باغضالخل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
باغِضالخَلّ (بَغض الخلّ/ حجرالخلّ)،
معرب کلمه
سنگ سرکه گریز میباشد.
این نام تنها بر اساس مشاهدات ظاهری
قدما از
واکنش این
سنگ ، یعنی جنب و جوش شدید به هنگام قرار گرفتن در
سرکه ، بر آن گذاشته شده است.
نویسندگان آثار طبیعی، در وصف این سنگ اغراق کرده و واکنش آن را به گریزان بودن از سرکه و گاه برعکس، به علاقه آمیزش با آن تعبیر کرده اند.
به نوشته
طوسی سنگی در
مصر وجود دارد که هر گاه در سرکه قرار گیرد، بیرون میجهد.
حمداللّه مستوفی از سنگ موسوم به بغضالخلّ، با همان
خاصیت ، یاد کرده است.
جمالی یزدی نیز ضمن تشریح نوعی
صدف ، میگوید که درون بعضی از آنها سنگی وجود دارد که هرگاه در سرکه جای گیرد، به جنبش درمیآید
و در جای دیگر میگوید که چون آن را در سرکه نهند، از آن دور شده بیرون میجهد.
از اشاره او، یک بار به حرکت سنگ و بار دیگر به خروج آن از درون سرکه، که جمله قدما هم بر قول دوم
تصریح کردهاند،
چنین
استنباط میشود که قدرت اسیدی سرکه به کار رفته زیاد بوده و در نتیجه
واکنش شدیدی میداده است.
ابوریحان بیرونی ضمن بردن نام باغضالخلّ، گفته است که سنگی را با این خاصیت ندیده، و در وجود آن
تردید کرده است.
تحرک سنگ در ظرف حاوی سرکه، نشانه تمایل زیاد آن به ترکیب با این
اسید و مبیّن آن است که باغضالخلّ از دسته سنگهای
آهکی است، بخصوص آنکه با توجه به نوشته متقدمان، در ترکیب با سرکه همان واکنشی را دارد که
کربنات کلسیم (=
کلسیت ، ۳ CaCO، مهمترین
کانیِ گروه
سنگهای آهکی) در ترکیب با یک اسید (مانند
اسید استیک ، COOH ۳ CH، که سرکه به طور طبیعی حاوی مقداری از آن است).
از این ترکیب مقدار زیادی حباب
گاز کربنیک (۲ CO) نیز آزاد میشود که موجب حرکت سنگ میگردد.
با افزایش قدرت اسیدی
مایع ، حبابهای بیشتری اطراف سنگ را احاطه میکند و این خود باعث کاهش
وزن آن خواهد شد.
در این حالت سنگ از سطح مایع کنده میشود و اگر ظرف کوچک باشد، ممکن است بیرون بجهد.
از اشاره بعضی قدما که گونههایی از این سنگ را
کمیاب و بسیار
قیمتی شمرده و هدیهای مناسب برای
شاهان دانستهاند
و نیز از اشاره جمالی یزدی به نوعی سنگ که درون
صدف پرورش مییابد،
میتوان احتمال داد که مقصود آنان نوعی
مروارید بوده است.
به همین ترتیب، حتی بر برخی از صدفها هم، بخصوص صدفهای کوچک
آراگونیتی (که منشأ آنها آهکی و شکل پایدار آنها همان کلسیت است و اگر در سرکه قرار گیرند به
جنبش درمی آیند)، نام باغضالخلّ اطلاق شده است.
گفتنی است که پدیده رنگآمیزی، کلسیتهایی با رنگهای متنوع به وجود میآورد و آنها را در گروه
جواهر قیمتی قرار میدهد.
برخی از قدما
سوده سنگ باغضالخلّ را برای
درمان بعضی از بیماریهای
چشم نافع دانستهاند.
در پارهای نوشتهها، نام
کوزک (یا
گوزک) نیز بر باغضالخلّ نهاده شده است،
در حالیکه بعضی کوزک را نام سنگِ دیگری با خاصیتی ضدّ باغض الخلّ (
محبالخلّ یا
مغناطیس الخل یا
جاذب الخل یا دوستدار سرکه) دانستهاند.
با توجه به خاصیتی که برای این سنگ ذکر شد، میتوان
استنباط کرد که هر دو نام (باغض الخلّ، محب الخلّ) نام سنگ واحدی از گروه سنگهای آهکی بوده، و اختلاف در نامگذاری، از
شدت و
ضعف خاصیت اسیدی
سرکه به کار رفته پدید آمده است.
(۱) مظفر بن اسماعیل ابوحاتم اسفزاری، رساله آثار علوی، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۲) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب
الجماهر فی معرفة الجواهر، بیروت (بی تا).
(۳) مطهر بن محمد جمالی یزدی، فرّخ نامه: دائرة
المعارف علوم و فنون و عقائد، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۶ ش.
(۴) حمداللّه بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۱۱.
(۵) علی اکبر دهخدا، لغت نامه، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۶۱.
(۶) محمد زاوش، کانی شناسی در ایران قدیم، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۵ ش.
(۷) محمد بن محمود طوسی، عجایب المخلوقات، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۸) هاشم فیاض، سیروس زرعیان، شناخت مواد معدنی، تهران ۱۳۴۳ـ۱۳۴۴ش.
(۹) عبداللّه بن علی کاشانی، عرایس
الجواهر و نفایس الاطایب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۱۰) محمد بن منصور، «گوهرنامه»، چاپ منوچهر ستوده، فرهنگ ایران زمین، ج ۴ (۱۳۳۵ ش).
(۱۱) محمد بن محمد نصیرالدّین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باغضالخل»، شماره۲۶۰.