اصول فهم قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن به روشنی و صراحت دلالت دارد بر اینكه دست كم برخی
آیات آن
تأویل دارد و
تأویل آن را جز خود
خداوند و
راسخان در علم كسی نمی داند با این حال فهم آیات قرآن غیر ممکن نیست و با رعایت اصولی که در فهم آن موثر است میتوان به مدلول آیات پی برد.
"فهم" در لغت به معنای شناختن یا تعقل آمده است،
فهمت الشیء یعنی عرفته یا عقلته. برخی آن را شناختن با قلب معنا کردهاند.
و معادل فارسی آن را
دانستن میگویند.
ماده فهم در
قرآن کریم تنها یک بار به کار رفته است:
«فَفَهَّمْناها سُلَیمانَ ...»
ما (حكم واقعى) آن را به سلیمان فهماندیم ....
اهل لغت ماده فهم را برای
معانی دانسته و به کار بردن آن را برای ذوات صحیح نمیدانند؛ مثل «فهمت الكلام»، ولى «فهمت الرّجل» صحیح نیست.
و فهم قرآن هم از باب
معانی است، میخواهد مطالبی را به انسان منتقل کند؛ از این جهت که خداوند در قرآن کریم برای ایراد مقاصد خود از
زبان عربی استفاده کرده،
معانی را از
ماوراء الطبیعت در شبکه الفاظ با چینش بلاغی فوق العاده اعجازانگیز، قرار داده است. همچنین از این جهت که قرآن در حدود هزار و چهار صد سال قبل نازل شده، رویدادهای آن زمان برای فهم بهتر قرآن مؤثر است؛ پس به طور قطع امروزه برای فهم
معانی قرآن باید اصول و قواعدی را بیان کنیم ،که با بهره گیری از آن، قرآن را بفهمیم.
اما برای فهم قرآن تنها آنچه که برای فهم کلام
عربی کافی است کفایت نمیکند؛ بلکه علاوه بر آن، دانشهای دیگری نیز لازم دارد.
باید توجه داشت که
معانی قرآن مراتب گوناگون دارد چنانکه معصومین فرمودهاند قرآن علاوه بر
ظاهر،
باطن ی غیر از آن دارد؛ اما مقصود ما در اینجا از فهمیدن قرآن، درک
معانی آن، به مقدار آشکار شدن ظاهر کلام برای انسان است.
برای فهم مطالب قرآن کریم برخی از صاحب نظران در این عرصه، اصولی را در کتابهای
علوم قرآنی، مقالات یا مقدمه
تفاسیر تدوین کردهاند، که در این نوشتار، ما مهمترین این اصول را میآوریم:
قرآن به زبان عربى و در نهایت
فصاحت و
بلاغت نازل شده و مطابق با زبان متداول عصر
بعثت میباشد. بنابراین در فهم مطالب آن باید شخص به
قواعد ادبی (
صرف،
نحو،
علوم بلاغت) و
لغات عربی آشنایی کافی داشته باشد و میتوان گفت نخستین علمی که براى درك و فهم قرآن نیاز داریم و بایستى به آن پرداخته شود، علم الفاظ است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به حکم قرآن
مفسر و
مبین قرآن است. چنانکه در قرآن میخوانیم:
«فَإِنَّما یسَّرْناهُ بِلِسانِک لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ»
ما آن
[۳] را بر زبان تو آسان ساختیم، شاید آنان متذكّر شوند!
این آیه تفریع است بر تمام مطالب گذشته و منظور از «یسرناه» ظاهراً آسان
كردن فهم قرآن است.
بنابراین از این آیه و همچنین از آیه:
«وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّكْرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ و لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ»
و ما این ذكر
[۵] را بر تو نازل كردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى شاید اندیشه كنند!
روشن میشود که گفتار
پیامبر در فهم قرآن
حجیت دارد، و
ائمه اطهار نیز این حجیت را از قرآن و از پیامبر
اسلام، مثل
حدیث ثقلین، گرفتهاند.
در مقام فهم و برداشت از قرآن، ملاحظه مجموع
آیات و در نظر داشتن سازگارى و هماهنگى مدلول آنها با یكدیگر ضرورى است. نباید آیه یا آیاتى از قرآن را بدون ملاحظه سازگاریش با سایر آیات، بررسى كرد؛ به دلیل اینکه قرآن مجموعه واحدى است كه هدف واحدى را دنبال مىكند. همچنین آیات آن به
محکم و متشابه،
ناسخ و منسوخ،
عام و خاص،
مطلق و مقید و... تقسیم مىشوند که باید در کنار هم
تفسیر و معنا بیابند.
مسائل متعددى وجود دارد كه هر گونه موضعگیرى مثبت یا منفى و پذیرش یا عدم پذیرش آنها در تفسیر آیات مؤثر بوده و مفسر باید این مسائل را به نحو صحیح و دقیق فراگرفته و در تفسیر خود، آنها را مبنا قرار دهد.
مانند:
اعجاز قرآن، حقانیت بیانات قرآنى،
جامعیت قرآن، مصونیت قرآن از
تحریف،ابدیت قرآن و....
شأن نزول و
سبب نزول وقایعی هستند که یک یا چند
آیه به سبب آنها نازل شده و از این رو که آیات قرآن متناسب با زمان نزول و وقایع آن زمان بودهاند، میتوان به طور قطع گفت که سبب نزول آیات کلید فهم قرآن است.
همچنین برخی تاریخ نزول را- گرچه یقینی نباشد- مفید و قابل استفاده در فهم قرآن میدانند.
سایت معارف قرآن