• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اصحاب سبت(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَصْحاب سَبْت، قومى از بنى اسرائیل، یاد شده در قرآن كریم كه از شریعت الهى روی تافتند و به عذاب خداوند گرفتار شدند. قصه اصحاب سبت در قرآن به اجمال آمده، و در اخبار و روایات بسط و تفصیل یافته است.
بنابر آنچه در ۴ آیه از قرآن آمده است، اصحاب سبت گروهى از بنى اسرائیل بودند كه در شهری ساحلى مى زیستند و چون حرمت روز سبت و احكام و شرایع آن را نگاه نداشتند و در آن روز به صید ماهى پرداختند، مورد غضب پروردگار قرار گرفته، مسخ گشتند و به بوزینگان بدل شدند (بقره /سوره۲، آیه۶۵؛ نساء/۴سوره/۴۷، آیه۱۵۴؛ اعراف /سوره۷، آیه۱۶۳؛ نحل /سوره۱۶، آیه۱۲۴).
واژه سبت كه در زبان عربى به معنای دست كشیدن از كار و استراحت كردن است، از زبان های كهن سامى وام گرفته شده است. پژوهشگران در پى جستن ریشه این كلمه، با توجه به ریشه «شبت ۱»، خاستگاه آن را در زبان های آشوری، آرامى و سریانى وعبری باستان، باز جسته اند (مشكور، ج۱، ص۳۵۱). بر این مبنا و با تحقیقات زبان شناختى و تاریخى، بیشتر محققان بر آنند كه این واژه از زبان آرامى و شاید عبری به زبان عربى وارد شده است.
گفتنى است كه واژه سبت از دیرباز در میان عبرانیان، افزون بر استعمال معمول آن به مفهوم لغوی، به معنى روز شنبه، و با واژه «عِرِب ۵» به معنای شب روز سبت (شب شنبه) به كار مى رفته است (مشكور، ج۱، ص۳۵۲).
سبت نزد یهودیان: سبت یكى از روزهای مذهبى یهود است كه نزد ایشان قداست و حرمت ویژه ای دارد. بر اساس آنچه در سفر پیدایش از عهد عتیق آمده است، خداوند پس از خلق جهان در ۶ روز، در هفتمین روز دست از كار كشید و «آرامى گرفت» و به همین دلیل آن روز را مقدس داشت. تقدس روز سبت، در وصیت چهارم از وصایای دهگانه حضرت موسى (علیه السلام) آمده، و به عنوان یكى از شرایع دین یهود مطرح گردیده است. ریشه اهمیت و قداست روز سبت در پیشینه تاریخى اقوام بین النهرین قابل جست و جوست و پژوهشگران آرائى گوناگون در این باره ارائه كرده اند؛ مثلاً بر اساس نظری كه به ویژه بر یافته های باستان شناختى از الواح بابلى مبتنى است، این كلمه از «شبتوم» بابلى اخذ شده كه به معنى پانزدهمین روز ماه قمری «هنگام بدر» به كار مى رفته است و در دیدگاه آنان از ویژگى خاصى برخوردار بوده، و حتى در یكى از الواح بابلى، از این روز به عنوان «روز آرامش دهنده قلب» یاد شده است (بباوی، ج۴، ص۳۳۰-۳۳۱). از سوی دیگر، چون روز استراحت به هنگام آفرینش جهان با هفتمین روز خلقت تقارن یافته است، سبت نیز باعدد نمادین ۷ رابطه ای ویژه پیدا كرده، برخى را بر آن داشته است تا ریشه این اعتقاد را در كواكب هفتگانه نزد بابلیان بدانند (بباوی، ج۴، ص۳۳۰-۳۳۱)
به هر روی، سبت به عنوان نشانه و آیتى الهى، و نوعى رابطه مقدس یهود و بنى اسرائیل (آبراهامز، تلقى مى گردد و به عنوان هفتمین روز هفته، حفظ احكام شرعى آن نزد یهود از جایگاه ویژه ای برخوردار است. احكام مربوط به این روز در جای جای عهد عتیق آمده است و بر اساس آنها بر هر فردِ بنى اسرائیل فرض است كه در این روز كه «سبت یهوه» دانسته شده، دست از كارهای روزمره بشوید و تنها به عبادت مشغول شود. این امر دارای چنان اهمیتى است كه حتى - چنانكه در سفر اعداد از عهد عتیق آمده - در زمان حضرت موسى (علیه السلام) كسى را به سبب نقض احكام آن سنگسار كرده اند.
احكام سبت به گونه ای روشن تر و با بسط و تفصیلى بیشتر درهلاخای یهود نیز وارد گشته است. افزون بر آنكه در جای جای تلمود ۲ به موضوع سبت پرداخته شده «احكام اعیاد۳» (یكى از بخشهای ۶گانه تلمود)، رساله ای با عنوان سبت ۴ است كه به شرح احكام این روز مقدس اختصاص یافته، و در آن قداست سبت و حرمت انجام دادن اعمالى چون تجارت، صیدماهى و پرندگان و غیره و انواع كارهای غیر عبادی در این روز، و مجازات نگاه نداشتن این احكام مطرح شده است (ابن میمون، ج۲، ص۳۹۱-۳۹۲؛ ابن میمون ج۳، ص۶۵۴).
اصحاب سبت در آثار اسلامى: مفسران قرآن كریم در ذیل آیات مربوط به اصحاب سبت به شرح روایاتى از قصص مربوط به آنان پرداخته اند. بر پایه این روایات، در زمان حضرت داوود (علیه السلام) از سوی خداوند به قومى كه در كنار دریا مى زیستند، فرمان رسید تا ازصید و خوردن ماهى در روز سبت خودداری كنند. گروهى از آنان به این امر الهى توجه نكردند و حیله ای اندیشیدند (طبری، ج۱، ص۲۶۳؛ تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۶۸). گویند در ساحل دریا گودال هایى كندند و راهى را از دریا به این گودال ها تعبیه نمودند تا در روزهای شنبه همراه با امواج دریا، مقداری آب و ماهیان درون آن به این گودال ها داخل گردند و دیگر قادر به خارج شدن از آن نباشند. بدین ترتیب اگر چه آنان در روز شنبه عملاً صید نمى كردند، ولى تله ها، به طور طبیعى كار خود را انجام مى دادند و ایشان روز یكشنبه بر سر گودال ها مى آمدند و ماهی های گرفتار را صید مى نمودند. پس از مدتى چون این كار بالا گرفت، برخى با آگاهى از خطا بودن این عمل سكوت كردند و گروهى دیگر به نصیحت پرداختند و خطاكاران را از انجام دادن این عمل نهى كردند (كلینى، ج۸، ص۱۵۸؛ فخرالدین رازی، ج۱۵، ص۳۸- ۳۹؛ ابن طاووس، ج۱، ص۱۱۹)، ولى آنان به این نصایح توجهى نكردند. مؤمنان كه مى دانستند سزای این عمل جز عذاب الهى نیست، تصمیم به جدا شدن از خطاكاران گرفتند؛ بنا بر قولى از آن شهر خارج شدند و به قریه ای در نزدیكى آن دیار كوچیدند و بر پایه سخنى دیگر، با كشیدن دیواری، بخش خطاكاران را جدا كردند. پس از چندی كه ناصحان برای آگاهى یافتن از اوضاع خطاكاران به بخش آنان رفتند، دیدند كه تمامى آنان به بوزینگانى بدل شده اند (ابن شاذان، ج۱، ص۱۹؛ دمیری، ج۲، ص۳۲). گویند مسخ شدگان كسانى را كه پیش تر با ایشان مى زیستند، مى شناختند، ولى خود قابل شناسایى نبودند. در خبر است كه اینان پس از ۳ روز«یا ۷ روز» هلاك شدند. گفتنى است كه این داستان با همین قالب اصلى، در شكل های مختلف در روایات وارد گشته است (تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۶۸-۲۷۰؛ قمى، ج۱، ص۲۴۴- ۲۴۵؛ طبری، ج۱، ص۲۶۲-۲۶۳؛ طوسى، ج۱، ص۲۶۴؛ زمخشری، ج۱، ص۱۴۷).
در روایتى از قتاده آمده است كه در میان اصحاب سبت، جوانان به بوزینه و پیران به خوك بدل گشتند (ثعلبى، ج۱، ص۲۸۹؛ قرطبى، ج۱، ص۴۴۰). مكان شهر اصحاب سبت در اخبار گوناگون بسیار مورد توجه قرار گرفته است. برخى آن را كه بنابر آیه شریفه در كنار دریا قرار داشته است، شهر ایله دانسته اند (مقدسى، ج۱، ص۱۷۸؛ طبری، ج۴، ص۷۵۶؛ فخرالدین رازی، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۰) و در برخى از روایات نام شهرهای مدین و طبریه نیز دیده مى شود (فخرالدین رازی، ج۱۵، ص۳۶؛ قرطبى، ج۷، ص۳۰۵؛ ابن كثیر، ج۲، ص۱۲۱). شایان ذكر است كه در روایتى از حضرت امام باقر (علیه السلام) نیز ضمن آنكه اصحاب سبت از قوم ثمود شمرده شده اند، و شهر ایشان ایله دانسته شده، حال آنكه در نسخه تفسیر قمى نام آن شهر ایكه ذكر گردیده است (قمى، ج۱، ص۲۴۴؛ ابن طاووس، ج۱، ص۱۱۸- ۱۱۹؛مجلسى، ج۱۴، ص۵۲ -۵۳).
گویند هر پیامبری كه از جانب خداوند، فرمان هدایت قوم خود یافت، روز جمعه را كه در آسمان ها و نزد ملائكه نیز از جایگاه ویژه برخوردار است، محترم مى داشت. حضرت موسى (علیه السلام) نیز در رسالت خود بنى اسرائیل را از حرمت روز جمعه آگاهانید، ولى آنان از آن روی برتافتند و شنبه را افضل ایام دانستند و این آغازی برای عصیان آنان بود (مسعودی، ج۱، ص۴۹- ۵۰؛ طوسى، ج۶، ص۴۳۸؛ زمخشری، ج۱، ص۱۴۷). به موازات این روایات برای تفسیر آیه ۱۲۴ از سوره نحل در مورد اختلاف درباره سبت، برخى همان عدم رعایت حرمت روز جمعه از سوی بنى اسرائیل را یاد كرده، و برخى دیگر آن را مربوط به اختلاف یهودیان و مسیحیان دانسته اند؛ این بدان معناست كه بنى اسرائیل حكم جمعه را زیر پا گذاشته، شنبه را محترم داشتند و پیروان عیسى (علیه السلام) هم به جای جمعه، یكشنبه را ارج نهادند (طبرسى، ج۶، ص۶۰۳ -۶۰۴؛ فخرالدین رازی، ج۱۹، ص۱۳۷).
در میان آراء مختلف برای شرح و توضیح مسأله مسخ خطاكاران به بوزینه، روایتى كه ابن ابى نجیح از مجاهد نقل كرده، قابل تأمل است. بر پایه این روایت، منظور از مسخ اصحاب سبت كه در قرآن كریم آمده، دیگرگونه شدن آنان نیست، بلكه این سخن تنها یك تمثیل است. در طریق دیگری از این روایت، تغییر آنان در اصل، مسخ قلوب ایشان به بوزینه بوده است. شایسته ذكر است كه این آراء مجاهد از سوی مفسران مورد انتقاد قرار گرفته است (طبری، ج۱، ص۲۶۳؛ فخرالدین رازی، ج۳، ص۱۱۱-۱۱۲؛ سیوطى، ج۱، ص۱۸۴- ۱۸۵).
در پایان این نكته شایان ذكر است كه چون غالباً وقوع داستان اصحاب سبت را در زمان داوود نبى (علیه السلام) دانسته اند، در برخى روایات، این قصه با آنچه درباره لعن داوود نبى و حضرت عیسى (علیه السلام) بر قومشان آمده (مائده /۵سوره، آیه۷۸)، پیوند یافته است. در توضیح این آیه آمده است: این دو قوم كه به درخواست پیامبرشان از سوی خداوند به عذاب گرفتار آمدند، نخستین به خوك، و دومین به بوزینه تبدیل شدند (كلینى، ج۸، ص۲۰۰؛ طبرسى، ج۳، ص۲۳۱). به هر روی برای پاسخ به این پرسش كه اصحاب سبت با اینان چه ارتباطى دارند، آرائى در اثبات و نفى قرابت این دو قصه ارائه شده است (طبرسى، ج۳، ص۲۳۱؛ تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱).
-------------------------------------------------

فهرست مندرجات

۱ - فهرست منابع


(۱) ابن شاذان فضل، الایضاح، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۲م؛
(۲) ابن طاووس على، سعد السعود، نجف، ۱۳۶۹ق /۱۹۵۰م؛
(۳) ابن كثیر، البدایة؛
(۴) ابن میمون موسى، دلالة الحائرین، به كوشش حسین آتای، آنكارا، ۱۹۷۴م؛
(۵) بباوی ویلیام وهبه، دائرة المعارف الكتابیة، بیروت، دارالثقافه؛
(۶) تفسیر القرآن، منسوب به امام حسن عسكری (علیه السلام)، قم، ۱۴۰۹ق؛
(۷) ثعلبى احمد، قصص الانبیاء، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م؛
(۸) دمیری محمد، حیاة الحیوان الكبری، بیروت، داراحیاء التراث العربى؛
(۹) زمخشری محمود، الكشاف، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م؛
(۱۰) سیوطى، الدر المنثور، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م؛
(۱۱) طبرسى فضل، مجمع البیان، به كوشش هاشم رسولى محلاتى و فضل الله یزدی طباطبایى، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م؛
(۱۲) طبری، تفسیر؛
(۱۳) طوسى محمد، التبیان، به كوشش احمد حبیب قصیر عاملى، بیروت، داراحیاء التراث العربى، عهد عتیق؛
(۱۴) فخرالدین رازی، التفسیر الكبیر، قاهره، ۱۳۱۳ق؛
(۱۵) قرآن كریم؛
(۱۶) قرطبى محمد، الجامع لاحكام القرآن، بیروت، ۱۹۶۵م؛
(۱۷) قمى على، تفسیر، به كوشش طیب موسوی جزائری، بیروت، ۱۳۸۷ق؛
(۱۸) كلینى محمد، الكافى، به كوشش على اكبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق؛
(۱۹) مجلسى محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م؛
(۲۰) مسعودی على، اثبات الوصیة، نجف، كتابخانه حیدریه؛
(۲۱) مشكور محمد جواد، فرهنگ تطبیقى عربى با زبان های سامى و ایرانى، تهران، ۱۳۵۷ش؛
(۲۲) مقدسى محمد، احسن التقاسیم، به كوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م؛
(۲۳) یاقوت، بلدان؛



جعبه ابزار