ابوالوالید ابن احمر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ اَحْمَر، ابوالوالید، اسماعیل بن یوسف بن خزرجی، ادیب، شاعر،
فقیه و مورخ سدة ۸ -۹ق/۱۴- ۱۵م و از مقربان خاص
ابوعنان مرینی در مغرب بود.
مخلوف کنیه او را ابوالفدا (؟) آورده است
«احمر» شهرت یکی از نیاکان او بوده است. تاریخ ولادت او معلوم نیست، اما دایه به استناد برخی قراین تولد او را بین ۷۲۵-۷۲۷ق/ ۱۳۲۵/۱۳۲۷م حدس زده است.
او که نسب به
بنو نصر ، حکام غرناطه، میرساند به گفته خود درپی اختلافاتی که در اندلس با عموزادگان خویش (ملوک احمر) و فرمانروایان بنونصر داشت به ناچار جلای وطن کرد و به مغرب، دیار بنومرین، روی آورد
، زیرا که ملوک احمر ریختن
خون او را
مباح دانسته بودند
. گویا ابن احمر اندلس را به عهد امیر یوسف اول (حک: ۷۲۵ق - ۷۳۳ق) و هنگامی که پدرش برای مأموریتی به بِجایه گسیل شده بود، ترک گفته و هنگامی که به مغرب پای نهاده است که
ابوالحسن علی مرینی بر اریکة قدرت بوده است.
ابن احمر از مقربان خاص
ابوعنان پسر ابوالحسن مرینی شد و تا مرگ او، پیوسته مصاحبش بود، چنانکه در ۷۵۸ق/۱۳۵۷م که ابوعنان به افریقیه لشکر کشید، ابن احمر را نیز به همراه برد
. با مرگ ابوعنان اقتدار سلاطین مرینی رو به زوال نهاد و وزرا، کاتبان و حاجبان بر امور چیره گشتند و پیوندِ ابن احمر نیز با بارگاه سلاطین سست شد و حاجبان و کاتبان بر اریکة قدرت نشستند و ابن احمر آنان را ضمن مدایحی ستود.
ابن احمر در فاس درگذشت و تاریخ وفات وی به درستی دانسته نیست، ابن قاضی آن را در ۸۰۷ق
و تنبکتی در ۸۱۰ ق دانسته است.
ابن احمر محضر بسیاری از پرآوازهترین استادان زمان خویش را در
فقه ،
حدیث ،
انساب ، تاریخ و ادب دریافته بود که از آن جمله است: ابن آجرّوم، و انشریشی، فشتالی و مکناسی که از برخی از اینان به کسب «اجازه» نائل آمده بود
وی با بزرگان عصر خویش نیز پیوند داشت. از جمله برجستهترین ایشان لسانالدین ابن خطیب است، اما در این باره اطلاع کافی در دست نیست و گم شدن بخش بزرگی از شرح حالِ ابن خطیب در نثیر الجمان ابن احمر براین ابهام افزوده است. ابن احمر در نثیر فرائد بخشی در حدود یک چهارم کتاب را به تحلیل شعر و نثر او اختصاص داده و با وجود انتقاد از لحن گزندة ابن خطیب او را ستوده است.
اگرچه درمنابع دقیقاً ذکری از شاگردان ابن احمر به میان نیامده است، اما وی از کسانی چون
ابراهیم سدراتی معروف به شهبون و عبدالرحمان جادری به عنوان راویان یاد کرده است
ابن احمر در
شعر و نثر خویش از اسلوب خاصی پیروی نکرده است. نثر وی در اکثر موارد مشحون از صنایع بدیعی است و تنها در کتب تراجم خویش،
نثیر الجمان ، نثیر فرائد الجمان و مستودع العلامة به نثر مرسل روی آورده است. وی به اقتباس از بیشتر آیات قرآن و احادیث نیز پرداخته و نیز واژگان خاص علوم مختلف چون فقه، تاریخ، نجم و اسامی کتابها را در خلال نثر خویش میآورد. اینگونه نگارش تنها به نثر وی اختصاص ندارد، بلکه شعر او را نیز که اغلب «شعر مناسبات» است، در بر میگیرد. قصاید او که اغلب مدایحی در وصف سلاطین، کاتبان و حاجبان ایشان و آراسته به صنایع بدیعی است، ارزش ادبی چندانی ندارد. وی گاه غزل و رثا نیز سروده است و در میان اینگونه اشعار است که میتوانیم آثار دلنشینی از او باز یابیم.
آثار ابن احمر بیشتر در زمینه تاریخ، شعر و ادب است، نثیر فرائد الجمان فی نظم فحول الزمان، به کوشش محمدرضوان دایه، ۱۹۶۷م. این کتاب جنگ شعری است همراه با شرح حال شاعران؛ نثیر الجمان فی شعر من نظمنی و ایّاه الزمان، به کوشش محمد رضوان دایه، ۱۹۸۷م. موضوع این کتاب نیز چون نثیر فرائد است؛ شرح البردة بوصیری.
ابن قاضی ،
تنبکتی
و کتانی
از آن یاد کردهاند؛ عرائس الامراء و نفائس الوزراء
المنتخب من درر السلوک فی شعر الخلفاء الاربعة و الملوک، از این کتاب تنها خود ابن احمر یاد کرده است
؛ فرید العصر فی شعر بنی نصر
، این کتاب شرح احوال و اوصاف کسانی از
خاندان نویسنده است که از ملوک و سلاطین
بنونصر بودهاند؛ مستودع العلامة و مستبدع العلامة، به کوشش محمد ترکی تونسی، ۱۳۸۴ق/۱۳۶۴م. ابن احمر این کتاب را به ابن ابی دلامه، از کاتبان مرینی، تقدیم داشته است؛ روضة النسرین فی اخبار بنی مرین، به کوشش لوی پرووانسال، ۱۳۸۲ق/۱۰۶۲م، که از معروفترین کتب ابن احمر است. دایه آن را همان نفحة النسرینیة و اللمحة المرینیة دانسته است
مشاهیر بیوتات فاس، رباط، ۱۹۷۲م، ابوزید فاسی آن را تلخیص کرده است؛ تأنیس النّفوس فی تکمیل نقط العروس.
(۱) ابن احمر، اسماعیل، نثیر الجمان فی شعر من نظمنی و ایّاه الزمان، به کوشش محمدرضوان دایه، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۲) ابن احمر، نثیر فرائد الجمان فی نظم فحول الزّمان، بهکوشش محمدرضواندایه، بیروت، ۱۹۶۷م.
(۳) ابنقاضی، احمد، جذوةالاقتباس فی ذکر من حل من» به کوشش عبدالوهاب بن منصور، رباط، ۱۹۷۳م.
(۴) ابنقاضی، دُرة الحجال فی اسماء الرجال، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۰ق/ ۱۹۷۰م.
(۵) تنبکتی، احمد بابا، نیل الابتهاج بتطریز الدیباج، به کوشش عباس بن عبدالسلام، قاهره، ۱۳۵۱ق.
(۶) دایه، محمد رضوان، مقدمه بر نثیر الجمان (نک: ابن احمر در همین مآخذ).
(۷) دایه، مقدمه بر نثیر فرائد (نک: ابن احمر در همین مآخذ).
(۸) کتانی، عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۸۲م.
(۹) مخلوف، محمد، شجرة النور الزکیة فی طبقات المالکیة، بیروت، ۱۱۳۴۹ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن احمر، ابوالولید»، ج۲،ص۸۶۶.