تنبیه اصلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تنبیه: آگاه ساختن، هشدار دادن می باشد
تنبیه مصدر باب تفعیل از ریشه «ن ـ ب ـ ه» است. این واژه که ابتدا به معنای بیدار کردن به کار میرفته،
به مرور زمان و پس از ورود به
زبان فارسی افزون بر کاربرد در معنای بیدار کردن، معانی هوشیار کردن و آگاه کردن پس از
غفلت را نیز به خود گرفته است. سپس در کاربرد مجازی و در
عرف عام ، چوب یا
کتک زدن، سیاست کردن کوته اندیشان
و
تادیب و گوشمال دادن را نیز تنبیه گفتهاند.
امروزه
اصطلاح تنبیه بیش از هر چیز به حوزه
علوم تربیتی و
روان شناسی و به ویژه به
مبحث «تقویت کنندههای منفی» اختصاص داشته، تعریفی خاص یافته است. روان شناسان، به کارگیری محرک ناراحت کننده برای کاستن از احتمال وقوع رفتاری نامطلوب را تنبیه مینامند
که عموما در پی رفتاری ناشایست صورت میپذیرد.
زیربنای
تربیت اسلامی ،
رحمت ،
گذشت ،
ارشاد ،
نصیحت و
بشارت است و جایگاه تنبیه و
مجازات ـ که خود جلوهای از دوستی و محبت برای اصلاح و
تربیت است و نه ابزار
انتقامجویی ـ در مراحل بعدی و تنها به صورت عامل بازدارنده از
انحراف و
ناهنجاری مطرح است.
برخلاف برخی نظامهای تربیتی، از نظر
اسلام و
قرآن ، اصل تنبیه به طور مطلق محکوم نبوده، بلکه در جای مناسب خود لازم است.
تنبیه و مجازات درست و طبق آداب، روشی مناسب برای بیدار کردن، هشیار ساختن و ادب کردن آدمی و جدا کردن او از بدی و کجی بوده، در اصلاح فرد و جامعه نقشی اساسی ایفا میکند.
به علاوه آیات فراوانی از
قرآن کریم که از
توبیخ ،
تهدید و
عذاب اقوام و افراد سخن میگویند و نیز آیات مربوط به
حدود و
قصاص و
تعزیرات ، با موضوع تنبیه پیوند دارند که به ارائه نمونههایی از آیات در هر بخش بسنده میشود. یکی از روشهای بازدارنده
خداوند در قرآن، بازگو کردن داستانهای اقوام، ملل، یا افرادی است که به علّت
سرکشی و
طغیان و عدم
تسلیم در برابر
اوامر الهی به عذابها و عقوبتهای سخت مبتلا گشتهاند. این گونه
داستانها و
مواعظ میتوانند محرکیآگاهی آور و هشیار کننده باشند و
انسان را از
خشم الهی ترسانده، از
گناه و سرکشی بازدارند؛ به صورت نمونه به موارد زیر میتوان اشاره کرد: مجازات
ابلیس به رانده شدن از
بهشت و دوری از
رحمت الهی به علت
تکبّر و تخلف از فرمان
پروردگار و
سجده نکردن برای
حضرت آدم علیهالسّلام،
عذاب
قوم نوح و حتی فرزند وی به
طوفان و غرق شدن در
آب ، ،
عقوبت قوم لوط به بارانی از
سنگ تنبیه
قوم شعیب به
مرگ ناگهانی و بی نام و اثر شدن،
تنبیه
قوم عاد به بادهای سرد و توفنده به سبب تکبّر و سرکشی،
عذاب
قوم ثمود به وسیله
صاعقه به علت رویگردانی از
هدایت الهی و سرکشی در برابر فرمانهای خداوند متعالی،
مرگ فرعون و فرعونیان در
دریا (
رود نیل ) ،
فرو رفتن
قارون و خانه اش در
زمین و
مسخ شدن گروهی از
بنی اسرائیل به صورت
میمون به سبب سرپیچی از فرمان الهی.
تنبیه، مراتب و مراحلی دارد
تنبیه، مراتب و مراحلی دارد که از نکوهش و توبیخ زبانی شروع میشود و در مراحل بعدی بر اساس ضوابطی و در قالبی قانونمند به اقدامات عملی، از جمله برخی گونههای تنبیه بدنی، منتهی میشود.
بر این اساس، آیات گوناگونی که
کافران و
گنهکاران را سرزنش یا تهدید کرده، یا اقداماتی عملی، مانند
قهر کردن با آنها یا بکارگیری برخی تنبیههای بدنی درباره آنان را توصیه میکنند، به این بحث مربوطاند.
در برخی آیات، از محرکهای لفظی و شیوه بیان مطالب برای تنبیه مخاطبان استفاده شده است؛ به طور مثال:
در آیات آغازین
سوره عبس لحن کلام الهی حاکی از نوعی
توبیخ و تنبیه است و بدین وسیله هشدار میدهد که شایسته مؤمنان نیست از کسی به سبب
فقر و ظاهر وی روی گردانند؛ چه بسا او انسانی پاک و از مقربان درگاه الهی باشد.
در ابتدای
سوره تحریم خداوند متعالی،
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را از سختگیری بیش از اندازه و
حرام کردن حلالهای الهی بر خود، نکوهش میکند
که از نظر برخی مفسران در حقیقت خطاب به برخی یاران پیامبر و از باب
کنایه خطاب به پیامبر بیان شده است.
آیات ۲ ـ ۳
صف گروهی از
اصحاب رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را که به
دروغ داستانهایی برایخود ساخته و آنها را به صورت افتخاری برای خویش نقل میکردند، به شدت نکوهش کرده، کار ایشان و هرکه را چون ایشان باشد منفور میخواند.
ابراز نارضایتی خداوند از اعمالی چون
ظلم ،
دروغ و
خیانت در آیاتی با عبارت «اِن اللّه لا یُحبُّ...»؛ آیات بیانگر
انذار و
تحذیر و موارد فراوان دیگر را میتوان از این قسم آیات به شمار آورد. (انذار)
از دیگر محرکهای بازدارنده که پس از
بشارت و
مدارا و به تناسب
سماجت و
لجاجت مخاطب، در قرآن به کار رفته، تهدید و ترساندن است؛ به طور مثال، خداوند متعالی
منافقان بیماردل و
شایعه ساز
مدینه را تهدید میکند که اگر به نشر شایعه و
توطئه ضدّ
رسول او صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و جامعه نوپای اسلامی ادامه دهند، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را بر آنان مسلط میکند تا از مدینه بیرونشان کند. افزون بر این، به کشته شدن و به دوری از رحمت الهی نیز تهدید میشوند
؛ همچنین آیه ۲۱
سجده مشرکان را به عذاب سخت الهی در
آخرت و نیز با چشاندن کمی از عذاب کوچک تر در دنیا تنبیه و تهدید کرده است؛ شاید متنبّه و بیدار گشته، به سوی خدا باز گردند
؛ نیز طبق آیه ۱۳۰
اعراف خشکسالی ،
قحطی ، کمبود محصولات و سایر عذابها و مجازاتهای دنیایی آل فرعون، تهدید و تنبیهیاند از جانب خداوند متعالی بر فرعونیان که شاید پند گرفته، باز گردند: «لعلّهم یذکرّون».
تهدید در آیاتی دیگر نیز آمده است؛ مانند ۴۴
حاقّه ۲۱ و ۵۶
آل عمران و ۶۸
توبه .
ابزار تهدید را برخی از زورگویان و چهرههای منفی داستانهای قرآنی، مانند
زلیخا و فرعون نیز به کار گرفتهاند. طبق آیات ۲۵ و ۳۲
یوسف زلیخا (
همسر عزیز مصر )
حضرت یوسف علیهالسّلام را تهدید کرد که اگر به خواسته شوم او پاسخ مثبت ندهد، وی را با
زندان ،
تازیانه زدن و خوار شدن در چشم دیگران تنبیه خواهد کرد.
طبق بیان آیه ۲۹
شعراء ،
فرعون،
حضرت موسی را به زندان تهدید کرد تا به پیروی از خود وادارد. آیه ۴۹ همین سوره
تهدید فرعون به
ساحران را نیز چنین بازگو میکند: اگر به موسی و خدای او بگروید، دستها و پاهایتان را برخلاف هم بریده، به دارتان خواهم آویخت.
از بهترین مراحل و روشهای تنبیه که در
قرآن کریم و روایات
معصومان علیهمالسّلام به آن توصیه شده و علم روانشناسی، به ویژه در مباحث تربیت
فرزند تاکیدی فراوان بر آن میکند، رویگردانی و
قهر و در اوضاع سخت تر،
طرد و
تبعید است
؛ به طور مثال، بر اساس آیه ۹۷
طه ،
تنبیه
سامری که در غیاب حضرت موسی علیهالسّلام بنی اسرائیل را به
گوساله پرستی فرا خواند، این بود که به امر خدا و توصیه حضرت موسی علیهالسّلام به بنی اسرائیل، کسی با سامری همسخن، همغذا و همنشین نشد
و او را از
قوم و دیار بنی اسرائیل راندند و چنان مطرود گردید که در گمنامی و غربت مرد.
برخی از مفسران با استناد به این آیه، بر آناند که میتوان
بدعتگذاران و
گناهکاران را از جامعه طرد و با تبعید، تنبیه کرد.
آیات ۹۵ و ۱۱۸
توبه و ۸۷
انبیاء نیز موارد دیگری از رویگردانی از مجرمان یا تبعید آنها را بیان کردهاند.
در روابط خانوادگی نیز اگر همسری به وظایف زناشویی خویش پایبند نباشد، ابتدا باید وی را
پند و
اندرز داد و از پیامدهای دنیوی و اخروی کردارش ترساند، پس اگر نشوز را واننهاد میتوان از او کناره گرفت و از همبستری با وی پرهیز کرد تا به راه آید.
شدیدترین و آخرین روش اِعمال محرک بازدارنده از کار ناشایست، تنبیه بدنی است. کتب تفسیری و منابع فقهی شیعه و اهل سنت به بررسی جواز این گونه تنبیه و احکام آن پرداخته و غالبا به آیات ۴۴
ص و ۳۴
نساء استناد جستهاند.
آیه ۴۴
ص «و خُذ بِیَدِکَ ضِغثـًا فَاضرِب بِهِ...»
به تنبیه جسمی، تصریح دارد. درباره این آیه داستانهایی گفته شده است؛ امّا بیشتر مفسران آن را به زمانی مربوط دانستهاند که
حضرت ایوب علیهالسّلام در
آزمونی الهی سخت بیمار بود و در آن حال،
ابلیس به لباس طبیب بر همسرش وارد شد و شرط معالجه وی را این دانست که ایوب علیهالسّلام شفای خود را از آن طبیب بداند. همسر ایوب علیهالسّلام نیز آن را پذیرفت. ایوب علیهالسّلام که از شنیدن این ماجرا سخت خشمگین شده بود
سوگند یاد کرد که اگر بهبود یابد همسرش را با زدن ۱۰۰ ضربه تازیانه، تنبیه و تادیب کند؛ امّا پس از بهبودی، از جانب خداوند اجازه یافت که به جای زدن ۱۰۰ ضربه فقط با یک ضربه به وسیله دستهای علف، به
عهد خود وفا کرده، همسرش را تنبیه کند.
اجرای احکام قرآنی «
حدود » و «
قصاص » را میتوان نوعی مجازات و تنبیه جسمی مجرمان دانست که سبب
عبرت و پندگیری دیگران نیز هست؛ به عنوان مثال، آیه ۲
نور با تاکید بر لزوم اجرای
حدّ زنا به صورت علنی و در حضور مردم، آن را مایه پندگرفتن و تنبه دیگران میداند.
(قصاص) افزون بر موارد فوق، مفسران ذیل برخی از آیات،
انواعی از تنبیه را برای حیوانات بیان کردهاند که محل نقد و بررسیاند و چندان از آیات برنمی آیند.
التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)؛ به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تشویق و تنبیه از دیدگاه قرآن کریم، کبری کاشانیها، تهران، نشر رامین، ۱۳۷۷ ش؛ تفسیر راهنما، هاشمی رفسنجانی و دیگران، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۳ ش؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)؛ قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)؛ بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق؛ جواهرالکلام، النجفی (م. ۱۲۶۶ ق.)؛ به کوشش قوچانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ خانواده و تربیت کودک، علی قائمی، تهران، امیری؛ روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ ق.)؛ به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش؛ زمینه روانشناسی، هیلگارد اتکینسون و دیگران، ترجمه: رفیعی، تهران، ارجمند، ۱۳۸۴ ش؛ سیری در تربیت اسلامی، مصطفی دلشاد، تهران، نشر و تحقیقات ذکر، ۱۳۷۶ ش؛ عدة الداعی، ابن فهد الحلی (م. ۸۴۱ ق.)؛ به کوشش موحد قمی، دار الکتب الاسلامی؛ فرهنگ توصیفی روانشناسی، فرانک برونو، ترجمه: یاسائی، طاهری، تهران، ناهید، ۱۳۸۴ ش؛ فرهنگ فارسی، معین (م. ۱۳۵۰ ش.)؛ تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵ ش؛ الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق.)؛ مصطفی البابی، ۱۳۸۵ ق؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ لغت نامه، دهخدا (م. ۱۳۳۴ ش.) و دیگران، تهران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ ش؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«تنبیه»