• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خاندان بنوصصری خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنوصَصْری ' ، خاندانی از شام که بسیاری از علما و دولتمردان به آن منسوب بوده اند. از نیای آنها، صصری ، در منابع اطلاعی یافت نمی شود. کلمة صصری به صورتهای مختلفی چون صَصْری ، صَصَری ، صَصَرّی ، صَصَرّا، صَصُرا، صَصُرّا، حتی به تصحیف ، صَعْرا و صَفْرا نیز آمده ، لیکن صورت صحیح آن صَصْری است . نسبتهایی چون رَباعی ، طالبی (در بعضی منابع ، به نادرست : ثعلبی ) و بَلَدی در سرگذشت نامة اعضای این خاندان می تواند در خصوص ریشة آنان راهنما باشد. از آنجا که بَلَد • در موصل قرار دارد، و طالب نیز یکی از شاخه های قبیلة ربیعه است ، می توان نتیجه گرفت که صصری خانواده ای منسوب به طالب بوده که در بلد زندگی می کرده و در زمانی پیش از قرن پنجم به شام کوچیده است . بنوصصری ، ابتدا، در منطقة بابُ توما، در شمال شرقی ، و سپس در دامنة کوه جبل قاصیون ، در شمال غربی دمشق ، ساکن شده اند، که در اینجا قبرستانی نیز منسوب به آنها وجود دارد. چون در منابع از وجود افراد خاندان صصری در زمان قبل از نیمة اول قرن پنجم و بعد از قرن نهم اثری دیده نمی شود، ظاهراً مشهورترین شخصیتهای این خاندان در فاصلة این دو تاریخ زندگی می کرده اند. از آنجا که منسوبان برجستة خاندان صصری گاه ، به قاهره فراخوانده می شدند و اموالشان مصادره می شد، معلوم می شود که اقتدار اقتصادی آنها خیلی زیاد بوده تا جایی که حکومت وقت را ناراحت می کرده است . تمامی اعضای این خاندان شافعی مذهب بوده اند.
اعضای برجستة بنوصصری عبارت اند از:
۱) ابوالحسن علی بن حسین بن احمدبن محمدبن حسین بن صصری . از محدثان بسیاری ، بویژه از تمّام رازی ، نقل حدیث کرده است از خود او نیز عالمانی چون خطیب بغدادی و نوادة دختری اش ، ابن اکفانی ، نقل حدیث کرده اند. ابن عساکر، او را ثقه دانسته است . وی در ۲۳ محرم ۴۶۷ در دمشق درگذشت (ابن عساکر، ج ۱۲، ص ۲۴؛
ذهبی ، ۱۴۰۵، ج ۲، ص ۳۲۳؛
ابن تغری بِردی ، ۱۹۵۶، ج ۵، ص ۱۰۰؛
ابن عماد، ج ۳، ص ۳۲۹).
۲) ابوالبرکات محفوظ بن حسن بن محمد. در ۴۶۵ متولد شد. بنوصصری از نسل او ادامه یافت . وی از نصربن احمد همدانی حدیث شنید، و نوه اش ، ابوالمواهب ، و قاسم بن عساکر از او نقل حدیث کرده اند. ابن عساکر نیز می گوید که از او در خانه اش ، واقع در باب توما، حدیثی شنیده است . ابوالبرکات در ۱۸ ذیحجة ۵۴۵ درگذشت و در قبرستان خانوادگی باب توما به خاک سپرده شد (ابن قلانسی ، ص ۴۸۴؛
ابن عساکر، ج ۱۶، ص ۲۸۵؛
ذهبی ، ۱۴۰۶، ج ۲۱، ص ۲۶۷؛
ابن تغری بردی ، ۱۹۵۶، ج ۵، ص ۳۰۴).
۳) صائن الدین ابوالغنائم هبة اللّه بن محفوظ بن حسن . در ۵۱۱ در دمشق متولد شد؛
قرآن را حفظ کرد؛
در دمشق ، مکه و مدینه از ابومحمد هبة الله بن احمدبن طاووس بغدادی قرائت ، و از یحیی بن بطریق ، جمال الاسلام ابوالحسن علی بن مُسَلَّم السُلَمی حدیث و فقه آموخت . در بیست سالگی مسند قضا یافت . ابن عماد می گوید که او صالح و ثقه بوده است . صائن الدین در جمادی الا´خرة ۵۶۳ در دمشق وفات کرد و در قبرستان خانوادگی باب توما به خاک سپرده شد (مُنذری ، ج ۳، ص ۲۴۱، ۵۳۳؛
ذهبی ، ۱۴۰۶، ج ۲۱، ص ۲۶۶؛
اسنوی ، ج ۲ ص ۱۴۳ـ ۱۴۴؛
ابن عماد، ج ۴، ص ۲۱۰).
۴) بهاءالدین ابوالمواهب حسن بن هبة الله بن محفوظ . حافظ حدیث بود و در ۵۳۷ در دمشق زاده شد. در شهرهایی چون بغداد، دمشق ، حلب ، حماة ، همدان ، اصفهان ، بیت المقدس ، موصل ، تبریز و تکریت ، از نیای خود، محفوظ ، و از بسیاری از علما، از قبیل ابن قلانسی ، ابن سعدون قرطبی ، ابن شاتیل و نصرالله بن محمد صیصی حدیث شنید. او مدتها از استاد خود، ابن عساکر، علم آموخت و روایات زیادی نقل کرد. علمایی همچون پسرش ، سالم ، و ابن دُبیثی احادیثی از او نقل کرده اند. ابن دبیثی او را راوی ثقه دانسته است . وی مؤلف آثاری چون معجم الشیوخ ، فضائل الصحابه ، فضائل بیت المقدس ، عوالی ابن عُیَینه و رباعیات التابعین است ، لیکن ، معلوم نیست که این آثار تا به امروز باقی مانده باشند. ابوالمواهب در ۵۸۶ در دمشق درگذشت و در قبرستان خانوادگی جبل قاصیون (تربت الصصریّه ) به خاک سپرده شد (ابن دبیثی ، ج ۱۵، ص ۱۶۹؛
منذری ، ج ۱، ص ۱۴۶ـ ۱۴۸؛
ابن عبدالهادی مقدسی ، ج ۴، ص ۱۳۴ـ ۱۳۶؛
ذهبی ، ۱۴۰۵، ج ۳، ص ۹۱ـ۹۲؛
همو، ۱۴۰۶، ج ۲۱، ص ۲۶۴ـ۲۶۶؛
همو، ۱۳۷۵ـ۱۳۷۷، ج ۴، ص ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۰؛
صفدی ، ج ۱۲، ص ۲۹۲ـ۲۹۴؛
یافعی ، ج ۳، ص ۴۳۲؛
سیوطی ، ص ۴۸۲؛
ابن عماد، ج ۴، ص ۲۸۵؛
بغدادی ، ایضاح المکنون ، ج ۱، ستون ۵۴۷، ج ۲، ستون ۱۳۰، ۱۹۶، ۵۰۹؛
همو، هدیة العارفین ، ج ۱، ستون ۲۷۹؛
کتّانی ، ص ۹۹، ۱۵۹؛
منجد، ص ۵۷).
۵) شمس الدین ابوالقاسم حسین بن هبة اللة بن محفوظ . برادر بهاءالدین ابوالمواهب است . او در دهة ۵۳۰، در دمشق به دنیا آمد و نزد ابن ابی عصرون فقه شافعی آموخت . در بغداد، دمشق ، حلب و مکه از پدر و جدّ خود، یعنی محفوظ بن صصری ، از جدّ مادری خود، ابوالمکارم عبدالواحدبن هلال ، و از صدها عالم دیگر، از قبیل ابوالنجیب سهروردی و سِبط خیّاط ، حدیث شنید. اثری در هفده جزء دارد که حاوی سرگذشت نامة استادان اوست . علمای مشهوری چون مُنذری ، ضیاءالدین مقدسی و ابن صابونی روایاتی از او نقل کرده اند. او در ۲۳ محرم ۶۲۶، در دمشق درگذشت (منذری ، ج ۳، ص ۲۴۰ـ ۲۴۱؛
ذهبی ، ۱۴۰۵، ج ۳، ص ۱۹۷؛
همو، ۱۴۰۶، ج ۲۲، ص ۲۸۲ـ ۲۸۴؛
همو، ۱۳۹۷، حوادث و وفیات ۶۲۱ـ۶۳۰، ص ۲۲۸ـ ۲۳۰؛
صفدی ، ج ۱۳، ص ۸۰؛
ابن تغری بردی ، ۱۹۵۶، ج ۶، ص ۲۷۲؛
ابن عماد، ج ۵، ص ۱۱۸ـ۱۱۹).
۶) امین الدین ابوالغنائم سالم بن حسن بن هبة الله . در پنج سالگی ، با پدر، به قصد کسب علم سفر کرد. قرآن را حفظ نمود و فقه شافعی ، حدیث و ادبیات فرا گرفت و از ابن مُنقذ و ابن شاتیل حدیث شنید. علمایی چون ابومحامد اسماعیل بن حامد قوصی و زکی الدین ابوعبدالله محمدبن بِرزالی نیز از او روایت کرده اند. او، به عنوان مقام مسئول حکومتی ، خدماتی اجتماعی از قبیل حمایت از کودکان یتیم ، رسیدگی به امور وراثتی و صحّی نیز انجام می داد. در ۳ جمادی الا´خرة ۶۳۷، در شصت سالگی ، در دمشق درگذشت (منذری ، ج ۳، ص ۵۳۳؛
ذهبی ، ۱۴۰۵، ج ۳، ص ۲۲۹ـ۲۳۰؛
همو، ۱۴۰۶، ج ۲۳، ص ۶۰ـ۶۱؛
همو، ۱۳۹۷، حوادث و وفیات ۶۳۱ـ۶۴۰، ص ۳۰۶ـ۳۰۷؛
صفدی ، ج ۱۵، ص ۷۹ـ ۸۰؛
ابن عماد، ج ۵، ص ۱۸۴).
۷) بهاءالدین ابوالمواهب حسن بن سالم بن حسن . از ابوالیُمْن کِنْدی و عمربن محمدبن طَبَرزَد حدیث شنید. علمایی چون برادرزاده اش ، قاضی نجم الدین احمدبن محمد، و عبدالمؤمن بن خلف دمیاطی از او روایت کرده اند. در ۴صفر ۶۶۴، در شصت و شش سالگی در دمشق وفات کرد (ذهبی ، ۱۴۰۵، ج ۳، ص ۳۱۰ـ۳۱۱؛
صفدی ، ج ۱۲، ص ۲۵؛
ابن عماد، ج ۵، ص ۳۱۶).
۸) شرف الدین ابومحمد عبدالرحمان بن سالم بن حسن . او از ابوالیمن کندی ، عمربن محمدبن طبرزد و حنبل بن عبدالله رُصافی حدیث شنید. از خود او نیز برادرزاده اش ، قاضی نجم الدین احمدبن محمد، روایاتی نقل کرده است . وی در مقامهای مختلف حکومتی ، از قبیل وزارت و نظارت دیوانی انجام وظیفه می کرد. در ۱۱ شعبان ۶۶۴، در شصت و نه سالگی در دمشق درگذشت (ذهبی ، ۱۴۰۵، ج ۳، ص ۳۱۱؛
صفدی ، ج ۱۸، ص ۱۴۸؛
مقریزی ، ج ۱، ص ۵۵۴؛
ابن عماد، همانجا).
۹) عمادالدین ابوعبدالله محمدبن سالم بن حسن . در ۵۹۸، در دمشق متولد شد. در شام و مصر از پدرش ، و علمایی چون ابوالیمن کندی ، عمربن محمدبن طبرزد و ابوالمجد محمد قزوینی حدیث شنید. پسرش نجم الدین ، عبدالمؤمن بن خلف دمیاطی ، و بسیاری دیگر از عمادالدین روایت حدیث کرده اند. او قاضی و از شخصیتهای دینی و دولتی زمان خود بود و در ۲۰ ذیقعدة ۶۷۰، در دمشق درگذشت (ذهبی ، ۱۴۰۵، ج ۱، ص ۳۲۱ـ۳۲۲؛
صفدی ، ج ۳، ص ۸۴؛
یافعی ، ج ۴، ص ۱۷۲؛
ابن تغری بردی ، ۱۹۵۶، ج ۷، ص ۲۳۷؛
ابن عماد، ج ۵، ص ۳۳۲ـ ۳۳۳؛
زرکلی ، ج ۷، ص ۳).
۱۰) جمال الدین ابواسحاق ابراهیم بن عبدالرحمان بن سالم . پسر ابومحمد عبدالرحمان است . وی بیش از قلمرو علم ، در امور حکومتی فعالیت می کرد. در ۶۷۸ «ناظرالدَواوین » ( بازرس سازمانها یا ادارات حکومتی ) شد. یک سال بعد، از این سمت بر کنار، و بیشتر اموالش مصادره شد. در ۶۸۲ به عنوان محتسب خدمت می کرد، لیکن مدتی بعد دوباره به سمت قبلی خود بازگشت . در ۶۸۷، به همراه بعضی از اشراف دمشق ، به قاهره که مرکز سلطنت بود، فراخوانده شد و خلعت یافت و به دمشق بازگشت . او تا آخر عمر شغل دیوانی داشت . جمال الدین با دختر عموی خود، اسماء دختر محمدبن سالم ، ازدواج کرد و صاحب دو فرزند، به نامهای محمد (متوفی ۷۱۷) و مَلْکه (متوفی ۷۴۹)، شد. محمد نیز همچون پدرش در سمتهای مختلف حکومتی انجام وظیفه می کرد؛
او در سفر حج درگذشت و در مکه به خاک سپرده شد. ملکه نیز به پیروی از مادرش ، به علم حدیث پرداخت (ابوالفداء، ج ۴، ص ۱۱۲ـ۱۱۳؛
ذهبی ، ۱۴۰۵، ج ۴، ص ۹۷ـ۹۸؛
صفدی ، ج ۶، ص ۴۶؛
حسینی ، ص ۱۰۷؛
یافعی ، ج ۴، ص ۲۹۰ـ۲۹۱؛
ابن کثیر، ج ۱۴، ص ۸۶؛
ابن حجر عسقلانی ، ج ۱، ص ۳۵۹ـ۳۶۰؛
ابن عماد، ج ۶، ص ۱۰۵؛
کحاله ، ج ۱، ص ۶۳ـ۶۴).
۱۱) امین الدین ابوالغنائم سالم بن محمدبن سالم . در ۶۴۴ به دنیا آمد.او پسر ابوعبدالله محمد است (مذکور در قبل ). از علمایی چون رشید العطار و مکی بن علاّ ن قیسی حدیث شنید. او قاضی «ناظرالخاصّ» و «وکیل الخاصّ» بود (۶۹۱)، پس از فوت عمویش ناظرالدواوین شد. در ۶۹۶ به قاهره دعوت شد. در آنجا حدود شصت هزار درهم از ثروتش را مصادره ، و خودش را از مقامش عزل کردند؛
اما دوباره ، به مقام قضا گماشته شد. امین الدین در مقامهایی چون نظارت خزانه و دیوان الکبیر نیز خدمت می کرد. در اواخر عمر، به حج رفت و در بازگشت ، در منزل خود گوشة عزلت گزید. در ۱۸ ذیحجة ۶۹۸، در دمشق فوت کرد (صفدی ، ج ۱۵، ص ۹۰ـ۹۱؛
مقریزی ، ج ۱، ص ۸۸۲).
۱۲)نجم الدین ابوالعباس احمدبن محمدبن سالم . در ذیقعدة ۶۵۵ به دنیا آمد. برادر کوچک ابوالغنائم سالم ، و مشهورترین شخصیت خاندان صصری است . هنوز، خردسال بود که در درسهایِ رشید العطّار شرکت می کرد. از پدر، عموها، جد مادری خود، یعنی مسلم بن علاّ ن ، و از علمایی چون ابن عبدالدائم و ابن ابوالیُسْر حدیث شنید. نزد فقیهان مشهور شافعی ، چون فرکاح و شمس الدین اصفهانی ، درس فقه و اصول ، و نزد شرف الدین احمدبن ابراهیم فزاری نحو آموخت . او از ۱۸۰ عالم اجازه گرفت . مدتی کاتب دیوان انشا بود و به فراگیری خوشنویسی پرداخت . نجم الدین در مدرسه های عادلیّه ، امینیّه و غزّالیّه تدریس می کرد. در ۶۹۵، در سمت قاضی عسکری ، در مذاکرات سیاسی با قازان محمودخان ، فاتح دمشق ، شرکت کرد (۶۹۹). سپس ، به سمت قاضی القضاتی دمشق گمارده شد (۷۰۲). نجم الدین ، به درخواست منسوبانش ، شیخ الشیوخ خانقاه سُمَیْساطیّه نیز شد (۷۱۶). او در جنبشی بر ضد ابن تیمیّه شرکت داشت و در اعتراض به توجه حکومت به آن عالم تصمیم بر استعفا گرفت ، لیکن استعفایش پذیرفته نشد. نجم الدین به شعر نیز علاقه داشت ، و شعرایی ، چه در دورة حیات چه پس از مرگش ، در آثار خود، او را مدح کرده اند. او در ۱۶ ربیع الاول ۷۲۳ در دمشق وفات کرد (ذهبی ، ۱۴۰۵، ج ۴، ص ۴۰، ۵۱، ۶۶ـ۶۷؛
ابن شاکر کتبی ، ج ۱، ص ۱۲۵ـ۱۲۷؛
یافعی ، ج ۴، ص ۲۷۰؛
سُبکی ، ج ۹، ص ۲۰ـ۲۲؛
ابن کثیر، ج ۱۴، ص ۱۰۶ـ ۱۰۷؛
ابن قاضی شُهبه ، ج ۲، ص ۲۴۹ـ۲۵۱؛
ابن حجر عسقلانی ، ج ۱، ص ۲۶۳ـ۲۶۴؛
ابن تغری بردی ، ۱۹۵۶، ج ۹، ص ۲۵۸؛
همو، ۱۹۸۴ـ ۱۹۸۵، ج ۲، ص ۹۷ـ۹۹، ۳۸۴؛
نُعَیمی دمشقی ، ج ۱، ص ۱۳۲ـ۱۳۳؛
ابن عماد، ج ۶، ص ۵۹؛
شوکانی ، ج ۱، ص ۱۰۶ـ۱۰۷؛
زرکلی ، ج ۱، ص ۲۱۴).
۱۳) محمدبن محمدبن محمدبن نجم الدین احمد. در منابع ، اطلاعاتی راجع به او یافت نمی شود. شهرت وی برای اثری به نام الدّرة المُضیئة فی الظاهریة دربارة تاریخ دمشق در سالهای ۷۸۶ـ۷۹۹ است (نسخة خطی کتابخانة بودلیان ، ش ۱۱۲). به عقیدة برینر ، که الدرة المضیئة را به انگلیسی برگردانده و به همراه متن اصلی به چاپ رسانده است (برکلی ۱۹۶۳) احتمال این که او نوة نجم الدین ابوالعباس بوده باشد بیشتر است . برینر تاریخ درگذشت او را ۸۰۰ یا ۸۰۱ حدس زده است ؛
و از حواشی موجود در الدرة المضیئة معلوم می شود که مؤلف آن دارای اثری به نام دُرَر الافکار فی غرایب الاخبار نیز بوده است ، که در حال حاضر موجود نیست (ابن صصری ، ج ۱، مقدمة برینر، ج ۱، ص XXVI-VII ؛
ابن حجر عسقلانی ، ج ۱، ص ۲۶۱ـ ۲۶۲؛
برینر، ج ۷، بخش ۲، ص ۱۹۰، ۱۹۳ـ۱۹۴).
منابع :
(۱) ابن تغری بردی ، المنهل الصافی و المستوفی بعد الوافی ، چاپ محمد محمدامین و سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره ۱۹۸۴ـ ۱۹۸۵؛
(۲) همو، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة ، قاهره ۱۹۵۶؛
(۳) ابن حجر عسقلانی ، الدرر الکامنة فی اعیان المائة الثامنة ، حیدرآباد دکن ۱۳۴۸ـ۱۳۵۰/ ۱۹۲۹ـ۱۹۳۱؛
(۴) ابن دبیثی ، ذیل تاریخ بغداد ، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵؛
(۵) ابن شاکر کتبی ، فوات الوفیات و الذیل علیها ، چاپ احسان عباس ، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴؛
(۶) ابن عبدالهادی مقدسی ، طبقات العلماء الحدیث ، چاپ اکرم بوشی و ابراهیم زیبق ، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹؛
(۷) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق ، عمان ( بی تا. ) ؛
(۸) ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب ، قاهره ۱۳۵۰ـ۱۳۵۱؛
(۹) ابن قاضی شهبه ، طبقات الشافعیه ، چاپ عبدالحلیم خان ، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
(۱۰) ابن قلانسی ، تاریخ دمشق ، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۱۱) ابن کثیر، البدایة و النهایة ، قاهره ۱۳۵۱ـ ۱۳۵۸/ ۱۹۳۲ـ۱۹۳۹؛
(۱۲) اسماعیل بن علی ابوالفداء، تاریخ ابوالفداء ، استانبول ۱۲۸۶؛
(۱۳) عبدالرحیم بن حسن اسنوی ، طبقات الشافعیه ، چاپ عبدالله جبوری ، ریاض ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰؛
(۱۴) اسماعیل بغدادی ، ایضاح المکنون ، ج ۱، در حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، ج ۳، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
همو، هدیة العارفین ، ج ۱، در حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، ج ۵، بیروت ۱۴۱۰/
(۱۵) ۱۹۹۰؛
(۱۶) محمدبن علی حسینی ، ذیل تذکرة الحفاظ ، حیدرآباد ۱۳۷۶/۱۹۵۶؛
(۱۷) محمدبن احمد ذهبی ، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ، چاپ بشار عواد معروف ، حوادث و وفیات ۶۲۱ـ۶۳۰، ۶۳۱ـ۶۴۰، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷؛
(۱۸) همو، تذکرة الحفاظ ، حیدرآباد دکن ۱۳۷۵ـ۱۳۷۷/ ۱۹۵۵ـ ۱۹۵۸؛
(۱۹) همو، سیر اعلام النبلاء ، ج ۲۱، ۲۲، ۲۳، چاپ بشار عواد معروف و محیی هلال سرحان ، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۲۰) همو، العبر فی خبر من غبر ، چاپ ابوحاجر محمد سعید، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
(۲۱) خیرالدین زرکلی ، الاعلام ، قاهره ۱۳۷۳ـ۱۳۷۸/۱۹۵۴ـ۱۹۵۹؛
(۲۲) عبدالوهاب بن علی سبکی ، طبقات الشافعیة الکبری ؛
(۲۳) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، طبقات الحفاظ ، چاپ علی محمد عمر، قاهره ۱۳۹۳/۱۹۷۳؛
(۲۴) محمدبن علی شوکانی ، البدر الطالع ، قاهره ۱۳۴۸؛
(۲۵) خلیل بن ایبک صفدی ، کتاب الوافی بالوفیات ، چاپ احسان عباس و شکری فیصل ، ویسبادن ۱۹۸۱ـ۱۹۸۲؛
(۲۶) محمدبن جعفر کتانی ، الرسالة المستطرفة ، چاپ محمد منتصر، دمشق ۱۳۸۳/ ۱۹۶۴؛
(۲۷) عمررضا کحاله ، اعلام النساء ، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
(۲۸) احمدبن علی مقریزی ، کتاب السلوک لمعرفة دول الملوک ، چاپ محمد مصطفی زیاده ، قاهره ۱۹۳۹ـ ۱۹۵۸؛
(۲۹) صلاح الدین منجد، معجم المورخین الدمشقیین ، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸؛
(۳۰) عبدالعظیم بن عبدالقوی منذری ، التکملة لوفیات النقلة ، چاپ بشار عواد معروف ، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱؛
(۳۱) عبدالقادربن محمد نعیمی دمشقی ، الدارس فی تاریخ المدارس ، چاپ جعفر حسینی ، قاهره ۱۹۸۸؛
(۳۲) عبدالله بن اسعد یافعی ، مرآة الجنان ، حیدرآباد ۱۳۳۴ـ۱۳۳۹؛
(۳۳) W. M. Brinner, "The Banu ¦ Sasra ¦ : a study in the transmission of a scholarly tradition", Arabica , VII/۲ (۱۹۶۰);
(۳۴) Ibn Sasra ¦ , A chronicle of Damascus ۱۳۸۹-۱۳۹۷ , tr. William M. Brinner, Berkeley ۱۹۶۳.



جعبه ابزار