ابوعمرو بشر بن بری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بِشْرِ بْنِ سَریّ، ابوعمرو د ۱۹۵ق/۸۱۱م،
محدث بصری مکی که به سبب داشتن برخی عقاید، نسبت جَهمی بودن به او داده شده است.
برخی وفات وی را در ۱۹۶ق دانستهاند.
از آنجا که عمر وی را ۶۳
سال نوشتهاند،
میتوان ولادتش را حدود سال ۱۳۲ق/ ۷۵۰م دانست. بشر اهل
بصره بود، آنگاه به
مکه مهاجرت کرد و در آنجا میزیست.
در بصره از محضر مشایخی همچون
حمّاد بن سَلَمه، و در مکه از
محمد بن مسلم طایفی،
نافع بن عمر جُمَحی و ابراهیم ابن طَهمان حدیث شنید. وی در کوفه یا جایی دیگر از
سفیان ثوری و
ابن مبارک نیز دانش آموخت،
و شاید در کوفه از محضر
مِسعَر بن کِدام نیز بهره جست.
در میان مشایخ وی نام
لیث بن سعد از عالمان مصر نیز آمده است. نکتة قابل توجه درباره مشایخ وی و کسانی که بشر از ایشان روایت کرده، وجود گرایشهای متنوع و مختلف فکری میان آنان است؛
عبدالرحمان بن مهدی، دارای گرایش قَدَری،
مسعر بن کدام و ابراهیم ابن طهمان دارای گرایش به ارجاء،
و عبدالرزاق دارای گرایش به
تشیع بودند.
در میان کسانی که از بشر روایت کردهاند، دو شخصیت برجسته و مهم وجود دارد، یکی از آن دو
احمد بن حنبل، پیشوای حنبلیان و یکی از مروجان اندیشه
اهل حدیث،
و دیگری
یحیی بن آدم،
فقیه و محدث نامآور کوفی است که وی را دارای گرایش بَتْری دانستهاند
. علاوه بر این، از میان راویان وی میتوان
علی بن مدینی را نام برد که از نظر داشتن گرایش
معتزلی قابل توجه است.
درباره جایگاه اجتماعی بشر باید یادآور شد که وی در امر
تبلیغ و ارشاد کوشا بود و به سبب چیرگی در وعظ لقب «اَفْوَه» یافته بود.
در کارنامه رجالی بشر آنچه جلب نظر میکند، انتساب گرایشهای جهمی به اوست؛ البته علت این امر مربوط به برداشت خاص وی از
آیات و روایاتی است که به ظاهر تصویری جسمانی از
خداوند ارائه میدهند. در این زمینه، درباره بشر دو مستند وجود دارد: یکی نقل احمد بن حنبل از بشر درباره معنای
آیه «... اِلی رَبَّها ناظِرة»
و طفره رفتن بشر از بیان معنای ظاهری آیه که به اعتراض شدید حُمیدی فقیه
مکه، و مطرود شدن بشر از این شهر منجر شد.
و ديگر نقل عُقيلى حاكى از آنكه بشر نظر حماد بن زيد را درباره حديث نبوی «ينزل ربنا الى سماء الدنيا...» جويا شده، و مشكلات مترتب بر حمل روايت به معناي ظاهری آن را گوشزد كرده، و در اين باره گفته است: «
خداوند جابهجا نمىشود و در مكانش هست و هر گونه كه بخواهد به خلقش نزديك مىشود».
بشر خود از انتساب به
جهمیه بیزاری میجست
و از همینرو، جز حمیدی، کسانی که او را جهمی دانستهاند، بازگشت وی از گرایش به جهمیه را نیز یادآور شده،
و او را مبرا از این نسبت بر شمردهاند.
در یک جمعبندی درباره جهمی بودن بشر، باید گفت که هیچ ارتباطی میان او و شخصیتهای جهمیه گزارش نشده، و این همانندی فقط در
تاویل آیات و
روایات بوده است و در دیگر ابعاد معرفتی جهمیه، همچون مخلوق نبودن
قرآن، پذیرشی از جانب وی گزارش نشده است.
افزون بر آنچه گفته شد، رجال نویسان او را به عبارات مختلف ستوده، و او را
ثقه، راستگو در حدیث و دارای دقت در ضبط و ثبت احادیث بر شمرده، و حدیثش را مستقیم دانستهاند.
احمد بن حنبل نیز حدیث وی را دارای اتقان بسیار دانسته، و درایت وی در فهم
حدیث را ستوده است.
باید افزود که احادیث وی در
کتب سته و از جمله در
صحیح بخاری نقل شده است.
(۱) قرآن کریم.
(۲) ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۳۷۱ق.
(۳) ابن حجر عسقلانی، احمد، تهذیب التهذیب، حیدرآباددکن، ۳۲۵ق/۹۰۷م.
(۴) ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
(۵) ابن عدی، عبدالله، الکامل فی ضعفاء الرجال، بیروت، ۴۰۵ق.
(۶) احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش طلعت قوچ ییگیت و اسماعیل جراح اوغلی، آنکارا، ۹۶۳م.
(۷) بخاری، محمد، التاریخ الصغیر، به کوشش محمود ابراهیم زاید، بیروت، ۴۰۶ق.
(۸) بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، حیدر آباددکن، ۳۸۲ق.
(۹) دارمی، عثمان، التاریخ، به کوشش احمد محمد نور سیف، دمشق، دارالمامون للتراث.
(۱۰) ذهبی، محمد، تذکرة الحفاظ، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۱) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۴۰۶ق.
(۱۲) ذهبی، محمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۳۸۲ق.
(۱۳) عجلی، احمد، تاریخ الثقات، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۴۰۵ق.
(۱۴) عقیلی، محمد، کتاب الضعفاء الکبیر، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۴۰۴ق.
(۱۵) فاسی، محمد، العقد الثمین، به کوشش فؤاد سید، بیروت، ۴۰۶ق.
(۱۶) مزی، یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، ۴۰۰ق/۹۸۰م.
(۱۷) یحیی بن معین، التاریخ، به کوشش احمد محمد نورسیف، مکه، ۳۹۹ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوعمرو بشر بن بری»، شماره۴۸۹۸.