ده عنوانی که به تازگی ثبت شده اند :

فریصه (مفردات‌نهج‌البلاغه)[ویرایش]

[ادامه]
مقالات مرتبط: فرصت.


فَرِيْصة (به فتح فاء) از واژگان نهج البلاغه به معنای گوشت ميان پهلو و شانه است. از این ماده فقط يك مورد در «نهج البلاغه» آمده است.

 


فرط (مفردات‌نهج‌البلاغه)[ویرایش]

[ادامه]

فَرْط (به فتح فاء و سکون راء) از واژگان نهج البلاغه به معنای تقدّم و اسراف است. مواردى از آن در «نهج البلاغه» آمده است.

 


رقب (مفردات‌نهج‌البلاغه)[ویرایش]

[ادامه]


رَقَب (به فتح راء و سکون عین) و رَقَبَه (به فتح راء و قاف و باء) از واژگان نهج البلاغه به معنای انتظار وحفظ است. از اين ماده شش مورد در نهج البلاغه آمده است. اِرْتِقاب (به کسر الف و سکون راء و کسر تاء) به معنی انتظار است و به معنى اشراف و بالا رفتن نيز آمده است. مَرْقَبَه (به فتح میم و سکون راء و فتح قاف و باء) یعنی مكان ارتقاب و اشراف و بالا. رَقيب (به فتح راء) یعنی مراقب و نگهبان.

 


فرض (مفردات‌نهج‌البلاغه)[ویرایش]

[ادامه]
مقالات مرتبط: فرض (مفردات‌قرآن)، قطع.

فَرْض (به فتح فاء و سکون راء) از واژگان نهج البلاغه به معنای بريدن و تعيين است. موارد زيادى از آن در «نهج البلاغه» آمده است.

 


جُنَّه (لغات‌قرآن)[ویرایش]

[ادامه]


جُنَّه، جِنَّه: (مَا بِصاحِبِهِمْ مِّن جِنَّةٍ)

 


جَنَف (لغات‌قرآن)[ویرایش]

[ادامه]
مقالات مرتبط: جنف (مفردات‌القرآن).


جَنَف: (مِنْ مُّوصٍ جَنَفاً)

 


جاثِم (لغات‌قرآن)[ویرایش]

[ادامه]


جاثِم: (فی‌ دارِهِمْ جاثِمینَ)

 


رفه (مفردات‌نهج‌البلاغه)[ویرایش]

[ادامه]
مقالات مرتبط: رفاه (قرآن)، آسانی.


رَفَه (به فتح راء و فاء) و رَفوه (به فتح راء) از واژگان نهج البلاغه به معنای آسانى و فراخى زندگی است. رَفاه (به فتح راء) نيز به آن معنى است. از اين لفظ سه مورد در نهج البلاغه آمده است.

 


جِدالَ (لغات‌قرآن)[ویرایش]

[ادامه]


جِدالَ: (وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ)

 


جَنّ (لغات‌قرآن)[ویرایش]

[ادامه]

جَنّ: (فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ)

 






جعبه ابزار