• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حرف خ۲

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خبر عادل
خبر منقول توسط راویان عادل
خبر عادل، که از اقسام خبر واحد می‌باشد، به خبری گفته می‌شود که راوی و یا راویان آن دارای صفت عدالت باشند.
از عدالت، تعریف‌های مختلفی چند شده است، مشهور آن را چنین تعریف کرده‌اند:
عدالت ملکه‌ای نفسانی است که در انسان رسوخ نموده و در اثر آن، انسان تقوا را رعایت کرده، کبایر را ترک نموده و بر انجام گناهان صغیره اصرار نمی‌کند و آن چه را که با مروت منافات دارد، انجام نمی‌دهد.
نکته:
برای اثبات و احراز صفت عدالت دو راه ارایه شده است:
۱. هم نشینی پیوسته با شخص؛ ۲. اشتهار عدالت او میان علما و اهل حدیث.
[۱] صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص (۲۰۴-۲۰۳).

[۲] جزایری، محمدجعفر، منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، ج۴، ص۴۹۹.

[۳] جزایری، محمدجعفر، منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، ج۴، ص۵۱۰.

[۴] انصاری، مرتضی بن محمد امین، فرائد الاصول، ج۱، ص۱۱۹.

[۵] انصاری، مرتضی بن محمد امین، فرائد الاصول، ج۱، ص۲۵.

[۶] مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۱۴۹.

[۷] حکیم، محمد سعید، المحکم فی اصول الفقه، ج۳، ص۲۲۷.

[۸] حیدری، علی نقی، اصول الاستنباط، ص۱۷۷.

[۹] صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۲، ص۱۷۱.

[۱۰] مجاهد، محمد بن علی، مفاتیح الاصول، ص۳۳۱.

[۱۱] مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۲، ص۱۵۳.

[۱۲] زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج۳، ص۱۳۲.

خبر غیر مقطوع الصدور
خبر فاقد تواتر یا قرینه قطع آور
خبر غیر مقطوع الصدور، خبری است که تعداد راویان آن به حد تواتر نرسد و قرینه‌ای نیز همراه آن نباشد که موجب علم به صدور آن روایت از معصوم بشود، مانند: خبر واحد.
[۱۳] جناتی، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد (از دیدگاه مذاهب اسلامی)، ص۱۶۴.

[۱۴] فضلی، عبد الهادی، مبادی اصول الفقه، ص۲۷.

خبر فاسق
خبر راویِ فاقد ملکه عدالت
خبر فاسق، از اقسام خبر واحد و مقابل خبر عادل بوده و به خبری گفته می‌شود که راوی و یا راویان آن اهل فسق بوده و دارای ملکه عدالت نباشند. ظاهراً این اصطلاح، از قرآن کریم اقتباس شده است که می‌فرماید: ﴿... اِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَا فَتَبَیَّنُوا... ﴾. =حجرات%۶.
مشهور معتقدند خبر فاسق حجت نیست، زیرا دلایل حجیت خبر واحد آن را در بر نمی‌گیرد. ضمن این که عمده دلیل آنها «آیه نبا» است.
نکته:
در شرع، فاسق به کسی اطلاق می‌گردد که یا مرتکب کبیره می‌شود و یا بر انجام گناهان صغیره پافشاری دارد.
[۱۵] تهانوی، محمد اعلی بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۲، ص۱۱۳۲.

[۱۶] نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج۳، ص۱۶۹.

[۱۷] صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۲، ص۱۷۲.

[۱۸] مجاهد، محمد بن علی، مفاتیح الاصول، ص۳۵۴.

[۱۹] ایروانی، باقر، الحلقة الثالثة فی اسلوبها الثانی، ج۲، ص۶۷.

[۲۰] حکیم، محمد سعید، المحکم فی اصول الفقه، ج۳، ص۲۲۹.

خبر متواتر
خبر نقل شده توسط راویان متعدّد در هر طبقه، به تعداد قطع آور
خبر متواتر، روایتی است که به تنهایی (بدون وساطت عقل و بدون خبر دادن صادق امین به صدق آن) افاده سکون و اطمینان خاطر می‌نماید و این سکون خاطر برخاسته از نقل راویان متعددی (در همه طبقات) است که تبانی و همدستی آنان بر جعل خبر و دروغ پردازی عادتاً محال می‌باشد، مثل علم به وجود شهر مکه، برای کسی که تاکنون به آن شهر نرفته است، در صورتی که چنین علمی ناشی از خبر دادن افراد زیادی باشد که به آنجا رفته و از وجود چنین شهری خبر آورده‌اند.
خبر متواتر نزد همه گروه‌ها و مذاهب اسلامی، به جز شمار اندکی از آنها، حجت است، زیرا قطع آور بوده و حجیت قطع، ذاتی آن است. از جمله اخبار متواتر، حدیث غدیر و خبر ثقلین است.
نکته اول:
در این که تعداد راویان در هر طبقه باید چند نفر باشد تا به خبری «متواتر» گفته شود، یا به عبارتی، در این که ضابطه و معیار تواتر چیست اختلاف وجود دارد؛ بعضی این تعداد را پنج نفر و برخی تا پانصد نفر هم ذکر کرده‌اند؛ ولی مشهور آن است که تعداد خاصی ملاک نیست، بلکه بستگی دارد به این که چه زمانی قطع به وجود می‌آید؛ در بعضی اوقات با نقل پنج نفر قطع پدید می‌آید و گاهی با نقل صد نفر هم قطع به وجود نمی‌آید؛ بنابراین، می‌توان گفت که معیار در تواتر، کثرت عددی راویان است، اما تعداد مشخصی تعیین نشده و بستگی به عوامل مختلف دارد.
[۲۱] صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ص (۱۳۹-۱۳۸).

نکته دوم:
در این که خبر متواتر افاده یقین استنباطی می‌کند یا استقرایی، اختلاف است.
[۲۲] صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۲، ص (۱۳۸-۱۳۵).

[۲۳] مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۲، ص۶۸.

[۲۴] مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۱۶۰.

[۲۵] محمدی، ابوالحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، ص۱۶۳.

[۲۶] محقق حلی، جعفر بن حسن، معارج الاصول، ص۱۳۸.

[۲۷] محقق حلی، جعفر بن حسن، معارج الاصول، ص۱۳۹.

[۲۸] طباطبایی حکیم، محمد تقی، الاصول العامة للفقه المقارن، ص۱۹۴.

[۲۹] فضلی، عبد الهادی، مبادی اصول الفقه، ص۲۷.

[۳۰] مجاهد، محمد بن علی، مفاتیح الاصول، ص۳۴۱.

[۳۱] حکیم، محمد سعید، المحکم فی اصول الفقه، ج۳، ص۲۰۶.

[۳۲] محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۳، ص۱۳۲.

[۳۳] رشاد، محمد، اصول فقه، ص۲۰۴.

[۳۴] ابو زهره، محمد، اصول الفقه، ص۹۹.

[۳۵] صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۱، ص۲۷۰.

[۳۶] صدر، محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۲۷.

[۳۷] علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، ص۱۹۹.

[۳۸] سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۲، ص۳۲۹.

[۳۹] زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج۳، ص۱۲۵.

[۴۰] موسوی بجنوردی، محمد، مقالات اصولی، ص۲۸.

[۴۱] بروجردی، حسین، نهایة الاصول، ص۴۸۶.

[۴۲] جناتی، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد (از دیدگاه مذاهب اسلامی)، ص۱۰۳.

[۴۳] جزایری، محمدجعفر، منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، ج۴، ص۴۰۴.

[۴۴] فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص۳۲.

[۴۵] حیدر، محمد صنقور علی، المعجم الاصولی، ص۵۶۳.




جعبه ابزار