• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابراهیم بن محمد بیهقی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بِیْهَقی، ابراهیم‌ بن‌ محمد (د سدۀ ۳یا ابتدای سدۀ ۴ق/۹یا۱۰م)، ادیب ایرانی عربی‌ نویس بود.



از نامش حدس می‌زنیم که از بیهق برخاسته است. از احوال او مطلقاً هیچ‌کس سخن نگفته، و تنها کتابی که می‌تواند خبری از او به دست دهد، همانا تنها تالیفی است (المحاسن و المساوی) که از او برجای مانده است. فریدریش شوالی و به ژریس
[۱] Gériès، I، ج۱، ص۷۱، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.
به بررسی این اثر همت گمارده‌اند؛ اما نتایجی که به دست آمده،‌ اندک است. ژریس می‌کوشد لااقل محدودۀ زمانی زندگی او را تعیین کند تا بتواند در روند پیدایش و تحول آن نوعی ادبی که «شایست و نشایست» خوانده شده، جای مناسبی برای کتاب المحاسن و المساوی پیدا کند. پیش از این، بروکلمان نوشته بود که او به حلقۀ ادیبان ابن‌ معتز وابسته بوده است
[۲] GAL، S، ج۱، ص۲۴۹.
. اما در کتاب مذکور چیزی در تایید این سخن یافت نمی‌شود. در عوض در کتاب دو نکته به تعیین زمان نگارش آن کمک کرده است: بیهقی یک‌بار در پایان داستانی که دربارۀ انگشتری گران‌بهایی نقل شده است، می‌نویسد: آن انگشتری هم اکنون در اختیار خلفیه مقتدر (حک‌ ۲۹۵-۳۲۰ق/۹۰۸-۹۳۲م) است.
[۳] بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۲، ص۲۳۸، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
در جای دیگر نیز می‌نویسد: «این دو بیت را نوشته بر کفِ اتاقی که ابن‌معتز در آن کشته شد (۲۹۶ق) ـ و به خط خود اوـ یافتیم».
[۴] بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۲، ص۳۳۸، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
شاید همین روایت بروکلمان را برآن داشته است که بیهقی را وابسته به حلقۀ ادیبان ابن‌ معتز بپندارد.


از فصل‌های نخستین کتاب، مذهب مؤلف نیز آشکار می‌گردد.
[۵] Gériès، I، ج۱، ص۷۴، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.
راست است که او بنا بر سنت عامۀ نویسندگان، از مناقب حضرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آغاز کرده، و جانشینان وی، ابوبکر، عمر و عثمان نیز پرداخته است، اما اگر سهم عثمان از یک صفحه هم تجاوز نمی‌کند،
[۶] بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۶۱، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
در عوض فصل‌هایی به فضایل امام علی (علیه‌السّلام)
[۷] بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۷۸-۸۶، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
و امام حسن و امام حسین (علیه‌السّلام)،
[۸] بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۸۷-۸۹، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
و باب‌هایی به «مَساوی» دشمنان ایشان و خاصه قاتلان امام حسین (علیه‌السّلام)
[۹] بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۹۰-۹۸، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
اختصاص داده است. با این همه، باب «محاسن کسانی که از اهانت به صحابۀ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خودداری کرده‌اند»،
[۱۰] بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۷۴، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
نشان از آن دارد که او جانب اعتدال را فرو نمی‌نهاده، و شاید به آیین شیعیان زیدیه بوده است.
[۱۱] Gériès، I، ج۱، ص۷۴، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.



آنچه نام بیهقی را ماندگار ساخته، البته کتاب المحاسن و المساوی اوست که در زمینۀ نوع ادبی «زشت و زیبا» یا «شایسته و نشایست» نخستین تالیف به شمار می‌آید.


برخی از دانشمندان مانند اینوسترانزف، معتقدند که کتاب المحاسن منسوب به عمر بن فرخان
[۱۳] قفطی، علی، اخبار العلماء، ج۱، ص۱۶۲، به کوشش محمدامین خانجی، قاهره، ۱۳۲۶ق.
در حقیقت تقلیدی از کتاب‌های عهد ساسانی، معروف به شایست نشایست بوده است.
[۱۴] محمدی، محمد، الادب الفارسی، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷، بیروت، ۱۹۶۷م.
ژریس که این نظر را رد کرده،
[۱۵] Gériès، I، ج۱، ص۹۷، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.
ظاهراً راه صواب را برگزیده است، زیرا نسخه‌ای از این نوع کتاب و با همین عنوان به زبان پهلوی در دست است که اساساً به آیین‌های دینی و مناسک و قوانین دین پرداخته، و آن را تقابل نیکی و بدی که مورد نظر نوشته‌های عربی است، در آن دیده نمی‌شود. از آن گذشته، عنوانِ شایست نشایست، طی سدۀ اخیر به آن داده شده است و پیش از آن، کتاب را روایت می‌خواندند که باز عنوانی ساختگی است.
[۱۶] مزداپور، کتایون، مقدمه بر شایست ناشایست، ج۱، ص۷، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۱۷] مزداپور، کتایون، مقدمه بر شایست ناشایست، ج۱، ص۲۰-۲۱،تهران، ۱۳۶۹ش.
[۱۸] تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۳، تهران، ۱۳۷۶ش.



تقابل شایست و نشایست در این کتاب و دیگر آثار مشابه پیوست یک‌نواخت نیست. گاه تنها «محاسن»، مثلاً مناقب امام علی (علیه‌السّلام)، و گاه منحصراً «مساوی»، مانند زشتی‌های قاتلان امام حسین (علیه‌السّلام) است، گاه به شیوۀ جاحظ، فوائد و مضار یک موضوع (مثلاً بخل) در آنِ واحد بررسی می‌شود و گاه مفهوم متضاد آن (مثلاً بخل≠ بخشندگی) آورده می‌شود.
[۱۹] Gériès، I، ج۱، ص۷۹، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.

لزوم هم‌نشینی خیر و شر که موجب تعادل هستی انسان می‌گردد، در‌ اندیشه‌های جاحظ متبلور است. ظاهراً همین‌ اندیشه، مبنای کار بیهقی را تشکیل داده است. از همین جاست که می‌بینیم وی گاه لفظ به لفظ، قطعاتی از نوشته‌های جاحظ را نقل کرده است.
[۲۰] Gériès، I، ج۱، ص۹۲-۹۳، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.
[۲۱] Iranica، ج۳، ص۸۹۵.



کتاب محاسن نیز مانند دیگر آفرینندۀ آن، گمنام بود و تنها یک نسخۀ خطی از آن باقی‌مانده است. با این همه، ژریس ملاحظه کرده که نویسندۀ المحاسن و الاضداد منسوب به جاحظ، به نحو گسترده‌ای از بیهقی بهره برده است.
[۲۲] Gériès، I، ج۱، ص۱۰۱، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.



این نوع ادبی‌ اندکی بعد، بار فلسفی ـ اخلاقی را فرو نهاد و در فضای زبان‌شناختی صنعت‌گرای لفظ‌پرداز که از ویژگی‌های منشیان بود و از نیمۀ سدۀ ۴ق به بعد سراسر ادبیات عرب را فراگرفت، در چارچوب ادب محصور گردید. ثعالبی دو اثر در این زمینه باقی گذاشته است: الظرائف و اللطائف فی الاضداد و یواقیت فی بعض المواقیت فی مدح کل شیء و ذمه.
[۲۳] Gériès، I، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۳، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.



(۱) ابراهیم، محمدابوالفضل، مقدمه بر المحاسن و المساوی.
(۲) ابن‌ندیم، الفهرست.
(۳) بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
(۴) تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۵) قفطی، علی، اخبار العلماء، به کوشش محمدامین خانجی، قاهره، ۱۳۲۶ق.
(۶) محمدی، محمد، الادب الفارسی، بیروت، ۱۹۶۷م.
(۷) مزداپور، کتایون، مقدمه بر شایست ناشایست، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۸) EI۲.
(۹) GAL، S.
(۱۰) Gériès، I، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.
(۱۱) Iranica.


۱. Gériès، I، ج۱، ص۷۱، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.
۲. GAL، S، ج۱، ص۲۴۹.
۳. بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۲، ص۲۳۸، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
۴. بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۲، ص۳۳۸، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
۵. Gériès، I، ج۱، ص۷۴، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.
۶. بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۶۱، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
۷. بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۷۸-۸۶، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
۸. بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۸۷-۸۹، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
۹. بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۹۰-۹۸، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
۱۰. بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۷۴، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
۱۱. Gériès، I، ج۱، ص۷۴، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.
۱۲. ابن‌ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۳۲.    
۱۳. قفطی، علی، اخبار العلماء، ج۱، ص۱۶۲، به کوشش محمدامین خانجی، قاهره، ۱۳۲۶ق.
۱۴. محمدی، محمد، الادب الفارسی، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷، بیروت، ۱۹۶۷م.
۱۵. Gériès، I، ج۱، ص۹۷، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.
۱۶. مزداپور، کتایون، مقدمه بر شایست ناشایست، ج۱، ص۷، تهران، ۱۳۶۹ش.
۱۷. مزداپور، کتایون، مقدمه بر شایست ناشایست، ج۱، ص۲۰-۲۱،تهران، ۱۳۶۹ش.
۱۸. تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۳، تهران، ۱۳۷۶ش.
۱۹. Gériès، I، ج۱، ص۷۹، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.
۲۰. Gériès، I، ج۱، ص۹۲-۹۳، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.
۲۱. Iranica، ج۳، ص۸۹۵.
۲۲. Gériès، I، ج۱، ص۱۰۱، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.
۲۳. Gériès، I، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۳، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابراهیم بن محمد بیهقی»، شماره۵۴۲۴.    



جعبه ابزار