• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اشهر معلومات شهیدی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند متعال اشهر معلومات را در قرآن کریم به ماه‌های مخصوص حج عنوان نهاده است.



این ترکیب از دو کلمه «اشهر» جمع «شهر» و «معلومات» جمع «معلومه» برگرفته شده است. «شهر» در لغت بر وضوح و روشنی دلالت دارد
[۲] ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۲۲۳.
و به هر ۳۰ روز، برابر با یک ماه، «شهر» گویند.
[۴] ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۲۲۳.
[۵] الزبیدی، تاج العروس، ج۷، ص۶۷، «شهر».



وجه این نام‌گذاری آن است که ماه‌های سال میان مردم وضوح و [۳]     دارند. «معلوم» اسم مفعول از علم، ضد «جهل» است. «اشهر معلومات» به معنای ماه‌های مشهور است.در اصطلاح، این ترکیب بر ماه‌های مخصوص حج دلالت دارد. «اشهر معلومات» معادل با «اشهر حج» به کار می‌رود و مصداق هر دو یکی است.


این اصطلاح یک بار در قرآن کریم به کار رفته است. خداوند در آیه ۱۹۷ بقره می‌فرماید: حج در ماه‌های معین است و در آن نباید با زنان، آمیزش کرد و نیز از گناه و جدال در آن باید دور بود: «الحج اشهر معلومات فمن فرض فیهن الحج فلا رفث و لا فسوق ولا جدال فی الحج» در این آیه، وصف «معلومات» به هنگامی معین برای انجام فریضه حج اشاره دارد و نشان می‌دهد که اعمال حج همچون نماز، اوقات مخصوص داردو در غیر این ماه‌ها محقق نمی‌گردد. بر پایه روایات، حج دقیقا باید در همان هنگام‌هایی انجام گیرد که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله حج را به جا می‌آورد و پیش و پس در آن جایز نیست.پس تقدیر آیه چنین است: «اشهر الحج، اشهر معلومات» یا «وقت الحج اشهر معلومات.»
[۲۰] الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۷۲.
بر پایه روایتی، همه پیامبران الهی مانند آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی: و محمد: در این هنگام معین حج به جا می‌آوردند و همین تا قیامت سنتی در میان فرزندانشان شد. از این جهت، این هنگام به ماه‌های مشهور وصف شده است.
[۲۲] الترمذی، سنن الترمذی، ج۲، ص۲۰۶.
[۲۴] اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعه، ج۱۰، ص۲۳۳.
[۲۵] اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعه، ج۱۰، ص۴۰۴.




پیش از اسلام نیز هنگامی مخصوص برای حج وجود داشته است. مردم جاهلی از آغاز ماه شوال خود را برای حج آماده می‌کردند
[۲۶] جواد علی، المفصل، ج۶، ص۳۵۰.
و سه ماه شوال، ذی قعده و ذی حجه را به حج اختصاص می‌دادند.
[۲۷] المسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۱۸۹.
عمره نزد مردم آن روزگار، شعائری مستقل به شمار می‌آمد. آنان می‌کوشیدند انجام عمره با روزهای حج هم‌زمان نگردد
[۲۹] ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۲۳۷.
[۳۰] الشوکانی، نیل الاوطار، ج۵، ص۳۱.
[۳۱] جواد علی، المفصل، ج۶، ص۳۹۲.
؛ زیرا انجام عمره را در روزهای حج ناروا
[۳۲] البیهقی، السنن الکبری، ج۴، ص۳۴۵.
[۳۴] ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۲۳۷.
و از بزرگ‌ترین گناهان می‌دانستند.
[۳۵] مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۵۶.
[۳۶] البخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۲۳۴.
[۳۷] الترمذی، سنن الترمذی، ج۲، ص۲۰۶.
آن‌ها بهترین هنگام انجام عمره را ماه رجب می‌شمردند.
[۳۸] جواد علی، المفصل، ج۶، ص۳۹۲.
اما پس از اسلام، انجام عمره در روزهای حج جایز شد. از دید اسلام، انجام عمره در هر هنگامی از سال ممکن است.
[۴۰] ابن حزم الاندلسی، المحلی، ج۷، ص۶۷-۶۸.
تنها شماری اندک، عمره گزاردن را در روزهای عرفه و عید قربان و دو روز تشریق و برخی در همان دو روز و سه روز تشریق جایز نمی‌دانند.
[۴۲] ابن حزم الاندلسی، المحلی، ج۷، ص۶۷-۶۸.




خداوند در آیه ۱۸۹ بقره در پاسخ به پرسش درباره «هلال‌های ماه»، آن‌ها را اوقاتی برای مردم و حج می‌شمرد: «یسالونک عن الاهلة قل هی مواقیت للناس و الحج» از ظاهر آیه برمی آید که همه ماه‌ها در جواز حج یکسان هستند.
[۴۶] الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۷۲.
در رد این سخن گفته‌اند: اولا آیه بر مفهوم عام هلال یعنی ماه‌ها دلالت دارد و با آیه ۱۹۷ بقره به ماه‌های معین اختصاص یافته است. پس «اهله» که در این آیه همه ماه‌ها را شامل می‌شود، در آیه ۱۹۷ بقره به روزهای حج محدود شده است.
[۵۰] الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۷۲.
ثانیا مقصود آیه این است که برخی ماه‌ها برای تجارت و کسب مردم و بعضی ماه‌ها (شوال، ذی قعده، و ذی حجه ) ویژه حج هستند.
[۵۳] الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۷۲.
این پاسخ درخور نقد است؛ زیرا آیه، اقتضا می‌کند که همه ماه‌ها برای کسب و کار و حج باشند و عطف «الحج» به «للناس» مفهوم اشتراک را می‌رساند؛ یعنی هم تجارت و هم حج به صورت مشترک در همه ماه‌ها انجام می‌گیرند.
[۵۵] الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۷۲.
ثالثا عمومیت «اهله» در مورد احرام حج است، نه اعمال حج. یعنی احرام را در هر هنگامی می‌توان انجام داد؛ اما اعمال حج هنگام ویژه دارد.
[۵۶] جصاص، احکام القرآن، ج۱، ص۳۰۹.
[۵۷] ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۲۲۵.




در تعیین مصداق «اشهر معلومات» میان شیعه و سنی، اختلاف چندانی نیست. در این زمینه، سه دیدگاه وجود دارد:

۶.۱ - دیدگاه اول

ماه‌های شوال، ذی قعده و ذی حجه؛ این دیدگاه در روایتی از امام باقر علیه‌السلام و امام صادق علیه‌السلام آمدهو گروهی از دانشوران شیعه بر پایه آن فتوا داده‌اند.افزون بر آن، چنین استدلال می‌کنند که اشهر بر جمع دلالت دارد که کمتر از سه نیست.
[۶۸] اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعه، ج۱۰، ص۴۰۳.
همچنین بسیاری از اعمال حج همچون طواف، سعی و ذبح تا پس از روز دهم و تا پایان ذی حجه بر صحت خود باقی است.مالکیان نیز بر همین باورند و به دلالت صیغه جمع بر دست کم سه چیز
[۷۲] ابن حزم الاندلسی، المحلی، ج۷، ص۶۹.
[۷۳] ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۲۶۳.
[۷۴] ابن قدامه، الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۲۳.
و نیز روایتی از عمر بن خطاب استناد می‌کنند.
[۷۵] ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۲۶۳.



۶.۲ - دیدگاه دوم

از ماه شوال تا دهم ذی حجه؛ برخی از شیعیان به پشتوانه روایتی از امام باقر علیه‌السلام باور دارند که اشهر معلومات دو ماه و ۱۰ روز از اول شوال تا دهم ذی حجه است.
[۷۸] اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعه، ج۱۰، ص۴۰۳.
در تایید این نظر چنین استدلال کرده‌اند که اولا بخشی از یک ماه به منزله همه آن است و به کار بردن جمع برای کمتر از سه ماه کامل روا است.
[۸۰] الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲.
ثانیا گاه صیغه جمع بر مثنا اطلاق می‌شود.ثالثا فعل به زمان نسبت یافته و همان‌طور که مقصود از «صلیت یوم الجمعه» سراسر روز نیست، مقصود از اشهر، همه سه ماه نیست.
[۸۵] الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۸۲-۲۸۳.
در این میان، شماری روز دهم را در اشهر معلومات درون نمی‌دانند و آن را تا پایان لیلة النحر و طلوع فجر دهم محدود کرده‌اند؛ زیرا با طلوع فجر روز دهم، زمان وقوف که از ارکان حج است، می‌گذردو نیز در آیه فعل «فرض» به معنای وجوب حج به کار رفته و با طلوع روز دهم، فرض حج منتفی می‌شود.از میان اهل سنت نیز حنفیان
[۹۰] ابن قدامه، الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۲۴.
[۹۱] الشوکانی، نیل الاوطار، ج۵، ص۲۹.
و حنبلیان دو ماه و ۱۰ روز را روزهای حج می‌دانند و همان ادله شیعه را یاد کرده و نیز به روایتی از عبدالله بن عمر استناد جسته‌اند.
[۹۳] البخاری، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۵۰.
[۹۴] البیهقی، السنن الکبری، ج۴، ص۳۴۲.
اما شافعیان ۱۰ شب و نه روز را زمان حج می‌دانند و باور دارند که روزهای حج با طلوع فجر روز دهم به پایان می‌رسد؛ زیرا با طلوع فجر برخی ارکان از جمله وقوف زایل می‌شود
[۹۶] ابن قدامه، الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۲۴.
و نیز فرض حج که در آیه یاد شده، پس از طلوع فجر دهم منتفی می‌گردد.
[۹۸] ابن قدامه، الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۲۴.
برخی این نظر را نپذیرفته و در نقض آن گفته‌اند: شب و روز از معدودهایی هستند که همیشه با هم یاد می‌شوند و ذکر یکی با صیغه جمع، دیگری را نیز در بر می‌گیرد. پس آن گاه که گفته شود: ۱۰ شب، ناگزیر ۱۰ روز را نیز شامل می‌شود.در زیرمجموعه دیدگاه دوم، سخنی کمیاب نیز گزارش شده که اشهر معلومات را دو ماه و نه روز و نه شب دانسته و لیلة النحر را از روزهای حج نشمرده است.
[۱۰۱] الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۶۸.
[۱۰۳] الشوکانی، نیل الاوطار، ج۵، ص۳۰.



۶.۳ - دیدگاه سوم

سه ماه شوال، ذی قعده و ذی حجه، مخصوص حج و رجب مخصوص عمره؛ به این چهار ماه «اشهر الحرم» نیز گفته شده که البته با ماه‌های حرام مشهور (ذی قعده، ذی حجه، محرم و رجب) تفاوت دارد. در این زمینه، به روایتی از امام صادق استناد شده است.
[۱۰۵] سلار حمزة بن عبدالعزیز، المراسم العلویه، ص۱۰۴.


به هر روی، همه مذاهب اسلامی، انجام حج را تنها در اشهر معلومات روا دانسته و در غیر آن جایز نشمرده‌اند. اختلاف تنها در تعیین حدود آن است.



(۱) احکام القرآن، ابن ادریس الشافعی (م. ۲۰۴ق.)، به کوشش عبدالغنی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۰ق.

(۲) احکام القرآن، ابن العربی (م. ۵۴۳ق.)، به کوشش محمد، لبنان، دار الفکر.

(۳) احکام القرآن، الجصاص (م. ۳۷۰ق.)، به کوشش عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.

(۴) الاستبصار، الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه.

(۵) الانتصار، السید المرتضی (م. ۴۳۶ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ق.

(۶) تاج العروس، الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.

(۷) التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش العاملی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۰۹ق.

(۸) تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.)، قم، آل البیت، ۱۴۱۶ق.

(۹) تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، القرطبی (م. ۶۷۱ق.)، به کوشش احمد عبدالعلیم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.

(۱۰) تهذیب الاحکام، الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.

(۱۱) جامع احادیث الشیعه، اسماعیل معزی ملایری، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۹۹ق.

(۱۲) جواهر الکلام، النجفی (م. ۱۲۶۶ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.

(۱۳) الخلاف، الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۹ق.

(۱۴) دعائم الاسلام، النعمان المغربی (م. ۳۶۳ق.)، به کوشش فیضی، قاهره، دار المعارف، ۱۳۸۳ق.

(۱۵) السرائر، ابن ادریس (م. ۵۹۸ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.

(۱۶) سنن الترمذی، الترمذی (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.

(۱۷) السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر.

(۱۸) الشرح الکبیر، ابن قدامه (م. ۶۸۲ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی.

(۱۹) صحیح البخاری، البخاری (م. ۲۵۶ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.

(۲۰) صحیح مسلم، مسلم (م. ۲۶۱ق.)، بیروت، دار الفکر.

(۲۱) العین، خلیل (م. ۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.

(۲۲) فقه القرآن، الراوندی (م. ۵۷۳ق.)، به کوشش حسینی، قم، کتابخانه نجفی، ۱۴۰۵ق.

(۲۳) الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.

(۲۴) کشف الرموز، الفاضل الآبی (م. ۶۹۰ق.)، به کوشش اشتهاردی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۸ق.

(۲۵) لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.

(۲۶) المبسوط، السرخسی (م. ۴۸۳ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.

(۲۷) مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق.

(۲۸) المحلی بالآثار، ابن حزم الاندلسی (م. ۴۵۷ق.)، به کوشش احمد شاکر، بیروت، دار الفکر.

(۲۹) مختلف الشیعه، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق.

(۳۰) المراسم العلویه، سلار حمزة بن عبدالعزیز (م. ۴۴۸ق.)، به کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت، ۱۴۱۴ق.

(۳۱) مروج الذهب، المسعودی (م. ۳۴۶ق.)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.

(۳۲) المعتبر، المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، مؤسسه سید الشهداء، ۱۳۶۴ش.

(۳۳) معجم لغة الفقهاء، محمد قلعه جی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۰۸ق.

(۳۴) معجم مقاییس اللغة، ابن فارس (م. ۳۹۵ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۰۴ق.

(۳۵) المغنی، ابن قدامه (م. ۶۲۰ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی.

(۳۶) المفصل، جواد علی، دار العلم للملائین، ۱۹۷۶م.

(۳۷) من لا یحضره الفقیه، الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، اسلامی، ۱۴۰۴ق.

(۳۸) نیل الاوطار، الشوکانی (م. ۱۲۵۵ق.)، بیروت، دار الجیل، ۱۹۷۳م.

(۳۹) وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.)، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.


۱. خلیل، العین، ج۳، ص۴۰۰.    
۲. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۲۲۳.
۳. ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۴۳۱، «شهر».    
۴. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۲۲۳.
۵. الزبیدی، تاج العروس، ج۷، ص۶۷، «شهر».
۶. ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۴۳۲، «شهر».    
۷. خلیل، العین، ج۲، ص۱۵۲.    
۸. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۱۷، «علم».    
۹. ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۴۳۱، «شهر».    
۱۰. الفاضل الآبی، کشف الرموز، ج۱، ص۳۳۸.    
۱۱. العلامة الحلی، مختلف الشیعه، ج۴، ص۲۸.    
۱۲. محمد قلعه جی، معجم لغة الفقهاء، ص۷۰.    
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۱۹۷.    
۱۴. العلامة الحلی، تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۱۸۳.    
۱۵. النجفی، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۷۱.    
۱۶. الصدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۵۷.    
۱۷. السید المرتضی، الانتصار، ص۲۳۶.    
۱۸. الطوسی، التهذیب، ج۵، ص۵۱.    
۱۹. السید المرتضی، الانتصار، ص۲۳۶.    
۲۰. الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۷۲.
۲۱. العلامة الحلی، تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۱۸۵.    
۲۲. الترمذی، سنن الترمذی، ج۲، ص۲۰۶.
۲۳. الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۷۴.    
۲۴. اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعه، ج۱۰، ص۲۳۳.
۲۵. اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعه، ج۱۰، ص۴۰۴.
۲۶. جواد علی، المفصل، ج۶، ص۳۵۰.
۲۷. المسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۱۸۹.
۲۸. ابن عربی، احکام القرآن، ج۱، ص۱۸۷.    
۲۹. ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۲۳۷.
۳۰. الشوکانی، نیل الاوطار، ج۵، ص۳۱.
۳۱. جواد علی، المفصل، ج۶، ص۳۹۲.
۳۲. البیهقی، السنن الکبری، ج۴، ص۳۴۵.
۳۳. ابن عربی، احکام القرآن، ج۱، ص۱۸۶.    
۳۴. ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۲۳۷.
۳۵. مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۵۶.
۳۶. البخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۲۳۴.
۳۷. الترمذی، سنن الترمذی، ج۲، ص۲۰۶.
۳۸. جواد علی، المفصل، ج۶، ص۳۹۲.
۳۹. الصدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۵۸.    
۴۰. ابن حزم الاندلسی، المحلی، ج۷، ص۶۷-۶۸.
۴۱. الطوسی، الخلاف، ج۲، ص۲۶۱.    
۴۲. ابن حزم الاندلسی، المحلی، ج۷، ص۶۷-۶۸.
۴۳. الطوسی، الخلاف، ج۲، ص۲۶۰.    
۴۴. بقره/سوره۲، آیه۱۸۹.    
۴۵. السید المرتضی، الانتصار، ص۲۳۷     .
۴۶. الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۷۲.
۴۷. بقره/سوره۲، آیه۱۹۷.    
۴۸. بقره/سوره۲، آیه۱۹۷.    
۴۹. شافعی، احکام القرآن، ج۱، ص۱۱۵.    
۵۰. الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۷۲.
۵۱. قرطبی، تفسیر قرطبی، ج۲، ص۴۰۶.    
۵۲. السید المرتضی، الانتصار، ص۲۳۷.    
۵۳. الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۷۲.
۵۴. السید المرتضی، الانتصار، ص۲۳۷.    
۵۵. الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۷۲.
۵۶. جصاص، احکام القرآن، ج۱، ص۳۰۹.
۵۷. ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۲۲۵.
۵۸. الکلینی، الکافی، ج۴، ص۲۸۹.    
۵۹. الکلینی، الکافی، ج۴، ص۳۱۷.    
۶۰. النعمان المغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۹۱.    
۶۱. الطوسی، الاستبصار، ج۲، ص۱۶۰-۱۶۱.    
۶۲. الصدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۰۲.    
۶۳. الصدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۵۷.    
۶۴. الطوسی، التهذیب، ج۵، ص۴۶.    
۶۵. المحقق الحلی، المعتبر، ج۲، ص۷۸۰.    
۶۶. العلامة الحلی، تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۱۸۳.    
۶۷. الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۷۰-۲۷۱.    
۶۸. اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعه، ج۱۰، ص۴۰۳.
۶۹. الطوسی، التبیان، ج۲، ص۱۶۲.    
۷۰. الطبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۴۴.    
۷۱. العلامة الحلی، تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۱۸۳-۱۸۵.    
۷۲. ابن حزم الاندلسی، المحلی، ج۷، ص۶۹.
۷۳. ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۲۶۳.
۷۴. ابن قدامه، الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۲۳.
۷۵. ابن قدامه، المغنی، ج۳، ص۲۶۳.
۷۶. الکلینی، الکافی، ج۴، ص۲۹۰.    
۷۷. الصدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۵۷.    
۷۸. اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعه، ج۱۰، ص۴۰۳.
۷۹. السید المرتضی، الانتصار، ص۳۳۴.    
۸۰. الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲.
۸۱. الطوسی، التبیان، ج۲، ص۱۶۳.    
۸۲. الطبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۴۴.    
۸۳. الطوسی، التبیان، ج۲، ص۱۶۳.    
۸۴. الطبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۴۲-۴۳.    
۸۵. الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۸۲-۲۸۳.
۸۶. الطوسی، الخلاف، ج۲، ص۲۵۸.    
۸۷. ابن ادریس، السرائر، ج۱، ص۵۲۴.    
۸۸. المحقق الحلی، المعتبر، ج۲، ص۷۸۰.    
۸۹. العلامة الحلی، تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۱۸۴.    
۹۰. ابن قدامه، الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۲۴.
۹۱. الشوکانی، نیل الاوطار، ج۵، ص۲۹.
۹۲. ابن عربی، احکام القرآن، ج۱، ص۱۸۶.    
۹۳. البخاری، صحیح البخاری، ج۲، ص۱۵۰.
۹۴. البیهقی، السنن الکبری، ج۴، ص۳۴۲.
۹۵. السرخسی، المبسوط، ج۴، ص۶۱.    
۹۶. ابن قدامه، الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۲۴.
۹۷. شافعی، احکام القرآن، ج۱، ص۱۱۵.    
۹۸. ابن قدامه، الشرح الکبیر، ج۳، ص۲۲۴.
۹۹. السرخسی، المبسوط، ج۴، ص۶۱.    
۱۰۰. العلامة الحلی، تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۱۸۴-۱۸۵.    
۱۰۱. الراوندی، فقه القرآن، ج۱، ص۲۶۸.
۱۰۲. العلامة الحلی، تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۱۸۴.    
۱۰۳. الشوکانی، نیل الاوطار، ج۵، ص۳۰.
۱۰۴. الصدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۵۶.    
۱۰۵. سلار حمزة بن عبدالعزیز، المراسم العلویه، ص۱۰۴.
۱۰۶. الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۷۳.    



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «اشهر معلومات».    



جعبه ابزار