداخت نك: خواجو، گل و نوروز، ۷۱؛
احمد زركوب، ۹۴- ۹۵، و بيش از ۲ سال نداشت كه ۰ درويش سالك در خانقاه وي به خلوت مىنشستند
محمود بن عثمان، همان، ۵. وي افزون بر اين، چندين عمارت و مؤسسه به نام شيخ مرشد، ابواسحاق كازرونى ه م بنا كرد، مانند «سقاية مرشدي» يا سقاية نو كه آن را در ۰۶ تا ۰۹ق در شرق مسجد جامع مرشدي ساخت؛ توسعة مسجد جامع ميان سالهاي ۱۲- ۱۵ق؛ بناي «دارالشفاي مرشدي» در ۲۲ق و «دارالحديث شمسيه» در ۲۶ق؛ تأسيس سقاية ديگري به همان نام سقاية مرشدي در شمال مسجد جامع در ۲۸ق؛ و نيز «دارالعابدين» كه براي غريبان و مسافران در ۳۲ق بنياد نهاد
محمود بن عثمان، همان، ۶۶- ۶۸، ۷۲- ۷۵، نيزنك: فردوس...، ۹۴-۹۶، «انوار...»، ۱۴- ۱۵؛ شيخالحكمايى، مقدمه...، ۳-۶، ۳- ۵. امين
احمد رازي /۷۷ با استناد به غزلى از حافظ /۰۶۵ كه از شيخ امينالدين به عنوان «بقية ابدال» ياد كرده، بليانى را شيخالاسلام فارس در زمان حكومت ابواسحاق اينجو دانسته است، اما هيچكدام از منابع به اين مطلب اشاره نكردهاند نيز نك: صفا، /۶۹.
سرانجام، امينالدين كازرون درگذشت و در خانقاه عليا - واقع در كوهستان شمالى كازرون - كه به دست خود بنا كرده بود، به خاك سپرده شد
محمود بن عثمان، مفتاح، ۸۵-۸۹؛ نيز نك:
احمد زركوب، ۹۵؛ فصيح، /۹. اين مقبره در زلزلهاي كه در ۲۳۹ق در كازرون رخ داد و عمارتهاي بسياري را خراب كرد، ويران شد نك: سهيلى، ۹؛ نيز شيخ الحكمايى، همان، ۵.
در منابعى كه به شرح احوال شيخ پرداختهاند، از همسر و فرزندان او سخنى به ميان نيامده، ليكن
محمود بن عثمان در كتاب مفتاح الهدايه از شخصى به نام محبالدين با عنوان «شيخ زاده» ياد كرده ص ۸۴، نيز ۷، ۷۳- ۷۵ كه به احتمال قوي فرزند وي بوده است نك: شيخالحكمايى، همان، ۹؛ نيز نك: آثار.
بليانى مريدان بسياري تربيت كرد كه نامهاي برخى از ايشان در كتاب مفتاح الهدايه مذكور است
محمود بن عثمان، ۷ بب؛ نيز نك: جنيد، هزار مزار، ۵۰-۵۱، ۹۱-۹۲. از جمله كسانى كه در سلك ارادتمندان او بودهاند، اينان را مىتوان نام برد:
محمود بن عثمان، صاحب مفتاح الهدايه و فردوس المرشديه كه به گفتة خودش به مدت ۰ سال ملازم شيخ بوده است مفتاح،؛
احمد زركوب ه م، صاحب شيراز نامه نك: ص ۹۴- ۹۵ كه گويا از اشعار و سخنان شيخ كتابى پرداخته بوده است؛ سعيدالدين
محمد بن مسعود بليانى د ۵۸ق، فقيه و محدث و عموزادة پدر امينالدين جنيد، شدالازار، ۱ -۲؛ نيز نك: ابن حجر، /؛ قس: ماير، ، كه به اشتباه سعيدالدين را عموي شيخ امين دانسته است.
علاوه بر آنچه دربارة اشارة حافظ به بليانى گفته شد، خواجوي كرمانى، شاعر و عارف سدة و ق هم از ارادتمندان و معتقدان شيخ بوده، و قصيدهاي شامل ۱ بيت و چند مثنوي در مدح وي سروده است ديوان،۴-۶، خمسه، ۵- ۸، ۰۳-۰۶؛ نيز نك: سهيلى، ۰-۱.
امينالدين نزد سلاطين آل اينجو از مقام و منزلت خاصى برخوردار بود. شرفالدين محمودشاه از دوستداران او بود و فرزند وي، جلالالدين مسعود شاه نيز خود را از مريدان شيخ امينالدين شمرده است
محمود بن عثمان، همان، ۵ -۷، ۵ -۶؛ دربارة نامة او به شيخ كه حاكى از جلالت قدر امينالدين نزد امير است، نك: غنى، ۰-۳؛ شيخالحكمايى، همان، ۰-۳.
از آنجا كه امينالدين نسبت به ابواسحاق كازرونى ارادت و احترام خاصى داشت و بناهاي بسياري در كازرون به نام شيخ مرشد تأسيس كرد و قصايد عربى و فارسى در مدح ابواسحاق سرود نك: صفا، /۷۲، او را از عارفان طريقت كازرونيه مرشديه يا اسحاقيه پنداشتهاند همو، /۷۰ -۷۱؛ نك: شيخالحكمايى، همان، ، ۰، اما سلسلة خرقة او به روايت مريدانش به شيخ ابونجيب عبدالقاهر سهروردي د ۶۳ق/۱۶۸م مىرسد
محمود بن عثمان، همان، ۸؛ قس:
احمد زركوب، ۸۶. بنابراين، او را بايد از عارفان سلسلة سهرورديه دانست.
امينالدين مداومت بر ذكر لااله
الاالله را از اركان بزرگ خلوت نشينى برشمرده
محمود بن عثمان، همان، ۶، ۱۴-۱۶، و معتقد بوده است كه معرفت حق، بالاتر از قرب حق است، از آن جهت كه معرفت بعد از قربت حاصل مىشود و چه بسا كه قربت قرين معرفت نبوده باشد همان، ۵۹. او سماع رهروان طريقت را تنها در زمانى كه به عمارت خانقاهى يا خدمت مشايخ مشغول باشند، جايز شمرده، و آن را بر خلوت نشينان و اصحاب محاسبه اكيداً ممنوع كرده است همان، ۳-۴، نيز ۲ -۳. از ديگر اصولى كه امينالدين در خانقاه خود مراعات مىكرد، آن بود كه مريدان را از شطح و طامات گفتن برحذر مىداشت همان، ۴- ۵، ۳۶- ۳۸.
آثار:
. بداية الذاكرين، كتابى در آداب و شرايط ذكر و فضيلت ذكر «لااله
الاالله» كه آن را براي فرزند خود محبالدين
محمد، ملقب به «عطاء
الله» نگاشته است؛ از اين كتاب چند نسخه در كتابخانههاي تهران و شيراز موجود است منزوي، /۰۶۲؛ ركنزاده، /۲۷؛ شيخالحكمايى، همان، ۷-۹.
. تربيت نامه، عنوان پارهاي از مكتوبات بليانى است كه در آداب و شرايط خلوتنشينى مىنگاشته، تا بر مريدان برخوانند. از اين تربيت نامهها، يكى را
محمود بن عثمان در مفتاح الهدايه آورده است ص ۷-۶؛ نيز نك: شيخالحكمايى، همان، ۹-۱.
. ديوان اشعار، كه نسخة منحصربهفردي از آن در حاشية نسخة خطى كليات سعدي در كتابخانة ملى پاريس به شمارة ۳۸۲ موجود است بلوشه، ؛ III/۱۲۹-۱۳۰ نيز نك: صفا، /۷۸؛ شيخالحكمايى، همان، ۷. اين ديوان شامل قصايد عرفانى و قصيدهاي در فضيلت ذكر «لااله
الاالله»، و نيز داراي مثنويها و غزلهايى است كه در آنها شاعر، «امين» و گاه «امين بليانى» تخلص كرده است.
اشعار پراكندهاي نيز از او در تذكرهها موجود است مثلاً نك: بابا ركنالدين، ۲۳، كه از امينالدين با نام على ياد كرده است؛ رازي، /۷۷- ۷۸؛ اوحدي بليانى، /۸؛ هدايت، ۳؛ نيز نك: صفا، /۷۹ -۸۳.
«وقف نامهاي» نيز از او در دست است شيخالحكمايى، «بازخوانى...»، ۸ -۱، مقدمه، ۱- ۵.
مآخذ: ابن حجر عسقلانى،
احمد، الدرر الكامنة، حيدرآباد دكن، ۳۹۶ق/۹۷۶م؛
احمد، زركوب، شيرازنامه، به كوشش اسماعيل واعظ جوادي، تهران، ۳۵۰ش؛ اوحدي بليانى،
محمد، عرفات العاشقين، نسخة خطى كتابخانة ملى ملك، شم ۳۲۴؛ بابا ركنالدين شيرازي، مسعود، نصوص الخصوص فى ترجمة الفصوص، به كوشش رجبعلى مظلومى، تهران، ۳۵۹ش؛ جنيد شيرازي، ابوالقاسم، شدالازار، به كوشش
محمد قزوينى و عباس اقبال آشتيانى، تهران، ۳۲۸ش؛ همو، هزار مزار ترجمة شدالازار ،ترجمة عيسى بن جنيد شيرازي، به كوشش عبدالوهاب نورانى وصال، شيراز، ۳۶۴ش؛ حافظ، ديوان، به كوشش پرويز ناتل خانلري، تهران، ۳۶۲ش؛ خواجوي كرمانى،
محمود، خمسه، به كوشش سعيد نياز كرمانى، كرمان، ۳۷۰ش؛ همو، ديوان اشعار، به كوشش
احمد سهيلى خوانساري، تهران، ۳۳۶ش؛ همو، گل و نوروز، به كوشش كمال عينى، تهران، ۳۷۰ش؛ رازي، امين
احمد، هفت اقليم، به كوشش جواد فاضل، تهران، ۳۴۰ش؛ ركنزادة آدميت، محمدحسين، دانشمندان و سخنسرايان فارس، تهران، ۳۳۷ش؛ سهيلى خوانساري،
احمد، مقدمه بر ديوان خواجوي كرمانى نك: هم، خواجوي كرمانى؛ شيخالحكمايى، عمادالدين، «بازخوانى يك وقفنامه»، ميراث جاويدان، تهران، ۳۷۲ش، س ، شم ؛ همو، مقدمه بر مفتاح الهداية نك: هم،
محمود بن عثمان؛ صفا، ذبيح
الله، تاريخ ادبيات در ايران، تهران، ۳۶۶ش؛ غنى، قاسم، بحث در آثار و افكار و احوال حافظ، تهران، ۳۶۶ش؛ فصيح خوافى،
احمد، مجمل فصيحى، به كوشش
محمود فرخ، مشهد، باستان؛ ماير، ف.، مقدمه بر فردوس المرشدية نك: هم،
محمود بن عثمان؛
محمود بن عثمان، «انوار المرشدية فى اسرار الصمدية»، همراه فردوس المرشدية؛ همو، فردوس المرشدية فى اسرار الصمدية، به كوشش ايرج افشار، تهران، ۳۳۳ش؛ همو، مفتاح الهداية و مصباح العناية، به كوشش عمادالدين شيخ الحكمايى، تهران، ۳۷۶ش؛ منزوي، خطى؛ هدايت، رضاقلى، رياض العارفين، تهران، ۳۱۶ش؛ نيز:
, E., Catalogue des manuscrits persans de la Biblioth I que nationale, Paris, ۱۹۲۸.
محمدجواد شمس