گفت وگو با آیت الله معرفت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از این که قبول زحمت نمودید وقتی را به
مصاحبه با ما اختصاص دادید سپاسگزاریم چنانکه مستحضرید طی یکی دو
دهه اخیر تحولات فراوانی در حوزه تکنولوژی حیاتی رخ داده است. شاید یکی از نقاط عطف در این گونه تحولات، بحث انتقالات برون رحمی است که در آغاز با انکار شدید جوامع غربی مواجه شد. این بحث در میان
اهل سنت هم مسائل فراوانی را برانگیخت و به تدریج مسائل فقهی آن حل و عملاً امروزه به عنوان یک تکنولوژی برای درمان ناباروری بین زوجین پذیرفته شده است. حدود
سال ۹۷ میلادی که هنوز سر و صدای این چالش فرو ننشسته بود، ناگاه اعلام شد که
گوسفندی را از طریق غیر جنسی شبیه سازی کردهاند.
بلافاصلهاین سؤال مطرح شد کهایا همین کار در مورد
انسان هم قابل اجراست؟ اگر امکان پذیر است، چه تبعات و لوازمی دارد؟ آیا این کار مشروع است؟ اخلاقی است یا غیر اخلاقی؟
مسیحیان ، چه
پروتستانها و چه
کاتولیکها ، و همچنین بخشی از
یهودیان به شدت با آن مخالفت کردند.
در میان
مسلمانان به ویژه در میان
اهل سنت هم این بحث به طور جدی مطرح شد. اهل سنت در سال ۹۷ بیانیهای منتشر و این کار را در عرصه انسانی تحریم کردند، ولی در عرصه حیوانی آن را مجاز شمردند. بعد در شبیه سازی انسانی تقسیم بندی دیگری را انجام دادند و شبیه سازی درمانی را هم مجاز دانستند، اما غیر درمانی را مجاز ندانستند؛ به نظر میرسد این بحث در میان
شیعه آن چنان که لازم بوده، هنوز منقح نشده است. بعضی آن را
حلال دانستهاند و برخی به طور مشروط پذیرفتهاند، بعضی دیگر میگویند که فی نفسه
مباح است، اما طبق
حکم ثانوی حرام است و مسائلی از این دست. خوشحال میشویم که شما هم دیدگاهتان را در این زمینه مطرح کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم ما مسئله را با این
آیه شریفه شروع میکنیم که میفرماید: (ولا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال و هذا حرام)؛
هیچ کس
حق ندارد چیزی را بدون مستند شرعی بگوید این
حلال یا حرام است.
بنابراین
استحسانات ذوقی یا برخی اعتبارات عقلانی مجرد از عقل
فلسفی دقیق، نمیتوانند ملاک
حکم شرعی ، یعنی
فتوا ، باشند؛ این کلیت قضیه، و اما جهان
مسیحیت اساساً هر حرکتی را که برخلاف روال مألوف ببینند، میگویند خلاف طبیعت و قهراً غیر جایز است و حال آن که غافل از این است که گاهی چیزی ممکن است خلاف متعارف باشد، ولی خلاف قوانین طبیعت نباشد؛ اساساً هیچ چیزی امکان ندارد از سلسله علل و معلولات خارج باشد. ضوابطی در طبیعت حاکم است که هیچ کس امکان تخلف از آن را ندارد؛ منتها بعضی از اسرار طبیعت متعارف شده است و بعضی متعارف نیست که علم آرام آرام آنها را کشف میکند. در واقع
علم چیز جدیدی ایجاد نمیکند؛ بلکه کشف میکند. همان سنت
الهی را که تا دیروز پنهان بود، امروز به وسیله پیشرفت علم کشف کرده است؛ چون انسان خلیفة الله فی الارض است. این که میفرماید: (علّم آدم الاسماء)
یعنی
خداوند به
انسان نیرو و قدرتی داده که میتواند تمام اسرار طبیعت و جهان را کشف کند. پس در واقع پیشرفت علم به معنای تحقق مفهوم خلیفةالله در
زمین است. اصلاً انسان برای آباد کردن زمین آمده و هر چیزی که انسان در این
راه ایجاد میکند، به دستور خداوند است و طبیعی است. لذا با این مرام مسیحیت مخالفم.
اما اهل سنت از روز اول عادت کردهاند که مسائل را با
استحسان و ذوق بررسی کنند. شیعه هم از همان ابتدا با این گونه مبانی مخالف بود و از روز اول خود را تابع
نص میدانست. اگر نص چیزی را تحلیل یا تحریم کرد، مطابق همان حکم میکرد. اصل جواز هم به عنوان اصل اولی پذیرفته شده، چون (خلق لکم ما فی الارض جمیعاً)
یا (و سخر لکم ما فی الارض جمیعا).
انسان اساساً آفریده شده برای این که متمتع و بهره مند شود از تمام فرایندهای طبیعت و پی بردن به اسرار طبیعت. اینها اموری است که از نظر شیعه طبیعی و مطابق با فطرت و علت آفرینش انسان است. همان گونه که در اهل سنت
اجماع است بر عدم
جواز ، در
شیعه هم اجماع است بر جواز. برای تقریب به ذهن عرض میکنم: در
قرنهای گذشته
میوه درختان در مدتی طولانی به دست میآمد، اما امروزه بر اثر پیشرفت علم توانستهاند محصولات کشاورزی را در مدت کوتاه تری تولید کنند و با قلمه زدن توانستهاند هر
سال محصول درخت را تغییر دهند. حال آیا با وجود این، ما باید باز هم به سنت طبیعی متعارف گذشته عمل کنیم و بگوییم که مثلاً
نهال سیب را میکاریم تا بعد از چند سال محصول دهد! یا در گذشته روییدن
گیاهان مبتنی بر بذرافشانی بود. بذر در دل زمین باید میماند و سیری را طی میکرد، اما حالا
بشر پی برده است که در طبیعت امکان پیوند و قلمه زدن هست. انسانها این را بر طبیعت تحمیل نکردند؛ بلکهاین راز در کنه طبیعت بود و بشر به آن پی برد.
پس انسان برای ایجاد و تولیدمثل غیر از نشاندن بذر طرق دیگر را هم از طبیعت کشف کرد و حالا همین کار در
حیوان و انسان هم انجام میگیرد. این چه اشکالی دارد؟ کشف کردند که میشود از سلول یک انسان در خارج از
رحم تولید مثل کنند نه حتی از نطفه اش، بلکه از یک سلول از سایر
بدن انسان، بدون سیر طبیعی. چه دلیلی بر عدم جواز آن هست؟
در مشهد سمیناری بود در مورد همین موضوع شبیه سازی، و مصاحبهای با ما کردند و گفتند الآن در ایران افرادی هستند که در این زمینه به خوبی میتوانند کار کنند؛ یعنی میتوانند جواب مثبت و منفی بدهند کهایا این کار شدنی است یا نه؟ گفتم بر شما
واجب است کهاین کار را انجام بدهید. چرا یک
مسلمان باید بنشیند تا دیگران نتیجه پدیدهای را به ما بگویند؟ خود ما باید زحمت بکشیم و به دنیا اعلام کنیم کهاین کار امکان پذیراست یا نه؟ به خصوص کسانی که به دنبال این مطالب اند، هدف صحیحی دارند؛ از جمله میخواهند در درمان
بیماریهای صعب العلاج از سلولهای بیمار برای مداوای او استفاده کنند. بنابراین، به جای حذف دستاوردهای علمی و
تکنولوژی ، بشر باید مراقب باشد که از این دستاوردها سوء استفاده نشود. ما مسلمانان حتی باید در زمینه دستاوردهای علمی و فکری پیش قدم باشیم تا جایگاه خودمان را به عنوان
رهبر جهان آرام آرام باز کنیم.
شما در لابه لای سخنان خود به اجماع
شیعه اشاره فرمودید، ولی بعضی از علمای شیعه با این مسئله مخالفاند.
جواب: بنده
فتوای ایشان را دیدهام. این آقایان یک (اگر) در کنار حکم خود گذاشته و فتوای خود را مشروط کردهاند. به عقیده من وجوه علمای شیعه فی ذاته شبیه سازی انسانی را
حرام نکردهاند؛ بلکه به لوازم و پیامدهایش نظر کردهاند. اما کسی نمیتواند بگوید که فی نفسهاین حرام است. مقصود بعضی از فقهای بزرگ از اجماع، اجماع مبنایی است. این بحث در
اصول آمده است که گاهی چون فقهای شیعه مبنایی فقهی را قبول دارند، نتیجه میگیرند که پس این فتوا را هم قبول دارند. من هم بر این مبنا عرض میکنم که مبنای فقه شیعه بر این است که تا چیزی
نص بر تحریمش نباشد، حلال است؛ یعنی اجماع علی المبنی.
البتهاین را میدانید که در مسئله اجماع، فقهای شیعه، مبانی اهل سنت را قبول ندارند و مبنایشان فقط نص است. لذا من بارها در سخنرانیها و مصاحبههایم گفتهام که منبع فقه شیعه فقط
کتاب است و سنت، اما
اجماع و عقل جنبه تشریفاتی دارد. اگر هم ادعای اجماعی میشود، برای اطمینان خاطر است که دانسته شود علما هم بر فتوایی که مورد نص است، اتفاق نظر دارند.
ولی اهل سنت، مثلاً میگویند
ربای بانکی امروزه یک امر ضروری برای جامعه اقتصادی است و فقها باید امروز
اجماع بر جواز آن کنند. اینها برای اجماع موضوعیت قائلاند؛ اما اجماع نزد شیعه موضوعیت ندارد. شیعه مبنای فقاهتش فقط و فقط در کتاب و سنت است و خارج از این محدوده، نه ذوق، نه
قیاس و
استحسان ، نه اجماع و نه عقل را مدرک نمیداند و لذا فقهای شیعه قطعاً بدون مدرک چیزی را حرام نمیدانند. عنوان ثانوی مطلب دیگری است و فقیه میتواند آن را تغییر بدهد. این (اگر)هایی که بزرگان در این زمینه آوردهاند، اینها همه تحت عنوان ثانوی است. عناوین ثانوی قابل رفع و اغماض است.
البته همان طور که حضرت عالی اشاره فرمودید، برخی از فقهای معاصر تصریح کردهاند که چون در این زمینه نصی اعم از کتاب و
حدیث بر حرمت آن نداریم، اصل بر جواز است؛ اما چون این موضوع تبعات اخلاقی مسلّمی دارد، حکم به حرمت دادهاند. یکی از این تبعات فروپاشی خانواده است که شخصی به دنیا بیاید، بدون این که پدری و مادری داشته باشد، و این حرام است.
جواب: ببینید این امور نمیتواند مدرک برای فقه بشود. اگر انسانی نه
پدر داشته باشد نه
مادر ، چه میشود؟ در کدام بخش از سنت و کتاب آمده که شخص باید پدر و مادر داشته باشد؟
میگویند اگر کسی پدر و مادر نداشته باشد، مسئله
ارث و نسب با چالش مواجه میشود؛ بدین گونه که بعدها کسان دیگر مانند او به وجود میآیند و خود به خود نظام ارث از بین میرود. آن گاه اگر نظام ارث نباشد، دیگر بسیاری از آیات قرآن اجرا نمیشود.
جواب: هیچ گاهاین احکام تعطیل نمیشود؛ بهاین دلیل که نظام تناسلی انسان همواره وجود دارد و احکام ارث یا احکام
ازدواج باقی میمانند.
در سخنان خود گفتید کهاین کار در گیاهان و حیوانات جایز است؛ پس در انسانها هم جایز است. آیا این گونه استدلال،
قیاس نیست؟
جواب: روی سخن من با مسیحیان بود. میخواهم بگویم چون شبیه سازی همان گونه که در نباتات خلاف طبیعت نیست، در حیوانات هم خلاف طبیعت نیست؛ ولی استدلال ما این گونه نیست.
یکی دیگر از استدلالهای مخالفان شبیه سازی این است که استنساخ، نقض
کرامت انسانی است؛ چون
خداوند میفرماید: (ولقد کرّمنا بنی آدم)،
و این کرامت انسانی در شبیه سازی انسانی مخدوش میشود؛ پس این کار حرام است!
جواب: در این جا این سؤال برای من پیش میآید که چگونه اگر ما انسانی را از
نطفه زید و در
رحم به وجود بیاوریم، مشمول (ولقد کرمنا) میشود؛ اما اگر سلولی را از لاله
گوش او بگیریم و در آزمایشگاه او را درست کنیم، این مشمول آیه نشود؟ آیا معنای (ولقد کرمنا بنی آدم) این است که کرامت برای انسانی است که از راه نطفه درست شده؟ این قید از کجا فهمیده میشود؟
میخواهید بگویید هیچ تفاوتی ندارد که انسان چگونه به وجود بیاید: در رحم باشد یا لوله آزمایشگاه؟
جواب: البته
راه اول متعارف بوده است، اما اگر توانستند از لاله گوش انسان، با طی مراحلی، بچهای به وجود آورند، چه اشکالی دارد؟
اشکال دیگری که مطرح میشود، این است که میگویند شبیه سازی از مصادیق تغییر خلقت است که
شیطان گفت: (ولآمرنّهم فلیغیرنّ خلق الله).
شیطان گفته تغییر خلق میکند و شبیه سازی هم نوعی تغییر
خلق است. این اشکالی است که عموم
اهل سنت خیلی بر آن تأکید کردهاند و برخی علمای شیعه هم به آن اشاره کردهاند.
جواب: این آیه به اعمال عرب جاهلیت اشاره دارد. آنها روی حیوانات کارهایی میکردند و آن وقت عناوینی برای اینها قائل میشدند. اینها همه کار شیطان است؛ یعنی کاری در مجاری طبیعیای که خدا میخواهد، قرار نگرفته، و این یک نوع
بدعت است. آنها این کار را (من شعائر الله) قرار میدادند؛ در حالی که کار آنها بدعت و تقریباً مناقض دستورهای
شرع بود. البته خیلیها برای حرمت
ریش تراشی بهاین
آیه تمسک کردهاند. طبق این استدلال،
سر تراشیدن و
ناخن گرفتن هم حرام است. اینها که تغییر خلق الله نیست. ثانیاً این آیه مربوط به حیوانات است که در این صورت، شبیه سازی
گوسفند هم باید حرام باشد و حال آن که اهل سنت شبیه سازی را فقط در انسان حرام میدانند؛ حتی در نباتات هم باید بگوییم هرگونه تغییری برخلاف مجرای طبیعی متداول است. به هر حال، این آیه ارتباطی بهاین مسئله ندارد. آیا اگر به جای رحم حقیقی، نطفه را در رحم مصنوعی بگذارند، این تغییر خلقت خدا نیست. بشر درباره چگونگی تبدیل
تخم مرغ به
جوجه مطالعه کرده و اکنون توانسته با دستگاههایی جوجه کشی کند. آیا این کار تغییر خلقت است یا توسعه در طبیعت و آفرینش است؟ در واقع، بشر با مطالعه در اسرار طبیعت، شبیه آن را پدید میآورد. این از ویژگیهای گل سر
سبد خلقت و خلیفةالله است.
این قدرت ابداع فقط اختصاص به انسانها دارد. چرا باید مانع چنین اموری شویم؟ چرا برخورد ما با این مسائل باید برخورد منفی باشد که همان روش
مسیحیت است؟ ما متأسفانه از زمان
قاجاریه با هر پدیده نوی مبارزه کردیم و خودمان را عقب کشیدیم و زمینه را مساعد کردیم برای بازار و فراوردههای اجانب. دولت
ژاپن در دو سه
قرن پیش، از ما عقب بود؛ اما اکنون قدرت صنعتی برتر در دنیاست. چرا ما باید در مسئله هستهای نیاز به
آمریکا داشته باشیم؟ چون ضعف نشان دادهایم و به جایی رسیدهایم که میگویند ما باید به شما اجازه بدهیم تا شما در این باره تحقیق کنید. مگر حق
حیات ما به دست آنهاست؟ ما همیشه حالت منفی و انفعالی گرفتهایم. علت این که آنها نمیگذارند ما تحقیقات علمی کنیم، این است که دیگر نمیدانند فرآوردههایشان را در کجا بفروشند. لذا من با انفعال مخالفم. البته هر فعالیت علمی، همان گونه که فواید بی شماری دارد، یک سری پیامدهای ناگواری هم ممکن است داشته باشد که باید سعی کنیم مانع آنها شویم.
اگر اصل موضوع را مجاز دانستیم، طبعاً پرسشهای فقهی فراوانی فراروی ما قرار میگیرد که بخواهیم دیدگاه شما را محقق کنیم، باید پاسخ داده شود و از جملهاین که فرزندی که به وجود میآید، به چه کسی منتسب است؟ صاحب
سلول یا آن جایی که پرورش یافته؟
جواب: صاحب سلول است.
چه ملاکی؟
جواب: به همان دلیل که
نطفه از هر کسی است، پدر همان است؛ ولو نطفه نامشروع باشد.
اگر سلول را از یک زن بگیرند و در رحم خود آن هم جا دهند، فرزند منتسب به چه کسی است؟
جواب: چنین بچهای فاقد
پدر میشود؛ مثل کسی که فاقد
مادر است. لذا باید او را به مادرش نسبت بدهیم.
جایگاهاین فرزند به لحاظ حقوقی و
ارث چگونه مشخص میشود؟
جواب: چنین بچهای مثل کسی است که در پرورشگاهها رشد کرده و پدرش معلوم نیست و فقط از مادر ارث میبرد.
آیا فرد شبیه سازی شده میتواند با فرزندان آن فرد ازدواج کند؟
جواب: نه؛ چون
برادر و خواهرند.
یک اشکال کلامی هم مطرح شده است. میگویند شبیه سازی باعث میشود که عوام در مسائل خلقت دارای
شبهه بشوند و گمان کنند که انسان در
قدرت رقیب خداوند شده است.
جواب: باید به توده مردم توضیح داده شود که شبیه سازی نوعی کشف اسرار و قواعد طبیعی است که با تقلید از طبیعت، از طریق غیر متعارف، انسانی را تولید کردند و در واقع توسعه در
طبیعت و سنن
الهی دادند. پس، از محدوده قدرت
خدا بیرون نرفته است. همان طور که خداوند اجازه میدهد که در نباتات پیوند و قلمه زده شود، همین طور در
گوسفند و انسان هم اجازه میدهد که چنین موجودی به وجود بیاید. به هر حال، حرف من بیشتر این است که ما نباید در این گونه فعالیتهای علمی و پژوهشی، از جهان
غرب عقب بمانیم.
سؤالاتی را در رابطه با شبیه سازی طرح فرموده بودید؛ با دقت در اطراف مسئله، آنچه به نظر قاصر رسید، به ترتیب مکتوب پاسخ داده میشود. العلم عندالله سبحانه و تعالی و علیه التوکل:
آیا مطالعات ژنتیکی شبیه سازی انسان، از نظر شرعی جایز است یا نه؟ آیا جامعه پزشکی مسلمان، مجاز هستند وارد مطالعهاین شیوه علمی شوند یا صبر کنند تا دیگران تجربه نموده و از نتایج آن بهره مند شوند؟
جواب: بنابر اصل اباحه، مطالعه کردن در شبیه سازی انسان اشکالی ندارد. و این که بعضاً بهایه ۱۱۹
سوره نساء (ولآمرنهم فلیغیرن خلق الله)
تمسک میشود کهاین کار تغییر در خلقت و جایز نیست، درست به نظر نمیرسد؛ چهاین که اولاً، مراد از تغییر خلق الله در روایات وارده، به امر
خدا یا دین
خدا تفسیر شده، یعنی امر خدا به خداپرستی که از
فطرت پاک
توحیدی انسان نشئت میگیرد، نهاده شده و ربطی به موضوع فوق ندارد. و ثانیاً، خود شبیه سازی تغییر در خلقت نیست؛ بلکه استفاده از خلقت و بهره گیری از امکانات موجود در خود انسان است و این دلیل بر عظمت خداست که
بشر با پیشرفت علوم به
رمز و
رازهای نهفته در انسان پی میبرد؛ مثل کشف اتم که یک کشف بسیار بزرگی است. گرچه بعضی آن را مورد سوءاستفاده قرار دادهاند، ولی باید جلوی سوءاستفاده را گرفت، نه اصل قضیه را. پس هیچ دلیل قرآنی و غیر قرآنی بر منع چنین کاری نداریم و مجازاتی هم ندارد.
بر فرض جواز تحقیقات شبیه سازی، آیا همانندسازی فی نفسه، جایز است؟
جواب: شبیه سازی انسان فی حد نفسه اشکالی ندارد، مگر این که یکی از عناوین محرمه بر او منطبق شود مثل مفسد فی الارض یا جانی بالفطره که در طول تاریخ به وجود آمدهاند.
از نظر علمی تفاوتی میان شبیه سازی انسانی و درمانی وجود ندارد؛ زیرا در هر دو مورد از یک تکنیک استفاده میشود. تفاوت اساسی در هدف است. بهاین معنا که در شبیه سازی درمانی پس از اجرای
تکنیک و گرفتن
سلولهای بنیادی ، جنین به وجود آمده، از میان برده میشود؛ حال آن که در شبیه سازی انسانی، جنین شکل گرفته تا مرحله به
دنیا آمدن و کمال ، نگه داشته میشود. اینک سؤال این است کهایا میتوان به استناد هدف، شبیه سازی درمانی را مجاز و انسانی را حرام شمرد؟
جواب: وقتی ما در اصل شبیه سازی دلیلی بر حرمت نداریم، چه شبیه سازی انسانی و یا درمانی فرق نخواهد کرد و اشکالی ندارد.
عالمان اهل سنت میان شبیه سازی درمانی و انسانی تفاوت میگذارند و اوّلی را مجاز و دومی را
حرام میدانند؛ اما بسیاری از مخالفان شبیه سازی در غرب از جمله
کاتولیکها این تفاوت را نادرست و مبتنی بر سوءفهمی عمیق میدانند. آنان از این جهت تفاوتی در حکم میان این دو نوع قائل نمیشوند. به نظر شما منطقاً چنین تفاوتی پذیرفتنی است؟ چرا؟
جواب: ادله عالمان
اهل سنت ذکر نشده تا بررسی شود. ضمناً در
قرآن منشأ
انسان را منحصر به منی نمیداند؛ بلکه قبل از
منی خاک است: (و من آیاته ان خلقکم من تراب ثم اذا انتم بشر تنتشرون)
و بعید به نظر نمیرسد روزی بشر همین سلولها را از خاک کشف کند، و روایاتی که در
علائم آخرالزمان آمده و تصریح دارد که بشر به آنچه دلش میخواهد دست خواهد یافت به جز مرگ، این حقیقت را تأیید میکند.
در میان اهل سنت نسبتاً اجماعی بر ضد شبیه سازی وجود دارد و این کار حرام شمرده میشود؛ حال آن که در میان عالمان
شیعه چنین اتفاق نظری وجود ندارد. به نظر شما آن
اجماع موجه است؟ یا این که اختلاف رأی؟
جواب: همان طور که در کتب
اصول مقرر شده، اجماع در نزد خاصه یک معنای خاص و با دیدگاه
عامه فرق دارد، و
اجماع در نزد خاصه هم معلوم نیست.
شبیه سازی
مردگان ـ در صورت امکان ـ چه حکمی دارد؟ آیا شبیه سازی دانشمندان بزرگ و نوابغ سیاسی و علمی که زنده نیستند، جایز است؟
جواب: چنانچه امکان عملی داشته باشد، دلیلی بر عدم جواز نداریم.
انتساب فرد پدید آمده از طریق شبیه سازی،به چه کسی است؟ آیا او فرزند صاحب سلول یا
برادر دوقلوی او است؟ در مورد زنی که نسخه بدل در
رحم وی پرورش یافته است، آیا
جنین ، فرزند او نیز محسوب میشود؟
جواب: گرچه فرد پدید آمده، به نحو متعارف نیست که شبیه سازی شده، ولی عرفاً به او عنوان تولد صدق میکند و این عنوان هم به صاحب سلول و هم رحم پرورش شده صدق میکند.
آیا جاری کردن عقد
نکاح بین زن و مرد
نامحرمی که در این عملیات (شبیه سازی) مورد استفاده قرار میگیرند، لازم است یا خیر؟
جواب: پس در صدق عنوان ولد قهراً سایر احکام هم جاری است.
آیا سلول بارور شده مرد را بعد از طلاق یا فوت او قبل از انقضای عدّه، میتوان در رحم
همسر تزریق کرد یا خیر؟ و در این صورت حکم
ارث چگونه خواهد بود؟
جواب: فرقی بین زمان فوت و بعد از فوت نیست. نظیر این مسئله ، آن است که اگر منی مرد را در محل خاص طبی حفظ کنند و پس از مرگ شوهر در رحم همسرش قرار دهند که عنوان ولد بر او صدق میکند؛ منتها در این فرض
ارث بردن چنین نوزادی محل اشکال است، ولی سایر عناوین صدق میکند.
حکم نوزادی که از سلول
زن دیگری شبیه سازی شده، چیست؟ آیا فرزند متولد شده، دو
مادر دارد یا یک مادر؟
جواب: یک مادر دارد؛ چون عنوان تولد از دومی است و نه از اوّلی.
ازدواج فرد شبیه سازی شده با فرزندان صاحب سلول، چه حکمی دارد؟
جواب: چون با صدق عنوان تولد انتساب به شخص روشن میشود، قهراً سایر عناوین هم به تبع آن صدق میکند.
نیرومندترین استدلال بر ضد شبیه سازی انسانی آن است کهاین کار بنیان خانواده را به هم خواهد ریخت و این کار با مصالح کلی اسلام ناسازگار است. نظر شما در مورد این دلیل و کارآیی آن چیست؟
جواب: البته وقتی بنیاد خانواده مورد مخاطره قرار میگیرد که انسان شبیه سازی شده جزء
خانواده حساب نشود، ولی اگر جزء خانواده حساب شد، قهراً پیامدهای آن هم برطرف میشود. والحمدلله اولاً و آخراً.
پس از طرح اخبار شبیه سازی و پرسش از
حکم شرعی آن، آیت الله
سید محمدحسین فضل الله مرجع شیعی
لبنانی در اقدامی که تا آن زمان میان علمای همه
ادیان و
مذاهب بی سابقه بود، آن را به لحاظ شرعی، جایز شمرد؛ هرچند پارهای از لوازم و پیامدهای اخلاقی، حقوقی و فقهی آن را شایسته مطالعه و بررسی دانست. بلافاصله مرحوم شیخ محمد مهدی شمس الدین با توجه به نظر ایشان، و در مخالفت با آن سه دلیل برای حرمت شبیه سازی ارائه کرد. پس از آن آقای فضل الله در گفت وگویی که در ادامه از نظر خوانندگان محترم میگذرد، به تکرار نظر خود و ذکر ادله مرحوم شمس الدین و ردّ آنها پرداخت.
نظر حضرت عالی درباره شبیه سازی چیست؟ همچنین دربارٌه واکنشهای موافق و نیز واکنشهای مخالفی کهاین عمل را شیطانی و دخالت در کار خداوند سبحان میداند، چه نظری دارید؟
جواب به نظر ما این
اختراع ، دخالت در کار خداوند نیست. زیرا کسانی که اقدام بهاین کار میکنند،
راز آفرینش
الهی را در عمل زاد و ولد به گونهای کشف کردهاند که
راه به قوانین الهی میبرد. این تجربه، قانون و
سنت جدیدی نیافریده است، بلکه برخی اسرار
جسم انسان را کشف کرده و توانسته است آن را نسخه دوم انسان و حیوان بشناسد.
این مسئله هیچ ضدیتی با مبانی فکر دینی و عقیده دینی ندارد؛ زیرا انسان را در کنار
خداوند بر کرسی خالقیت نمینشاند، بلکه انسان با این روش به قوانین الهی در جهت قوانین دست مییابد.
اما نتایج ایجابی و سلبی این اقدام، نیازمند مطالعه و بررسی اخلاقی و حقوقی است؛ زیرا براساس این روش امکان فراوانی برای به وجود آمدن انسانی وجود دارد که فقط
مادر دارد و فاقد
پدر است. در آن صورت به لحاظ شرعی و
اخلاقی و حقوقی مسائلی وجود دارد که قابل طرح است و باید بدانها پاسخ گفته شود. طبیعی است که در این امور نمیتوان حکمی مستقیم و فراگیر صادر کرد، بلکه باید مطالعات فقهی و اخلاقی و حقوقی را در این موضوع پیگیری کرد. ما به علم ایمان داریم؛ زیرا علم، اسرار آفرینش را برای ما آشکار میکند. زمانی که اسرار هستی را کشف کردیم،
راز عظمت خدا را درخواهیم یافت. اما مشکل این جا است که علم گاهی جهتی مخالف با مصلحت انسان مییابد و گاه موافق با مصلحت انسان.
مسئله این است که
انسان چگونه میتواند از اکتشافات در جهت سازندگی و نه ویران گری بهره گیرد. جالب است که کسی(منظور: شیخ مهدی شمس الدین)در نقد نظر ما نسبت به مسئله شبیه سازی، بر ما خرده گرفته است که ما گفتهایم: (اسلام با علم هماهنگ است و این هم علم است). اما این نقدِ غیرمنصفانه و دور از مسئولیت شناسی و امانتداری، گویا از آن رو بوده که وی این مطلب را از اطرافیانش شنیده و زحمت خواندن نظر ما را بر خود هموار نکرده است. نظر ما درباره شبیه سازی این بود که اکتشافات علمی با اندیشه و عقیده دینی که تنها
خدا را خالق هستی میداند، منافات ندارد. درباره حکم شرعی شبیه سازی هم با توجه به نتایج مثبت و منفی آن سخن گفتیم.
اما ایشان، شبیه سازی انسانی را به چند دلیل حرام میداند. دلیل اول وی این است که ما انسانها، مالک
بدن خود و بدن دیگران نیستیم، مگر این که دلیلی داشته باشیم و عمل شبیه سازی هم از جهت صلاح و فساد بنابر عناوین ثانویه هیچ دلیلی ندارد. در ردّ این استدلال میگوییم که اصل اولی
مباح بودن این عمل به اقتضای حکم عقل به
قبح عقاب بلابیان و حکم شارع به
برائت شرعی است. از این رو،
فقها برای تحریم این عمل به دنبال استدلال به حرمت زیان رسانی قابل توجه به دیگران ـ به گونهای که به هلاکت و یا شبه هلاکت دیگران بینجامد ـ هستند و توجهشان به
ایه (ولا تلقوا بایدیکم الی التهلکه؛
و با دست خود، خودتان را به هلاکت میافکنید) است. اینان در
حکم به
حرمت شرعی این عمل به ارتکاز شرعی استناد و استدلال میکنند، دلیل دومی که وی بر حرمت شبیه سازی بدان استناد، میکند این آیه است: (ولآمرنّهم فلیبتّکنّ آذان الانعام ولآمرنّهم فلیغیرنّ خلق الله؛
و آنان را وادار خواهم کرد تا
گوش های دامها را بشکافند و وادارشان میکنم تا آفریده خدا را دگرگون سازند). شبیه سازی هم نوعی دگرگونی آفرینش الهی است؛ زیرا شبکه روابطی را پدید میآورد که با شیوه معمول هیچ یک از ادیان و از جمله اسلام در تکوین خانواده هماهنگی ندارد.
پاسخ ما بهاین استدلال آن است که تعبیر (دگرگونی آفرینش خدا) مختص
انسان نیست؛ بلکه همه هستی را شامل میشود و اگر بخواهیم به اطلاق آن عمل کنیم، لازمه اش این است که اِعمال تغییر و دگرگونی در تمام موجودات هستی و وضعیتهای طبیعی جهان را حرام بدانیم؛ در حالی که کسی بهاین تلازم، ملتزم نیست؛ چرا که در آن صورت تخصیص اکثر پیش میآید. از این رو است که بسیاری از فقها استدلال بهایه یاد شده را برای
تحریم تراشیدن
ریش ، باطل شمردهاند. پس ناچار باید
تفسیری را که در روایات متعدد آمده است، بپذیریم که مراد از آفریده الهی، دین خدا یا اوامر الهی است.
پاسخ دومی که بهاین استدلال میدهیم، این است که شبیه سازی، دگرگون سازی آفرینش
الهی ـ به معنای عام آن ـ نیست؛ بلکه استفاده از نوعی آفرینش الهی از رهگذر اکتشاف راز جسم انسان در نظام سلولها است که آن را هماهنگ با آفرینش الهی نشان میدهد؛ زیرا دگرگونی به معنای دخل و تصرف در جسم به وسیله تغییر دادن وضعیتی است که خداوند انسان را بدان گونه آفریده است؛ مانند
اخته کردن انسان و مانند آن. اما گرفتن سلولی از مکانی مشخص و بارورسازی
ژنتیک آن و قرار دادن آن در رحم، به معنای دگرگونی آفرینش الهی نیست؛ بلکه استفاده از نظام موجود در آفریده خدا است و درست همانند
تلقیح و باروری در خارج از
رحم و تولید
بچههای آزمایشگاهی است.
دلیل سومی کهاین شخص برای حرمت شبیه سازی ذکر میکند، آیهای است که میگوید: (فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء و زوجه؛ آنها از آن دو
فرشته چیزهایی میآموختند که به وسیله آن میان
مرد و همسرش جدایی بیفکنند).
وی از این
آیه چنین برداشت میکند که تغییر شکل دادن به خانواده، عملی نامشروع و حرام است. پاسخ این استدلال آن است که ظاهر آیه، جدایی افکندن میان زن و مرد را به صورت عملی و واقعی و به گونهای که منجر به فروپاشی خانواده و زندگی زناشویی شود، دلالت دارد، ولی شبیه سازی ربطی به فروپاشی خانواده ندارد. بنابراین استدلال وی نه به لحاظ ظهور آیه و نه حتی اشارات آن، هیچ مبنایی ندارد.