تفسیر عرفانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیوه های تفسیری به کار گرفته شده در
تفسیر قرآن چند دسته هستند از جمله:
تفسیر قرآن به قرآن،
تفسیر قرآن به روایات،
تفسیر عقلی و ... یکی از این شیوه ها تفسیر عرفانی است
عرفان در اصطلاح عبارت است از معرفت قلبی که از طریق
کشف و
شهود، نه بحث و استدلال حاصل میشود و آن را
علم «وجدانی» هم میخوانند و کسی را که واجد مقام
عرفان است «
عارف» میگویند و دانشی که مبتنی بر عرفان است را «
معرفت» مینامند.
اما عرفانی که در جامعه اسلامی به شکوفایی رسیده سعی نموده که معارف خود را بر اساس کتاب و سنت تنظیم نماید و معارف قرآنی و عرفانی را به یکدیگر تطبیق دهد.
اساساً
اهل عرفان برای درک حقایق از جمله حقایق قرآنی روش بحث و استدلال را کنار گذاشته (نه اینکه منکر آن باشند) و به روش دریافتهای باطنی و ذوقی روی آوردهاند و آیات قرآن کریم را تفسیر و تأویل میکنند و تلاشی برای اثبات نظرات خود ندارند و صرفاً آن را به دریافتهای ذوقی خود مستند میکنند، مثلاً
محیالدین عربی میگوید: همان طور که
تنزیل اصل قرآن بر
پیامبر(ص) از پیش خداوند بوده، تنزیل فهم قرآن نیز بر قلوب مؤمنان از ناحیه او صورت میگیرد
لذا مفسران علوم رسمی این روش را بیشتر «تفسیر به رأی» میدانند.
البته صاحبنظران روش عرفانی را دارای منشأ شرعی معرفی میکنند.
محمدحسین
ذهبی در کتاب
التفسیر و المفسرون مینویسد:
تفسیر اشاری امر جدیدی در بیان معانی قرآن کریم نیست بلکه این روش یک شیوه شناخته شده و مورد قبول از عصر نزول بر پیامبر اکرم(ص) است و قرآن کریم به این روش اشاره دارد و رسول گرامی(ص) نیز به آن آگاهی داده و به صحابه خود آموخته است.
ایشان سپس برای مستدل کردن سخن خود به روایاتی که دال بر بطن داشتن قرآن است استشهاد میکند.
عبدالرحمن العک نیز میگوید: «تفسیر اشاری به اشارات مخفی گفته میشود که در آیات قرآن کریم موجود است و بر اساس عبور از ظواهر قرآن و اخذ به باطن استوار است.»
اینکه قرآن مجید دارای
ظهر و
بطن است و روایات متعددی به این مطلب تأکید دارد امری مسلم است. روایات نقل شده از
امام سجاد(ع) و
امام صادق(ع): مانند: «کتاب الله علی اربعة اشیاء، علی العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقایق فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للاولیاء و الحقایق للانبیاء
؛ کتاب خداوند بر چهار امر استوار است: بر عبارت و اشارت و لطایف و حقایق سپس عبارتهای آن برای عموم مردم است و اشارات آن برای افراد خاص است و لطایف قرآن برای دوستان و اولیاست و حقایق قرآن برای پیامبران است.» و یا فرمایش
امیرالمؤمنین(ع) که فرمود: «و ان القرآن ظاهره انیق و باطنه عمیق لا تفنی عجائبه و لا تنقضی غرائبه و لا
تکشف الظلمات الابه؛
همانا قرآن دارای ظاهر زیبا و باطنی ژرف است مطالب شگفتانگیز آن تمام نمیشود و
اسرار نهفته آن پایان نمیپذیرد و تاریکیها بدون قرآن برطرف نخواهد شد» و روایات دیگری که به این مضمون از رسول خدا(ص) و
ائمه معصومین(ع) نقل شده است و موجب این شده که اهل عرفان دریافتهای خود را از نوع دریافت اشارات و لطایف تلقی کنند که برای عموم مردم قابل درک نیست.
در مقدمه
قیصری آمده است: و چون برای کتاب خداوند ظاهر و باطن و حد و مطلع است... مفهوم اولی که همان ظهر باشد برای عوام است و مفهوماتی که لازمه آن ظاهر است برای خواص میباشد که عوام به آن دسترسی ندارند و حد کتاب برای کاملین از خواص است و مطلع برای برجستهترین از برگزیدگان خواص مانند بزرگان از اولیاست.
البته بایستی دقت داشت که صرف ادعای اینکه مفسر در مقام بیان باطن است نمیتواند هر گونه تأویل را صحیح جلوه بدهد و طبعاً برای آن متد و روش خاصی در نظر گرفته شده تا منجر به تفسیر به رأی ممنوع و حرام نشود.
علامه طباطبایی میفرماید: «اگر توجه به ظاهر و باطن توأمان بشود و مفسر را از ظاهر آیه غافل نکند و شخص مفسر مدعی آن نشود که غیر از تفسیر اشاری و باطنی آیه تفسیر دیگری ندارد رعایت روش شده است»
مرحوم آیتالله معرفت دو قید دیگر میافزاید که عبارت است از:
۱- قرینه معتبر عقلی یا نقلی داشته باشد.
۲- مفهوم و قاعده کلی استخراج شده به نحوی باشد که مورد آیه یکی از مصادیق آن باشد.
در این زمینه امام خمینی میفرماید: مفسران که از علمای شریعت هستند بر ظاهر الفاظ قرآن توقف میکنند ولی اهل تحقیق یا صوفیه این تفسیر ظاهری را قبول میکنند و آن را اصل میدانند ولی نمیگویند تفسیر ظاهری تنها مراد است چون این موجب محدودیت کلام خدا میشود که نامحدود است.
پس اگر رعایت این چهار نکته بشود تفسیر روشمندِ عرفانی است والّا مفسر دچار تأویلاتی میشود که مصداق تفسیر به رأی است که نمونههای متعدد آن در فتوحات مکیه قابل مشاهده است.
آیتالله معرفت بعضی از تفاسیر عرفانی که کمتر دچار انحراف از متد صحیح روش عرفانی شدهاند را اینگونه معرفی میکند: ۱ـ تفسیر
تستری(م ۲۸۳) ۲ـ تفسیر
سلمی(م ۴۱۲) ۳ـ
لطائف الاشارات ابوالقاسم قشیری (م ۴۶۵) ۴ـ
کشفالاسرار و عدة الابرار (میبدی و خواجه عبدالله انصاری) قرن ششم، اما بعضی دیگر دچار لغزشهای فاحش هستند.
سایت حوزه