جعفر بن مبشر ثقفی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جعفر بن مُبَشّر بن احمد ثقفی،
متکلم معتزلی
قرن دوم و سوم، از
طبقه هفتم
معتزله است.
کنیه او را ابومحمد
نوشتهاند و از او به قَصَبی نیز یاد شده است.
خیاط معتزلی
این
لقب را تحقیرآمیز انگاشته، اما به نظر یمانی
وجه تسمیه او به قصبی احتمالاً امرار معاش وی از طریق فروش قصب (نی) بوده است.
از
سال تولد او اطلاعی در دست نیست.
از رؤسای معتزله
بغداد بوده
و به همراه جعفر بن حَرب نزد ابوموسی مُردار (متوفی ۲۲۶) به تحصیل
علم پرداخته است.
او را تا حدی متأثر از آرای نَظّام، متکلم بزرگ معتزلی، نیز دانستهاند.
ابومُجالِد احمد بن حسین (متوفی ۲۶۸) از شاگردان وی بوده است.
جعفر بن مبشّر در ۲۳۴ در بغداد درگذشت.
برادر جعفر، حُبَیش/ حَنَش بن مبشّر (متوفی ۲۵۸)
فقیه و
محدّث بود
و به گزارش مسعودی
بر خلاف برادرش از رؤسای حَشْویه به شمار میآمد، به همین دلیل دو برادر با یکدیگر
بحث و
مناظره و دشمنی داشتند تا جایی که با یکدیگر قطع
معاشرت کردند.
برخی
حبیش را اهل
طوس و ساکن بغداد دانستهاند که این امر نشاندهنده تبار ایرانی او و جعفر بن مبشّر است.
گزارشها
حکایت از علم و
ورع و
زهد جعفر بن مبشّر دارند تا جایی که به علم و زهد او و جعفر بن حرب مثال میزدهاند.
همچنین گفتهاند وی همواره از
منصب قضا و پذیرش صله خلفا خودداری میکرد.
جعفر بن مبشّر و جعفر بن حرب را رؤسای
فرقه جعفریه دانستهاند.
همچنین با توجه به اینکه جعفر بن مبشّر در رویگردانی اهل عانَه یا عانات (شهری در نزدیکی
رود فرات )
از پیروی مذهب سلیمان بن جریر و رویآوردنشان به
مکتب اعتزال مؤثر بوده است،
میتوان وی را یکی از افراد مؤثر در معرفی و
ترویج آرای معتزله دانست.
با اینکه جعفر بن مبشّر در اندیشههای خود غالباً پیرو معتزله بوده، در مواردی آرای خاصی ارائه کرده است.
وی، و به تَبَع او جعفریه،
حضرت علی علیهالسلام را
افضل از
ابوبکر و بلکه فاضلترین فرد پس از رسول اللّه صلیاللّهعلیهوآلهوسلم دانستهاند، با این حال، وی
امامت مفضول بر
فاضل را جایز شمرده است
و شاید به همین دلیل، جعفریه از زیدیه تلقی شدهاند.
جعفر بن مبشّر، همانند بیشتر معتزله، قائل به
مخلوق بودن
قرآن بود.
همچنین وی و جعفر بن حرب بر آن بودند که خداوند قرآن را در
لوح محفوظ آفریده است که از آنجا به جای دیگر منتقل نخواهد شد، زیرا ممکن نیست شیء واحد در
زمان واحد در دو
مکان قرار گیرد.
آنان
مصاحف ، شنیدهها و محفوظات قرآنی را فعل نویسندگان، شنوندگان و حافظان میشمردند، به این معنا که قرآنِ مکتوب همان قرآن در لوح محفوظ نیست، بلکه حکایتی از آن است،
لذا بر خلاف ابوالهُذَیلِ علاّف معتقد بودند
حکایت غیر از محکی است
و مصاحف قرآنیای که در دست بشر است، نه حقیقتاً که مجازاً کلاماللّه است؛ اما،
انتساب این نظریه، یعنی مغایرت قرآن در
لوح با آنچه در مصحفها نوشته شده است، را به جعفر نپذیرفته و از وی
دفاع کرده است.
به جعفر بن مبشّر و نیز جعفر بن حرب این
اعتقاد را نسبت دادهاند که
خدا قدرتِ
ظلم بر
عقلا را ندارد، بلکه بر ظلم به
اطفال و
مجانین تواناست.
در باره تعریف
گناه کبیره و
صغیره ، معتزله معتقد بودند که
کمیت و
میزان گناه در کبیره یا صغیره بودن آن مؤثر است و نیز
پرهیز از گناهان کبیره باعث بخشیده شدن گناهان صغیره میشود؛ اما، جعفر بن مبشّر و جعفر بن حرب بر این باور بودند که
قصد و
نیت در این باره
نقش اساسی دارد و لذا، هر گناهی که عمداً صورت گیرد،
کبیره است و کم یا زیاد بودن آن مهم نیست، از اینرو مرتکبِ آن
فاسق و
مستحق عقوبت است و ثوابِ
ایمان به خدا و رسول برای او سودی ندارد، مگر اینکه
توبه کند.
مخالفت جعفر بن مبشّر با سایر معتزله در خصوص فسق
سارق نیز به این سبب بود که آنان در نسبت دادن فسق به سارق به مقدارِ مالِ سرقت شده توجه داشتند و برای آن حد نصاب خاصی تعیین میکردند.
جعفر بن مبشّر، بر اساس
اصل منزلت بین منزلتین، فاسق را نه
مؤمن و نه
کافر بلکه
موحد دانسته است.
درعین حال، برخی
این رأی را به او نسبت دادهاند که مسلمانِ فاسق حتی بدتر از
زندیق ،
مجوس ،
یهود و نصاراست و آن را مغایر با اصل منزلت بین منزلتین دانستهاند.
خیاط
این نسبت را رد کرده است.
جعفر بن مبشّر
معرفت خدا و
احکام و
صفات او را بدون نیاز به
شرع و تنها با
اکتفا به
عقل ممکن میشمرده و قصور در این امر را عقلاً موجب
عقاب و
خلود در
جهنم میدانسته است.
اکثر معتزله
دنیا را دار ایمان، و
خوارج آن را دار
کفر و
شرک میدانستند، اما جعفر بن مبشّر و پیروانش آن را دار فسق معرفی میکردند.
او همچنین، همانند جعفر بن حرب و سایر معتزله، حضور خداوند در مکان را به معنای
تدبیر حق و اینکه
حق تعالی مُدَبّر هر مکانی است میشمرده است.
در باره
نفس نیز بر آن بوده که نفس، جوهری غیر
جسم است و تصریح میکرده که امری بین
جوهر و جسم است.
جعفر بن مبشّر در فقه نیز آرایی داشته است.
روش فقهی وی عمل به ظاهر
قرآن ،
سنّت و
اجماع ، و با رأی و
قیاس مخالف بوده است.
او بر این اساس که در قرآن به
حد شارب خمر تصریح نشده، در اجماع
صحابه بر حد شارب خمر تشکیک کرد.
جعفر بن مبشّر در
تفسیر نیز صاحبنظر بود
و اگر چه آثار او در تفسیر قرآن در دست نیست، اما آرای او در برخی کتب تفسیری
آمده است.
نام جعفر بن مبشّر در عداد سلسله راویان
حدیث معروف نوف البَکّالی نیز ذکر شده است.
به گزارش
ابنطاووس کتابی از جعفر بن مبشّر نزد وی بوده که در آن جعفر حدیثی نقل کرده است در باب وصیت حضرت علی به
امام حسن علیهماالسلام در باره نحوه
دفن ایشان و
بشارت به
اقامه حق به دست
حضرت مهدی عجلاللّهتعالیفرجهالشریف.
برخی
آثار فقهی و کلامی جعفر بن مبشّر در رد آرای مخالفان و دیگر
فرق اسلامی است، از جمله
کتاب علی اصحابالقیاس و الرأی یا الرد علی اربابالقیاس، التوحید علی اصنافالمشبهة و الجَهْمِیة و الرافضة یا الرد علی المشبهة و الجهمیة و الرافضة، کتابالیقین علی
بُرغوث فی المخلوق، کتابٌ عَلی اصحاب اللطف، الحُجَّة علی اهلالبِدَع، کتابالمعارف علیالجاحظ و نقد کتاب إبنشَبیب فی الإرجاء.
از دیگر کتابهای اوست: تنزیه الانبیاء، کتابالدار، الحکایة والمَحکی، الناسخ و المنسوخ.
کتاب الاشربة، الاجتهاد، الاجماع ماهو، الطهارة، السنن یا السنن و الاحکام، الا´ثارالکبیر، الامر بالمعروف و النهی عنالمنکر، کتابالخراج، المسائل و الجوابات، معانی الاخبار و شرحها.
با این همه، اکنون به جز
نقل قولهایی از آرای مختلف او در باره عرض یا جسم بودن قرآن،
هیچ نوشتهای از او در دست نیست.
(۱) ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۲) ابناثیر، الکامل فی التاریخ.
(۳) ابنحجر عسقلانی، لسانالمیزان، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۴) ابنطاووس، فرحة الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، چاپ تحسین آلشبیب موسوی، قم ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
(۵) ابنعساکر، تبیین کذب المفتری فیما نسب الی الامام ابیالحسن الاشعری، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۶) ابنمرتضی، کتاب طبقات المعتزلة، چاپ سوزانا دیوالد ـ ویلتسر، بیروت ۱۳۸۰/۱۹۶۱.
(۷) ابنندیم.
(۸) اسماعیل بن علی ابوالفداء، المختصر فی اخبار البشر: تاریخ ابیالفداء، بیروت: دارالمعرفة، (بیتا).
(۹) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰.
(۱۰) عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت: دارالمعرفة، (بیتا).
(۱۱) علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
(۱۲) خطیب بغدادی.
(۱۳) عبدالرحیم بن محمد خیاط، کتاب الانتصار و الرد علی ابن الروندی الملحد، چاپ نیبرگ، بیروت ۱۹۸۶.
(۱۴) محمد بن احمد ذهبی، میزان الاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۱۵) عبدالستار عزالدین راوی، ثورة العقل: دراسة فلسفیة فی فکر معتزلة بغداد، بغداد ۱۹۸۲.
(۱۶) سمعانی.
(۱۷) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۱۸) طبرسی.
(۱۹) طوسی.
(۲۰) قاضی عبدالجبار بن احمد، فرق و طبقات المعتزلة، چاپ علی سامی نشار و عصامالدین محمدعلی، اسکندریه۱۹۷۲.
(۲۱) قاضی عبدالجبار بن احمد، المحیط بالتکلیف، چاپ عمر سیدعزمی، قاهره ۱۹۶۵.
(۲۲) قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۷، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۳۸۰/ ۱۹۶۱.
(۲۳) مجلسی.
(۲۴) یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۲۵) مسعودی، مروج (بیروت) .
(۲۶) محمد بن احمد ملطی شافعی، التنبیه و الرّد علی اهل الاهواء و البدع، چاپ محمد زاهد کوثری، قاهره۱۳۶۹.
(۲۷) یاقوت حموی.
(۲۸) EI ۲ , sv "Dja ـ far B Mubash shir" (by A N Nader and J Schacht).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جعفر بن مبشر ثقفی»، شماره۴۷۰۲.