• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آلیاژ برنج

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برنج، آلیاژی از مس و روی می‌باشد. نام این آلیاژ در پارسی میانه «برینج» brinj و «برینگ» bring، و در متون مانوی «برینگ» ثبت شده است.
[۱] D N MacKenzie، A concise Pahlavi dictionary، ج۱، ص۲۰، London ۱۹۶۹.




کهن‌ترین فرهنگنامه‌ای که در آن به واژه برنج اشاره شده، واژه نامه عربی ـ فارسیِ کتاب البُلغه (تألیف ۴۳۸) است که آن را برابر واژه عربی «الشَّبَه» دانسته است.
[۲] یعقوب بن احمد کردی نیشابوری، کتاب البلغه، ج۱، ص۲۸۳، چاپ مجتبی مینوی و فیروز حریرچی، تهران ۱۳۵۵ ش.
به نوشته بیرونی،
[۳] محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، الجماهرفی الجواهر، ج۱، ص۴۲۹، چاپ یوسف هادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
شَبَه، مسی است که از خوراندن توتیای مدبَّر (پرورده) بدان، چنان زرد می‌شود که به طلا شباهت می‌یابد و بدین روی آن را شبه (طلا) نامیده اند. ترادف برنج فارسی و شَبَه عربی در تمام فرهنگ‌های بعدی تأیید شده است. از جمله در اثر میدانی.
[۴] احمدبن محمد میدانی، السامی فی الاسامی، ج۱، ص۲۱۶، چاپ جعفر شهیدی، تهران ۱۳۴۵ ش.
خواجه نصیرالدین طوسی
[۵] محمدبن محمدنصیرالدین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش.
گفته است که برنج را از مس و توتیای مدبّر می‌سازند «و مس باید که مُنَقّی ' باشد تا نیک زرد شود».
[۶] محمدبن محمدنصیرالدین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، ج۱، ص۲۲۷، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش.
و به گفته ابوالقاسم کاشانی،
[۷] عبدالله بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۲۴۴، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
مورخ و دانشمند سده هشتم: «بهترین برنج، شامی بُوَد که نیک به زر ماننده باشد و تا اعتبار گرانی و سبکی (اندازه گیری چگالی) نکنند و در آتش نبرند از زر تمییز نکنند». او از میان «گوهرهای گداختنی» پس از طلا و نقره، برنج را لطیف‌ترین فلز می‌داند و بر آن است که هرچه را که بتوان با طلا و نقره ساخت، مانند اسباب و ظروف و اثاثه، با برنج نیز می‌توان ساخت.
[۸] عبدالله بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۲۴۴، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.



درگذشته، برنج برای ساختن وسایل بسیاری به کار می‌رفته است. اخیراً روشن شده است که کهن‌ترین وسایل برنجی ساخت ایران، محصول پایان سده ششم و آغاز سده هفتم مکتب خراسان است. برای ساختن این وسایل، از جمله آفتابه، گلاب پاش و مانند اینها، ابتدا صفحات برنجی را با چکش شکل داده، سپس روی آن را حکاکی و با نقره ترصیع می‌کرده‌اند.
[۹] A S Melikian،Chirvani، Islamic metalwork from the Iranian world، ج۱، ص۱۱۴ـ ۱۱۸، London، ۱۹۸۲.
[۱۰] A S Melikian،Chirvani، Islamic metalwork from the Iranian world، ج۱، ص۱۲۰ـ۱۲۱، London، ۱۹۸۲.
در اواسط دوره صفوی، از برنج ظروف ریخته‌گری زیبایی با دیواره های ضخیم می‌ساختند و برای تزیین، روی آن‌ها را حکاکی می‌کردند. نام برخی اشیا نشان می‌دهد که آن‌ها را غالباً از برنج می‌ساخته‌اند. در حدود ۷۰۰، مبارک شاه قواس، بِرِنگ، دَرا (= زنگ بزرگ) و جَرَس را مترادف خوانده است
[۱۱] A S Melikian،Chirvani، Islamic metalwork from the Iranian world، ج۱، ص۱۷۵، London، ۱۹۸۲.
پس می‌توان نتیجه گرفت که در آن دوره زنگ‌ها را از برنج می‌ساخته اند. بَرَنجین و بَرَنجَن نیز به معنای دستبند و خلخال آمده است.
[۱۲] حسین بن حسن جمال الدین انجو، فرهنگ جهانگیری، ج۱، ص۸۶۴، چاپ رحیم عفیفی، مشهد ۱۳۵۱ ش.
به نوشته انجو، این حلقه‌ها از طلا، نقره و دیگر فلزات ساخته می‌شده است، اما اشتقاق لغت، نشان می‌دهد که درگذشته دستبندها را اغلب از برنج می‌ساخته‌اند. بیرونی،
[۱۳] محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، ج۱، ص۳۸۹، چاپ جلال الدین همائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
در شرح یکی از آن صورت‌ها که زهره را بدو نگارند، از زنی نشسته یاد می‌کند که «بر او طوق و جَلاجِل و دست برنجن و پای برنجن» است. جرس و دستبند هر دو برای صدای زنگ درآوردن ساخته شده است و این مطلب ثابت می‌کند که برنگ (قس تَرَنگ فارسی و درینگن آلمانی کهن و رینگ انگلیسی) نام ـ آوایی متعلق به پیش از اسلام است که به منظور وصف برنج به عنوان فلزی زنگدار ساخته شده و مانند کلمات «فلز زنگدار» آلمانی و «فلز زنگی» انگلیسی است که از سده‌های میانه (= قرن نهم) به آلیاژی با صدای زنگ‌دار، اطلاق شده است.


در دوره جدید استفاده از برنج در ساختن وسایل مختلف خانه، مانند کاسه و جام و آفتابه و لگن، ادامه یافته است. سماورهایی نیز که در سده سیزدهم به تقلید از سماورهای روسی ساخته می‌شده، برنجی بوده است.
استفاده از برنج در معماری سنتی، برای مشبّک کاری (نماسازی ؟) به شکل گل و بوته و انواع گل میخهای به کاررفته در درها، نیز اهمیت بسیار دارد. در معماری معاصر، شیرهای آب و فواره آبنماها غالباً از برنج ساخته می‌شودکه یادآور سنت سده‌های پیشین است. در کتاب‌ها (ی مصور)، فواره آبنماها همه به رنگ طلایی، که یادآور رنگ برنج است، تصویر شده است. برنج در ساختن النگو، انگشتری، زنگوله، و نیز در قپه‌ها و تزیینات یراق اسب به کار می‌رود. کاربرد برنج در جواهرسازی ترکمن‌ها و دیگر اقوام نیز رایج است.
جنبه دیگر این صنعت که کمتر بدان پرداخته شده، تجارت عتیقه‌های ساختگی (قلابی /بدل)، با انگیزه‌های سودجویانه است، برای مثال ساخت اسطرلاب‌های قدیمی! برنجی در اصفهان.
[۱۴] L D Loeb، ``Creating antiques for fun and porof t Encounters between Iranian Jewish merchants and touring coreligionists، ج۱، ص۱۸۵ـ۱۹۲، Hosts and guests The anthropology of tourism، ed V L Smith، Philadelphia، ۱۹۷۷.



در دوره اسلامی، مس و روی، که هر دو در ایران استخراج می‌شد، در ساختن دو آلیاژ برنج (معمولی) (شبه) و برنج ریخته‌ای (شبه مفرغ) به کار می‌رفت. مس به کار رفته در این آلیاژها، از محل‌های مختلف استخراج می‌شد، اما براساس منابع موجود،
[۱۵] محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ج۱، ص۴۷، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۷.
[۱۶] عبدالله بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۱۸۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
روی را تنها از کرمان می‌آوردند. روش‌های ساخت توتیا (اکسید روی) از سنگ معدن در منابع این دوره آمده است.
[۱۷] J W Allan، Persian metal technology ۷۰۰-۱۳۰۰ AD، ج۱، ص۳۹ـ۴۲، Oxford Oriental Institute monographs، ۲، Oxford ۱۹۷۹.
سنگ معدن را ذوب می‌کردند و بخار اکسید روی، که از آن برمی‌خاست، روی میخ‌های برجسته ساخته شده از گل رس پخته در قسمت فوقانی دیواره‌های کوره می‌نشست. شماری از این میخ‌ها را، که از گل پخته می‌ساختند، در نقاط مختلف کرمان و دیگر نقاط ایران یافته‌اند که به رغم دشواری تعیین تاریخ دقیق استفاده از این آثار در هر منطقه، ثابت می‌کند که کاربرد آن‌ها از آنچه از متون قدیم برمی‌آید، رایج‌تر بوده است.


بهترین آلیاژ برنج، که در آن نسبت جِرم مس به جرم روی تقریباً چهار به یک است، به شکل ورقه کوبیده می‌شد و سپس در ساخت ظروف به کار می‌رفت.
[۱۸] جدول ۲۱، J W Allan، Persian metal technology ۷۰۰-۱۳۰۰ AD، Oxford Oriental Institute monographs، ۲، Oxford ۱۹۷۹.
اشیای ارزانی از این نوع، در ایران دوره اسلامی به کار می‌رفته است، اما جالب‌ترین نمونه‌های موجود آن، آفتابه و شمعدان‌هایی است که در خراسان (شاید در هرات) در اواخر سده ششم یا اوایل سده هفتم ساخته شده است. مهارت سازندگان این وسایل، بویژه با توجه به ارزان بودن برنج به کار رفته در آنها، بدان پایه است که گویی نقره کارانی بوده‌اند که به دلایل اقتصادی، بناچار، با فلزی ارزانتر کار کرده‌اند
[۱۹] J W Allan، ``Silver: the key to bronze in early Islamic Iran، Kunst des Orients، ۱۱/۱-۲، (۱۹۷۶-۱۹۷۷).، ص ۵ ـ ۲۱.
ضمناً اتصالاتِ دقیق پوشانده شده میان لایه‌های مختلف، کیفیت مرصع کاری‌ها با نقره و مس، و مهم‌تر از همه برجسته‌کاری‌ها شایان توجه است. اشیای ساخته شده از برنج کوبیده، عبارت‌اند از: پارچ‌های دردار و سینی‌های رومیزی کوچک.
در همین دوره، برنج کوبیده در سیستان نیز تولید می‌شد و در ساختن اشیایی با کیفیت نسبتاً خوب، بویژه لگن و سینی، به کار می‌رفت. مرصّع‌کاری‌هایی از نقره و مس یا هر دو، غالباً برای زیباتر کردن قطعه ساخته شده به کار می‌رفت. مکتب خاصی، هنر برجسته کاری را براشیایی که شاید سپر باشند به کار برده است.
[۲۰] A S Melikian،Chirvani، Islamic metalwork from the Iranian world، ج۱، ص۱۷۵، London، ۱۹۸۲.
احتمالاً برای ریختن اسطرلاب، که ابزاری بسیار تخصصی بوده، همین آلیاژ را به کار می‌برده‌اند. اما هنوز تحقیق دقیقی در این باره منتشر نشده است و بررسی‌های مقدماتی نمونه‌های مختلف، وجود برخی تفاوت‌ها در نسبت مس و روی و نیز وجود مقدار کمی سرب را (ظاهراً برای آسان کردن ریخته گری) در آن‌ها نشان می‌دهد.


آلیاژی که در متون عربی شبه مفرغ، و در آثار معاصر غالباً آلیاژ چهارتایی نامیده می‌شود و غالباً برای ریختن اشیای فلزی به کار می‌رفته، از مس، سرب، روی و قلع(به ترتیب میزان به کار رفته) و ظاهراً از قراضه فلز ذوب شده با افزودن سرب برای سهولت در ریخته‌گری، درست می‌شده است
[۲۱] J W Allan، Persian metal technology ۷۰۰-۱۳۰۰ AD، Oxford Oriental Institute monographs، ۲، Oxford ۱۹۷۹، ص ۴۵ـ۴۶.
. محصولات متداول سده‌های نخستین اسلامی عبارت‌اند از: هاون و دسته آن، عودسوز، پاتیل، سطل وضو، چراغ و پایه آن، بطری و آفتابه. تمام این اقلام پیش از سده ششم، به صورت رایج‌تری، به کار می‌رفته و نمونه‌های بسیاری از آن‌ها از مشرق ایران و افغانستان یافت شده که در گنجینه‌ها و نمایشگاه‌های آثار هنری نگهداری می‌شود. از حدود ۵۰۰ به بعد، از تنوع این اشیا کاسته شد و به غنای تزیینات از جمله مرصّع‌کاری افزوده گردید؛
برای نمونه «سطل بوبرینسکی» در موزه ارمیتاژ مورخ ۵۵۹، و آفتابه‌ای به شکل گاو کوهان‌دار و گوساله شیرخوار مورخ ۶۰۳ در همان مجموعه
[۲۲] س م دیماند، راهنمای صنایع اسلامی، ش ۱۷۸_۱۸۰، ترجمه عبدالله فریار، تهران ۱۳۶۵ ش.
. ظرف اخیر با روش اشک شمع درست شده است.
[۲۳] O Untracht، Metal techniques for craftsmen، ج۱، ص۳۳۸ـ۳۷۷، London ۱۹۶۹.
نوشته‌های روی هر قطعه، نشان می‌دهد که ریخته‌گران و ترصیع‌کاران افراد متفاوتی بوده‌اند و در این صنعت، تقسیم کار وجود داشته است. برخی از قطعاتی که برای افراد طبقه حاکم ساخته شده باقی‌مانده است اما شمار بیشتری که نام صاحبان‌شان بر آنها حک شده از آنِ بازرگانان یا سایر افراد طبقه سوداگران است.


از سده هفتم تا دوره صفویه (۹۰۷)، کاربرد آلیاژهای برنج، تغییراتی کرده که نشان دهنده تغییر سلیقه مردم است. تاحدود ۷۵۰، برنج ظریف مرصّع در شمال غربی ایران و فارس برای افراد خاندان سلطنتی و درباریان تهیه می‌شد، اما از سده هشتم، کاربرد مسِ قلع اندود برای تهیه اشیای ارزانتر بسیار رایج شد و در سده دهم و یازدهم علاقه به کارهای برنجی با حکاکیِ پر نقش، افزایش یافت. درآن زمان آثار مرصّع نسبتاً نایاب بود و به انواعی از پارچ‌های اواخر دوره تیموری و اوایل دوره صفوی
[۲۴] L Komaroff، ``Timurid to Safavid Iran: continuity and change، ج۱، ص۱۱ـ۱۶، Marsyas، ۲۰، (۱۹۷۹-۱۹۸۰).
ساخت هرات و برخی از قطعات اواخر صفوی محدود می‌شد. در عوض اشیا را معمولاً با حکاکی‌های پر نقش سبک درباری آن دوره تزیین می‌کردند و در این گروه بویژه مشعل‌دان‌ها جالب توجه است.


مهمترین مرکز ساخت ابزارهای فلزی ترصیع شده با نقره در عراق قرن هفتم، شهر موصل بوده، که مواد اولیه آن در این منطقه از معادن غنی مس در ارغانه و خاپور به دست می‌آمده است. ابریقی برنجی که با نقره مرصع شده است و در موزه متروپولیتن نگهداری می‌شود، از نخستین نمونه‌های مکتب موصل در قرن هفتم به شمار می‌رود. تکنیک و طرز کار مکتب موصل در صنعت ترصیع آن دوره، پیشرفت بسیار داشته است که نمونه شایان توجه آن طشتی است در موزه لوور که با نقره ترصیع شده است. ابریق برنجی محفوظ در موزه بریتانیا، ساخته شجاع بن منعه موصلی، با طرح زمینه پیچ در پیچ، یکی از نمونه‌های عالی ترقی فلزکاری موصلی است. نام سلطان بدرالدین لؤلؤ موصلی (۶۳۱ـ۶۵۸) بر روی چندین ظرف برنجی ترصیع شده با نقره حکّ شده است. مهمترین آن‌ها طشتی است که در کتابخانه ملّی مونیخ نگهداری می‌شود.
در قرن هفتم، به سبب مهاجرتِ فلزکاران موصلی به سوریه و مصر، سبک فلزکاران دوره ایّوبی در دمشق، حلب و قاهره همان اسلوب مکتب موصل است. نام سلطان ملک ناصر یوسف، حاکم حلب و دمشق (۶۳۴ـ۶۵۹)، روی ابریقی برنجی و گلدانی معروف به باربینی، حکّ شده است که در موزه لوور نگهداری می‌شود. صنعت فلزکاری در دوره ممالیک سوریه و مصر به والاترین درجه خود رسیده بود. چند کاسه و طشت برنجی در موزه لوور نگهداری می‌شود که احتمالاً به این دوره تعلق دارد. ظاهراً در حدود ۸۲۳، در قاهره تقاضای ظروف مرصّع مسی و برنجی کم شده بوده است.
در دوره تسلط مغول، صنعتگران هندی برنج و آلیاژهای دیگر را برای ساخت ظروف مورد احتیاج روزانه و ظروف مورد احتیاج مذهبی به کار می‌بردند و روی این ظروف را با شکل‌های ساخته شده از نقره تزیین می‌کردند که نمونه‌های آن در موزه متروپولیتن موجود است.


(۱) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، الجماهرفی الجواهر، چاپ یوسف هادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۲) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، چاپ جلال الدین همائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۳) حسین بن حسن جمال الدین انجو، فرهنگ جهانگیری، چاپ رحیم عفیفی، مشهد ۱۳۵۱ ش.
(۴) عبدالله بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۵) یعقوب بن احمد کردی نیشابوری، کتاب البلغه، چاپ مجتبی مینوی و فیروز حریرچی، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۶) فخرالدین مبارکشاه قوّاس، فرهنگ قوّاس، چاپ نذیر احمد، تهران ۱۳۵۳ ش.
(۷) محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۷.
(۸) احمدبن محمد میدانی، السامی فی الاسامی، چاپ جعفر شهیدی، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۹) محمدبن محمدنصیرالدین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۱۰) J W Allan، Persian metal technology ۷۰۰-۱۳۰۰ AD، Oxford Oriental Institute monographs، ۲، Oxford ۱۹۷۹.
(۱۱) J W Allan، ``Silver: the key to bronze in early Islamic Iran،
Kunst des Orients، ۱۱/۱-۲، (۱۹۷۶-۱۹۷۷).
(۱۲) Art from the world of Islam، ۸th-۱۸th century، Louisiana revy ۲۷/۳، (۱۹۸۷).
(۱۳) The Arts of Islam، London ۱۹۷۶.
(۱۴) L Komaroff، ``Timurid to Safavid Iran: continuity and change، Marsyas، ۲۰، (۱۹۷۹-۱۹۸۰).
(۱۵) L D Loeb، ``Creating antiques for fun and porof t Encounters between Iranian Jewish merchants and touring coreligionists،
Hosts and guests The anthropology of tourism، ed V L Smith، Philadelphia، ۱۹۷۷.
(۱۶) D N MacKenzie، A concise Pahlavi dictionary، London ۱۹۶۹.
(۱۷) A S Melikian-Chirvani، ``Bucklers covers or cymbals A twelfth-century riddle from eastern Iran، '' in RElgood، ed، Islamic arms and armour، London ۱۹۷۹، ۹۷-۱۱۱.
(۱۸) A S Melikian-Chirvani، Islamic metalwork from the Iranian world، London، ۱۹۸۲.
(۱۹) O Untracht، Metal techniques for craftsmen، London ۱۹۶۹.
(۲۰) س م دیماند، راهنمای صنایع اسلامی، ترجمه عبدالله فریار، تهران ۱۳۶۵ ش.


۱. D N MacKenzie، A concise Pahlavi dictionary، ج۱، ص۲۰، London ۱۹۶۹.
۲. یعقوب بن احمد کردی نیشابوری، کتاب البلغه، ج۱، ص۲۸۳، چاپ مجتبی مینوی و فیروز حریرچی، تهران ۱۳۵۵ ش.
۳. محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، الجماهرفی الجواهر، ج۱، ص۴۲۹، چاپ یوسف هادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
۴. احمدبن محمد میدانی، السامی فی الاسامی، ج۱، ص۲۱۶، چاپ جعفر شهیدی، تهران ۱۳۴۵ ش.
۵. محمدبن محمدنصیرالدین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش.
۶. محمدبن محمدنصیرالدین طوسی، تنسوخ نامه ایلخانی، ج۱، ص۲۲۷، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۸ ش.
۷. عبدالله بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۲۴۴، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
۸. عبدالله بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۲۴۴، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
۹. A S Melikian،Chirvani، Islamic metalwork from the Iranian world، ج۱، ص۱۱۴ـ ۱۱۸، London، ۱۹۸۲.
۱۰. A S Melikian،Chirvani، Islamic metalwork from the Iranian world، ج۱، ص۱۲۰ـ۱۲۱، London، ۱۹۸۲.
۱۱. A S Melikian،Chirvani، Islamic metalwork from the Iranian world، ج۱، ص۱۷۵، London، ۱۹۸۲.
۱۲. حسین بن حسن جمال الدین انجو، فرهنگ جهانگیری، ج۱، ص۸۶۴، چاپ رحیم عفیفی، مشهد ۱۳۵۱ ش.
۱۳. محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، ج۱، ص۳۸۹، چاپ جلال الدین همائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۴. L D Loeb، ``Creating antiques for fun and porof t Encounters between Iranian Jewish merchants and touring coreligionists، ج۱، ص۱۸۵ـ۱۹۲، Hosts and guests The anthropology of tourism، ed V L Smith، Philadelphia، ۱۹۷۷.
۱۵. محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ج۱، ص۴۷، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۷.
۱۶. عبدالله بن علی کاشانی، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۱۸۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ ش.
۱۷. J W Allan، Persian metal technology ۷۰۰-۱۳۰۰ AD، ج۱، ص۳۹ـ۴۲، Oxford Oriental Institute monographs، ۲، Oxford ۱۹۷۹.
۱۸. جدول ۲۱، J W Allan، Persian metal technology ۷۰۰-۱۳۰۰ AD، Oxford Oriental Institute monographs، ۲، Oxford ۱۹۷۹.
۱۹. J W Allan، ``Silver: the key to bronze in early Islamic Iran، Kunst des Orients، ۱۱/۱-۲، (۱۹۷۶-۱۹۷۷).، ص ۵ ـ ۲۱.
۲۰. A S Melikian،Chirvani، Islamic metalwork from the Iranian world، ج۱، ص۱۷۵، London، ۱۹۸۲.
۲۱. J W Allan، Persian metal technology ۷۰۰-۱۳۰۰ AD، Oxford Oriental Institute monographs، ۲، Oxford ۱۹۷۹، ص ۴۵ـ۴۶.
۲۲. س م دیماند، راهنمای صنایع اسلامی، ش ۱۷۸_۱۸۰، ترجمه عبدالله فریار، تهران ۱۳۶۵ ش.
۲۳. O Untracht، Metal techniques for craftsmen، ج۱، ص۳۳۸ـ۳۷۷، London ۱۹۶۹.
۲۴. L Komaroff، ``Timurid to Safavid Iran: continuity and change، ج۱، ص۱۱ـ۱۶، Marsyas، ۲۰، (۱۹۷۹-۱۹۸۰).



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «آلیاژ برنج»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۱۷.    



جعبه ابزار