• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امثال و حکم(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امثال و حكم جلد: ۱۰شماره مقاله: ۳۹۳۳
اَمْثال وَ حِكَم، سخنان پندآمیز و عبرت انگیز رایج در میان مردم.
امثال، جمع مَثَل و مِثْل در زبان عربى به معانى همتا و مانند، برهان و دلیل، مطلق سخن، و پند و عبرت به كار رفته است (تاج العروس، ج۳۰، ص۳۸۰). شاید ابوعبید قاسم بن سلام (۲۲۴ق)، نخستین كس باشد كه تعریف نسبتاً جامعى از معنى اصطلاحى مثل به دست مى دهد. وی مثل را همان سخنان پندآمیز عرب در جاهلیت و اسلام دانسته كه مقصود را به طریق كنایه ادا مى كند. از دیدگاه ابوعبید ضرب المثل ها از ۳ ویژگى اختصار لفظ، صحت معنى و حسن تشبیه برخوردارند (سیوطى، المزهر، ج۱، ص۴۸۶). معنى اصطلاحى مثل را اینگونه نیز مى توان تعریف كرد: جمله یا تركیبى است مختصر و مفید، مشتمل بر تشبیه یا مضمونى حكیمانه كه به سبب روانى لفظ، روشنى معنى و لطف تركیب، قبول عام یافته است و همگان آن را بدون تغییر یا با اندك تغییری در موارد مشابه به كار مى برند (بهمنیار احمد، داستان نامه بهمنیاری، ج۱، ص۵۲). مثل ها در واقع بازتاب ادبیات، فرهنگ، زبان، افكار، احساسات، عقاید و ارزش های اجتماعى و اخلاقى هر ملتى به شمار مى آیند (منجد صلاح الدین، امثال المرأة عندالعرب، ج۱، ص۷- ۸؛ بقلى محمد قندیل، «امثال عامیة بین القرنین التاسع و الرابع عشر الهجریین»، ج۱، ص۲۰۰). با تعمق در ضرب المثل های عرب مى توان دریافت كه برخى ریشه در حكایات كهن دارند كه در قالب استعاره و كنایه یا كلامى موزون و دلنشین جلوه گر شده اند. اینان اغلب حامل پند و پیام یا انتقادی شدید و طنزآمیزند. برخى دیگر برپایه حكایاتى از زندگى روزمره انسانها استوارند كه گاه سرچشمه آنها رفتار یا واقعه ای به یاد ماندنى بوده است (قلقشندی احمد، صبح الاعشى، ج۱، ص۳۴۹). پیش از اسلام اصطلاح مثل در میان تازیان متداول بود (عبدالجلیل م.، تاریخ ادبیات عرب، ج۱، ص۲۸) و در دوره اسلامى نیز به ویژه در قرآن كریم، به همان معنى به كار رفته است (بلاشر رژیس، تاریخ الادب العربى، ج۱، ص۹۱۳؛ زمخشری، الكشاف، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۷؛ فخرالدین رازی محمد، التفسیر الكبیر، ج۲، ص۷۲-۷۳).
حِكَم، جمع حكمت، در لغت به معانى كلام سازگار با حقیقت، كار صحیح، عدالت، علم و بردباری (تاج العروس، ج۳۱، ص۳۱۲) به كار مى رود. این واژه به مجموعه رفتارهای اخلاقى و فرهنگى هر ملتى اطلاق مى گردد كه از خرد عام سرچشمه گرفته، و از واقعیات ملموس زندگى و جامعه استنباط شده است (بستانى بطرس، ادباء العرب فى الجاهلیة و صدر الاسلام، ج۱، ص۸۰ -۸۱). از آنجا كه در مفهوم ضرب المثل ها پند و اندرز نهفته است، میان دو واژه امثال و حكم همواره پیوندی استوار وجود دارد؛ از این رو، در انبوه آثاری كه توسط پژوهشگران مسلمان تألیف شده، افزون بر ضرب المثل ها، سخنان پندآمیز و حكیمانه نیز جمع آوری شده است. عرب ها هیچ سخنى را بدون ضرب المثل ادا نمى كردند، از این رو، سخت به تدوین مجموعه های امثال همت گماشتند و در آثار بى شمار خود به شرح، تفسیر و ریشه یابى آنها پرداختند، چنانكه در هیچ شاخه ای از ادبیات عرب به اندازه امثال، با حجم وسیعى از تألیفات مواجه نمى شویم.
در اواخر عصر جاهلى كار گردآوری امثال آغاز شد (زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۴۴). در عصر اموی نَخّار بن اوس عُذری (۶۰ق)، عبید بن شریه جُرهُمى (۸۱ق) و چند تن دیگر نخستین گردآورندگان امثال به شمار آمده اند (ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۰۲؛ سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۱، ص۳۲-۳۷). تلاش های جدی تر برای تدوین مجموعه های امثال از سده ۲ق آغاز شد. چه، با گسترش فرهنگ عربى، گنجینه امثال وسعت بیشتری یافته بود. ابوعمرو بن علاء (۱۵۴ق) و شرقى بن قطامى (۱۵۵ق)، از گردآورندگان امثال در این سده هستند (ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۰۲؛ سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۷۹؛ سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۲۰۰)، اما نشانى از آثار آنان در دست نیست. كهن ترین اثر موجود از آن مفضل ضبى (۱۶۸ق) است. الامثال وی مشتمل بر ۱۶۰ ضرب المثل است كه به داستان ها، اشعار، اخبار، اساطیر و خرافات مشهور استشهاد شده اند (زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۷۲- ۷۵).
در میان معاصران مفضل باید از یونس بن حبیب (۱۸۳ق) و ابوزیاد كلابى (۲۰۰ق) یاد كرد كه آثار آنان از میان رفته است (ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۴۷- ۴۸؛ قفطى على، انباه الرواة، ج۴، ص۷۷؛ زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۱۱۳). ابوفید مؤرج سدوسى (۱۹۵ق) نیز به نگارش الامثال پرداخت. منش مؤرج كه خود لغوی است، بر شرح ضرب المثل ها نیز حاكم است. اهتمام فراوان وی به تفسیر لغوی ضرب المثل ها گاه او را از پرداختن به موضوع اصلى دور مى سازد. مؤرج به شواهد شعری فراوانى استشهاد مى كند و تلاش دارد تا برای داستان ها و اساطیر خود گوینده ای بیابد (زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۸۰ -۸۱).
در سده ۳ق امثال نویسى رونق بسزایى یافت. نضر بن شُمیل (۲۰۳ق)، هشام بن محمد بن سائب كلبى (۲۰۶ق)، ابوعمرو شیبانى (۲۱۰ق)، ابوعبیده معمر بن مثنى (۲۱۰ق)، ابوزید انصاری (۲۱۵ق)، عبدالملك اصمعى (۲۱۶ق)، ابوعثمان سعدان بن مبارك (۲۲۰ق) و ابوعبدالله محمد ابن اعرابى (۲۳۱ق) از گردآورندگان امثال این سده به شمار مى روند (ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۵۹؛ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۶۱؛ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۷۵؛ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۷۷؛ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۰۹؛ قفطى على، انباه الرواة، ج۲، ص۵۵؛ قفطى على، انباه الرواة، ج۲، ص۲۰۳؛ حاجى خلیفه، كشف الظنون، ج۱، ص۱۶۷؛ سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۹۴؛ سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۱۲۹؛ سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۲۱۰؛ سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۲۲۲).
مهم ترین اثری كه در سده ۳ق نگارش یافت و بعدها مرجع نویسندگان گردید، الامثال ابوعبید قاسم بن سلام است. ابوعبید بیش از ۱۴۰۰ضرب المثل را به ترتیب موضوع در ۱۹ فصل و ۲۵۹ باب و ۱۱ باب تكمیلى گرد آورده است. وی همچنین از احادیث نبوی، حكایات، اشعار و اخبار دوره های جاهلى و اسلامى بهره گرفته است. او نخست به تعریف ضرب المثل مى پردازد و سپس ضمن رعایت جانب اعتدال و برشمردن سلسله اسناد به ریشه آنها اشاره ای دارد. او بیش از همه به روایت اصمعى، ابوعبیده و ابوزید انصاری اعتماد دارد. امانت داری و وسواس علمى وی تا بدانجاست كه اگر نام راوی مثل را نداند، آن را به «یكى از علما» منسوب مى كند (زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۱۰۱؛ زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۱۱۴-۱۱۷). الامثال ابوعبید توسط دانشمندانى چند از جمله ابوالفضل منذری (۳۲۹ق) و ابوالمظفر محمد بن آدم هروی (۴۱۴ق) شرح شده است؛ اما در این میان شرح ابوعبید بكری (۴۸۷ق) با عنوان فصل المقال فى شرح كتاب الامثال، از همه جامع تر و مشهورتر است (زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۱۱۸؛ زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۱۵۱؛ سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۱۴۳).
از نویسندگان دیگری كه پس از ابوعبید بدین كار همت گماشتند، از عبدالله بن محمد توزی (۲۳۳ق)، احمد بن حرب نیشابوری مؤلف كتاب الحكمة (۲۳۴ق)، یعقوب ابن سكیت (۲۴۴ق)، محمد بن حبیب بصری (۲۴۵ق)، محمد بن حسن بن دیناراحول (۲۴۵ق) و ابواسحاق ابراهیم بن سفیان زیادی (۲۴۹ق) مى توان یاد كرد (ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۶۳؛ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۷۹؛ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص ۱۱۹؛ قفطى على، انباه الرواة، ج۱، ص۲۰۲؛ قفطى على، انباه الرواة، ج۲، ص۱۲۶؛ ذهبى محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۲-۳۴؛ سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۲۳۸؛ سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۲۴۴).
در اواسط سده ۳ق ابوعكرمه عامر بن عمران ضبى (۲۵۰ق) الامثال خود را نگاشت. وی در این اثر از مؤرج سدوسى بسیار الهام گرفته است. ابوعكرمه به شرح تعبیرات لغوی واژه های نامأنوس بیش ازضرب المثل ها توجه داشته است. در الامثال افزون بر ۱۲۰ضرب المثل، ۲۵۰ بیت شعر نیز وجود دارد. از این رو، آن را گنجینه ای از اشعار كهن عرب دانسته اند. وی از روایت اصمعى، ابن اعرابى و مفضل ضبى بیش از دیگران بهره برده است (ابوعكرمه ضبى عامر، الامثال، ج۱، ص۲۳- ۲۵؛ عبدالتواب رمضان، مقدمه بر الامثال، ج۱، ص۱۰-۱۱؛ زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة ، ۱۵۹-۱۶۱). در این سده عمرو بن بحر جاحظ (۲۵۵ق)، ابن قتیبه (۲۷۶ق) و ابوجعفر احمد بن محمد برقى كوفى (۲۷۴ق) نیز در زمینه امثال تألیفاتى داشته اند (همو، ۱۶۴-۱۶۶). همچنین ابوالحسن على بن مهدی اصفهانى (۳۳۰ق) كتاب الخصال را كه مشتمل بر امثال و حكم، اشعار و اخبار است، به رشته تحریر درآورد (حاجى خلیفه، كشف الظنون، ج۱، ص۷۰۵). در اواخر سده ۳ق، مفضل بن سلمة بن عاصم (۲۹۰ق) الفاخر خود را مشتمل بر ۵۲۱ ضرب المثل نگاشت. عدم رعایت ترتیب موضوعى یا الفبایى را از معایب عمده آن دانسته اند. مفضل كه در تدوین آن از آثار كهن فراوان سود برده، از حوادث پیش از اسلام، جنگ ها و كشمكش های قبیله ای سخن گفته، و حكایاتى را در باب عشق، جن و پری و حیوانات برشمرده است (زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۴؛ خطیب سعید محمد نمر، مقدمه بر الامثال فى القرآن الكریم ابن قیم جوزیه، ج۱، ص۲۶). احمد بن یحیى ثعلب (۲۹۱ق) آخرین امثال نویس سده ۳ق است (ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۱).
در سده ۴ق تدوین مجموعه های امثال به اوج خود رسید. این كار با قاسم بن محمد انباری (۳۰۴ق)، على بن حسن هُنائى (۳۱۰ق) و ابراهیم بن محمد نفطویه (۳۲۳ق) آغاز مى گردد (ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۱؛ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۹۰؛ قفطى على، انباه الرواة، ج۱، ص۲۱۵؛ قفطى على، انباه الرواة، ج۳، ص۲۸؛ سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۴۶۵-۴۶۷). بریة بن ابى یسر ریاضى نیز كتاب تلقیح العقول فى الامثال و الحكم را در ۱۵۷ فصل كوتاه در این سده به خلیفه فاطمى معز (۳۶۵ق) تقدیم داشت (زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۱۸۲). همچنین جامع الامثال احمد بن ابراهیم بن سمكه قمى (۳۵۰ق) به شیوه كتاب ابوعبید قاسم بن سلام بر حسب موضوع تنظیم شده، اما در مقایسه با آن از تفصیل بیشتری برخوردار است (قفطى على، انباه الرواة، ج۱، ص۶۴؛ زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳).
در میان انبوه آثار سده ۴ق ارزنده ترین آن كتاب حمزه اصفهانى (۳۵۱ق) است. وی بیش از ۱۲۰۰مثل بر وزن «افعل من» را در ۲۸ باب به شمار حروف الفبا و با توجه به حرف اول مثل گرد آورده، و شرح نسبتاً جامعى از آنها را تدارك دیده است. نگارنده باب ۲۹ كتاب را به امثال مولَّد «نوخاسته» كه در دوره اسلامى پدید آمده اند، اختصاص داده كه شمار آنها از ۵۰۰ درمى گذرد و بر ۳ فصل مشتمل است. در آخرین باب كتاب از خرافات و اساطیر عرب نیز سخن رفته است. وی در نگارش اثر خود از ادب فارسى فراوان بهره برده است (حمزه اصفهانى، سوائر الامثال على افعل، ج۱، ص۵۵ - ۵۶؛ زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۱۹۵- ۱۹۸؛ قطامش عبدالمجید، مقدمه بر الدرة الفاخرة فى الامثال السائرة حمزه اصفهانى، ج۱، ص۳۴-۴۱). كتاب حمزه اصفهانى پس از الامثال ابوعبید، ارزنده ترین مرجع امثال نویسى است كه در تدوین آثار بعدی به ویژه مجمع الامثال میدانى تأثیر بسزایى داشته است (زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۱۹۷).
ابوعلى قالى (۳۵۶ق) نیز كتابى درباره امثال بر وزن «افعل من» نگاشته است (سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۴۸۷). آنگاه از احمد بن فارس بن زكریا (۳۷۵ق) مؤلف امثلة الاسجاع (آقا بزرگ، الذریعة، ج۲، ص۳۴۷- ۳۴۸)، سعید فیومى مؤلف الامثال (ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۵)، حسن بن عبدالله عسكری (۳۸۲ق) مؤلف الحكم و الامثال (حاجى خلیفه، كشف الظنون، ج۱، ص۶۷۵)، ابوبكر خوارزمى (۳۸۳ق) مؤلف الامثال (زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۲۱۵-۲۱۶) و حسین بن محمد خالع (۳۸۰ق) مؤلف الامثال العامه (آقا بزرگ، الذریعة، ج۲، ص۳۴۶؛ حاجى خلیفه، كشف الظنون، ج۱، ص۱۶۷)، مى توان نام برد.
در اواخر سده ۴ق ابوهلال عسكری (۴۰۰ق)، در جمهرة الامثال بیش از ۳ هزار ضرب المثل را در ۲۹ باب گرد آورد. از این میان ۸۰۰ مثل بر وزن «افعل من» است. شیوه كلى تدوین آنها بر نظام الفبایى و رعایت حرف اول هر مثل استوار است. ابوهلال با آنكه از مثل نامه های پیشینیان بهره جسته، اما از ذكر نام آنها خودداری كرده است. ابوهلال افزون بر تفسیر جنبه های لغوی و تاریخى ضرب المثل ها، گاه برای تبیین معانى آنها از مثل های فارسى، آیات قرآنى و احادیث نبوی نیز بهره برده است (ابراهیم محمد ابوالفضل و عبدالمجید قطامش، مقدمه بر جمهرة الامثال ابوهلال عسكری، ج۱، ص ط؛ زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۴).
نویسندگانى كه در سده ۵ق به تدوین ضرب المثل ها پرداختند، هرگز به شهرت پیشینیان دست نیافتند. از آن جمله اند: زید بن رفاعه (پس از ۴۰۰ق)، ابوالفرج على بن حسین بن هندو (۴۱۰ق)، محمد بن ابى القاسم عبیدالله، مشهور به مسبّحى (۴۲۰ق)، ابوالحسن على بن فضل مؤیدی طالقانى (۴۲۱ق)، عبدالملك بن محمد ثعالبى (۴۲۹ق) و عبیدالله بن احمد میكالى (۴۳۶ق) (آقابزرگ، الذریعة، ج۲، ص۳۴۷؛ زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۲۰۵- ۲۰۶). همچنین مؤلفى ناشناس در سده ۵ق كتابى با عنوان كتاب الامثال دارد كه در آن بیش از ۱۳۷۵ضرب المثل گرد آمده است. این ضرب المثل ها براساس حرف اول تدوین شده اند و نویسنده همراه با شرح مختصری، نكات لغوی آنها را برمى شمارد كه گاه با بیان داستان هایى همراه است (زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۳؛ زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۲۰۶- ۲۰۸). نیز على ابن محمد ماوردی (۴۵۰ق) كه در الامثال و الحكم خود سخت از آثار حمزه اصفهانى و ابوهلال عسكری تأثیر پذیرفته است، اما صراحتاً به منابع خود اشاره ای ندارد (احمد فؤاد عبدالمنعم، مقدمه بر الامثال و الحكم ماوردی، ج۱، ص۱۵؛ احمد فؤاد عبدالمنعم، مقدمه بر الامثال و الحكم ماوردی، ج۱، ص۱۶).
پس از این آثار كتاب مهم و مستقل دیگری در زمینه ضرب المثل ها و حكم عربى پدید نیامد، تا آنكه در سده ۶ق، شاهكار ادبى احمد بن محمد میدانى (۵۱۸ق) پدید آمد. این كتاب را كامل ترین و معتبرترین فرهنگ امثال دانسته اند كه به عنوان شاخص و معیاری در این موضوع شناخته شده است (زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۲۰۹). میدانى در مجمع الامثال، افزون بر جمع آوری تمامى ضرب المثل های كهن، پاره ای از امثال مولد را به ترتیب حروف الفبا گرد آورده است كه شمار آنها از ۶ هزار درمى گذرد. منابع خود را در مقدمه كتاب (میدانى احمد، مجمع الامثال، ج۱، ص۴- ۵) برمى شمارد و یادآور مى شود كه در این باره بیش از ۵۰ مثل نامه، آثار منظوم و منثور ادبى،حكایات و اساطیرعرب را مطالعه، و هرضرب المثل را با بیان داستان یا استشهاد به ابیاتى چند تفسیر كرده است. باب ۲۹ كتاب به ایام العرب اختصاص دارد؛ چنانكه نگارنده در باب ۳۰ آن ۵۸ حدیث و ضرب المثل حكیمانه را از زبان پیامبراسلام (ص) و خلفای راشدین برشمرده است (زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۲۱۶- ۲۱۸؛ محمود عبدالحمید، امثال الحدیث، ج۱، ص۹۰؛ بقلى محمد قندیل، «المثل بین الفصحى و العامیة»، ج۱، ص۲۲۴).
مجمع الامثال در ۵۳۲ق /۱۱۳۸م توسط ابویعقوب بن طاهر خُوّی، از شاگردان میدانى، مختصر شد و فرائد الخرائد فى الامثال و الحكم نام گرفت (زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۲۰۹).
محمد بن عمر زمخشری (۵۳۸ق) مجموعه ای از ضرب المثل ها را در المستقصى فى امثال العرب، به ترتیب الفبا با در نظر گرفتن ۳ حرف اصلى گرد آورده است. در برخى موارد، تفسیرهای لغوی و نحوی زمخشری مفصل تر و سودمندتر از شرح میدانى است (میدانى احمد، مجمع الامثال، ج۱، ص۴- ۵).
در مثل نامه هایى كه پس از میدانى و زمخشری تدوین شده، مؤلفان جز تكرار یا اقتباس همان آثار كهن، نوآوری و خلاقیتى نشان نداده اند.
افزون بر مثل نامه های كهن كه بر گردآوری ضرب المثل های دوره جاهلى تا آغاز عصر اول عباسى پرداخته اند و نیز كتاب های «امثال مولد» كه در سده ۴ق تدوین شده اند، آثار دیگری از ضرب المثل های محلى و عامیانه عرب یافت مى شود كه در سده های ۱۳ و ۱۴ق به رشته تحریر درآمده اند و نویسندگان در آنها فرهنگ، آداب و رسوم، گویش های بخشى از سرزمین های عربى را منعكس كرده اند (زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۴۳).
بجز كتاب های «امثال» به معنى عام، آثار فراوان دیگری نیز موجود است كه در آنها ضرب المثل هایى از قرآن كریم، امثال منسوب به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و نیز اشعار مشهور شعرای عرب یا سخنان بزرگان گرد آمده است:
الف مهم ترین گردآورندگان مثل های قرآنى و حدیثى اینانند: حسن بن فضل (۲۸۲ق): الامثال الكامنة فى القرآن (ابن خیر محمد، فهرسة، ج۱، ص۷۵)؛ حسین بن محمد بن مودود حرّانى (۳۱۸ق): الامثال السائرة عن رسول الله (سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۱، ص۳۴۸)، محمد بن على ترمذی (۳۲۰ق): الامثال من الكتاب و السنة (قاهره، ۱۳۹۶ق، بیروت، ۱۹۸۹م)، ابن درید (۳۲۱ق): امثال على بن ابى طالب، و اثر دیگری با عنوان الامثال النبویة (سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۱۷۷)؛ ابراهیم بن محمد نفطویه (۳۲۳ق): امثال القرآن (سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۲۶۹)، حسین بن عبدالرحمان بن خلاّد رامهرمزی (۳۶۰ق): امثال الحدیث (استانبول، المكتبة الاسلامیه)، عبدالله ابن محمد انصاری اصفهانى (۳۶۹ق): الامثال (سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۱، ص۴۰۵)، محمد بن احمد بن جنید اسكافى (۳۸۱ق): امثال القرآن (ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۳۸)، شریف رضى (۴۰۶ق): المجازات النبویة، محمد بن حسین سلمى (۴۰۶ق): امثال القرآن (حاجى خلیفه، كشف الظنون، ج۱، ص۱۶۸)، عبدالملك بن محمد ثعالبى (۴۲۹ق): كتاب الامثال بآیات من القرآن و اخبار عن النبى و كلام العرب و ادباء العجم (سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۴۴۱)، على بن محمد ماوردی (۴۵۰ق): امثال القرآن (حاجى خلیفه، كشف الظنون، ج۱، ص۱۶۸)، حسین بن عبدالرحمان بن اسحاق قضاعى (۴۵۴ق): الامثال الكامنة فى القرآن و نیز شهاب الاخبار (ابن خیر محمد، فهرسة، ج۱، ص۷۵؛ زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ج۱، ص۳۸)؛ رشیدالدین وطواط (۵۷۳ق): مطلوب كل طالب من كلام على بن ابى طالب. این اثر كه مشتمل بر ۱۰۰ مثل منسوب به امام على (علیه السلام) است، همراه با ترجمه فارسى و آلمانى آنها در لایپزیگ (۱۸۳۷م) به چاپ رسیده است (واندیك ادوارد، اكتفاء القنوع، ج۱، ص۳۵۶)؛ سلیمان بن بنین بن خلف دقیقى مصری (۶۱۳ق): الاقوال العربیة فى الامثال النبویة (سیوطى، بغیة الوعاة، ج۱، ص۵۹۷)؛ محمد بن على خیمى (۶۴۲ق): امثال القرآن (سیوطى، بغیة الوعاة، ج۱، ص۱۸۴- ۱۸۵)؛ ابن قیم جوزیه (۷۵۱ق): الامثال فى القرآن الكریم (مكه، ۱۹۸۰م، بیروت، ۱۹۸۱م)؛ عبدالله بن على بن محمد، معروف به ابن غانم (۷۴۴ق): الفائق فى اللفظ الرائق، مشتمل بر ۱۰ هزار حدیث و نیز ضرب المثل دیگر (بغدادی، ایضاح، ج۲، ص۱۵۴).
ب مشهورترین پدیدآورندگان مجموعه های امثال كه از آثار شعرا، حكما و مشاهیر عرب بهره گرفته اند، اینانند: على بن محمد مدائنى (۲۱۵ق): كتاب المتمثلین (ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۱۶)؛ عبدالله بن خلید ابوعمیثل (۲۴۰ق): الابیات السائرة (قفطى على، انباه الرواة، ج۴، ص۱۵۰)، احمد بن یحیى ثعلب (۲۹۱ق): كتاب الامثال (ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۱)، عیینة بن منهال: الامثال السائرة (ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۵۴)، ابوبكر محمد بن قاسم بن بشار انباری (۳۲۸ق): الزاهر فى معانى كلمات الناس. از مجموع ۸۳۴ مثل این كتاب، بخشى عظیم به گفت و گوهای روزمره اختصاص یافته است (حمزه اصفهانى (۳۵۱ق): الامثال الصادرة عن بیوت الشعر (سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۱، ص۱۸۶). این اثر مشتمل بر ۴۷۰۰ بیت، به ترتیب الفبا در ۷ باب است (سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ج۸، ص۳۵۹-۳۶۰). حمزه اصفهانى اثر دیگری با عنوان كتاب التماثیل فى تباشیر السرور (ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۵۴) دارد، صاحب بن عباد (۳۸۵ق): الامثال السائرة من شعر المتنبى. این اثر همراه با ترجمه، شرح، تفسیر مفردات و حركت گذاری در ۱۳۵۶ش در تهران توسط فیروز حریرچى منتشر شده است؛ حسن بن حسین سكری: الابیات السائرة (ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۶)؛ عبدالملك بن محمد ثعالبى (۴۲۹ق): التمثیل و المحاضرة كه آن را به قابوس بن وشمگیر تقدیم داشته است (قاهره، ۱۳۸۱ق /۱۹۶۱م)، محمد بن ابى بكر رازی (۶۶۶ق): الامثال و الحكم، مشتمل بر ۶۰۶ بیت و ۲۹۳ مصرع در ۱۸ فصل است. نویسنده درصدد بیان مناسبت امثال یا منشأ آنها نیست، بلكه در انتخاب ضرب المثل ها جنبه آموزشى، تربیتى و اخلاقى را در نظر دارد. رازی بیش از همه از آثار راغب اصفهانى و صاحب بن عباد بهره مند شده است (حریرچى فیروز، مقدمه بر الامثال و الحكم رازی، ج۱، ص۱۶-۱۷). فیروز حریرچى كتاب رازی را به فارسى ترجمه، و شرح كرده كه بارها در تهران به چاپ رسیده است؛ مجدالدین محمدبن على اربلى (۶۷۷ق): مختصرامثال الشریف الرضى ابن عربشاه (۸۵۴ق): فاكهة الخلفاء و مفاكهة الظرفاء. این كتاب به شیوه كلیله و دمنه تدوین شده، و بارها به چاپ رسیده است؛ امثال لقمان الحكیم. این اثر توسط راهبى نصرانى نوشته شده، و به لاتین، فرانسه و فارسى ترجمه شده است (آقابزرگ، الذریعة، ج۲، ص۳۴۷؛ سركیس یوسف الیان، معجم مطبوعات العربیة و المعربة، ج۲، ص۱۵۹۳-۱۵۹۴).
جمع و تنظیم امثال در ادب فارسى: از سده ۶ق به بعد، ادیبان ایرانى به جمع آوری و تنظیم مجموعه های مثل رو آوردند:
۱. نخستین بار رشیدالدین وطواط (۵۷۳ق /۱۱۷۷م)، با نگارش لطایف الامثال و طرایف الاقوال، به درخواست قطب الدین محمد خوارزمشاه (حك ۴۹۱-۵۲۱ق) گردآوری مثل را آغاز كرد. از آنجا كه رشید وطواط علم امثال را از علوم عرب مى دانست (رشید وطواط محمد، لطایف الامثال و طرایف الاقوال، ج۱، ص۵۳)، مجموعه ای از مثل های عربى را گرد آورد و به فارسى ترجمه كرد، سپس حكایت های مربوط به آن مثل ها را به اثر خود افزود و این مجموعه را به ترتیب الفبایى منظم كرد.
۲. اثر دیگر، قرة العین، از مؤلفى ناشناس و ظاهراً شیعه است كه میان اوایل سده ۶ و اوایل سده ۷ق نوشته شده، و عنوان نسخه ای از آن كه در نگارش امثال و حكم، مورداستفاده على اكبر دهخدا قرار گرفته، قرةالعیون بوده است (اجلالى امین پاشا، مقدمه بر قرة العین، ج۱، ص۳؛ اجلالى امین پاشا، مقدمه بر قرة العین، ج۱، ص۵؛ اجلالى امین پاشا، مقدمه بر قرة العین، ج۱، ص۹). این اثر نیز به ترتیب الفبایى حرف اول مثل ها تنظیم شده، و دارای مقدمه و متن اصلى، شامل ۴ قسم و هر قسم در چند فصل و خاتمه است. قسم اول این كتاب از جهت اشتمال بر مثل های كهن و به كارگیری نثر شیوای فارسى، از مهم ترین منابع به شمار مى رود.
۳. در سده ۱۱ق /۱۷م، محمدعلى هبله رودی (زنده در ۱۰۵۴ق / ۱۶۴۴م) به تألیف مجمع الامثال پرداخته كه به نظر صادق كیا (صادق كیا، مقدمه بر مجمع الامثال محمدعلى هبله رودی، ج۱، ص۱) كهن ترین مجموعه بزرگ مثل های فارسى است. مجمع الامثال در ۱۰۴۹ق در گُلكنده (حیدرآباد دكن)، با حجمى بالغ بر دو هزار مثل فارسى، گردآوری شده است. هبله رودی مثل ها را به ترتیب الفبایى حرف اول مرتب كرده، و خود، آگاه بوده است كه آنچه گرد آورده، مجموعه ای از امثال، كنایات، حكم و ارسال المثل هاست. با آنكه بسیاری از مصطلحات عامیانه با گویش های محلى هم به این مجموعه راه یافته، اما عنوان كلى همه آنها مَثَل انتخاب شده است (صادق كیا، مقدمه بر مجمع الامثال محمدعلى هبله رودی، ج۱، ص۸ -۹).
۴. هبله رودی ۵ سال پس از پایان مجمع الامثال، در ۱۰۵۴ق اثر دیگری به نام جامع التمثیل یا مجمع التماثیل گرد آورد. جامع التمثیل شامل یك مقدمه و ۲۸ باب به ترتیب حروف تهجى است. مصحح مجمع الامثال (صادق كیا، مقدمه بر مجمع الامثال محمدعلى هبله رودی، ج۱، ص۲) به تفاوت های دو اثر هبله رودی اشاره كرده است.
۵. همزمان با هبله رودی، فارسى زبان دیگری (زاده هندوستان) به نام محمد صادق پسر محمد صالح صادقى اصفهانى (۱۰۱۸-۱۰۶۱ق) فصل هشتادم از باب سوم دانشنامه بزرگ خود به نام شاهد صادق را به مثل های فارسى اختصاص داده، و حدود ۵۶۰ مثل فارسى را كه به اشاره خود وی (صادق كیا، مقدمه بر مجمع الامثال محمدعلى هبله رودی، ج۱، ص۷) از زبان مردم گرفته، به ترتیب حروف تهجى گرد آورده است. هبله رودی در دو اثر خود، بیشتر آنها را آورده است.
۶. در سده ۱۱ق میرك محمد تاشكندی نقشبندی بغدادی نیز مجموعه نوادر الامثال را گرد آورده است. این اثر به ترتیب حروف تهجى تنظیم شده، و مجموعه ای از مثل های فارسى با ترجمه تركى آنهاست. نگارش نوادر الامثال در ۱۰۲۱ق به پایان رسیده، و دو نسخه از آن در قاهره موجود است (منزوی، خطى، ج۵، ص۳۶۴۶).
۷. از سده ۱۱ق مجموعه دیگری با عنوان امثال یا مجمع الامثال از میرزا محمدطاهر بر جای مانده است. این مجموعه دارای نظم الفبایى و شامل بیش از ۱۲۰۰مثل و تركیب و مصراع است و در پایان آن مجموعه ای از چیستان های منظوم افزوده شده است. در حرف «دال» این مجموعه، مؤلف تركیبات كنایى ساخته شده از «دست»، «دامن» و «دندان» را فهرست كرده، و توضیح داده است. نسخه ای از این مجموعه در كتابخانه ملى ملك (شم ۳/۵۴۲۲) موجود است.
۸. از سده ۱۲ق /۱۸م مجموعه دیگری با عنوان مجمع الامثال از ابراهیم خالص بوزروفجه ای رومى (۱۱۶۰ق /۱۷۴۷م) بر جای مانده كه نگارش آن در ۱۱۴۳ق /۱۷۳۰م به پایان رسیده، و مجموعه ای از مثل های فارسى و ترجمه تركى آنهاست. از این اثر ۳ نسخه در قاهره موجود است (منزوی، خطى، ج۵، ص۳۶۲۱-۳۶۲۲).
۹. از دوره قاجار مجموعه ای با عنوان امثال از نویسنده ای ناشناس بر جای مانده كه شامل مثل های فارسى به ترتیب حروف الفباست. امثال نخستین مجموعه ای است كه مؤلف آن به گردآوری جمله های عامیانه، توجه نشان داده است. از این مجموعه، یك نسخه در كتابخانه مجلس شورای اسلامى (شم ۱۲۴/۵۱۳۸) موجود است.
۱۰. از سده ۱۴ق /۲۰م مجموعه ای از داستان های امثال و حكم فارسى از على اكبر (۱۲۶۹- ۱۳۲۹ق) فرزند على، نواده قائم مقام فراهانى بر جای مانده كه مؤلف، آن را با حجمى بالغ بر ۵ هزار مثل در۱۳۲۲ق / ۱۹۰۴م در۳۲ «در» با ترتیب الفبایى به پایان رسانده است. هر «در» شامل دو «لخت» است: امثال پارسى و امثال پارسى آمیخته به تازی. متن اصلى این كتاب به فارسى است و معادل عربى و تركى بسیاری از مثل ها در آن نقل شده، ولى مصحح كتاب (رحیم چاوش اكبری)، در چاپ این اثر، بیشتر به بخش های فارسى توجه كرده است. نسخه اصلى این كتاب فاقد نام است و مصحح آن را با عنوان نامه داستان یا امثال و حكم، به چاپ رسانده است.
از آغاز سده ۱۴ش توجه پژوهشگران به جمع آوری امثال جلب شد و آثار گوناگونى پدید آمد، از جمله:
۱. امیرقلى امینى در ۱۳۰۳ش هزار و یك سخن را در برلین به چاپ رساند؛ سپس آن را گسترش داد. این مجموعه با عنوان فرهنگ عوام یا تفسیر امثال و اصطلاحات زبان پارسى، در ۱۳۵۳ش در دو جلد با نظم الفبایى، شامل ۱۲۴۲۸ مثل و تعبیر كنایى، در اصفهان به چاپ رسید.
۲. احمد بهمنیار (۱۲۶۲-۱۳۳۴ش) از ۱۳۲۳ق /۱۹۰۵م مطالعات خود را در زمینه مباحث نظری امثال و حكم و جمع آوری آنها آغاز كرد و مجموعه ای از ۶۰۴۷مثل را به ترتیب الفبایى گرد آورد كه همراه با معنى، مصداق و داستان های تاریخى هر كدام، به كوشش فریدون بهمنیار، با عنوان داستان نامه بهمنیاری در ۱۳۶۱ش در تهران به چاپ رسید.
از دهه چهارم سده یاد شده، پژوهشگران با ۳ رویكرد كلى به گردآوری امثال پرداختند و آثار متنوعى پدید آوردند:
الف گروهى دقت خود را صرف تهیه فهرست امثال كردند و آثار فراوانى بر جای نهادند كه در آنها، شكل كلى و متداول امثال، با وجه مصدری، همراه با مأخذ داستانى هر مثل ضبط شده است. آثار این گروه هر چند پر شمار است، ولى از نظر محتوا، چندان متنوع نیست. كاوشى در امثال وحكم فارسى از یحیى برقعى و ریشه های تاریخى امثال وحكم از مهدی پرتوی آملى از این دست است.
ب گروهى امثال و حكم را از جهت ارتباط تنگاتنگ آن با فرهنگ عوام مورد بررسى قرار دادند و ریشه بسیاری از باورها و خرافات را در امثال جستند. در آثار این گروه، انواع تمثیل و تعبیرات كنایى نیز در شمار امثال قرار گرفته است:
۱. ابوالقاسم انجوی شیرازی (۱۳۰۰-۱۳۷۲ش)، در ۱۳۵۲ش جلد نخست تمثیل و مثل را كه مجموعه ای از ۱۲۶ مثل و داستان های آنهاست، همراه با آوانگاری، گراور و عكس و نحوه كاربرد، به ترتیب الفبایى به چاپ رساند. وی در بیشتر موارد، روایت های متعددِ داستان یك مثل را آورده است. جلد دوم كتاب تمثیل و مثل را احمد وكیلیان در ۱۳۶۶ش، براساس یادداشت های انجوی شیرازی و به همان شیوه جلد نخست با ۱۴۷ مثل و داستان های مربوط به آنها به چاپ رسانده است.
۲. احمد شاملو (۱۳۰۴-۱۳۷۹ش)، از ۱۳۵۷ش چاپ مجموعه كتاب كوچه را آغاز كرد. در كتاب كوچه، امثال از دیدگاه فرهنگ عامه، و براساس نظم الفبایى خاستگاهها و واژه های محوری تنظیم شده، و در ۱۱ گروه كلى طبقه بندی گردیده است. مدخل های مطرح شده در كتاب كوچه به دو صورت گفتاری و كتابى، ضبط شده است.
ج این گروه مجموعه امثال و حكم متداول در گویش های خاص را گرد آورده اند، از جمله: جعفر شهری (۱۲۹۲- ۱۳۷۸ش) مجموعه قند و نمك را به ضرب المثل های گویش تهرانى، هادی گروسین واژه نامه همدانى را به امثال متداول در گویش همدانى، محمد فاضلى امثال و اصطلاحات را به گردآوری امثال متداول در گویش بختیاری، و غلام على سرمد مجموعه سخن پیر قدیم را به مثل های متداول در گویش بیرجندی اختصاص داده اند.
در دهه اخیر، تنها اثری كه به امثال و حكم برگرفته از متون ادبى پارسى پرداخته، مجموعه امثال موزون در ادب فارسى است كه رضا مؤدب بشیری در كابل جمع آورده است. نگارنده این اثر مصراع هایى را با عنوان مثل منظوم، از دیوان بیش از ۳۰۰ شاعر ایرانى از رودكى (۳۲۹ق) تا نصرالله تقوی (۱۲۴۵-۱۳۲۶ش) برگرفته، و با نظم الفبایى و بدون شرح گرد آورده است.
در پایان به معرفى امثال و حكم على اكبر دهخدا كه معتبرترین اثر در این باب است، پرداخته مى شود:
امثال و حكم على اكبر دهخدا (۱۳۳۴ش)، شامل ضرب المثل های فارسى یا ضرب المثل هایى است كه میان فارسى زبانان رواج دارد. دهخدا از نخستین سال های كودكى به امثال و حكم و جمع آوری آنها توجه نشان مى داد (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۲). او هنگام جنگ جهانى اول و زمانى كه در ده كلاته چهار محال بختیاری به انزوا زندگى مى كرد، تصمیم گرفت به طور جدی امثال فارسى را جمع آوری كند (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۴۲-۴۳). پس از پایان جنگ و بازگشت به تهران از سیاست كناره گرفت و برای برآوردن آرزوی دیرینه خود، به جمع آوری امثال و لغات فارسى پرداخت (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۲). پس از فراهم شدن امثال و لغات فارسى، اعتمادالدوله قراگوزلو، وزیر معارف وقت درصدد چاپ آنها برآمد، اما از آنجا كه چاپ این مجموعه عظیم با وسایل آن روز میسر نبود، دهخدا به جداسازی امثال، حكم، اصطلاحات، كلمات قصار، اخبار و احادیث از واژگان و لغات فارسى پرداخت و به پایمردی اعتمادالدوله و مساعدت رعدی آدرخشى، در سال های ۱۳۰۸-۱۳۱۱ش، آن را با عنوان امثال و حكم در تهران به چاپ رساند (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۲-۳؛ معین محمد، «دهخدا»، مقدمه لغت نامه، ج۱، ص۳۸۰؛ رعدی آدرخشى غلامعلى، «شعر معاصرایران»، یغما، ج۱، ص۱۱).
امثال و حكم دارای حدود ۳۰ هزار عنوان مثلى، حِكَمى، زبانزدی، اصطلاحى و كنایه ای است كه افزون بر اینها، ذیل بسیاری از عنوان ها نزدیك به ۱۰ هزار مثل، حكمت، كنایه و اصطلاح مشابه دیگر و نیز حدود ۱۲ هزار مورد مستند به شعر شاعران و یا نوشته نویسندگان مختلف آمده است (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۱-۲).
كتاب دارای نظم الفبایى است و در ۴ مجلد فراهم آمده است. ظاهراً دهخدا تصمیم داشته است مجلد پنجمى، احتمالاً شامل تعریف و فواید امثال و نیز چگونگى گردآوری آنها، بر این مجموعه بیفزاید (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۱۳).
ضبط مدخل ها در این كتاب به شكل های مختلفى آمده است، از جمله: صفات مركب: «بى ناخن»، «بزدل» (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۴۳۲؛ دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۴۹۱)، مصادر مركب: «بز گرفتن» (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۴۳)، تعابیر كنایى: «دسته گل به آب دادن» (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۸۱۲)، اسم مركب: «سنگ و سبو» (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۹۹۳)، جمله: «دود از كنده برخیزد» (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۸۳۳)، یك مصراع: «زبان سرخ سرسبز مى دهد بر باد» (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۸۸۱) و یك بیت (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۲۰۲۸): یا رب مباد آنكه گدا معتبر شود گر معتبر شود، زخدا بى خبر شود
در مقابل هر یك از امثال، ابتدا مآخذ آنها، و سپس نظایری از متون نظم و نثر آمده است. امثال گاهى در قالب یك توضیح ساده و در برخى موارد با یك ضرب المثل مشابه فارسى یا عربى معنى و تفسیر شده (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۷۷۰؛ دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۹۴۰؛ دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۱۰۱۴)، و گاهى نیز ریشه تاریخى مثل آمده است (دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، ج۱، ص۴).
دهخدا در تدوین این اثر، از متون مختلف و متنوعى استفاده كرده است، از جمله دیوان های شاعران، منظومه های فارسى، متون منثور و منابعى كه درباره امثال و حكم است، مانند جامع التمثیل، مختصر الامثال و الامثال میدانى.
-----------------------------------------------------

فهرست مندرجات

۱ - فهرست منابع


(۱) آقابزرگ، الذریعة؛
(۲) ابراهیم محمد ابوالفضل و عبدالمجید قطامش، مقدمه بر جمهرة الامثال ابوهلال عسكری، بیروت، ۱۹۸۸م؛
(۳) ابن خیر محمد، فهرسة، به كوشش فرانسیسكو كودرا، بیروت، ۱۹۷۹م؛
(۴) ابن ندیم، الفهرست؛
(۵) ابوعكرمه ضبى عامر، الامثال، به كوشش رمضان عبدالتواب، ۱۹۷۴م؛
(۶) اجلالى امین پاشا، مقدمه بر قرة العین، تهران، ۱۳۵۴ش؛
(۷) احمد فؤاد عبدالمنعم، مقدمه بر الامثال و الحكم ماوردی، اسكندریه، ۱۹۸۵م؛
(۸) بستانى بطرس، ادباء العرب فى الجاهلیة و صدر الاسلام، بیروت، ۱۹۷۹م؛
(۹) بغدادی، ایضاح؛
(۱۰) بقلى محمد قندیل، «امثال عامیة بین القرنین التاسع و الرابع عشر الهجریین»، مجلة مجمع اللغة العربیة، دمشق، ۱۹۷۲م؛
(۱۱) بقلى محمد قندیل، «المثل بین الفصحى و العامیة»، مجلة مجمع اللغة العربیة، دمشق، ۱۹۷۱م؛
(۱۲) بلاشر رژیس، تاریخ الادب العربى، ترجمه ابراهیم كیلانى، دمشق، ۱۹۸۴م؛
(۱۳) بهمنیار احمد، داستان نامه بهمنیاری، به كوشش فریدون بهمنیار، تهران، ۱۳۶۱ش؛
(۱۴) حاجى خلیفه، كشف الظنون؛
(۱۵) حریرچى فیروز، مقدمه بر الامثال و الحكم رازی، دمشق، ۱۹۸۷م؛
(۱۶) حمزه اصفهانى، سوائر الامثال على افعل، به كوشش فهمى سعد، بیروت، ۱۹۸۸م؛
(۱۷) خطیب سعید محمد نمر، مقدمه بر الامثال فى القرآن الكریم ابن قیم جوزیه، بیروت، ۱۹۸۱م؛
(۱۸) دبیرسیاقى محمد، مقدمه بر گزیده امثال و حكم، تهران، ۱۳۵۸ش؛
(۱۹) دهخدا على اكبر، امثال و حكم، تهران، ۱۳۵۲ش؛
(۲۰) ذهبى محمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م؛
(۲۱) رشید وطواط محمد، لطایف الامثال و طرایف الاقوال، به كوشش محمدباقر سبزواری، تهران، ۱۳۵۸ش؛
(۲۲) رعدی آدرخشى غلامعلى، «شعر معاصرایران»، یغما، تهران، ۱۳۴۸ش، س ۲۲، شم ۱؛
(۲۳) زلهایم رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ترجمه رمضان عبدالتواب، بیروت، ۱۹۸۷م؛
(۲۴) زمخشری محمود، الكشاف، بیروت، دارالمعرفه؛
(۲۵) زمخشری محمود، المستقصى فى امثال العرب، بیروت، ۱۹۸۷م؛
(۲۶) سركیس یوسف الیان، معجم مطبوعات العربیة و المعربة، قاهره، ۱۹۲۸م؛
(۲۷) سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربى، ترجمه محمود فهمى حجازی و عرفه مصطفى، ریاض، ۱۹۸۳- ۱۹۸۸م؛
(۲۸) سیوطى، بغیة الوعاة، به كوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۴م؛
(۲۹) سیوطى، المزهر، به كوشش محمد احمد جاد المولى و دیگران، صیدا، ۱۹۸۶م؛
(۳۰) عبدالتواب رمضان، مقدمه بر الامثال، به كوشش رمضان عبدالتواب، ۱۹۷۴م؛
(۳۱) عبدالجلیل م.، تاریخ ادبیات عرب، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۲ش؛
(۳۲) فخرالدین رازی محمد، التفسیر الكبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربى؛
(۳۳) قطامش عبدالمجید، مقدمه بر الدرة الفاخرة فى الامثال السائرة حمزه اصفهانى، قاهره، ۱۹۶۶م؛
(۳۴) قفطى على، انباه الرواة، به كوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۸۶م؛
(۳۵) قلقشندی احمد، صبح الاعشى، به كوشش محمدحسین شمس الدین، بیروت، دارالفكر؛
(۳۶) كتاب الامثال، حیدرآباد دكن، ۱۳۵۱ق؛
(۳۷) صادق كیا، مقدمه بر مجمع الامثال محمدعلى هبله رودی، تهران، ۱۳۴۴ش؛
(۳۸) محمود عبدالحمید، امثال الحدیث، قاهره، ۱۹۷۵م؛ laquo;دست
(۳۹) مرتضی الزبیدی، تاج العروس؛
(۴۰) معین محمد، «دهخدا»، مقدمه لغت نامه، تهران، ۱۳۳۷ش؛
(۴۱) منجد صلاح الدین، امثال المرأة عندالعرب، بیروت، ۱۹۸۱م؛
(۴۲) منزوی، خطى؛
(۴۳) میدانى احمد، مجمع الامثال، به كوشش محمد محیى الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۹۵۵م؛
(۴۴) واندیك ادوارد، اكتفاء القنوع، به كوشش محمدعلى ببلاوی، قاهره، ۱۳۱۳ق /۱۸۹۶م؛



جعبه ابزار