• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوبکر محمد بن عبدالطیف خجندی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



{{منابع:ابوبکر محمد بن عبداللطیف خجندی (مقاله‌دوم)|دائرة المعارف مؤلفان اسلامی - جلد ۴|ابوبکر محمد بن عبداللطیف خجندی (مقاله‌دوم)}
}
ابوبکر محمد بن عبداللطیف خجندی۵۵۲ هـ.ق) از نسل مهلب بن ابی صفره بود و به‌سبب سکنای اجدادش در خجند خجندی خوانده می‌شد.
نزد استادانی مانند ابوعلی حداد، غانم بن احمد و ابوالقاسم سراج و دیگران کسب علم نمود و در قلعهٔ استخر از یکادار بن یوسف دیلمی حدیث آموخت.
سپس به بغداد رفت و در نظامیه تدریس و وعظ کرد و به‌خاطر موقعیت علمی نزد حکام و سلاطین محترم و نافذ بود.
دو پسرش عبداللطیف و عبیداللَّه هر دو از دانشمندان اصفهان بودند.
از وی اثری با عنوان التلویح الی اسرار التنقیح به‌جای مانده است.
ایشان در سال ۵۵۲ (هجری قمری) هنگام بازگشت از بغداد به اصفهان به‌طور نامعلومی درگذشت.



ابوبکر محمد بن عبداللطیف بن محمد بن ثابت صدرالدین خجندی مهلبی اصفهانی وی را از نسل مهلب بن ابی‌صفره امیر خراسان در دوره امویان می دانند.
[۱] سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۲، ص۳۲۸.

نیز به دلیل سکونت برخی اجدادش در خجند، از شهرهای ماوراءالنهر به خجندی معروف گشته است.
به دلیل تحصیل و رشد در اصفهان و برعهده داشتن ریاست مذهب شافعی در این منطقه، به اصفهانی نیز مشهور شده است.


مهلبی در اصفهان نزد افرادی مانند ابوعلی حداد، غانم بن احمد و ابوالقاسم سراج و جماعتی دیگر از بزرگان و علمای عصر خود کسب دانش نمود.
همچنین در قلعه استخر از یکادار بن یوسف دیلمی حدیث آموخته است.


اصفهانی در مدرسه خاتون زاهده، ماه محرم سال ۵۴۰ه حدیث گفته و محمد بن ابی‌الفوارس در آنجا از وی شنیده است.


خجندی عازم بغداد شده و در نظامیه به تدریس مشغول شده و نیز به وعظ و خطابه پرداخت.
به علت موقعیت علمی که داشت نزد حکام و سلاطین وقت دارای احترام بوده و رأی و نظرش نافذ بود؛ لذا مقام او را باشکوه تر از وزرا توصیف کرده اند؛ طوری که گفته شده اطراف وی هنگام تدریس و خطابه مملو از سربازان مسلح و محافظ بود که شوکت و عظمت او را از وزرا نیز بالاتر می برد؛ ازاین رو او را صدر عراق دانسته‌اند.
ابن جوزی گفته است: وقتی تدریس در نظامیه را بر عهده گرفت، در مناظره هایش شرکت می کردم و او با کلماتی معدود صحبت می کرد، گو اینکه کلماتش دُر بودند و در جامع قصر وعظ و خطابه می کرد؛ ولی در وعظ ماهر نبود.
پسرانش عبداللطیف و عبیداللّه هر دو از دانشمندان اصفهان بودند.
[۱۷] ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۳۲۲.
وی در منبر از حفظ حدیث روایت می‌کرد و همچنین سلطان محمود زنگی ( ۵۴۱ ـ ۵۶۹ هـ.ق) از رأی و نظر وی پیروی می‌کرد.



از محمد بن عبداللطیف اثری با عنوان التلویح الی اسرار التنقیح ذکر شده که تلخیص تنقیح المکنون می باشد.
تنقیح المکنون را یکی از دانشمندان در تلخیص کتاب قانون ابن سینا نوشته است.
خجندی نیز مطالبی بر آن افزوده و آن را کتابی پرفایده کرده است.


ابوبکر در سال ۵۵۲ (هجری قمری) که از بغداد عازم اصفهان بود، بین راه به دلایل نامعلومی مرد و در اصفهان به خاک سپرده شد.
در پی مرگ مشکوک وی درگیری رخ داد و چندین نفر کشته شدند.

۱. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۲، ص۳۲۸.
۲. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۱۲، ص۵۰۱.    
۳. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۵، ص۵۳.    
۴. سبکی، عبدالوهاب بن تقی‌الدین، طبقات الشافعیة الکبری، ج۶، ص۱۳۳.    
۵. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۳۸، ص۹۸.    
۶. سبکی، عبدالوهاب بن تقی‌الدین، طبقات الشافعیة الکبری، ج۶، ص۱۳۳.    
۷. سبکی، عبدالوهاب بن تقی‌الدین، طبقات الشافعیة الکبری، ج۶، ص۱۳۳.    
۸. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۳۸، ص۹۸.    
۹. سبکی، عبدالوهاب بن تقی‌الدین، طبقات الشافعیة الکبری، ج۶، ص۱۳۳.    
۱۰. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، ص۲۵۴.    
۱۱. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، ص۳۹۴.    
۱۲. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۳۸، ص۹۹.    
۱۳. ابن کثیر، اسماعیل بن علی، البدایة و النهایه، ج۱۲، ص۲۳۷.    
۱۴. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۰، ص۳۸۶.    
۱۵. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۱۸، ص۱۲۲.    
۱۶. ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۷۹.    
۱۷. ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۳۲۲.
۱۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۰۹.    
۱۹. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۰، ص۳۸۶.    
۲۰. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۳۸، ص۹۹.    
۲۱. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص۵۰۰.    
۲۲. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص۵۰۰.    
۲۳. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص۵۰۰.    
۲۴. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۲۲۸.    
۲۵. ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۵، ص۳۵۴.    
۲۶. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۲، ص۹۲.    
۲۷. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۴، ص۱۹۶.    
۲۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۱۷، ص۲۵.    
۲۹. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۶، ص۲۱۷.    
۳۰. کحاله، عمررضا، معجم المولفین، ج۱۰، ص۱۹۲.    
۳۱. سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیه، ج۲، ص۸۱۸.    
۳۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۰۹.    



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلام، برگرفته از مقاله «ابوبکر محمد بن عبداللطیف خجندی»، ج۴، ص۳۱۷-۳۱۸.
[





جعبه ابزار