انواع تفسیر موضوعی(خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر موضوعى را از زوایاى گوناگون مى توان تقسیم کرد.(قرآن شناخت، ش۴، ص۱۲۶_۱۲۷)
۱. برخى محققان براى آن سه گونه معرفى کردهاند:
أ. تفسیر موضوعى واژگانى. در این گونه، مفسر یکى از واژههاى قرآنى را به صورت موضوعى بررسى مىکند که کاربردى متعدد در قرآن کریم دارد و معمولا در سیاقهاى مختلف داراى معانى متفاوت است تا معناى دقیق آن واژه را کشف و معانى مختلف و کاربردهاى متنوع آن را معرفى کند.(صلاح عبدالفلاح خالدی، التفسیر الموضوعی بین النظریه و التطبیق، ص۵۲_۵۴) شکل ساده و غیر روشمند این گونه تفسیر موضوعى را در گذشته در کتابهاى وجوه و نظائر مانند الاشباه والنظائر مقاتل (م. ۱۵۰ ق.)، الوجوه والنظائر دامغانى (م. ۴۷۸ ق.) و بصائر ذوى التمییز فیروزآبادى(اسماعیل بن احمد حیری، وجوه القرآن، ص۳۵_۳۹) (م. ۸۱۷ ق.) مىتوان مشاهده کرد. کتاب مفردات راغب اصفهانى (م. ۴۲۵ ق.) نمونه غنى و کاملترى از آثار کهن این شیوه است.
در دوره معاصر نیز نمونههایى کاملتر و روشمند از این شیوه را در آثار وابسته به مکتب تفسیر ادبى امین خولى مىتوان مشاهده کرد(شکری محمد عیاد، یوم الدین والحساب، ص۲۷_۷۵؛ بنت الشاطی، التفسیر البیانی، ص۱۳_۱۹۲) که اغلب تحولاتى را در تفسیر کلمات قرآن در پى داشته است؛ همچنین آثار مستقل و رسالههاى دانشگاهى که امروزه با عنوان معناشناسى یکى از واژهها و مصطلحات قرآنى نگاشته مىشوند نمونههایى روشمند از این گونه تفسیر موضوعىاند. ضرورت رویکرد به این گونه تفسیر موضوعى در روزگار ما و بهرهگیرى از آن براى تفسیر صحیحتر آیات قرآن و بازنگرى و نواندیشى در آراى مفسران کهن، انکارناپذیراند.
ب. تفسیر موضوعى یک موضوع قرآنى. این گونه از تفسیر موضوعى خود به چند روش انجام مىگیرد.
ج. تفسیر موضوعى سورهاى قرآن. این گونه از تفسیر موضوعى بر نظریه وحدت موضوعى سورههاى قرآن مبتنى است. در این نظریه براى هر سوره تنها یک موضوع اصلى و محورى ثابت مىشود و مفسر باید با تدبر فراوان در محتواى یک سوره به کشف موضوع اصلى و اهداف و مقاصد آن سوره دست یابد. سپس همه آیات آن سوره را در ارتباط با موضوع اصلى و در جهت اهداف و مقاصد سوره تفسیر کند.(مصطفی مسلم، مباحث فی التفسیر الموضوعی، ص۲۸_۲۹؛ صلاح عبدالفلاح خالدی، التفسیر الموضوعی بین النظریه و التطبیق، ص۲۹؛ صلاح عبدالفلاح خالدی، التفسیر الموضوعی بین النظریه و التطبیق، ص۵۲_۵۷) معمولا در سورههاى کوتاه و مکى قرآن که یکباره نازل شدهاند کشف موضوع اصلى چندان دشوار نیست؛ اما سورههاى بلند مشتمل بر موضوعات متنوع به ویژه سورههاى مدنى کشف موضوع اصلى سوره به تدبرى بیشتر نیازمند و گاه ممکن است نیازمند سالها تدبر جدى مفسر باشد یا در برخى سورهها مفسرى نتواند به موضوع واحدى در آن سوره دست یابد؛ گویا نخستین تفسیر موضوعى از این گونه، تفسیر موضوعى سوره بقره به نام النباءُ العظیم از عبدالله درّاز است.(محمد غزالی، نحو تفسیر موضوعی لسور القرآن، ص۵) سید قطب در فى ظلال القرآن و بنت الشاطى در التفسیر البیانى با همین نگرش به تفسیر پرداختهاند؛ همچنین آثار موضوعى تک سورهاى فراوانى نیز تألیف شدهاند.(صلاح عبدالفلاح خالدی، التفسیر الموضوعی بین النظریه و التطبیق، ص۵۸_۵۹)
از آثار قابل توجه در این زمینه قبسٌ من نور القرآن الکریم از محمد على صابونى است که به بیان اهداف و مقاصد سورهها پرداخته و در سال ۱۴۰۵ قمرى انتشار یافته و اخیراً محمد غزالى کتاب نحو تفسیر موضوعى لسور القرآن را در سال ۱۴۱۳ قمرى منتشر کرده(محمد غزالی، نحو تفسیر موضوعی لسور القرآن، ص۵_۶) که با عنوان گامى به سوى تفسیر موضوعى سورههاى قرآن کریم به فارسى نیز ترجمه شده است.
نظریه وحدت موضوعى سورههاى قرآن به دلیل توقیفى بودن نظم آیات درون سورهها، امروزه مورد پذیرش بسیارى از مفسران و قرآن پژوهان است.
در تفسیر موضوعى سورهاى مفسر همه آیات یک سوره را در ارتباط با موضوع محورى آن سوره مىبیند. بدین ترتیب اگر تفسیر یک سوره از قرآن با محوریت بررسى موضوع آن سوره انجام گیرد تفسیر موضوعى و در غیر این صورت تفسیر ترتیبى خواهد بود. این نگرش به آیات یک سوره از یک سو زمینه دریافت معارفى نو از آیات قرآن را فراهم مى سازد و از دیگر سو نوآورىهایى در تفسیر آیات را سبب مىشود.
از میان این سه گونه، دومین آنها به تفسیر موضوعى مشهورتر و بیشتر مورد توجه مفسران است. رواج عنوان «تفسیر موضوعى» نیز ناظر به همین قسم بوده است، به گونهاى که اگر بدون قیدى خاص به کار رود به آن انصراف دارد و هنگامى که سخن از ضرورت تفسیر موضوعى یا اهمیت آن به میان مىآید نیز همین گونه دوم از تفسیر موضوعى مراد است.
۲. گونه دوم از سه گونه قبل که مقصود اصلى از تفسیر موضوعى است، خود دو قسم دارد و به عبارت دقیقتر به دو شیوه انجام مىگیرد و هر یک از دو تعریف پیشین ناظر به یکى از این دو شیوه است: أ. آنکه مفسر یکایک مسائل و موضوعات مطرح شده در قرآن را بیرون آورد و سپس با استخراج و گردآورى آیات مربوط به هر موضوع، مجموعه آیات آن موضوع را بررسى کرده، نظر قرآن را درباره ابعاد گوناگون آن بیان کند.(معرفت، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۵۲۷) به نظر معرفت این گونه تفسیر موضوعى پاى سخن قرآن نشستن و گوش فرا دادن به آن است تا قرآن خود براى ما سخن گفته، پیام خود را به ما برساند و نقش مفسر در این قسم تنها ثبت پیامهاى دریافتى از قرآن است.(معرفت، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۵۲۷)
ب. آنکه مفسر نیازهاى واقع در متن زندگى را بررسى کند و سپس پاسخ آنها را از قرآن جویا شود و با این باور که قرآن همواره پاسخگوى نیازهاى روز بشر است، براى دریافت پاسخ قرآن، در آیات آن به تأمل و جست و جو بپردازد.(معرفت، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۵۲۷)
شهید صدر با اطلاق نام «تفسیر توحیدى» بر تفسیر موضوعى، در برابر تفسیر تجزیهاى یا گسسته (ترتیبى)(محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنیه، ص۲۰_۲۳) همین تعریف را براى تفسیر موضوعى ارائه داده، آن را به سخن امیرمؤمنان على علیه السلام: «ذلک القرآنُ فَاسْتَنْطِقُوه»(صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه۱۵۸) گره مىزند و مقصود حدیث را این مىداند که در مراجعه به قرآن باید شرح و حل مشکلات خود را از آن بازجست.(محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنیه، ص۳۰) وى تعبیر «استنطاق» (به سخن درآوردن) قرآن را شیواترین بیان در تأیید تفسیر موضوعى به معناى مذکور مىداند.(محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنیه، ص۳۰)
۳. تفسیر موضوعى از جهت بهرهگیرى از روایات بر دو قسم است: أ. مفسر در کنار آیات، از روایات نیز استفاده مىکند. این روایات ممکن است صرفاً تفسیرى باشند یا اینکه براى جامعیت بحث و بیان دیدگاه جامع اسلام درباره موضوعى، افزون بر روایات تفسیرى از دیگر روایات دینى منقول از معصومان علیهم السلام نیز بهره گرفته شود.
ب. مفسر بحث خود را به دایره معارف قابل استنباط از آیات محدود کرده، ابداً از روایات بهره نمىگیرد. طرفداران روش تفسیر ادبى معاصر با تأکید بر ناکارآمدى تفسیر ترتیبى وضرورت تفسیر موضوعى به بى نیازى تفسیر موضوعى از روایات معتقدند.(شکری محمد عیاد، یوم الدین والحساب، ص۸؛ شکری محمد عیاد، یوم الدین والحساب، ص۱۱_۱۴)
۴. تفسیر موضوعى از منظرى دیگر مىتواند به یکى از دو روش زیر انجام گیرد: أ. مفسر ابتدا مسئله یا موضوعى از موضوعات زندگى را مطرح کرده، براساس مبانى کلامى، فقهى، فلسفى، اجتماعى، سیاسى و ... آن را تحلیل مىکند. سپس درصدد یافتن شواهدى از قرآن براى تأیید اندیشه خود یا تطبیق آیه بر دیدگاه خود برمىآید. ب. مفسر موضوع را انتخاب کرده، پیش از هرگونه پیش داورى و با کمترین پیش فرضهاى کلامى و فقهى و علمى به سراغ آیات قرآن مىآید تا دیدگاه قرآن را درباره آن موضوع کشف کند.(مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، ج۱، ص۲۹_۳۰) عموم مفسران بر اتخاذ روش دوم تأکید کرده، روش نخست را ناروا و مجالى براى تحمیل رأى بر قرآن و گسترش تفسیر به رأى مىشمارند که مفسر در چنین شیوهاى در پى اثبات اندیشه و باورهاى خود به کمک آیات قرآن است.
فهرست منابع:
(۱) محمد ابراهیم شریف، اتجاهات التجدید، قاهره، دارالتراث، ۱۴۰۲ق.
(۲) مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب، ۱۳۷۴ش.
(۳) بنت الشاطی، التفسیر البیانی، قاهره، دارالمعارف.
(۴) سید هدایت جلیلی، تفسیر موضوعی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۷ش.
(۵) صلاح عبدالفلاح خالدی، التفسیر الموضوعی بین النظریه و التطبیق، اردن، دارالنفائس، ۱۴۱۸ق.
(۶) معرفت، تفسیر و مفسران، قم، التمهید، ۱۳۷۳ش.
(۷) ذهبی، التفسیر والمفسرون، قاهره، دارالکتب الحدیثه، ۱۳۹۶ق.
(۸) دائرة المعارف الاسلامیه، ترجمه: شنتاوی و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، ۱۹۳۳م.
(۹) احمد جمال عمری، دراسات فی التفسیر الموضوعی للقصص القرآنی، قاهره، مطبعة المدنی، ۱۴۰۶ق.
(۱۰) رضا علی عزیزی، روش موضوعی در تفسیر قرآن کریم، دانشگاه رضوی، ۱۳۸۲ش.
(۱۱) قرآن شناخت، قم، مؤسسه امام خمینی.
(۱۲) محمد احمد خلف الله، القرآن و مشکلات حیاتنا المعاصره، بیروت، المؤسسة العربیه، ۱۹۸۲م.
(۱۳) مصطفی مسلم، مباحث فی التفسیر الموضوعی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۰ق.
(۱۴) بهروز یدالله پور، مبانی و سیر تاریخی تفسیر موضوعی قرآن، قم، دارالعلم، ۱۳۸۳ش.
(۱۵) عبدالستار فتح الله سعید، المدخل الی التفسیر الموضوعی، قاهره، دارالتوزیع والنشر الاسلامیه، ۱۴۱۱ق.
(۱۶) محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنیه، به کوشش لجنة التحقیق، مرکز الابحاث والدراسات، ۱۴۲۱ق.
(۱۷) ابوعلی مودودی، المصطلحات الاربعة فی القرآن، بیان.
(۱۸) محمد تقی مصباح، معارف قرآن، قم، در راه حق، ۱۳۷۳ش.
(۱۹) سبحانی، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق.
(۲۰) طباطبایی، المیزان، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۲۱) محمد غزالی، نحو تفسیر موضوعی لسور القرآن، قاهره، دارالشروق، ۱۴۱۳ق.
(۲۲) صبحی صالح، نهج البلاغه، تهران، دارالاسوه، ۱۴۱۵ق.
(۲۳) اسماعیل بن احمد حیری، وجوه القرآن، به کوشش نجف عرشی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۲۲ق.
(۲۴) شکری محمد عیاد، یوم الدین والحساب، ۱۹۸۰م.
(۲۵) حکیم، علوم القرآن.