• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آموزش علوم(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حضرت محمد(ص) قبل از اين كه از طرف خداوند به رسالت مبعوث شوند، برخي شب ها، هنگام غروب آفتاب يا اوايل شب، به غار حرا كه بالاي كوهي مشرف به خانه كعبه بود مي رفتند و ساعاتي را به تفكر درباره خالق عالم و آدميان و رموز خلقت مي گذراندند. يكي از شب هاي ماه رمضان، حالتي بين خواب و بيداري به ايشان دست داد و يكباره صدايي ايشان را به خود آورد كه مي گفت: «اقرأ» يعني بخوان. آن گاه نوشته اي در آسمان بنظر ايشان رسيد كه در آن آمده بود:
«اقرأ باسم ربك الذي خلق؛بخوان، به نام پروردگارت كه خلق كرده.»
«خلق الإنسان من علق؛خلق كرده انسان را از نطفه.»
«اقرأ و ربك الأكرم؛ بخوان كه پروردگارت بسي گرامي است….»
سپس خداوند درباره خود فرمود:
«الذي علّمَ بالقلم. عََلّم الانسان ما لَم يعلم؛ (بخوان به نام ) آن خداي كه با قلم، چيزي را كه انسان نمي دانست به او آموخت….»(علق:۱؛علق:۲؛علق:۳؛علق:۴؛علق:۵)
بدين ترتيب، خداوند اولين كلمه و اولين فرماني كه به حضرت محمد(ص) (حتي قبل از بعثت ايشان) فرمود، خواندن، يعني آموختن علم است و اولين توصيفي كه خداوند از خود براي حضرت محمد(ص) فرمود، اين است كه« آن خداوندي كه به انسان آنچه را نمي دانست با قلم (يعني از طريق نوشتن ) آموخت». در اين توصيف دوم، آنچه مورد توجه است، اين است كه خداوند اولين معلم انسان است و آنچه را انسان نمي داند، با قلم به او مي آموزد.
دستورات و فرمان هايي كه خداوند در قرآن مجيد به رسولش داده، فرمان هايي است كه از طريق ايشان به همه مسلمانان مؤمن داده شده است. لذا خواندن و نوشتن، يعني آموزش، اولين فرمان الهي است كه هر مسلمان بايد از آن اطاعت كند و اين بزرگ ترين افتخار مسلمانان است.
خداوند در قرآن مجيد، حدود شصت بار براي پيامبر خود سوگند ياد كرده است. اين سوگندها، يكي از ديگري زيباتر و شاعرانه تر است؛ مانند:«سوگند به طاق بلند آسمان، قسم به ماه تابان، سوگند به روز، چون روشن شود، قسم به شفق و روشني اول غروب، قسم به قرآنِ روشن بيان، قسم به صبحگاه، قسم به شب، هنگامي كه به روز روشن مي شود»؛ ولي زيباترين و آموزنده ترين اين سوگند ها، اولين سوگندي است كه خداوند براي حضرت محمد(ص) ، فقط چند روز بعد ازاولين آيات نازله ياد كرده و فرموده است: « ن و القلم و ما يسطرون؛(قلم:۱) سوگند به قلم و آنچه مي نويسد.»
فرمان خواندن و سوگند به قلم، در هيچ يك ازكتب مقدس مذاهب، اعم از مذاهب ابراهيمي و يا مذاهب ديگر، نيامده واين بزرگ ترين افتخار مسلمانان و اولين وظيفه آنان، خصوصاً مسلمانان جوانان است كه در خواندن و نوشتن (يعني آموزش علوم) كوشا باشند؛ اما در گذشته، پيروي از اين فضيلت و اطاعت از اولين فرمان الهي، آن طور كه بايد و شايد به جوانان تبليغ نشده و حتي برخي از بزرگان مسلمان، به جاي تشويق مردم به اجراي اين فرمان باري تعالي و كوشش درتوسعه تعليم و تحصيل علوم و آشنايي به رموز طبيعت وخلقت و شايد از ترس بي ديني، مسلمانان را از فراگيري «علم با قلم» (جز علوم ديني) بر حذر داشته اند. عده اي از گذشتگان، تا اوايل قرن پنجم هجري، بدين باور بودند كه علوم جديد موجب بي ديني مي شود.
غافل از اين كه دين يك مسلمانِ دانشمند و آگاه به علوم طبيعي، داراي پايه هاي عقلي محكم تري است از دين يك مسلمانِ بي دانش كه منحصراً تعبدي است و بر پايه عقل و دانش استوار نيست. دانشمندي كه اطلاعاتي درباره كهكشان دارد يا از نيروهاي عظيم داخل ذرات اتم باخبر است، دانشمندي كه به ميليون ها ژن ناشناخته در داخل هر سلول جانداري آشنايي دارد، مي داند كه همه اين علوم از خداوند ناشي شده، و خدا و دين را معقول تر و مقبول تر و مستدل تر مي شناسد. تجربه قرون گذشته نشان داد كه پيروان ساير اديان كه تمام كوشش خود را به كسب علوم و خواندن و نوشتن و تبليغ و تعليم آن صرف كردند، نه تنها دين خود را از دست ندادند، بلكه پايه هاي آن را محكم تر هم كردند.
--------------------------------------------------
منابع:
(۱)قرآن کریم؛



جعبه ابزار