حمد (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حمد از اصطلاحات به کار رفته در
قرآن کریم به معنای
ستایش، ثناگوئی، ستودن،
مدح، و تعریف کردن است.
«وَ یُحِبُّونَ اَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا؛
و دوست دارند برای کاری که نکردهاند ستوده و مدح شوند». در
نهج البلاغه خطبه ۲۲۰ آمده: «اطَّلَعَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فِیهِ فَرَضِیَ سَعْیَهُمْ وَ حَمِدَ مَقَامَهُمْ؛
خدا به آنها توجّه کرد. از سعیشان خشنود شد و مقامشان را ستود». و در حکمت ۱۳۱ در باره
دنیا فرموده: «فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ یَوْمَ الْقِیمَةِ؛
دنیا را مردانی در صباح پشیمانی ذمّ کردند و مردان دیگری روز قیامت آن را ستودند. زیرا که دیدند بوسیله آن صاحب
بهشت شدهاند».
تدبّر در موارد استعمال نشان میدهد که: حمد به معنای ستودن، ستایش، ثناگوئی، مدح، و تعریف کردن است.
راغب در
مفردات گوید: حمد خدا بمعنی ثناگوئی اوست در مقابل فضیلت.
حمد از مدح اخصّ و از شکر اعمّ است، زیرا مدح در مقابل اختیاری و غیر اختیاری میشود مثلا شخص را در مقابل طول قامت و زیبائی اندام که غیر اختیاری است و همچنین در مقابل بذل مال و
سخاوت و علم مدح میکنند ولی حمد فقط در مقابل اختیاری است.
و شکر تنها در مقابل
نعمت و بذل بکار میرود پس هر
شکر حمد است ولی هر حمد شکر نیست و هر حمد مدح است ولی هر مدح حمد نیست.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»
این تعبیر شش بار در
قرآن مجید آمده است
؛
؛
و هیجده بار «الْحَمْدُ لِلَّهِ» و چندین بار «لَهُ الْحَمْدُ» ذکر شده است.
الف و لام در «الْحَمْدُ» برای استغراق یا برای جنس است و لام در «لِلَّهِ» برای اختصاص و ملک است معنی
آیه چنین میشود: جنس حمد یا هر حمد مخصوص خداست خدائی که پروردگار همه مخلوقات است.
یعنی هر حمد و
ستایش از هر کس در باره هر کس و هر چیز که بوده باشد مخصوص خدا و از برای خداست مردم خواه خدا را حمد کنند، خواه شخص دیگر و شیء دیگر را، همه آنها مال خدا و از آن خداست.
المیزان در توضیح جنس و
استغراق چنین گوید: خداوند میفرماید: «ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ»
با این روشن میکند که هر چیز مخلوق خداست و نیز فرماید «الَّذِی اَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»
و با این ثابت میکند هر چیز از لحاظ خلقت و از لحاظ نسبت به خدا خوب است...
اینها از جهت فعل و امّا از جهت اسم، فرموده «اللَّهُ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ لَهُ الْاَسْماءُ الْحُسْنی»
پس خدا از حیث افعال و اسماء جمیل و نیک است... و هر جمیلی که در مقابل آن حمد میشود از اوست پس جنس حمد و هر حمد برای خدای سبحان است.
«وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ»
«وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ».
«وَ اِنْ مِنْ شَیْءٍ اِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ».
باء در «بِحَمْدِهِ» در این
آیات و غیره چه بائی است و چه معنی دارد؟
طبرسی ذیل آیه ۵۲
سوره اسراء گوید: با «بحمد» برای حال است.
ایضا در
کشاف ذیل آیه ۳۰
بقره گوید: بِحَمْدِکَ در موضع حال است.
بنا بر این معنی نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ آنست که تو را تسبیح میگوئیم در حالی که حامدیم..«وَ اِنْ مِنْ شَیْءٍ اِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» یعنی: هر چیز خدا را در حال حمد تسبیح میگوید.
بعید نیست: باء بمعنی مع و مصاحبت باشد چنانکه در «ادْخُلُوها بِسَلامٍ»
«یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا»
گفتهاند.
گرچه با حال از لحاظ معنی یکی است. این معنی کاملا ساده و روان است و معنی آیات چنین میشود:
ما تو را
تسبیح و حمد میگوئیم،
رعد خدا را تسبیح میگوید و میستاید- و هر چیز تسبیح خوان و حمد گوی خداست ناگفته نماند: تسبیح راجع به
تنزیه خداوند و پاک دانستن او از نقائص است و حمد راجع به نعمتهای خداوندی است پس یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ راجع به هر دو مطلب است و اینکه بعضی گفتهاند حمد خدا تسبیح است و خدا را با حمد تسبیح کن درست نیست.
یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ اِنْ لَبِثْتُمْ اِلَّا قَلِیلًا
آیه شریفه میفهماند که
روز قیامت بشر چون زنده شد اعاده و
بعث را فعل جمیل شمرده و خدا را در این باره حمد خواهد کرد چون حقائق بر وی منکشف گشته و قیامت را از لحاظ حکمت خدائی واجب خواهد دید (از المیزان) یعنی: روزی شما را میخواند شما او را حمد گویان اجابت میکنید.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حمد»، ج۲، ص۱۷۲.