آئین قالیشویان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آئین قالیشویان یا مراسم قالیشویان، یکی از مراسم سنتی و مذهبی مردم
کاشان و روستای خاوه است که همه ساله در دومین جمعه پاییز و مصادف با شهادت
امامزاده سلطانعلی بن محمدباقر در
مشهد اردهال برگزار میشود.
این مراسم به مناسبت بزرگداشت شهادت امامزاده سلطانعلی برگزار میشود و به جمعه قالی مشهور است. در این مراسم مردم فین کاشان در یک مراسم نمادین با در دست داشتن چوبدستیهایی، قالیچههایی را در چشمهای به طور نمادین شستشو میدهند و با آداب و رسوم خاصی به عزاداری میپردازند. این مراسم تنها آئین مذهبی است که به تاریخ شمسی برگزار میشود. همه ساله مردم بسیاری در این روز برای دیدن این مراسم و زیارت امامزاده سلطانعلی به مشهد اردهال سفر میکنند.
ﻣﺮدم ﻓﻴﻦ
ﻛﺎﺷﺎن در ﺳﺎل
۱۱۳ ﻫﺠﺮی ﻗﻤﺮی، ﻗﺎﺻﺪی را ﺑﻪ ﻧـﺎم ﻋـﺎﻣﺮ ﺑـﻦ ﻧﺎﺻـﺮ به
ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻧﺰد اﻣﺎم ﻣﺤﻤﺪﺑﺎﻗﺮ (علیهالسّلام) ﻓﺮﺳﺘﺎدﻧﺪ و از اﻳﺸﺎن ﺑـﺮای ﺗﻌﻠـﻴﻢ اﺣﻜـﺎم و اﺻـﻮل دﻳـﻦ و ﻫﺪاﻳﺖ و ارﺷﺎد ﺧﻮد ﭘﻴﺸﻮاﻳﻲرا درﺧﻮاﺳﺖ ﻛﺮدﻧﺪ. اﻣﺎم ﺧﻮاﺳﺘﻪ آﻧﺎن را ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻨﺪ و ﻳﻜﻲاز ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد را ﻛﻪ ﻋﻠﻲﻧﺎم داﺷﺖ ﺑـﻪ
اﻳﺮان و ﻧﺰد ﻓﻴﻨﻲﻫﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎدﻧﺪ، اﻣﺎﻣﺰاده ﻋﻠﻲﻛﻪ در اﻳﺮان ﺑﻪ ﺣﻀﺮت ﺳﻠﻄﺎن ﻋﻠـﻲﻣـﺸﻬﻮر ﺷـﺪ، در ﻓﻴﻦ ﺑﻪ
ارﺷﺎد و راﻫﻨﻤﺎﻳﻲو ﺗﻌﻠﻴﻢ
اﺣﻜﺎم و
اﺻﻮل دﻳﻦ ﭘﺮداﺧـﺖ. ﭼـﻮن در ﺗﺎﺑـﺴﺘﺎن ﻫﻮای ﻛﺎﺷﺎن ﺑﺴﻴﺎر ﮔﺮم ﺑﻮد اﻳﺸﺎن ﺑﻪ اﺗﻔﺎق ﺟﻤﻌﻴﺘﻲاز دوﺳﺘﺪاران ﺧﻮد ﺑﻪ
ﻣﺸﻬﺪ اردﻫﺎل رﻓﺘﻨﺪ و ﻓﺼﻞ ﮔﺮﻣﺎ را در دﻫﻜﺪه ﺧﺎوه ﮔﺬراﻧﺪﻧﺪ ﺑﻪ ﺗﺪرﻳﺞ در ﻣﺸﻬﺪ اردﻫﺎل ﻧﻴﺰ از ﻧﻔـﻮذ زﻳﺎدی در ﺑﻴﻦ ﻣﺮدم ﺑﺮﺧﻮردار ﺷﺪﻧﺪ.
ﻧﻔﻮذ روزاﻓﺰون اﻣﺎﻣﺰاده در ﻣﺮدم ﻣﻨﻄﻘـﻪ و اﻓـﺰاﻳﺶ ﻣﺤﺒﻴﻦ و ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪان، ﺣﺎﻛﻢ وﻗﺖ اردﻫﺎل را ﻛﻪ ﺣﺎرث ﻣﻠﻘﺐ ﺑﻪ زرﻳﻦﻛﻔﺶ ﺑﺎرﻛﺮﺳﻔﻲﺑﻮد ﺑﻪ ﺗﺮس و وﺣﺸﺖ اﻧﺪاﺧﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ ﺑﻪ دﺳﺘﻮر ازرق واﻟﻲ
ﻗﻢ، ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺑﻪ ﻛﺸﺘﻦ ﺣﻀﺮت ﺳﻠﻄﺎن ﻋﻠﻲﮔﺮﻓﺖ. ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻨﻈﻮر زرﻳﻦﻛﻔﺶ ﺑﺎ ﻓﺮﻳﺒﻜﺎری و ﭼﻬﺮهای ﻣﺰوراﻧﻪ اﻣﺎﻣﺰاده ﺳـﻠﻄﺎن ﻋﻠـﻲرا ﺑﻪ «ﺑﺎری ﻛﺮﺳﻒ» دﻋﻮت ﻛﺮد. اﻣﺎﻣﺰاده ﺳﻠﻄﺎن ﻋﻠﻲﻧﻴﺰ دﻋﻮت او را ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ و ﺑﻪ اﺗﻔـﺎق ﮔﺮوﻫﻲاز ﻳﺎران و دوﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﻪ آﻧﺠﺎ ﻋﺰﻳﻤﺖ ﻛﺮدﻧﺪ و در ﺑﻴﻦ راه ﭘﺎی ﺗﭙﻪای، ﻛـﻪ اﻛﻨـﻮن ﻣﺰار اﻣﺎﻣﺰاده ﺳﻠﻄﺎن ﻋﻠﻲدر آن ﻗﺮار دارد، ﺧﻴﻤﻪﻫﺎی ﺧﻮد را ﺑﺮﭘـﺎ ﻛﺮدﻧـﺪ. ﭘـﺲ از ﭼﻨـﺪ روز در ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻜﺎن اﻣﺎﻣﺰاده از اﻓﻜﺎر ﭘﻠﻴﺪ زرﻳﻦﻛﻔﺶ آﮔﺎه ﺷﺪه، دﺳﺘﻮر ﺑﺮﭼﻴﺪن ﺧﻴﻤﻪﻫﺎ و ﻓﺮﻣﺎن ﺑﺎزﮔﺸﺖ را داد. زرﻳﻦﻛﻔﺶ و ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻧﺶ در ﻣﺤﻠﻲﺑـﻪ ﻧـﺎم درﺑﻨـﺪ از ﻧـﺎوه ﺑـﺎ اﻣﺎﻣﺰاده و ﻳﺎراﻧﺶ روﺑﺮو ﺷﺪه و ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﺮد.
در اﻳﻦ ﺟﻨﮓ ده روزه ﻛﻪ در اواﻳﻞ ﻣﻬﺮﻣﺎه رخ داد ﻳﺎران اﻣﺎﻣﺰاده ﺳﻠﻄﺎن ﻋﻠﻲﺑﺴﻴﺎری از ا ﻓﺮاد دﺷﻤﻦ را از ﺑﻴﻦ ﺑﺮدﻧﺪ. زرﻳﻦﻛﻔﺶ ﻛﻪ ﺧﻮد را ﺷﻜﺴﺖ ﺧﻮرده دﻳﺪ ﺑﺮای ﺟﺒـﺮان ﻧﺎﻛﺎﻣﻲو ﺷﻜﺴﺖ ﺧﻮد ﺣﻴﻠﻪ و ﻣﻜﺮ دﻳﮕـﺮی اﻧﺪﻳـﺸﻴﺪ و ﻋـﺪهای از زﻧـﺎن و دﺧﺘـﺮان را، ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺑﻪ ﻣﻴﺪان ﺟﻨﮓ ﻓﺮﺳﺘﺎد ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ اﻣﺎﻣﺰاده ﺳﻠﻄﺎن ﻋﻠﻲﻋﻘـﺐﻧـﺸﻴﻨﻲﻛـﺮد و در ﭘﻨﺎه ﺳﻨﮕﻲﺑﻪ
ﻧﻤﺎز و
دﻋﺎ ﭘﺮداﺧﺖ. در اﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎم زرﻳﻦﻛﻔﺶ و ﺳﭙﺎﻫﺶ از ﻓﺮﺻﺖ ﺑﻪ دﺳـﺖ آﻣـﺪه، اﺳـﺘﻔﺎده ﻛـﺮده و ﺑـﻪ اﻣﺎﻣﺰاده و ﻳﺎراﻧﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﺮده و آﻧﺎن را ﺑﻪ
ﺷﻬﺎدت رﺳﺎﻧﺪﻧﺪ.
ﺧﺒﺮ ﺷﻬﺎدت ﺣﻀﺮت ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲﺑﻦ اﻣﺎم ﻣﺤﻤﺪﺑﺎﻗﺮ ﻛـﻪ ﺑـﻪ ﻛﺎﺷـﺎن و ﻣﺤﻠـﻪ ﻓـﻴﻦ ﻛﺎﺷﺎن رﺳﻴﺪ ﻣﺮدم ﻓﻴﻦ ﻛﺎﺷﺎن ﭼﻮب و ﭼﻤـﺎق ﺑـﻪ دﺳـﺖ ﺑـﻪ راه اﻓﺘﺎدﻧـﺪ و ﺑـﻪ اردﻫـﺎل رﺳﻴﺪﻧﺪ و دﺷﻤﻨﺎن آن ﺣﻀﺮت را ﻧﺎﺑﻮد ﻛﺮدﻧﺪ و ﺧﻮد را ﺑﺮ ﺳﺮ ﭘﻴﻜﺮ ﭘـﺎره ﭘـﺎره اﻣـﺎﻣﺰاده ﺳﻠﻄﺎن ﻋﻠﻲرﺳﺎﻧﺪﻧﺪ و ﭘﻴﻜﺮ ﭘﺎک او را در ﻗﺎﻟﻴﭽﻪای ﻛﻪ آن ﺣﻀﺮت ﺑﺮ روی آن ﺑـﻪ ﻧﻤـﺎز ﻣﻲاﻳﺴﺘﺎد ﭘﻴﭽﻴﺪﻧﺪ.
در ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ
ﻏﺴﻞ و ﺧﺎکﺳﭙﺎری اﻣﺎﻣﺰاده ﺳﻠﻄﺎن ﻋﻠﻲدو رواﻳـﺖ در ﻣﻴﺎن ﻣﺮدم وﺟﻮد دارد:
ﺑﻪ رواﻳﺘﻲﻓﻴﻨﻲﻫﺎ ﭘﻴﻜﺮ اﻣﺎﻣﺰاده را ﺑﺮ روی ﺗﺨﺘﻪ ﻗﺎﻟﻲﻣﻲﮔﺬارﻧﺪ و ﺑﻪ ﺳﺮ ﺟـﻮی آﺑـﻲﻛﻪ اﻛﻨﻮن ﺑﻪ ﻧﻬﺮ ﺷﺎزده ﺣﺴﻴﻦ ﻣﻌﺮوف اﺳﺖ، ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ و ﻏﺴﻞ ﻣﻲدﻫﻨﺪ. ﺑﻌﺪ ﻫـﻢ ﭘﻴﻜـﺮ او را ﺗﺎ ﺳﺮ ﺗﭙﻪ ﻛﻨﻮﻧﻲﺗﺸﻴﻴﻊ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و در آﻧﺠﺎ ﺑﻪ ﺧﺎوهایﻫﺎ ﻣﻲدﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻛﺶ ﺑﺴﭙﺎرﻧﺪ.
ﺑﻪ رواﻳﺘﻲدﻳﮕﺮ، ﭼﻮن ﭘﻴﻜﺮ اﻣﺎﻣﺰاده ﭘﺎره ﭘﺎره و ﺑﻲﺳﺮ و ﺧﻮﻧﻴﻦ ﺑـﻮد، او را ﺑـﻲآﻧﻜـﻪ ﻏﺴﻞ ﺑﺪﻫﻨﺪ روی ﻗﺎﻟﻲﻣﻲﮔﺬارﻧﺪ و ﺑﻪ ﺳﺮ ﺗﭙﻪ ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ و ﺑﻪ ﺧﺎک ﻣﻲﺳـﭙﺎرﻧﺪ. ﺑﻌـﺪ ﻗـﺎﻟﻲآﻏﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﺧﻮن اﻣﺎﻣﺰاده ﺷﻬﻴﺪ را ﺑﺎ آب ﺟﻮی ﻣﻲﺷﻮﻳﻨﺪ.
ﻓﻴﻨﻲﻫﺎی دﻟﺴﻮﺧﺘﻪ و داﻏﺪار، ﭘﺲ از ﺧﺎکﺳـﭙﺎری، ﺑـﻪ ﺧﻮﻧﺨـﻮاﻫﻲﺷـﻬﻴﺪان دﺷـﺖ اردﻫﺎل ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ و ﺑﺎ ﻫﻤﺎن ﭼﻮبﻫﺎ و ﭼﻤﺎقﻫﺎ و ﺑﻴﻞﻫﺎی ﺧﻮد ﺑﻪ ﺗﻌﻘﻴﺐ زرﻳﻦﻛﻔﺶ و ﻗﺎﺗﻼن اﻣﺎﻣﺰاده و ﺷﻬﻴﺪان دﻳﮕﺮ ﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ و ﺑﺎ ﻛﺸﺘﻦ ﺑﺴﻴﺎری از آﻧﻬﺎ ﻛﻴﻦ ﺧﻮاﻫﻲﻛﺮدﻧﺪ. ﭘﺲ از اﻳﻦ واﻗﻌﻪ، ﻓﻴﻨﻲﻫﺎ ﺑﺎ ﺧﻮد ﻋﻬﺪ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ دار ﻗﻴﺎﻣﺖ، ﻫﺮ ﺳـﺎل ﻳـک ﺑـﺎر در ﺳﻴﺰدﻫﻢ ﭘﺎﻳﻴﺰ (ﻣﻬﺮﻣﺎه) ﻳﺎ در دوﻣﻴﻦ ﺟﻤﻌﻪ ﭘﺎﻳﻴﺰ ﻛﻪ ﻣﻘـﺎرن ﺑـﺎ روز ﺧـﺎکﺳـﭙﺎری ﺷـﻬﻴﺪ اردﻫﺎل اﺳـﺖ ﺑـﻪ زﻳـﺎرﺗﺶ ﺑـﻪ ﻣـﺸﻬﺪ اردﻫـﺎل ﺑﻴﺎﻳﻨـﺪ و ﻳـﺎد واﻗﻌـﻪ ﺷـﻬﺎدت و ﻣﺮاﺳـﻢ ﺧﺎکﺳﭙﺎری او را در ﺳﺎﻟﮕﺮد ﺷﻬﺎدﺗﺶ ﺑﺎ ﻣﺮاﺳﻢ ﻗﺎﻟﻲﺷﻮﻳﺎن زﻧﺪه ﻧﮕﻪ دارﻧﺪ.
آداب و رسوم و مراحل آئین قالیشویان از این قرار است:
ﻳﻚ ﻫﻔﺘﻪ ﻗﺒﻞ از ﻣﺮاﺳﻢ ﻗﺎﻟﻲﺷﻮﻳﺎن، در اوﻟﻴﻦ ﺟﻤﻌﻪ ﭘﺎﻳﻴﺰ و ﻣﺎه ﻣﻬﺮ، ﻣﺮاﺳـﻢ ﺟـﺎر در ﺷﻬﺮﻫﺎی ﻓﻴﻦ و ﻛﺎﺷﺎن، اﺟﺮا ﻣﻲﺷﻮد، اﻫﺎﻟﻲﻓﻴﻦ و ﻛﺎﺷﺎن اﻳـﻦ ﺟﻤﻌـﻪ را «ﺟﻤﻌـﻪ ﺟـﺎر» ﻣﻲﻧﺎﻣﻨﺪ. در اﻳﻦ روز ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻃﻼعرﺳﺎﻧﻲ، ﻣﺮدم را ﺑﺮای اﺟﺮای ﻣﺮاﺳﻢ ﻗﺎﻟﻲﺷﻮﻳﻲدر ﻣـﺸﻬﺪ اردﻫﺎل، دﻋﻮت ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﺑﺮای اﺟﺮای ﻣﺮاﺳﻢ «ﺟﺎر» ﺷـﺐ اوﻟـﻴﻦ ﺟﻤﻌـﻪ و ﺻـﺒﺢ ﺟﻤﻌـﻪ ﺟﺎرﭼﻲﻫﺎ در ﻛﺎﺷﺎن ﻗﺪم ﻣﻲزﻧﻨﺪ و ﺑﺎ ﺑﺎﻧﮓ ﺑﻠﻨـﺪ و آواز ﻣﺨـﺼﻮﺻﻲﻣـﺮدم را از ﻣﺮاﺳـﻢ ﻫﻔﺘﻪ آﻳﻨﺪه ﻣﻄﻠﻊ ﻣﻲﺳﺎزﻧﺪ: آﻫﺎی آﻫﺎی! ﻣﺮدم ﻓﻴﻦ از ﻣﺮد و زن، ﻛﻮﭼﻚ و ﺑﺰرگ، ﻫﻤﻪ ﺑﺸﻨﻮﻳﺪ؛ ﺣﺘﻲﺑﭽـﻪﻫـﺎی ﻫﺸﺖ ﺳﺎﻟﻪ. ﺑﺎﻳﺪ
روز ﺟﻤﻌﻪ در ﻣﺸﻬﺪ ﻗﺎﻟﻲدر ﺻﺤﻦ ﺣﻀﺮت ﺳﻠﻄﺎن ﻋﻠﻲﻣﻌـﺮوف ﺑـﻪ ﺻﺤﻦ ﺳﺮدار ﻛﺎﺷﻲ، ﺟﻤﻊ ﺷﻮﻳﺪ و ﭼـﻮبﻫـﺎی ﺧـﻮد را ﻫﻤـﺮاه داﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷـﻴﺪ. آﻫـﺎﻟﻲ، آﻫﺎﻟﻲ!
ﻓﻴﻨﻲﻫﺎ آﻳﻴﻦ ﺟﺎر را در ﻣﺴﺎﺟﺪ ﻓﻴﻦ ﻧﻴﺰ اﺟﺮا ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و در ﻛﺎﺷـﺎن در ﻣﺤﻠـﻲﺑـﻪ ﻧـﺎم ﭘﺎﻧﺨﻞ در اﺑﺘﺪای ﺑﺎزار ﺑﺰرگ ﻛﺎﺷﺎن ﺑﺎ ﺧﻮاﻧﺪن اﺷﻌﺎر ﻣﺬﻫﺒﻲﺑـﻪ ﺻـﻮرت دﺳـﺘﻪﺟﻤﻌـﻲ، ﻣﺮدم را ﺑﻪ ﺷﺮﻛﺖ در اﻳﻦ ﻣﺮاﺳﻢ ﻓﺮا ﻣﻲﺧﻮاﻧﻨﺪ. ﺗﻌﻴﻴﻦ «ﺟﻤﻌﻪ ﺟﺎر و روز ﻗﺎﻟﻲﺷﻮﻳﻲﺑﺮ ﻋﻬﺪه رﻳـﺶﺳـﻔﻴﺪان، ﻣﻌﺘﻤـﺪان و ﺑﺰرﮔـﺎن ﺷﻬﺮ ﻓﻴﻦ اﺳﺖ. ﭼﻮن اﻳﻦ ﻣﺮاﺳﻢ ﺑﺮ ﻃﺒـﻖ ﺗﻘـﻮﻳﻢ ﺷﻤـﺴﻲ، ﺑﺮﮔـﺰار ﻣـﻲﮔـﺮدد. اﮔـﺮ روز ﻗﺎﻟﻲﺷﻮﻳﻲﺑﺎ روزﻫﺎی ﺳﻮﮔﻮاری ﻣﺬﻫﺒﻲ(
ﺗﺎﺳﻮﻋﺎ،
ﻋﺎﺷﻮرا و...) ﻳـﺎ ﺑـﺎ روزﻫـﺎی ﺟـﺸﻦ ﻣﺬﻫﺒﻲ، ﻣﺎﻧﻨﺪ (
ﻋﻴﺪ ﻣﺒﻌﺚ، ۳۱
رﺟﺐ و...) ﺗﺪاﺧﻞ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺮاﺳﻢ ﻗـﺎﻟﻲﺷـﻮﻳﻲرا ﺑـﻪ ﻳﻚ ﻫﻔﺘﻪ ﻗﺒﻞ ﻳﺎ ﻳﻚ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﻮﻛﻮل ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، اﻟﺒﺘﻪ ﺑﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣـﻪ ﺣﺘﻤـﺎً از اول ﺗـﺎ ۷ ﻣﻬﺮﻣﺎه ﺑﺮﮔﺰار ﺷﻮد، ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ را ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ در ﻧﻈﺮ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ.
ﭘﺲ از ﺟﺎرﻛﺸﻴﺪن در ﻣﺴﺎﺟﺪ، ﺣﺴﻴﻨﻴﻪﻫﺎ، ﮔﺬرﮔﺎهﻫﺎ و ﺑﺎزارﻫﺎ، ﻛﺎﺳﺐﻫﺎ و دﻛﺎندارﻫﺎ، از ﭼﻨﺪ روز ﭘﻴﺶ ﺑﺮای ﺗﻬﻴﻪ ﺟﺎ و ﻋﺮﺿﻪ ﻛﺎﻻ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﻣﻲروﻧﺪ. ﻓﺮوﺷﻨﺪﮔﺎن ﻓﺮآوردهﻫـﺎی ﻛﺸﺎورزی، ﺻﻨﻌﺘﮕﺮان ﻣﺤﻠﻲﺧﻮد را ﺑﺮای «ﺟﻤﻌﻪ ﻗﺎﻟﻲ» آﻣﺎده ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. زﻳـﺮ ا ﭘـﺎﻳﻴﺰ زﻣـﺎن اﺳﺘﺮاﺣﺖ و ﺧﺮﻳﺪن و اﻧﺒﺎر ﻛﺮدن ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪیﻫﺎ اﺳﺖ.
از اﻳﻦرو ﻫﻢ زﻣﺎن ﺑﺎ ﻫﻔﺘﻪ زﻳﺎرت ﺣﻀﺮت ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲ(علیهالسّلام) از ﺟﻤﻌﻪ ﻗﺎﻟﻲﺗﺎ ﻫﻔﺘﻪ ﻗﺎﻟﻲﺑﺎزاری ﻛﻨﺎر ﺑﻘﻌﻪ ﻣﺒﺎرک اﻣﺎﻣﺰاده ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻲﺷﻮد. اﻳﻦ ﺑﺎزار ﺣﺪود ﻫـﺸﺖ ﺗـﺎ ده روز ﭘـﺲ از ﻣﺮاﺳﻢ ﻗﺎﻟﻲﺷﻮﻳﺎن اداﻣﻪ دارد. ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺣﺮﻓﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﻛﺎﻻﻫﺎ و اﺟﻨﺎس دﺳﺖﺳﺎز داﺧﻠﻲ، اﻧـﻮاع ﺧـﻮراﻛﻲﻫـﺎ و آﺟﻴﻞ را ﺑﻪ ﻣﺮدم و زاﺋﺮان ﻋﺮﺿﻪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. اﻳﻦ ﺑﺎزار رﻧﮓ و ﺑﻮی ﻣﺤﻠﻲو روﺳﺘﺎﻳﻲدارد. ﻧﻮع ﺟﻨﺲ ﻛﺎﻻﻫﺎ، ﻃﺮز ﭼﻴﺪن و ﻋﺮﺿﻪ ﻛﺮدن آﻧﻬﺎ، ﺷﻴﻮه داد و ﺳﺘﺪ و ﻣﺒﺎدﻟـﻪ، ﻫﻤـﻪ و ﻫﻤﻪ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺟﺎﻣﻌﻪ روﺳﺘﺎﻳﻲﺣﺎﺷﻴﻪ ﻛﻮﻳﺮ و ﻣﻄـﺎﺑﻖ ﺑـﺎ ذوق و ﺳـﻠﻴﻘﻪ ﻣﺘﻨـﻮع زاﺋﺮان اردﻫﺎﻟﻲو ﻓﻴﻦ و ﻛﺎﺷﺎن ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺮدم ﻓﻴﻦ و ﻛﺎﺷﺎن ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﺮﻳﺪ ﻟﻮازم و اﺳﺒﺎب ﺧﺎﻧﻪ در ﻣﺸﻬﺪ اردﻫﺎل در ﻛﻨـﺎر ﺑﻘﻌﻪ ﺣﻀﺮت ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲﻋﻠﻲﺑﻦ اﻣﺎم ﻣﺤﻤﺪﺑﺎﻗﺮ (علیهالسّلام) ﺑﺎﻋﺚ ﺧﻴﺮ و
ﺑﺮﻛﺖ ﻣﻲﺷﻮد. در ﻛﻨـﺎر اﻳﻦ ﺑﺎزار دﺳﺘﻪﻫﺎی ﺷﺒﻴﻪﺧﻮان، ﺗﻌﺰﻳﻪﺧﻮاﻧﻲﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ﺷﻬﺎدت
ﺣﻀﺮت اﺑﺎﻋﺒﺪاﷲ اﻟﺤﺴﻴﻦ و ﺑﺮادر ﮔﺮاﻣﻴﺸﺎن
ﺣﻀﺮت اﺑﻮاﻟﻔﻀﻞ اﻟﻌﺒﺎس و ﺷﻬﺎدت ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲﺑﻦ اﻣﺎم ﻣﺤﻤـﺪﺑﺎﻗﺮ (علیهالسّلام) را ﻳﺎدآوری ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ.
در دوﻣﻴﻦ ﺟﻤﻌﻪ ﭘـﺎﻳﻴﺰ ﻛـﻪ روز ﻗـﺎﻟﻲﺷـﻮﻳﺎن اﺳـﺖ، ﺗﻌـﺪاد زﻳـﺎدی از ﻫﻤﻮﻃﻨـﺎن از ﺷﻬﺮﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ
اﻳﺮان ﺑﺮای ﺗﻤﺎﺷﺎی ﻣﺮاﺳﻢ ﻗﺎﻟﻲﺷﻮﻳﺎن ﺑﻪ ﻣﺸﻬﺪ اردﻫﺎل ﻣﻲآﻳﻨﺪ. ﻫﺮ ﺳﺎﻟﻪ ﻧﺰدﻳﻚ ﺑﻪ ﻳﻜﺼﺪ ﻫﺰار ﮔﺮدﺷﮕﺮ و ﻣﺴﺎﻓﺮ از ﺳﺮاﺳﺮ اﻳـﺮان ﺑـﺮای ﺣـﻀﻮر در ﻣﺮاﺳﻢ ﻗﺎﻟﻲﺷﻮﻳﺎن و دﻳﺪن اﻳﻦ ﻣﺮاﺳﻢ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮد ﺑﻪ ﻣﺸﻬﺪ اردﻫﺎل ﺳﻔﺮ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﻻزم ﺑﻪ ذﻛﺮ اﺳﺖ ﺑﺮﮔﺰاری اﻳﻦ ﻣﺮاﺳﻢ ﺑﺎ آداب ﺧﺎص ﺧﻮد وﻳﮋه ﻣﺮدم ﻓﻴﻦ اﺳـﺖ. ﺑﻨـﺎﺑﺮاﻳﻦ از ورود ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﺑﺮای ﺷﺮﻛﺖ در ﻣﺮاﺳﻢ وﻳﮋه ﻛﻪ ﺑﺎ ﭼﻮﺑﺪﺳﺘﻲﻫﻤـﺮاه اﺳـﺖ، ﺟﻠـﻮﮔﻴﺮی ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ﺑﻘﻴﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎ و ﻫﻤﺮاﻫﻲدر ﻋﺰاداری اﻳﻦ ﻣﺮاﺳﻢ ﻣﻲﭘﺮدازﻧﺪ.
مراسم قالی شویان در صبح دوﻣﻴﻦ ﺟﻤﻌﻪ پاییز با آداب و مراسم خاصی آغاز میشود و تا بعدازظهر ادامه دارد.
ﺻﺒﺢ دوﻣﻴﻦ ﺟﻤﻌﻪ ﻣﻬﺮﻣﺎه، ﻣﺮدان و ﺑﻮﻳﮋه ﺟﻮاﻧﺎن ﻓﻴﻦ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﭘﻴﺮاﻫﻦ ﺳﻴﺎه ﻣﻲﭘﻮﺷـﻨﺪ در ﺣﺎﻟﻲﻛﻪ ﭼﻮب دﺳﺘﻲﻫﺎی ﭘﺮﻧﻘﺶ و ﻧﮕﺎر (ﻗﺪﻣﺖ ﺑﺮﺧﻲ از ﭼﻮﺑﺪﺳﺘﻲﻫﺎ ﺑﻪ ﺻﺪﻫﺎ ﺳﺎل ﺑﺮﻣﻲﮔﺮدد و ﻣﻌﻤﻮ ﻻً ﭼﻮبدﺳﺘﻲﻫﺎ در ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻮاده ﻓﻴﻨﻲﻧﺴﻞ ﺑﻪ ﻧـﺴﻞ و دﺳﺖ ﺑﻪ دﺳﺖ در ﻣﺮاﺳﻢ قالیﺷﻮﻳﺎن ﮔﺮداﻧﺪه ﻣﻲﺷﻮد.) ﺧﻮد را در دﺳﺖ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ، در ﻛﻨﺎر ﭼﺸﻤﻪ آﺑﻲ ﻛﻪ در ﻛﻨﺎر ﺑﻘﻌﻪ ﺷﺎﻫﺰاده ﺣـﺴﻴﻦ ﻗـﺮار دارد و ﻣﺤـﻞ ﺷـﺴﺘﻦ ﻗـﺎﻟﻲ اﺳـﺖ، ﮔـﺮدﻫﻢ ﻣﻲآﻳﻨﺪ. ﭘﺲ از آﻧﻜﻪ اﺟﺮاﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﻣﺮاﺳﻢ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ از اﻫﺎﻟﻲ ﻓـﻴﻦ ﻫـﺴﺘﻨﺪ، در ﺻـﺤﻦ اﻣـﺎﻣﺰاده ﺣــﺴﻴﻦ و در ﻛﻨــﺎر ﭼــﺸﻤﻪ آب ﻧﺰدﻳــﻚ ﺑﻘﻌــﻪ ﺟﻤــﻊ ﻣــﻲﺷــﻮﻧﺪ، در ﺣــﺎﻟﻲﻛــﻪ «ﭼﻮب دﺳﺘﻲﻫﺎﻳﺸﺎن را ﺑﺎﻻی ﺳﺮ ﺧﻮد و در دﻋﻮا ﺗﻜﺎن ﻣﻲدﻫﻨﺪ، ﻳﺎ ﺣـﺴﻴﻦ، ﻳـﺎ ﺣـﺴﻴﻦ ﮔﻮﻳﺎن ﺑﻪ ﺳﻤﺖ اﻣﺎﻣﺰاده ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﺑﺎ ورود ﺑـﻪ ﺻـﺤﻦ، ﻣﺮاﺳـﻢ رﺳـﻤﻲ ﺷﺮوع ﻣﻲﺷﻮد.
ﺑﺎ رﺳﻴﺪن دﺳﺘﻪ ﻓﻴﻨﻲﻫﺎ ﺑﻪ ﺻﺤﻦ اﻣـﺎﻣﺰاده ﺳـﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲ ﺑﺮﺧـﻲ ﻣـﺴﺆوﻟﻴﻦ، ﺑﺰرﮔﺎن، رﻳﺶﺳﻔﻴﺪان، ﻣﻌﺘﻤﺪان ﻣﺤﻠﻲ و ﻫﻴﺎت اﻣﻨﺎی اﻣﺎﻣﺰاده ﺑﻪ اﺳﺘﻘﺒﺎل آﻧﻬﺎ ﻣـﻲروﻧـﺪ، ﻓﻴﻨﻲﻫﺎ دم ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲﺧﻮاﻧﻨﺪ:
ﻳﺎ ﺣﻀﺮت ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲ اﻣﺎم ﻣﺤﻤﺪﺑﺎﻗﺮ ﺳﻼم ﻋﻠﻴﻜﻢ ••• از ﻓﻴﻦ ﻛﺎﺷﺎن ﺑﺮاﻳﺖ ﻓﺪاﻳﻲ آﻣﺪه ﺳﻼم ﻋﻠﻴﻜﻢ
ﺑــــﺎغ را، ﺑـــﺎد ﺻـﺒﺎ، ﺧﻮش ﺧﺒﺮ رﻧـﮕﻴـﻦ داد ••• ﻣـــﮋده آﻣـــﺪن ﻳــﺎﺳﻤـﻦ و ﻧــﺴﺮﻳـﻦ داد
ﷲ اﻟـــﺤﻤــﺪ ﻛـﻪ ﻧـــﻮﺑـــﺎوه ﺑــﺎغ ﺑــﺎﻗـــﺮ ﻛـــﺮد ••• ﭘـــﺮﻧـــﻮر دﮔـــﺮ ﻛﻠﺒﻪ دروﻳﺸﺎن را
ﺗﺒـــﺎرک ﷲ از اﻳــﻦ اﺧﺘﺮ ﺧﺠـﺴﺘﻪ ﻛـﻪ ﮔـﺸﺖ ••• ز ﻧـــﻮر ﻃﻠـــﻌﺖ او ﺑــﺮج ﻗــﻠﺐ ﻧﻮراﻧﻲ
ﺳﭙﺲ ﻫﻤﻪ آرام ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ و روﺣﺎﻧﻲ و ﺧﻄﻴﺐ در ﻣﻨﺎﻗﺐ و ﻓﻀﺎﻳﻞ اﻣﺎﻣﺰاده ﺳـﺨﻨﺮاﻧﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ و در رﺛﺎی اﻣﺎﻣﺰاده ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲ و ﺣﻀﺮت ﺳﻴﺪاﻟﺸﻬﺪا روﺿﻪﺧﻮاﻧﻲ ﻣـﻲﻛﻨـﺪ. ﭘـﺲ ﺑﺰرﮔﺎن و ﻣﻌﺘﻤﺪان روﺳﺘﺎی ﺧﺎوه (روﺳﺘﺎﻳﻲ در ﻧﺰدﻳﻜﻲ ﻣﺸﻬﺪ اردﻫﺎل) ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻳﻚ رﺳﻢ و ﺳﻨﺖ ﻗﺪﻳﻤﻲ و ﻃﻲ ﻣﺮاﺳﻤﻲ ﺧـﺎص ﻗﺎﻟﻲ دﺳﺖﺑﺎف و ﻣﻘﺪﺳﻲ را ﻃﺒﻖ آﻳﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﻧﻤﺎدی از ﭘﻴﻜﺮ ﭘـﺎک ﺣـﻀﺮت ﺳـﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲ (علیهالسّلام) اﺳﺖ، ﺑﻪ رﻳﺶﺳﻔﻴﺪان و ﺑﺰرﮔﺎن ﻓﻴﻦ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻣﻲدﻫﻨﺪ (ﻣﻲﺳﭙﺎرﻧﺪ). ﻣﺮدم و ﭼﻮب ﺑﻪدﺳﺘﺎن ﻓﻴﻨﻲ ﺑﺎ دﻳﺪن ﻗﺎﻟﻲ ﺑﻪ ﺷﻮر و ﻫﻴﺠﺎن ﻣﻲآﻳﻨﺪ و «ﻳـﺎ ﺣـﺴﻴﻦ، ﻳـﺎ ﺣﺴﻴﻦ» ﮔﻮﻳﺎن ﺑﻪ ﻃﺮف ﺑﺰرﮔﺎن ﻓﻴﻦ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﺟﻮاﻧﺎﻧﻲﻛﻪ ﭼﻮب در دﺳﺖ ﻧﺪارﻧﺪ ﭘﻴﺶ ﻣﻲآﻳﻨﺪ و ﻗﺎﻟﻲ را از ﺑﺰرﮔﺎن ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ و در ﺣﺎﻟﻲﻛﻪ ﮔﺎﻫﻲ ﻗﺎﻟﻲ را ﺑﺮ دوش و ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺮ روی دﺳﺖ دارﻧﺪ در ﻣﻴﺎن ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻣﺮدان ﭼﻮب ﺑﻪ دﺳﺖ، از ﻣﻴﺎن ﺗﻤﺎﺷﺎﮔﺮان و ﻧﺎﻇﺮان و ﻋﺰاداران ﻣﻲﮔﺬرﻧـﺪ و ﺑـﺎ ﻫﻤـﺎن ﺷـﻮر و اﺷـﺘﻴﺎق و ﻫﻴﺠـﺎن و ﻫﺮوﻟـﻪﻛﻨـﺎن و دوان دوان ﻗﺎﻟﻲ را ﺑﻪ ﻛﻨﺎر ﭼﺸﻤﻪ آب در ﻛﻨﺎر ﺑﻘﻌﻪ ﺷﺎﻫﺰاده ﺣﺴﻴﻦ ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ.
ﻓﻴﻨﻲﻫﺎ ﻗـﺎﻟﻲ ﻟﻮﻟﻪ ﺷﺪه را در ﭘﻨﺎه ﭼﻮبدﺳﺘﻲﻫﺎی ﺧﻮد در ﺣﺎﻟﻲﻛﻪ ﻋﻠﻢ و ﻛﺘـﻞﻫـﺎی ﻫﻴﺄت ﻋـﺰاداری ﭘﻴﺸﺎﭘﻴﺶ در ﺣﺮﻛﺖ اﺳﺖ، ﺑﻪ ﺳﻮی ﭼـﺸﻤﻪ ﻣـﻲﺑﺮﻧـﺪ. ﭘﻴـﺸﺎﭘﻴﺶ ﺣـﺎﻣﻼن ﻗـﺎﻟﻲ، اﺳـﺐ ﺳﻮاری ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺟﺎﻧﻤﺎزی را ﺑﺎ ﺧﻮد ﺣﻤﻞ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻣﺮدم اﻳﻦ ﺟﺎﻧﻤﺎز را ﻧﻤـﺎدی از
ﻋﺒﺎدت و ﻧﻤﺎز اﻣﺎﻣﺰاده ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲ (علیهالسّلام) ﻣﻲداﻧﻨﺪ اﻟﺒﺘﻪ اﻳﻦ ﻛﺎر ﻧﻴﺰ از ﻧﺴﻠﻲ ﺑﻪ ﻧـﺴﻞ دﻳﮕـﺮ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻣﻲﺷﻮد و ﻫﺮ ﺷﺨﺼﻲ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺣﺎﻣﻞ ﺟﺎﻧﻤﺎز ﺑﺎﺷﺪ اﻛﻨﻮن ﻣﺮدم ﺑﺮ اﻳﻦ اﻋﺘﻘﺎدﻧﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺷﺨﺺ از ﻧﻮادﮔﺎن ﺟﺎﻧﻤﺎزدار اﻣﺎﻣﺰاده ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲ (علیهالسّلام) اﺳﺖ ﻛﻪ از آن ﭘﺲ اﻳـﻦ وﻇﻴﻔـﻪ در ﻣﻴﺎن ﻓﺮزﻧﺪان او ﺑﻪ دﻳﮕﺮی واﮔﺬار ﺷﺪه اﺳﺖ. ﭘﺸﺖ ﺳـﺮ ﺣﺎﻣـﻞ ﺟﺎﻧﻤـﺎز، ﮔﺮوﻫـﻲ از اﻫــﺎﻟﻲ روﺳــﺘﺎی ﺧــﺎوه ﻋﻠــﻢ ﺳــﺒﺰی را ﺑــﺮ دﺳــﺖ ﮔﺮﻓﺘــﻪ و ﺣﻤــﻞ ﻣــﻲﻛﻨﻨــﺪ و ﺳــﭙﺲ ﭼﻮب ﺑﻪدﺳﺖﻫﺎ و ﻗﺎﻟﻲ ﺑﺮدوشﻫﺎ از ﭘﺸﺖ ﺳـﺮ ﻋﻠـﻢ ﺣﺮﻛـﺖ ﻣـﻲﻛﻨﻨـﺪ و در ﺣـﺎﻟﻲﻛـﻪ ﭼﻮﺑﺪﺳﺘﻲﻫﺎﻳﺸﺎن را در ﻫﻮا و ﺑﺎﻻی ﺳﺮﺷﺎن ﺗﻜﺎن ﻣﻲدﻫﻨﺪ ﻓﺮﻳﺎد ﻳﺎ ﺣﺴﻴﻦ و ﷲ اﻛﺒﺮ ﺳﺮ ﻣﻲدﻫﻨﺪ و ﺑﺎ ﺗﻜـﺎن دادن ﭼﻮﺑﺪﺳـﺘﻲ در ﻫـﻮا ﺑـﻪ ﻧﺒـﺮدی ﻧﻤـﺎدﻳﻦ ﺑـﺎ ﻗﺎﺗـﻞ اﻣـﺎﻣﺰاده ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲ ﻣﻲﭘﺮدازﻧﺪ.
در ﻃﻮل ﻣﺴﻴﺮ و در راه رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﭼﺸﻤﻪ، اﻓﺮادی ﻛﻪ ﻧﺬوراﺗﻲ دارﻧﺪ، ﮔﺎو ﻳﺎ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ
ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﺧﻮد را در ﺟﻠﻮی ﭘﺎی اﻳﻦ دﺳﺘﻪ ذﺑﺢ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ.
ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﻪ ﻧﺰدﻳﻚ ﻣﻲﺷـﻮﻧﺪ، ﻣﺮاﺳﻢ ﺑﻪ اوج ﺧﻮد ﻧﺰدﻳﻚ ﺗﺮ ﻣﻲﺷﻮد، ﭘﺲ از ﮔﺬر از ﻣﺴﻴﺮ، ﺑﺎ رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﭼﺸﻤﻪ، ﻗﺎﻟﻲ در ﻛﻨﺎر ﭼﺸﻤﻪ ﺑﺮ زﻣﻴﻦ ﻓﺮود ﻣﻲآﻳـﺪ، ﺟﻮاﻧـﺎن ﻗـﺎﻟﻲ را ﻛـﻪ ﻧﻤـﺎدی از ﭘﻴﻜـﺮ ﭘـﺎک اﻣـﺎﻣﺰاده ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲ (علیهالسّلام) اﺳﺖ، در ﻛﻨﺎر ﭼﺸﻤﻪ ﺑﺮ روی زﻣﻴﻦ ﻣﻲﮔﺬارﻧﺪ و دور آن ﺣﻠﻘﻪ ﻣﻲزﻧﻨـﺪ و ﭼﻮب ﺑﻪدﺳﺘﺎن ﭼﻮبﻫﺎﻳﺸﺎن را ﺑﺎﻻی ﺳﺮ و در ﻫﻮا ﺗﻜﺎن ﻣﻲدﻫﻨﺪ، ﭘـﺲ دﺷـﻤﻨﺎن
اﺋﻤﻪ و اﻫﻞ ﺑﻴﺖ و ﻗﺎﺗﻼن اﻣﺎﻣﺰاده ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲ را
ﻟﻌﻦ و ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. وﻗﺘﻲ ﻣﺮاﺳﻢ ﻟﻌﻦﺧـﻮاﻧﻲ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎن رﺳﻴﺪ، اﻓﺮادی ﻛﻪ ﭼﻮب در دﺳﺖ دارﻧﺪ، ﺳﺮ ﭼﻮﺑﺪﺳﺘﻲﻫﺎی ﺧـﻮد را در ﭼـﺸﻤﻪ ﻓﺮو ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ و ﺑﻴﺮون ﻣﻲآورﻧﺪ ﺑﻌﺪ ﻗﻄﺮات آﺑﻲ را ﻛﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﭼـﻮبﻫـﺎ ﻣﺎﻧـﺪه اﺳـﺖ، ﺑـﺮ روی ﻗﺎﻟﻲ و ﻧﺎﻇﺮان و ﻋﺰاداران ﻣﻲﭘﺎﺷﻨﺪ و ﺑﺪﻳﻦﺻﻮرت آب ﭼﺸﻤﻪ را ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺗﻐـﺴﻴﻞ اﻣﺎﻣﺰاده ﺑﺮ روی آن ﻣﻲاﻓﺸﺎﻧﻨﺪ و ﻗـﺎﻟﻲ را ﻛـﻪ ﻧﻤـﺎدی از اﻣـﺎﻣﺰادهی ﺷـﻬﻴﺪ اﺳـﺖ ﻏـﺴﻞ ﻣﻲدﻫﻨﺪ. (در اﻳﻦ ﻣﺮاﺳﻢ در واﻗﻊ ﻗﺎﻟﻲ ﺷﺴﺘﻪ ﻧﻤﻲﺷـﻮد ﺑﻠﻜـﻪ ﺣﺮﻛﺘـﻲ ﻧﻤـﺎدﻳﻦ از روزی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮاﺳﻢ ﺗﻐﺴﻴﻞ و ﺗﺪﻓﻴﻦ ﺣﻀﺮت ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲ اﻧﺠـﺎم ﮔﺮﻓﺘـﻪ و اﻧﺠـﺎم اﻳـﻦ ﻣﺮاﺳـﻢ ادای ﻋﻬﺪ و ﭘﻴﻤﺎﻧﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺧﻮد ﺑﺴﺘﻪاﻧﺪ)
ﭘﺲ از اﻧﺠﺎم ﻣﺮاﺳﻢ ﻏﺴﻞ و ﺷﺴﺖ و ﺷﻮ، دوﺑﺎره ﻗﺎﻟﻲ را ﺑﺎ ﺷﻮر و ﻫﻴﺠـﺎن ﺑـﺮ دوش ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ و آﻣﺎده ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺣﺮم اﻣﺎﻣﺰاده ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ، در ﻣﺮاﺳﻢ ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﻗـﺎﻟﻲ ﺑـﻪ ﺣـﺮم اﻣﺎﻣﺰاده، ﻋﺪهای ﭘﻴﺸﺎﭘﻴﺶ ﺑﺎ ﺣﺮﻛﺘﻲ آرام و ﺳﻮﮔﻮار
ﻧﻮﺣﻪ ﻣﻲﺧﻮاﻧﻨﺪ و ﺳـﻴﻨﻪ ﻣـﻲزﻧﻨـﺪ و ﺣﺎﻣﻼن ﻗﺎﻟﻲ و ﭼﻮب ﺑﻪدﺳﺘﺎن ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﻪ ﭘﻴﺶ ﻣﻲروﻧﺪ، در ﻃﻮل ﻣﺴﻴﺮ، ﭼﻮب ﺑﻪدﺳـﺘﺎن، ﻫﻤﭽﻦ ﻗﺒﻞ ﭼﻮبدﺳﺘﻲﻫﺎی ﺧﻮد را در ﻫﻮا ﺗﻜﺎن ﻣﻲدﻫﻨﺪ، ﻗﺎﻟﻲ ﺑﺎ ﭼﻮبﻫﺎی ﻧﻤﻨﺎک و در ﭘﻨﺎه ﻣﺮدان ﭼﻮ ب ﺑﻪدﺳﺖ ﺑﺎز ﻣﻲﮔﺮدد. ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﺳﻨﺖ اﻫﺎﻟﻲ ﻓﻴﻦ ﻫﻴﭻ از زاﺋـﺮان و ﻧـﺎﻇﺮان، ﺣﻖ ﻧﺰدﻳﻚ ﺷﺪن ﺑﻪ ﻗﺎﻟﻲ و دﺳﺖ زدن ﺑﻪ آن را وﻟﻮ ﺑﻪ ﻧﻴﺖ ﺗﺒﺮک، ﻧﺪارﻧﺪ و در اﻳﻦ ﻣﻴﺎن اﮔﺮ ﻓﺮدی ﺑﻪ ﻗﺎﻟﻲ ﻧﺰدﻳﻚ ﺷﻮد و ﺑﻪ آ ن دﺳﺖ ﺑﺰﻧﺪ ﻓﻴﻨﻲﻫﺎ ﺑﺎ ﭼﻮبدﺳﺘﻲﻫﺎی ﺧـﻮد او را دور ﻣــﻲﻛﻨﻨــﺪ. (ﭘــﻴﺶ از ورود ﻗــﺎﻟﻲ به آراﻣﮕﺎه، ﭼﻮب ﺑﻪدﺳﺘﺎن ﺑﺎ دوﻳﺪن و ﺗﻜﺎن دادن ﭼﻮبﻫﺎ و ﻓﺮﻳﺎد و ﺷﻌﺎرﻫﺎی ﻣﻬﻴﺞ، ﻧﺒﺮد ﺑﺎ اﺷﻘﻴﺎء ﻗﺎﺗﻞ اﻣﺎﻣﺰاده را دﻧﺒﺎل ﻣﻲﻛﻨﺪ.)
ﭘﺲ از رﺳﻴﺪن ﺑﻪ اﻣﺎﻣﺰاده، وارد ﺻﺤﻦ ﺳﺮداری ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ، ﻗـﺎﻟﻲ را ﭼﻨـﺪ ﺑـﺎر ﺑـﻪ دور ﺣﻴﺎط ﺻﺤﻦ ﻣﻲﮔﺮداﻧﻨﺪ و ﺑﻪ اﻳﻮان ﺳﺮداری ﻣﻲروﻧﺪ، در اﻳـﻮان ﺳـﺮداری ﻛـﻪ روﺑـﻪ روی ﺣﺮم ﻣﻄﻬﺮ ﻗﺮار دارد، ﺑﺰرﮔﺎن و رﻳـﺶﺳـﻔﻴﺪان و ﻣﻌﺘﻤـﺪان ﻓـﻴﻦ و ﺧـﺎوه ﻛـﻪ در اﻧﺘﻈـﺎر رﺳﻴﺪن ﻗﺎﻟﻲ اﻳﺴﺘﺎدهاﻧﺪ، ﺑﺮای درﻳﺎﻓﺖ ﻗﺎﻟﻲ ﺑﻪ ﺳﻮی ﺣﺎﻣﻼن ﻗﺎﻟﻲ و ﭼﻮب ﺑـﻪ دﺳـﺖﻫـﺎ ﻣﻲروﻧﺪ، در اﻳﻦ ﺑﻴﻦ ﺟﻮاﻧﺎن ﺑﺎ ﺗﻜﺎن دادن ﭼﻮبدﺳﺘﻲﻫﺎﻳﺸﺎن ﻣﺎﻧﻊ از ﻧﺰدﻳﻚ ﺷﺪن آﻧﻬﺎ ﺑـﻪ ﻗﺎﻟﻲ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ و از ﺗﺤﻮﻳﻞ دادن ﻗﺎﻟﻲ اﻣﺘﻨﺎع ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. روﻳﺎروﻳﻲ ﺣـﺎﻣﻼن ﻗـﺎﻟﻲ و ﺳـﭙﺮدن ﻗﺎﻟﻲ ﺑﻪ ﮔﺮوﻫﻲ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ آن را ﺑﻪ درون اﻣـﺎﻣﺰاده ﺑﺒﺮﻧـﺪ ﺧـﻮد ﻣﺮاﺳـﻢ ﺧﺎﺻـﻲ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻛﺸﻤﻜﺶﻫﺎ و ازدﺣﺎم و ﻓﺸﺎر و ﺷﻮر و ﻫﻴﺠﺎن ﻓﺮاوان، اﻳﻦ ﻟﺤﻈﺎت را ﺑﻪ دﻗﺎﻳﻘﻲ ﭘﺮﺗﺐ و ﺗﺎب و ﺣﺴﺎس و ﭘﺮﻫﻴﺠﺎن ﻣﺒﺪل ﻧﻤﻮده اﺳﺖ ﻛـﻪ وﺻـﻒ اﻳـﻦ ﺗـﻼشﻫـﺎی دو ﺳـﻮﻳﻪ و ﻫﻤﻬﻤﻪﻫﺎ و ﻛﺶ و ﻗﻮسﻫﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﺣﻼوت دﻳﺪار ﻛﺎﻣﻞ ﻣﻲﮔﺮدد.
ﺳﺮاﻧﺠﺎم ﭘﺲ از آن ﻫﻤﻪ ﻫﻴﺠﺎن و ﺗﻼش و ﻛﺸﻤﻜﺶ، ﺑﺎ ﻓﺮﻳﺎدﻫـﺎی ﷲ اﻛﺒـﺮ و ﻧـﻮای «ﺣﺴﻴﻦ، ﺣﺴﻴﻦ» ﻣﻌﺘﻤﺪان، رﻳﺶﺳﻔﻴﺪان و ﺑﺰرﮔﺎن ﻓﻴﻦ، ﻗﺎﻟﻲ را از آﻧﺎن ﺗﺤﻮﻳـﻞ ﮔﺮﻓﺘـﻪ و ﺑﻪ ﺑﺰرﮔﺎن و ﻣﻌﺘﻤﺪان و رﻳﺶﺳﻔﻴﺪان ﺧﺎوه ﻣﻲﺳﭙﺎرﻧﺪ. آﻧﺎن ﻧﻴﺰ ﺑﺎ آداب و اﺣﺘﺮام ﺗﻤﺎم ﻗﺎﻟﻲ را ﺑﻪ ﺧﺎدﻣﺎن ﺣﺮم ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻣﻲدﻫﻨﺪ. اﻳـﻦ ﻣﺮاﺳـﻢ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ً ﺗﺎ ﺑﻌﺪازﻇﻬﺮ اداﻣﻪ ﻣﻲﻳﺎﺑـﺪ و ﺑـﺎ ﺗﺤﻮﻳـﻞ ﻗـﺎﻟﻲ ﺑـﻪ ﺧﺎدﻣـﺎن ﺑـﻪ ﭘﺎﻳـﺎن ﻣـﻲرﺳـﺪ و ﭼﻮبﻫﺎی ﻓﻴﻨﻲﻫﺎ ﺗﺎ ﻣﺮاﺳﻢ ﺳﺎل آﻳﻨﺪه ﺑﻪ اﻧﺒﺎر ﻣﻲرود.
در اﻧﺘﻬﺎی ﻣﺮاﺳﻢ زاﺋﺮان و ﻧـﺎﻇﺮان ﺑﺮای زﻳﺎرت اﻣﺎﻣﺰاده ﺳﻠﻄﺎن علی (علیهالسّلام) ﺑﻪ ﺣﺮم ﻣﻲروﻧﺪ و ﭘﺲ از زﻳﺎرت و ﻋﺒﺎدت ﻫـﺮ ﻳـک ﺑﻪ اﺳﺘﺮاﺣﺘﮕﺎه ﺧﻮد ﻣﻲروﻧﺪ و آرام آرام ﺻﺤﻦ اﻣﺎﻣﺰاده از اﻧﺒﻮه ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻛﺎﺳﺘﻪ ﻣﻲﺷـﻮد، ﺗﺎ ﻏﺮوب ﺟﻤﻌﻪ ﻋﺪهای از زاﺋﺮان ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻫﺎی ﺧﻮد ﺑﺎز ﻣﻲﮔﺮدﻧﺪ و ﮔﺮوﻫﻲ ﻧﻴـﺰ ﺗـﺎ ﻫﻔﺘـﻪ دﻳﮕﺮ در ﻣﺸﻬﺪ ارد ﻫﺎل ﻣﻲﻣﺎﻧﻨﺪ.
ﺑﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎن رﺳﻴﺪن روز قالیﺷﻮﻳﺎن و ﺟﻤﻌﻪ ﻗﺎﻟﻲ، ﻫﻔﺘﻪ زﻳﺎرت آﻏﺎز ﻣﻲﺷـﻮد. در اﻳـﻦ ﻫﻔﺘﻪ در ﺻﺤﻦ ﻫﺎ و ﺣﺮم اﻣﺎﻣﺰاده ﻣﺠﺎﻟﺲ ﺳﻮﮔﻮاری و ﻋﺰاداری ﺑﺮﭘﺎﺳﺖ و ﺗﺎ ﻓﺮارﺳـﻴﺪن ﻧـﺎم دارد ﻣـﺮدم ﺑـﻪ ﺳـﻴﻨﻪزﻧـﻲ، «ﺟﻤﻌﻪ آﻳﻨﺪه ﻛﻪ» ﺟﻤﻌﻪ ﻧﺸﻠﮕﻲ ﻳﺎ ﺟﻤﻌـﻪ ﻫﻔﺘـﻪ ﻗـﺎﻟﻲﻋــﺰاداری و روﺿــﻪ ﺧــﻮاﻧﻲ در ﻣــﺼﻴﺒﺖ اﻫــﻞ ﺑﻴــﺖ و ﺳﻴﺪاﻟــﺸﻬﺪا (علیهالسّلام) و
ﺷﻬﺪای ﻛﺮﺑﻼ ﻣﻲﭘﺮدازﻧﺪ.
ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻌﺪ از ﺟﻤﻌﻪ قالیﺷﻮﻳﺎن، ﺟﻤﻌﻪ ﻧﺸﻠﮕﻲﻫﺎ ﻧﺎم دارد. ﭘﺲ از ﺟﻤﻌﻪ قالیﺷﻮﻳﺎن، (ﻣﻌﻤﻮ ﻻً nešlagi ﺑﺮﮔﺰاری ﻣﺮاﺳﻢ ﻫﻔﺖ وﻳﮋه ﻧﺸﻠﮕﻲﻫﺎﺳﺖ.)
در ﺳﻮﻣﻴﻦ ﺟﻤﻌﻪ ﻣﻬﺮ ﻣﺎه، اﻫﺎﻟﻲ روﺳﺘﺎی ﻧﺸﻠﮓ ﻳﺎ ﻧﺸﻠﺞ ﺑـﻪ ﻣـﺸﻬﺪ اردﻫـﺎل ﻣـﻲروﻧـﺪ و ﻣﺮاﺳـﻢ ﻫﻔـﺖ ﺣـﻀﺮت ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲ ﺑﻦ اﻣﺎم ﻣﺤﻤﺪﺑﺎﻗﺮ (علیهالسّلام) را در ﻛﻨﺎر ﻣﺮﻗﺪ اﻣﺎﻣﺰاده ﺑﺮﮔﺰار ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮ رواﻳﺘﻲ ﭼﻮن اﺟﺪاد اﻫﺎﻟﻲ اﻳﻦ روﺳﺘﺎ ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺑـﻪ ﻛﻤـﻚ و ﻳـﺎری ﺣﻀﺮت ﺳﻠﻄﺎﻧﻌﻠﻲ ﺑﺮوﻧﺪ و در ﻣﺮاﺳﻢ ﺧﺎﻛﺴﭙﺎری آن ﺣﻀﺮت ﻧﻴﺰ ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻳﻚ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ از ﺷﻬﺎدت و ﺧﺎﻛﺴﭙﺎری اﻣﺎﻣﺰاده در روز ﺟﻤﻌﻪ ﻛﻨﺎر آراﻣﮕﺎه آن ﺣﻀﺮت رﻓﺘﻨﺪ و ﺑﻪ ﺳﻮﮔﻮاری و
ﻋﺰاداری ﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ. از آن زﻣﺎن ﺗﺎﻛﻨﻮن ﻫﺮ ﺳﺎﻟﻪ ﻧﺸﻠﮕﻲﻫﺎ ﺑﻪ ﻳﺎد آ ن روز در ﻣﺮاﺳﻢ ﻫﻔﺘﻤـﻴﻦ روز ﺷـﻬﺎدت ﺣﻀﺮت ﺳﻠﻄﺎن ﻋﻠﻲ (علیهالسّلام) ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. (ﻻزم ﺑﻪ ذﻛﺮ اﺳﺖ اﻳـﻦ ﮔـﺮوه ﺣـﻖ دﺳـﺖ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭼﻮب و ﺑﺮ دوش ﻛﺸﻴﺪن ﻗﺎﻟﻲ را ﻧﺪارﻧﺪ) و ﺻﺒﺢ زود ﺑـﺮای زﻳـﺎرت و ﺑﺮﮔـﺰاری ﻣﺮاﺳﻢ ﻫﻔﺖ ﺑﻪ ﻣﺸﻬﺪ اردﻫﺎل ﻣﻲروﻧﺪ و در ﺻـﺤﻦ اﻣـﺎﻣﺰاده ﺑـﻪ ﻋـﺰاداری و ﺳـﻴﻨﻪزﻧـﻲ ﻣﻲﭘﺮدازﻧﺪ.
ﭘﺲ از ﻣﺮاﺳﻢ ﻫﻔﺘﻪ، ﺗﻤﺎم ﻣﺮاﺳﻢ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺷﻬﺎدت اﻣﺎﻣﺰاده ﻛـﻪ از ﺟﻤﻌـﻪ ﺟـﺎر آﻏـﺎز ﺷﺪه ﺑﻮد، ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎن ﻣﻲرﺳﺪ و زاﺋﺮان، ﻣﺴﺎﻓﺮان و ﻓﺮوﺷﻨﺪﮔﺎن ﺑﺎزار، ﻣﻬﻴﺎی رﻓﺘﻦ ﻣﻲﺷـﻮﻧﺪ و ﺗﺎ ﻏﺮوب ﺟﻤﻌﻪ، ﻣﺸﻬﺪ اردﻫﺎل را ﺗﺮک ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ﭘﺲ از ﻳﻚ ﻫﻔﺘﻪ، ﻫﻤﻬﻤﻪ و رﻓـﺖ و آﻣﺪ، ﻣﺸﻬﺪ اردﻫﺎل آرام ﻣﻲﺷﻮد و ﺗﺎ ﺳﺎل آﻳﻨﺪه و ﺑﺮﮔﺰاری ﻣﺮاﺳﻢ وﻳـﮋه قالیﺷﻮﻳﺎن از اﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺟﻤﻌﻴﺖ و آﻣﺪ و ﺷﺪ ﺧﺒﺮی ﻧﻴﺴﺖ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﻣﺮﻗﺪ ﺷﺮﻳﻒ اﻣﺎﻣﺰاده ﭘﺬﻳﺮای زاﺋـﺮان و دوﺳﺘﺪاران ﺧﺎﻧﺪان ﻋﺼﻤﺖ و ﻃﻬﺎرت اﺳﺖ.
آزادﺑﺨﺶ، ﺳﻴﺪ اﺣﺴﺎن، فصلنامه فرهنگ مردم ایران، شماره ۱۶، مقاله «ﻣﺮوری ﺑﺮ ﻣﺮاﺳﻢ ﻗﺎلیﺷﻮﻳﺎن».