ابوالبقاء کفوی(خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبوالْبَقاءِ کَفَّوی، ایوب بن موسی حسینی کفوی (۱۰۲۸-۱۰۹۵ق/۱۶۱۹-۱۶۸۴م)، ادیب، لغوی و فقیه حنفی. وی در کفّه (تئودوسیا ) واقع در جنوب شرقی شبه جزیرۀ کریمه به دنیا آمد. اطلاعات ما دربارۀ ابوالبقاء و حیات علمی او پراکنده و بسیار اندک است. او مدتی مانند پدر مفتی کفه بود (سرکیس، ص۲۹۳) و ظاهراً مدت ۳۰ سال در کفه زیست. وی چندی نیز قضای قدس شریف و دیگر نقاط را برعهده داشت (بروسهلی، ج۱، ص۲۳۰؛ بغدادی، ایضاح، ج۱، ص۲۵۱). مصطفی پاشای وزیر وی را به استانبول فرا خواند و به قضای بَرْکه گماشت. ابوالبقاء مدتی هم در بغداد و فیلیپیه (پلودیف امروزی واقع در بلغارستان) منصب قضا داشت (سرکیس، ص۲۹۳)، اما به علتی نامعلوم و شاید بر اثر حسادت اطرافیان، مغضوب سلطان محمد عثمانی واقع شد و به کفه تبعید گردید و ناگزیر در آنجا اقامت گزید، تا آنکه ۱۲ سال بعد با میانجیگری سلیم گرای خان به استانبول بازگشت و مورد عنایت سلطان قرار گرفت (ابوالبقاء، ج۱، ص۲-۳؛ سرکیس، ص۲۹۳). گفتهاند که ابوالبقاء پس از آن به سوی استینیه در ناحیۀ بسفر فرستاده شد و در همانجا درگذشت (کحاله، ج۳، ص۳۱؛ بغدادی، هدیه، ج۱، ص۲۲۹، که مرگ او را در قدس نوشتهاند). باتوجه به وساطت سلیم گرای خان، تاریخ وفات او در ۱۰۹۵ق (سرکیس، ص۲۹۳) درستتر از ۱۰۹۳ق (بغدادی، ایضاح، ج۲، ص۳۸۰) و ۱۰۹۴ق (بغدادی، ایضاح، ج۱، ص۲۵۱؛ زرکلی، ج۲، ص۳۸؛ کحاله، ج۳، ص۳۱) به نظر میآید، زیرا سلیم در ۱۹۰۵ق برای دومینبار به قدرت رسید (زامباور، ص۳۶۸) و علی القاعده در اوایل حکومتش وساطت او را کرده است.
آثار: شهرت ابوالبقاء بیش از همه به الکلیّات اوست که فرهنگ الفبایی مصطلحات علوم و فنون است. وی در مقدمۀ کتاب (زامباور، ص۳۶۸) از مصطفی پاشا به نیکی یاد میکند و درواقع کتاب را به او تقدیم میدارد. حجم کتاب و دقت و گستردگی مطالب آن بیانگر این است که سالهای رفاه و نشاط مؤلف و برخورداری وی از حمایت سلطان تدوین شده است و اشارات شکوهآمیز وی در مقدمۀ کتاب (زامباور، ص۳۶۸) به مرارتهای زندگی و دشواریهای پیری و کهنسالی، باید بر این نکته دلالت داشته باشد که مؤلف تنها مقدمه را در آن احوال نابسامان نوشته، نه همۀ کتاب را. به هر حال، ابوالبقاء مدعی است که در همۀ دانشها و هنرهای زمان خود سخن رانده (ابوالبقاء، ج۱، ص۱) و الکلیات را نیز عملاً از آگاهیهای گوناگون در زمینههای فقه، فلسفه، کلام، نحو و علوم طبیعی انباشته است. بحثهای وی در مدخلهایی چون اتحاد، ادراک، اراده، امکان، ایمان، وجود، وحی و هیولی کاملاً عقلی و سنجیده و نشانۀ قوت ذهن و ذوق فلسفی اوست (درویش، ص۳). الکلیات از نظر مباحث فقهی و اصولی نیز اثری نسبتاً جامع بهشمار میرود و مقالههای فقهی آن خاصه در فقه حنفی درخور اعتناست (درویش، ص۳). در این کتاب مقالاتی دربارۀ پیامبران مانند آدم، ادریس، یعقوب، یحیی و یونس(ع) آمده و مدخلهای متعددی به مباحث نحوی و ادبی با عنوانهایی همچون اسم، استعاره، اشتقاق، اضافه، اقتباس و بلاغت اختصاص یافته است. از لحاظ نحوی کمتر موضوعی است که از دید ابوالبقاء پنهان مانده باشد (ابوالبقاء، ج۵، ص۴-۱۲: مدخل «الواو»). در عین حال، عمومیترین جنبۀ الکلیات، جنبۀ لغوی آن است. مؤلف به کاربرد قرآنی کلمات عنایت فراوان داشته و از این طریق مجموعهای از واژههای دشوار قرآنی را توضیح داده است. جنبۀ قرآنی الکلیات از لحاظ فن تفسیر نیز قابل ملاحظه است (درویش، ص۴).
الکلیات ابوالبقاء یا کلیات العلوم (شوربجی، ص۶۵)، از نخستین کتابهایی است که در بولاق (۱۲۵۳ق/۱۸۳۷م) و ایران (تهران، ۱۲۸۵-۱۲۸۶ق) چاپ سنگی شد. چاپ منقحی از آن با مقابله با یک نسخۀ خطی معتبر تازه به دست آمده، در ۵ جلد به کوشش عدنان درویش و محمد مصری در دمشق (۱۹۵۲-۱۹۷۴م) صورت گرفته است. اثر دیگر ابوالبقاء کتابی است با نام تحفۀ شاهان که به زبان ترکی نوشته و موضوع آن اصول عقاید، فقه و اخلاق است. این کتاب نیز در بولاق (۱۲۶۴ق) و استانبول (۱۲۵۸ و ۱۲۸۱ق) به چاپ رسیده است. به گفتۀ بروکلمان وی شرحی بر قصیده بردۀ بوصیری نیز نوشته است.
منابع:
(۱)ابوالبِقاء کفوی، ایوب بن موسی، الکلیات، معجم فی المصطلحات و الفروق اللغویه، به کوشش عدنان درویش و محمد مصری، دمشق، ۱۹۸۱-۱۹۸۲م؛
(۲) بروسهلی، محمد طاهر، عثمانلی مؤلفلری، استانبول، ۱۳۳۳ق؛
(۳) بغدادی، ایضاح؛
(۴) بغدادی، هدیه؛
(۵) درویش، عدنان و محمد مصری، مقدمه بر الکلیات (نک : هم ، ابوالبقاء)؛
(۶) زامباور، ادوارد ریتر، نسب نامۀ خلفا و شهریاران، ترجمۀ محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۵۶ش؛
(۷) زرکلی، اعلام؛
(۸) سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیه، قاهره، ۱۳۴۶ق/۱۹۲۸م؛
(۹) شوریجی، محمد جمالالدین، قائمه باوائل المطبوعات العربیه، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م؛
(۱۰) کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، ۱۹۵۷م؛