• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حرف خ۷

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خطاب ترتبی
خطاب متوجه به تکلیف مهم، بعد از عصیان تکلیف اهمّ
خطاب ترتبی خطابی است که به تکلیف مهم در صورت عصیان مکلف از انجام تکلیف اهم، تعلق می‌گیرد؛ یعنی خطابی که فعلیت آن بر عصیان تکلیف اهم مترتب است؛ برای مثال، دو خطاب از سوی مولا صادر شده: یکی «صلّ» و دیگری «ازل النجاسة عن المسجد»، که خطاب «صل» درصورت وسعت وقت نماز، خطاب به مهم، و خطاب به «ازاله نجاست» خطاب به اهم است و شارع نخست خطاب اهم را، و در صورت سرپیچی مکلف، خطاب مهم را متوجه او نموده است. این گونه خطاب را خطاب ترتبی می‌نامند؛ برای مثال، خطاب «ازل النجاسة عن المسجد و الاّ فصلّ» خطاب ترتبی است. هم چنین است خطاب پدر به فرزند که «اگر درس نمی‌خوانی، ورزش کن»، که خطاب به ورزش درصورت نافرمانی خطاب درس خواندن، به فعلیت می‌رسد.
[۱] حکیم، محمد سعید، المحکم فی اصول الفقه، ج۲، ص۳۴۳.

[۲] نائینی، محمد حسین، اجود التقریرات، ج۱، ص۲۹۳.

[۳] نائینی، محمد حسین، اجود التقریرات، ج۲، ص۳۳۷.

[۴] خویی، ابوالقاسم، مصباح الاصول، ج۲، ص۵۰۸.

[۵] جزایری، محمدجعفر، منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، ج۲، ص۵۰۲.

[۶] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۱، ص۴۶۹.

خطاب تسجیلی
خطاب متوجه افراد کافر و عاصی به منظور اتمام حجّت
خطاب تسجیلی، خطابی است که برای اتمام حجت، تسجیل تکلیف بر مکلف و صحت عقاب، متوجه کافران و معصیت کاران می‌گردد، زیرا کافران و معصیت کاران از آن جهت که بر امتثال تکلیف قادر بوده و امکان انبعاث و انزجار در آنها وجود دارد، مکلف به فروع می‌باشند، پس با این خطاب شارع، عذر و بهانه از آنها گرفته شده و عذابشان حتمی می‌گردد.
نکته:
این خطاب، از آن جهت که حجت را بر معصیت کاران و کفار تمام می‌کند، لغو نیست، هر چند که انبعاث و انزجار بالفعل در آنان حادث نشود.
[۷] طباطبایی قمی، تقی، آراؤنا فی اصول الفقه، ج۱، ص۲۶۸.

خطاب تفصیلی
خطاب فاقد ابهام و اجمال در متعلَّق
خطاب تفصیلی، مقابل خطاب اجمالی بوده و به خطابی گفته می‌شود که متعلق آن روشن بوده و ابهام و تردیدی در آن راه ندارد، مانند: «صلّ صلاة الظهر» که متعلق آن بدون تردید نماز ظهر است.
[۸] انصاری، مرتضی بن محمد امین، فرائد الاصول، ج۱، ص۳۱.

خطاب حاضرین
خطاب متوجه افراد حاضر در مجلس خطاب
خطاب به حاضران، خطابی است که مخاطبان آن افراد حاضر در مجلس خطاب بوده و متکلم یا مولا خطاب خود را به حاضران در مجلس متوجه نموده و نسبت به دیگران قصد افهام ندارد.
اصولیون در این باره که مخاطبان خطاب‌های شارع چه کسانی هستند، اختلاف دارند؛ برای مثال، آن گاه که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم وسلّم در مسجد فرمود: ﴿یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ... ﴾ =بقرة۳. آیا مخاطب حضرت فقط حاضران در مجلس بودند یا هم آنها بودند و هم کسانی که در زمان حضرت زندگی می‌کردند و در مجلس خطاب حضور نداشتند، و یا این که این خطاب حتی کسانی را نیز که هنوز به دنیا نیامده‌اند شامل می‌شود؟
#عناوین مرتبط#مقام تخاطب.
[۹] آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص۲۶۶.

[۱۰] مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۱۰۶.

[۱۱] خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج۵، ص (۲۷۴-۲۷۳).

[۱۲] فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج۳، ص۴۴۲.

[۱۳] خمینی، مصطفی، تحریرات فی الاصول، ج۲، ص۵۳۲.

خطاب شخصی
خطاب متوجه شخص خاص
خطاب شخصی، مقابل خطاب کلی بوده و عبارت است از خطاب واحدی که متعلق آن یک شخص خاص (مکلف خاص) می‌باشد؛ در مقابل خطابی که متوجه عموم مکلفان می‌گردد، مانند: ﴿یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ... ﴾. =مائدة%۶۷.
#عناوین مرتبط#خطاب کلی.
[۱۴] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۳، ص۱۴۳.

[۱۵] زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج۲، ص۲۲۴.

[۱۶] سبحانی تبریزی، جعفر، المحصول فی علم الاصول، ج۳، ص۱۴۴.

[۱۷] فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۶، ص۱۸۰.

خطاب شرعی
خطاب صادر شده از شارع به قصد بیان وظایف مکلّفان
خطاب شرعی، مقابل خطاب عرفی بوده و به خطابی گفته می‌شود که از ناحیه شارع مقدس به قصد بیان وظیفه شرعی مکلفان، صادر گردیده است. بنابر نظریه صحیح، این خطاب شامل حاضران، غایبان و معدومان، هر سه، می‌شود.
نکته:
بعضی معتقدند خطاب شرعی همان حکم شرعی است، اما برخی دیگر اعتقاد دارند خطاب شرعی، حکایت کننده از حکم شرعی بوده و بر آن دلالت می‌کند و خودش حکم نیست.
[۱۸] صدر، محمد باقر، دروس فی علم الاصول، ج۱، ص۶۱.

[۱۹] خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج۵، ص۲۷۶.

[۲۰] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۲، ص۱۴۱.

[۲۱] مجاهد، محمد بن علی، مفاتیح الاصول، ص (۱۳-۱۲).

[۲۲] رشتی، حبیب الله بن محمد علی، بدایع الافکار، ص۲۳۰.

[۲۳] مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۱۰۶.

خطاب شفاهی
خطاب لفظیِ غیر کتبی
خطاب شفاهی، مقابل خطاب غیر شفاهی بوده و عبارت است از خطابی لفظی و شفاهی که از طریق آن مراد متکلم با اعلام غیر کتبی، در مجلس خطاب و سخنرانی، به اطلاع مخاطبان رسانده می‌شود.
خطاب‌های شفاهی، خطاب‌هایی است که یا در ابتدای آنها نشانه‌های خطاب آورده شده، مانند: «یا ایها الذین آمنوا» و «یا ایهاالناس»، و یا دارای هیئت‌هایی است که بر خطاب دلالت دارد، مانند: هیئت امر در ﴿وَالسّارِقُ وَالسّارِقَةُ فَاقْطَعُوا اَیْدِیَهُما﴾. =مائدة%۳۸.
نکته:
در خطاب‌های شفاهی، این بحث مطرح می‌شود که آیا این خطاب‌ها مخصوص حاضران در مجلس است یا غایبان را هم در بر می‌گیرد و اگر غایبان هم مخاطب باشند، آیا خطاب شامل معدومان نیز می‌شود یا خیر. علمای اصول نسبت به این که احکام شریعت مقدس اسلام، شامل همه مکلفان می‌گردد و تا روز قیامت ثابت است، اجماع داشته و آن را از ضروریات دین می‌دانند؛ ولی بحث در این است که وضع ادوات خطاب برای چیست؛ آیا وضع آن به گونه‌ای است که شامل غایبان و معدومان نیز می‌شود یا به حاضران در مجلس خطاب اختصاص دارد. در این مورد اقوالی وجود دارد، ولی در نهایت، همه قبول دارند که به سبب ادله خارجی و ضرورت دین، خطاب‌های شفاهی، همه مکلفان، در همه اعصار را شامل می‌گردد.
[۲۴] حایری، عبد الکریم، دررالفوائد، ص۲۲۴.

[۲۵] عراقی، ضیاء الدین، مقالات الاصول، ج۱، ص۴۵۷.

[۲۶] نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج۱، ۲، ص۵۴۸.

[۲۷] سبزواری، عبدالاعلی، تهذیب الاصول، ج۱، ص۱۳۳.

[۲۸] رشاد، محمد، اصول فقه، ص۱۵۳.

[۲۹] شهیدثانی، زین الدین بن علی، تمهید القواعد، ص۱۸۵.

[۳۰] صاحب معالم، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، ص۱۰۸.

[۳۱] زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج۲، ص۲۲۸.

[۳۲] محمدی، ابوالحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه، ص۸۱.

[۳۳] نائینی، محمد حسین، اجود التقریرات، ج۱، ص۴۸۹.

[۳۴] مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۱۰۶.

[۳۵] میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج۱، ص (۲۳۰-۲۲۹).

[۳۶] میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج۱، ص (۲۴۱-۲۴۰).

[۳۷] خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج۵، ص۲۵۳.

[۳۸] خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج۵، ص۲۷۳.

[۳۹] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۲، ص۱۳۲.

[۴۰] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۲، ص۱۴۰.




جعبه ابزار