حرف ف۱
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«ف» $
فایده اصول فقه
فواید مترتب بر علم اصول فقه
فایده اصول فقه، همان انگیزه تحصیل این علم میباشد، که عبارت است از توانایی بخشیدن به مکلف برای استنباط احکام شرعی از منابع اصلی آنها.
نکته اول:
به دقت عقلی، غرض و غایت با یک دیگر تفاوت دارند؛ «غرض» فایدهای است که بر فعل فاعل مرید مترتب میشود، اما «غایت» معمولا در غیر آن به کار میرود.
نکته دوم:
میان منفعت و فایده نیز فرق گذاشتهاند؛ «فایده»، همان غرض و غایت فعل و علت حرکت فاعل به سوی انجام فعل میباشد، اما «منفعت» چیزی است که از اول پیش بینی نشده و به آن توجه نبوده است؛ برای مثال، کسی که به قصد حج مسافرت مینماید، غرض و فایده مسافرت او انجام اعمال حج است، اما ممکن است در مسیر از مناظر زیبای طبیعی نیز نصیبی ببرد که از اول، این امر مورد نظر او نبوده است.
بنابراین، آن چه پیش از عمل در نظر گرفته میشود و علت تحقق آن عمل است، غرض، فایده و غایت نام دارد؛ اما بهرهای که طی عمل به دست میآید، بی آن که قبلا به ذهن آمده یا در ایجاد آن عمل مؤثر باشد، منفعت نامیده میشود.
فایده تدوین اصول فقه
فواید مترتب بر تدوین اصول فقه
فایده تدوین اصول فقه، به معنای غرض اصلی تدوین و جمع آوری مطالب علم اصول است، و آن افزون بر توانایی شخص در استنباط احکام شرعی از منابع اصلی، شامل شناخت آرا و مبانی اصولیون در ادوار مختلف و بحث درباره آنها است که باعث رشد و شکوفایی علم اصول و حفظ و انتقال آن به آیندگان میگردد. و نیز فوایدی دیگری که از تدوین هر علمی به دست میآید.
فایده دینی اصول فقه
بحث از فواید دینی علم اصول فقه
فایده دینی اصول فقه، آثار و نتایج دینی است که بر علم اصول فقه مترتب میباشد، همانند اجر اخروی که خداوند به آن وعده داده است. از آن جا که علم اصول فقه از علوم دینی است و خداوند متعال برای تحصیل علوم دینی، وعده ثواب و پاداش داده است، هر کس در راه تحصیل این علم، مجاهدت و تلاش نماید، طبق وعده خداوند به او ثواب و پاداش اخروی داده میشود.
فایده علمی اصول فقه
فواید علمی مترتب بر علم اصول فقه
فایده علمی اصول فقه، ایجاد آمادگی علمی و توانایی استدلال کردن برای استنباط احکام شرعی است؛ به بیان دیگر، به معنای آثار و نتایجی است که از صرف دانستن مسائل و قواعد اصولی بی توجه به جنبه کاربردی آن به دست میآید، از جمله:
۱. حصول صفت کمال در شخص عالم، زیرا علم فی نفسه کمال است؛
۲. دانستن علم اصول، سبب عروج انسان از حضیض تقلید و سؤال، به قله اجتهاد و بی نیازی از دیگران در فهم احکام شرع است و شکی نیست که صفت غنا و بی نیازی از صفاتی است که عقل، به طور مستقل به حسن آن حکم مینماید؛
۳. دانستن علم اصول، سبب پرورش استعداد شخص برای تشخیص راههای نفع و ضرر اخروی میگردد.
فایده عملی اصول فقه
کاربردهای عملی اصول فقه
فایده عملی اصول فقه، مقابل فایده علمی آن بوده و عبارت است از تاثیری که دانستن علم اصول فقه و به کارگیری آن، در صحنه زندگی فرد و اجتماع میگذارد؛ برای مثال، کسی که قواعد اصولی را میداند و آنها را در عمل به کار میبندد (مجتهد اصولی)، با کسی که اخباری است و به اصول اعتقاد ندارد، در مبانی فقهی، چگونگی رجوع به منابع اصلی احکام و چگونگی استنباط حکم از آنها، فرق دارد؛ به طور مثال، اصولی ظواهر قرآن را در حق غیر معصوم حجت میداند اما اخباری، ظواهر قرآن را فقط برای معصوم علیهالسّلام حجت میداند و این باعث اختلاف در فتوا میگردد که در صحنه زندگی، ثمره آن نیز دیده میشود. حتی در مواردی که مبانی دو اصولی نیز با هم تفاوت پیدا میکند، این امر سبب اختلاف فتوای آنها میگردد.
فایده وصف
فواید استفاده از وصف در کلام
فایده وصف، عبارت است از مطلوبی که متکلم به انگیزه دست یابی به آن، وصف را در کلام خود میآورد.
برای وصف، فواید زیادی وجود دارد، از جمله:
۱. دلالت بر مفهوم، مانند: «للغنم السائمة زکاة»، که دلالت میکند بر این که گوسفند غیر سائمة (علوفه خوار) زکات ندارد و زکات مخصوص گوسفند سائمه (بیابان چر) است؛
۲. شدت اهتمام به مورد وصف، مانند: «ایاک و ظلم الیتیم» که وصف یتیم دلالت میکند بر این که شارع از ظلم به یتیم به شدت منع کرده است؛
۳. دفع توهم این که حکم در مورد وصف وجود ندارد، مانند: «و لا تقتلوا اولادکم خشیة املاق».
شاید برای کسانی این توهم وجود داشته است که در سال قحطی و گرسنگی حکم حرمت قتل فرزندان، برداشته شده است، اما خداوند این توهم را دفع مینماید که حتی در دوران قحطی و گرسنگی، قتل اولاد حرام است.
فایده وضع
فواید وضع الفاظ برای معانی
فایده اصلی وضع، سهولت در تفهیم و تفهم است، و از آن جا که تمامی پیشرفتهای بشر در عرصه علم، تمدن و فرهنگ در سایه ارتباط با یک دیگر و انتقال دانستهها و اندوختهها رخ میدهد، و وضع الفاظ، اثر بسیار زیادی در آسانی این امر دارد، اهمیت وضع روشن میگردد.
بنابراین، میتوان گفت وضع در حفظ نظام زندگی بشر و گسترش و پیشرفت علم و تمدن نقش حیاتی دارد.
اگر الفاظ برای معانی وضع نمیشد، اشخاص برای انتقال مقاصد خود میبایست از ایما و اشاره و مانند آن استفاده میکردند و این امر باعث کندی مفاهمه و رکود علم و دانش میگردید؛ در حالی که به کمک وضع میتوان با به کارگیری لفظ و یا جملهای کوتاه، مفاهیم زیادی را به دیگران انتقال داد، زیرا الفاظی که برای معانی خاص وضع شده است، از آنها حکایت نموده و به سرعت مقاصد را منتقل میکند. پس غرض و فایده اصلی وضع، سهولت تفهیم و تفهم است؛ یعنی اگر انسان بخواهد مقاصد و اغراض خود را به دیگران منتقل کند و با آنها رابطه بر قرار نماید، تا کمک بگیرد یا کمک برساند، آسانترین راه، راه وضع است.
فتح ذرایع
تمسک به ابزار دست یابی به امور واجب
واژه «فتح» در لغت، به معنای گشودن و باز کردن، و «ذرایع» جمع ذریعه و به معنای «وسیله» است، و در اصطلاح، عبارت است از تمسک به وسیلهای که به امر دارای مصلحت و مطلوب شارع منجر شود.
به بیان دیگر، فتح ذرایع، به معنای دست یافتن و در اختیار داشتن هر وسیلهای است که مقدمه رسیدن به واجب است، تا به این وسیله، زمینه تحقق واجب فراهم گردد، مثل آن که از طریق فتح ذرایع حکم به وجوب وضو میگردد، زیرا وضو از مقدمات پیدایش نماز است. فتح ذرایع سبب وجوب مقدمات حج نیز میگردد. فتح ذرایع در اصطلاح اصولیون امامی با اندکی تسامح «مقدمه واجب» نامیده میشود.
در کتاب «اصول الفقه الاسلامی» آمده است:
«فتح الذرایع: معناه الاخذ بالذرایع اذا کانت النتیجة مصلحة، لان المصلحة مطلوبة. قال القرافی: اعلم ان الذریعة کما یجب سدها، یجب فتحها و تکره و تندب و تباح فان الذریعة هی الوسیلة، فکما ان وسیلة المحرم محرمة فوسیلة الواجب واجبة کالسعی للجمعة و الحج».
فتو
ابراز رای مجتهد نسبت به حکم شرعی برای مقلّدان
فتوا، به معنای ابراز رای و نظر مجتهد درباره حکمی شرعی و اعلان آن برای آگاهی مقلدانش است.
به عبارت دیگر، بیان کردن حاصل عملیات افتا را فتوا میگویند.
تفاوت میان «فتوا» و «رای و نظر» مجتهد عبارت است از:
۱. آن چه را که مجتهد در مقام استنباط احکام شرعی فرعی به دست میآورد، به عنوان رای و نظر وی به شمار میآید، ولی به ابراز همین رای و نظر و بیان آن برای مقلدها فتوا گفته میشود؛
۲. در فتوا، مجتهد باید شرایط افتا را دارا باشد، اما در رای و نظر این شرایط معتبر نیست (ر. ک: «شرایط افتا»)؛
۳. مجتهد هنگام فتوا، مصالح و شرایطی را لحاظ میکند که ممکن است در رای و نظر در نظر گرفته نشود، مانند شرایط مسئله و یا موضوع خاصی که مورد سؤال قرار گرفته و یا شرایط و موقعیت زمانی و مکانی جامعهای که این سؤال در آن مطرح شده است، و عدم ترتب مفسده بر آن. برخی از اهل سنت معتقدند در فتوا، باید شرایط روحی مستفتی (سؤال کننده) را نیز در نظر گرفت؛ برای مثال، اگر کافری با زن مسلمان زنا کند، حکم او اعدام است، ولی امکان دارد وی از دیپلماتهای بلند پایه (سفیر) یکی از کشورهای دوست باشد و اعدامش سبب اختلافات، بروز جنگ و یا به هم خوردن روابط سیاسی شود، و به این ترتیب، مجتهد طبق رای و نظر خود فتوا ندهد.
نکته:
فتوا یا برای بیان حکم موضوعات و مسائل شرعی است یا برای بیان نفس موضوع، مثل مواردی که موضوع از موضوعات مستنبط (مخترعات شرعی) باشد.
فتوای مشهور
رای مشهور فقها در مسئله فقهی
فتوای مشهور، عبارت است از رای و نظر مشهور فقهای شیعه و یا اهل سنت در مسئلهای از مسائل فقهی، چه به صورته شهرت فتوایی باشد یا شهرت عملی.
نکته:
شهرت فتوایی و شهرت روایی از نظر متعلق شهرت تفاوت دارند، زیرا متعلق شهرت در یکی فتوا و در دیگری روایت است.
شهرت فتوایی و شهرت عملی از این نظر که متعلق هر دو فتوا است، اشتراک دارند؛ بنابراین، فتوای مشهور میتواند در قالب شهرت فتوایی و یا در قالب شهرت عملی بگنجد. تفاوت آن دو، در استناد و عدم استناد به روایت است، زیرا شهرت فتوایی به روایتی مستند نیست، اما شهرت عملی به روایت خاصی مستند است؛ به این معنا که فقیهان آن روایت را به عنوان علت فتوای خود ذکر کردهاند.
#عناوین مرتبط#شهرت عملی؛ شهرت فتوایی.
فحص از اعلم
جستوجوی مکلّف برای شناخت مجتهد اعلم
در جایی که مجتهد اعلم شناخته شده نباشد و مکلف برای شناختن وی دست به تحقیق و تفحص بزند، این عمل او را فحص از اعلم میگویند.
در میان اصولیها و فقها بحث است که آیا فحص از اعلم واجب است یا نه.
مسئله چند صورت دارد:
۱. علم به تفاضل و اختلاف فتوای میان دو یا چند مجتهد؛ به این معنا که از یک سو، به وجود مجتهد فاضل و مفضول علم اجمالی وجود دارد، و از سوی دیگر، اختلاف فتوای مجتهد فاضل و مفضول نیز روشن است؛ در این صورت، اگر مکلف بخواهد احتیاط کند و امکان احتیاط هم وجود داشته باشد، باید احتیاط نماید، وگرنه باید از اعلم جستوجو کند.
۲. علم به تفاضل مجتهدها با جهل به اختلاف فتواها؛ در این فرض دو دیدگاه وجود دارد:
برخی همانند مرحوم «شیخ انصاری»، «حکیم» و «خویی» بر این باورند که فحص از اعلم لازم است و برخی دیگر هم چون مرحوم «صاحب فصول» معقتدند فحص واجب نیست.
۳. جهل به تفاضل مجتهدها با علم به اختلاف فتواها؛ حکم این صورت مانند صورت اول است؛ یعنی اگر احتیاط ممکن است، احتیاط، و گرنه باید فحص نماید.
۴. جهل به تفاضل مجتهدها با جهل به اختلاف فتواها؛ حکم این صورت، مانند صورت دوم است و دو نظر وجود دارد.
فحص از مخصص
جستوجو از دلیل تخصیص زننده دلیل عام
فحص از مخصص، به معنای جستوجو از دلیل خاصی است که قابلیت تخصیص زدن دلیل عام را دارد.
فحص از مخصص منفصل باید در مظان دلیل خاص جایی که نسبت به وجود دلیل خاص در آن ظن وجود دارد صورت گیرد، هم چون قرآن و کتابهای روایی معتبر.
بیشتر اصولیون، فحص از مخصص را لازم دانسته و تمسک به عام را قبل از جستوجوی مخصص، جایز نمیدانند، زیرا ظهور مخصص غیر منفصل قوی تر از ظهور عام بوده و توانایی از بین بردن ظهور عام و کشف اراده جدی متکلم را دارد.
فحص از مرجح
جستوجو از ملاکات ترجیح بین اخبار متعارض
فحص از مرجح، به معنای جستوجو کردن از عواملی است که باعث مزیت و ترجیح یکی از دو خبر متعارض بر دیگری میگردد؛ بنابراین، چنان چه دو خبر با هم تعارض کنند و تعادل آن دو، یا رجحان یکی بر دیگری معلوم نباشد لازم است از مرجحات سندی، جهتی و یا دلالی آن دو خبر، جستوجو شود. به این ترتیب، اگر دو خبر از هر لحاظ با هم مساوی بودند، یکی از آن دو اختیار شده و به آن عمل میگردد و اگر یکی از آن دو بر دیگری رجحان داشت، به راجح عمل، و مرجوح ترک میگردد.