• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زمینه تفکر(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تفکر یا در امر دین است یا در غیر آن. مراد از امر دین، معامله بین عبد و رب است و در این صورت همه افکار عبد یا به خود و صفات و احوال خویش تعلق داشته، نظر او در موارد رضایت و غضب پروردگار منحصر است یا به معبود و اسما و صفات و افعال وى از ملک و ملکوت و آنچه در آسمان و زمین و بین آن هاست تعلق دارد(الموسوعة الذهبيه، ج ۱۰، ص ۲۰۲ - ۲۰۳)؛ ولى کسى که جز به دنیا و امور رفاهى آن نمى نگرد، تفکر او از حدود ماده نمى گذرد و خداوند به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور اعراض از چنین کسى را مى دهد(تفسير موضوعى، ج ۶، ص ۸۶): «فَاَعرِض عَن مَن تَوَلّى عَن ذِکرِنا ولَم یرِد اِلاَّ الحَیوةَ الدُّنیا». (نجم:۲۹)
بر اساس برخى آیات که انگیزه نزول قرآن بر پیامبر را تبیین وحى الهى و تفکر و اندیشیدن مردم: «و اَنزَلنا اِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِم ولَعَلَّهُم یتَفَکرون» (نحل:۴۴) و تدبر در آیات قرآن و تذکر صاحبان خرد: «کتـبٌ اَنزَلنـهُ اِلَیک مُبـرَک لِیدَّبَّروا ءایـتِهِ ولِیتَذَکرَ اولوا الاَلبـب» (ص:۲۹) معرفى مى کند، یا آیاتى که هدف توصیه هاى الهى و تبیین آیات را تعقل و تفکر مى دانند: «ذلِکم وصَّـکم بِهِ لَعَلَّکم تَعقِلون» (انعام:۱۵۱)، «کذلِک یبَینُ اللّهُ لَکمُ الأیـتِ لَعَلَّکم تَتَفَکرون» (بقره:۲۱۹) مى توان قرآن و آیات آن را یکى از مهم ترین زمینه هاى تفکر دانست. از همین روست که خداوند قرآن را به زبانى نازل کرده که معارف آن فهم و ادراک پذیر باشند: «اِنّا اَنزَلنـهُ قُرءنـًا عَرَبِیا لَعَلَّکم تَعقِلون» (یوسف:۲؛زخرف:۴۳) و در آن قصه ها: «و لَو شِئنا لَرَفَعنـهُ بِها ... فَاقصُصِ القَصَصَ لَعَلَّهُم یتَفَکرون» (اعراف:۱۷۶)، «لَقَد کانَ فى قَصَصِهِم عِبرَةٌ لاُِولِى الاَلبـب...» (یوسف:۱۱۱) و مَثَل هایى آورده است: «لَو اَنزَلنا هـذا القُرءانَ عَلى جَبَل لَرَاَیتَهُ خـشِعـًا مُتَصَدِّعـًا مِن خَشیةِ اللّهِ وتِلک الاَمثـلُ نَضرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُم یتَفَکرون» (حشر:۲۱)، «اِنَّما مَثَلُ الحَیوةِ الدُّنیا کماء اَنزَلنـهُ مِنَ السَّماءِ فاختَلَطَ بِهِ نَباتُ الاَرض ... کذلِک نُفَصِّلُ الأیـتِ لِقَوم یتَفَکرون» (یونس:۲۴)، براین اساس و نیز با توجه به تقبیح و مذمت خداوند نسبت به کسانى که در قرآن تدبر نمى کنند: «اَفَلا یتَدَبَّرونَ القُرءان» (نساء:۸۲)، عقیده جماعتى از حَشَویان و اخباریان باطل است که مى گویند: معناى قرآن را جز با سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله) نشاید دانست؛ نیز سخن مجبّران مردود است که مى گویند: هرچه را خدا خواهد کسى بداند به قلب او القا مى کند و کوشش و تدبر بنده در تحصیل علم قرآن و غیر آن مفید نیست.(نثر طوبى، ج ۱، ص ۲۵۲ - ۲۵۳)
برخى دیگر از زمینه ها و موضوعات تفکر، عبارت اند از صحت و سلامت قواى ادراکى پیامبر(صلى الله علیه وآله) جهت ادراک حقانیت وى: «ثُمَّ تَتَفَکروا ما بِصاحِبِکم مِن جِنَّة» (سبأ:۴۶؛اعراف:۱۸۴)، خلقت آسمان ها و زمین براى پى بردن به راز آفرینش آن ها: «و یتَفَکرونَ فى خَلقِ السَّمـوتِ والاَرضِ رَبَّنا ما خَلَقتَ هـذا بـطِلاً» (آل عمران:۱۹۱) و نیز وجهه باطنى و جنبه ارتباط آن ها و هر چیزى که خدا آفریده است با پروردگار، براى تحصیل یقین(طباطبایی، ج ۸، ص ۳۴۸): «و کذلِک نُرى اِبرهیمَ مَلَکوتَ السَّمـوتِ والاَرضِ و لِیکونَ مِنَ الموقِنین» (انعام:۷۵)، «اَو لَم ینظُروا فى مَلَکوتِ السَّمـوتِ والاَر ضِ و ما خَلَقَ اللّهُ مِن شَىء ...» (اعراف:۱۸۵)، کیفیت آفرینش شتر، برافراشتگى آسمان، برپا داشته شدن کوه ها، گستردگى و استواى زمین و در نتیجه مهیا بودن آن براى سکونت و زندگى(طباطبایی، ج ۲۰، ص ۲۷۴): «اَفَلا ینظُرونَ اِلَى الاِبِلِ کیفَ خُلِقَت • و اِلَى السَّماءِ کیفَ رُفِعَت • و اِلَى الجِبالِ کیفَ نُصِبَت • و اِلَى الاَرضِ کیفَ سُطِحَت» (غاشیه:۱۷ - ۲۰)، اعمال و رفتارى که انسان براى روز حساب از پیش مى فرستد: «و لتَنظُر نَفسٌ ما قَدَّمَت لِغَد...» (حشر:۱۸)(طباطبایی، ج ۱۹، ص ۲۲۵)، اطوار خلقت انسان، از مرحله خاک تا نطفه و سپس علقه و نیز دوره هاى سنّى وى از طفولیت و جوانى و سالمندى که در این میان برخى مرگ پیشرس یافته تا سرانجام هرکس به مدّتى که مقرّر است برسد: «هُوَ الَّذى خَلَقَکم مِن تُراب ثُمَّ مِن نُطفَة ثُمَّ مِن عَلَقَة ثُمَّ یخرِجُکم طِفلاً ثُمَّ لِتَبلُغوا اَشُدَّکم ثُمَّ لِتَکونوا شُیوخـًا و مِنکم مَن یتَوَفّى مِن قَبلُ ولِتَبلُغوا اَجَلاً مُسَمًّى و لَعَلَّکم تَعقِلون» (غافر:۶۷)، اُفتِ در خلقت در عمر دراز: «و مَن نُعَمِّرهُ نُنَکسهُ فِى الخَلقِ اَفَلا یعقِلون» (یس:۶۸)، تاریخ زندگى گذشتگان براى شناخت سنن و قوانینى که خداوند بر جوامع بشرى حاکم فرموده: «قَد خَلَت مِن قَبلِکم سُنَنٌ فَسیروا فِى الاَرضِ فَانظُروا...» (آل عمران:۱۳۷)، «اَفَلَم یسیروا فِى الاَرضِ فَینظُروا کیفَ کانَ عـقِبَةُ الَّذینَ مِن قَبلِهِم ... اَفَلا تَعقِلون» (یوسف:۱۰۹)، فرجام تکذیب آیات و سرپیچى از دستورات الهى: «و اَغرَقنَا الَّذینَ کذَّبوا بِـایـتِنا فَانظُر کیفَ کانَ عـقِبَةُ المُنذَرین» (یونس:۷۳)، «واَمطَرنا عَلَیهِم مَطَرًا فانظُر کیفَ کانَ عـقِبَةُ المُجرِمین» (اعراف:۸۴)، دشمنى آشکار شیطان با فرزندان آدم(علیه السلام) و گمراه کردن انبوهى از آنان: «... اِنَّهُ لَکم عَدُوٌّ مُبین ... و لَقَد اَضَلَّ مِنکم جِبِلاًّ کثیرًا اَفَلَم تَکونوا تَعقِلون» (یس:۶۰ - ۶۲)، آیات و نشانه هاى الهى، مانند نحوه زندگى زنبور و کیفیت
عسل سازى آن با رنگ هاى مختلف و نیز ویژگى درمانى آن: «... و اَوحى رَبُّک اِلَى النَّحلِ ... • ثُمَّ کلى مِن کلِّ الثَّمَرتِ فَاسلُکى سُبُلَ رَبِّک ذُلُلاً یخرُجُ مِن بُطونِها شَرابٌ مُختَلِفٌ اَلونُهُ فیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ اِنَّ فى ذلِک لاَیةً لِقَوم یتَفَکرون» (نحل:۶۸ - ۶۹)، آمد و شد شب و روز: «... واختِلـفِ الَّیلِ والنَّهار ... لاَیـت لِقَوم یعقِلون» (بقره:۱۶۴)، مسخر کردن شب و روز و خورشید و ماه براى انسان و نیز مسخر بودن ستارگان به فرمان الهى: «و سَخَّرَ لَکمُ الَّیلَ والنَّهارَ والشَّمسَ والقَمَرَ والنُّجومُ مُسَخَّرتٌ بِاَمرِهِ اِنَّ فى ذلِک لاَیـت لِقَوم یعقِلون» (نحل:۱۲)، آنچه را خداوند در زمین به رنگ هاى گوناگون براى انسان پدید آورده است: «و ما ذَرَاَ لَکم فِى الاَرضِ مُختَلِفـًا اَلونُهُ اِنَّ فى ذلِک لاَیةً لِقَوم یذَّکرون» (نحل:۱۳)، گستردگى زمین و وجود رودها و کوه ها در آن، جفت جفت قرار دادن میوه ها و پوشاندن روز به شب: «و هُوَ الَّذى مَدَّ الاَرضَ وجَعَلَ فیها رَوسِىَ واَنهـرًا ومِن کلِّ الثَّمَرتِ جَعَلَ فیها زَوجَینِ اثنَینِ یغشِى الَّیلَ النَّهارَ اِنَّ فى ذلِک لاَیـت لِقَوم یتَفَکرون» (رعد:۱۳)، آمدن باران و سیراب شدن مردمان و رویش گیاهان و درختان به وسیله آن: «هُوَ الَّذى اَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَکم مِنهُ شَرابٌ ومِنهُ شَجَرٌ فیهِ تُسیمون • ینـبِتُ لَکم بِهِ الزَّرعَ والزَّیتونَ والنَّخیلَ والاَعنـبَ و مِن کلِّ الثَّمَرتِ اِنَّ فى ذلِک لاَیةً لِقَوم یتَفَکرون» (نحل:۱۰ - ۱۱)، آفرینش همسر براى انسان و قرار دادن مودّت و رحمت بین همسران: «و مِن ءایـتِهِ اَن خَلَقَ لَکم مِن اَنفُسِکم اَزوجـًا لِتَسکنوا اِلَیها و جَعَلَ بَینَکم مَوَدَّةً و رَحمَةً اِنَّ فى ذلِک لاَیـت لِقَوم یتَفَکرون» (روم:۲۱)، مرگ و حیات و خواب و بیدارى انسان ها: «اَللّهُ یتَوَفَّى الاَنفُسَ حینَ مَوتِها والَّتى لَم تَمُت فى مَنامِها فَیمسِک الَّتى قَضى عَلَیهَا المَوتَ ویرسِلُ الاُخرى اِلى اَجَل مُسَمًّى اِنَّ فى ذلِک لاَیـت لِقَوم یتَفَکرون» (زمر:۴۲)، کشتى هایى که در دریا روان اند با آنچه به مردم سود مى رساند، زنده ساختن زمین مرده به وسیله نزول باران و پراکندگى هرگونه جنبنده اى در زمین، تغییر مسیر بادها و ابرهاى مسخر در میان زمین و آسمان: «... والفُلک الَّتى تَجرى فِى البَحرِ بِما ینفَعُ النّاسَ وما اَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن ماء فَاَحیا بِهِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها وبَثَّ فیها مِن کلِّ دابَّة و تَصریفِ الرِّیـحِ والسَّحابِ المُسَخَّرِ بَینَ السَّماءِ والاَرض لاَیـت لِقَوم یعقِلون» (بقره:۱۶۴)، بیم آور و امیدبخش نمایاندن برق: «و مِن ءایـتِهِ یریکمُ البَرقَ خَوفـًا و طَمَعـًا ... اِنَّ فى ذلِک لاَیـت لِقَوم یعقِلون» (روم:۲۴) و زنده ساختن برخى از مردگان در دنیا: «... کذلِک یحىِ اللّهُ المَوتى و یریکم ءایـتِهِ لَعَلَّکم تَعقِلون». (بقره:۷۳؛بقره:۲۵۹)
قرآن کریم انسان ها را از تفکر در ذات الهى برحذر داشته است: «و یحَذِّرُکمُ اللّهُ نَفسَه»
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۸، صفحه ۳۹۱
(آل عمران:۲۸؛ آل عمران:۳۰)(شرح فصوص الحكم، ص ۱۷)، زیرا مخلوقات نمى توانند به وى احاطه علمى پیدا کنند: «و لایحیطونَ بِهِ عِلمـا» (طه:۱۱۰)؛ اما درباره تفکر در صفات و اسما و افعال خدا چنین منعى نیست، بلکه در آیات بسیارى به آن تشویق شده است.(طباطبایی، ج ۴، ص ۹۰) به گفته برخى، در طریق معنوى تفکر، حجاب است و خداوند جلى تر از آن است که عقل با تفکر و نظر او را بشناسد و بر عاقل است که قلب خود را از تفکر تهى سازد و آن گاه که مى خواهد خدا را بشناسد باید از راه مشاهده باشد.(جامع الاسرار، ص ۲۸۸، ۴۹۰ - ۴۹۱)
منابع:
(۱)قرآن کریم؛
(۲)طباطبایی، المیزان؛
(۳)جامع الاسرار؛
(۴)شرح فصوص الحكم؛
(۵)نثر طوبى؛
(۶)الموسوعة الذهبيه؛
(۷)تفسير موضوعى؛



جعبه ابزار