انواع تفسیر موضوعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر موضوعی را از زوایای گوناگون میتوان تقسیم کرد.
برخی محققان برای آن سه گونه معرفی کردهاند:
در این گونه، مفسر یکی از واژههای قرآنی را به صورت موضوعی بررسی میکند که کاربردی متعدد در
قرآن کریم دارد و معمولا در سیاقهای مختلف دارای معانی متفاوت است تا معنای دقیق آن واژه را کشف و معانی مختلف و کاربردهای متنوع آن را معرفی کند.
شکل ساده و غیر روشمند این گونه تفسیر موضوعی را در گذشته در کتابهای وجوه و نظائر مانند الاشباه والنظائر مقاتل (م. ۱۵۰ ق.)، الوجوه والنظائر دامغانی (م. ۴۷۸ ق.) و بصائر ذوی التمییز فیروزآبادی
(م. ۸۱۷ ق.) میتوان مشاهده کرد. کتاب مفردات راغب اصفهانی (م. ۴۲۵ ق.) نمونه غنی و کاملتری از آثار کهن این شیوه است.
در دوره معاصر نیز نمونههایی کاملتر و روشمند از این شیوه را در آثار وابسته به مکتب
تفسیر ادبی امین خولی میتوان مشاهده کرد
که اغلب تحولاتی را در تفسیر کلمات
قرآن در پی داشته است.
این گونه از تفسیر موضوعی خود به چند روش انجام میگیرد.
این گونه از تفسیر موضوعی بر نظریه
وحدت موضوعی سورههای قرآن مبتنی است. در این نظریه برای هر سوره تنها یک موضوع اصلی و محوری ثابت میشود و مفسر باید با تدبر فراوان در محتوای یک سوره به کشف موضوع اصلی و اهداف و مقاصد آن سوره دست یابد. سپس همه آیات آن سوره را در ارتباط با موضوع اصلی و در جهت اهداف و مقاصد سوره تفسیر کند.
معمولا در سورههای کوتاه و مکی
قرآن که یکباره نازل شدهاند کشف موضوع اصلی چندان دشوار نیست؛ اما سورههای بلند مشتمل بر موضوعات متنوع به ویژه سورههای مدنی کشف موضوع اصلی سوره به تدبری بیشتر نیازمند و گاه ممکن است نیازمند سالها تدبر جدی مفسر باشد یا در برخی سورهها مفسری نتواند به موضوع واحدی در آن سوره دست یابد؛ گویا نخستین تفسیر موضوعی از این گونه، تفسیر موضوعی
سوره بقره به نام النباءُ العظیم از عبدالله درّاز است.
سید قطب در فی ظلال القرآن و بنت الشاطی در التفسیر البیانی با همین نگرش به تفسیر پرداختهاند؛ همچنین آثار موضوعی تک سورهای فراوانی نیز تألیف شدهاند.
از آثار قابل توجه در این زمینه قبسٌ من نور القرآن
الکریم از
محمد علی صابونی است که به بیان اهداف و مقاصد سورهها پرداخته و در
سال ۱۴۰۵ قمری انتشار یافته و اخیراً
محمد غزالی کتاب نحو تفسیر موضوعی لسور القرآن را در سال ۱۴۱۳ قمری منتشر کرده
که با عنوان گامی به سوی تفسیر موضوعی سورههای قرآن
کریم به فارسی نیز ترجمه شده است. نظریه وحدت موضوعی سورههای قرآن به دلیل توقیفی بودن نظم آیات درون سورهها، امروزه مورد پذیرش بسیاری از مفسران و قرآن پژوهان است. در تفسیر موضوعی سورهای مفسر همه آیات یک سوره را در ارتباط با موضوع محوری آن سوره میبیند. بدین ترتیب اگر تفسیر یک سوره از قرآن با محوریت بررسی موضوع آن سوره انجام گیرد تفسیر موضوعی و در غیر این صورت
تفسیر ترتیبی خواهد بود. این نگرش به آیات یک سوره از یک سو زمینه دریافت معارفی نو از آیات قرآن را فراهم میسازد و از دیگر سو نوآوریهایی در تفسیر آیات را سبب میشود.
از میان این سه گونه، دومین آنها به تفسیر موضوعی مشهورتر و بیشتر مورد توجه مفسران است. رواج عنوان «تفسیر موضوعی» نیز ناظر به همین قسم بوده است، به گونهای که اگر بدون قیدی خاص به کار رود به آن انصراف دارد و هنگامی که سخن از ضرورت تفسیر موضوعی یا اهمیت آن به میان میآید نیز همین گونه دوم از تفسیر موضوعی مراد است.
گونه دوم از سه گونه قبل که مقصود اصلی از تفسیر موضوعی است، خود دو قسم دارد و به عبارت دقیقتر به دو شیوه انجام میگیرد و هر یک از دو تعریف پیشین ناظر به یکی از این دو شیوه است:
۱. آنکه مفسر یکایک مسائل و موضوعات مطرح شده در قرآن را بیرون آورد و سپس با استخراج و گردآوری آیات مربوط به هر موضوع، مجموعه آیات آن موضوع را بررسی کرده، نظر
قرآن را درباره ابعاد گوناگون آن بیان کند.
به نظر معرفت این گونه تفسیر موضوعی پای سخن قرآن نشستن و گوش فرا دادن به آن است تا قرآن خود برای ما سخن گفته، پیام خود را به ما برساند و نقش مفسر در این قسم تنها ثبت پیامهای دریافتی از قرآن است.
۲. آنکه مفسر نیازهای واقع در متن زندگی را بررسی کند و سپس پاسخ آنها را از قرآن جویا شود و با این باور که قرآن همواره پاسخگوی نیازهای روز
بشر است، برای دریافت پاسخ قرآن، در آیات آن به تأمل و جست و جو بپردازد.
شهید صدر با اطلاق نام «تفسیر توحیدی» بر تفسیر موضوعی، در برابر تفسیر تجزیهای یا گسسته (ترتیبی)
همین تعریف را برای تفسیر موضوعی ارائه داده، آن را به سخن امیرمؤمنان
علی علیهالسلام: «ذلک القرآنُ فَاسْتَنْطِقُوه»
گره میزند و مقصود
حدیث را این میداند که در مراجعه به قرآن باید شرح و حل مشکلات خود را از آن بازجست.
وی تعبیر «استنطاق» (به سخن درآوردن) قرآن را شیواترین بیان در تأیید
تفسیر موضوعی به معنای مذکور میداند.
تفسیر موضوعی از جهت بهرهگیری از روایات بر دو قسم است:
۱. مفسر در کنار آیات، از روایات نیز استفاده میکند. این روایات ممکن است صرفاً تفسیری باشند یا اینکه برای جامعیت بحث و بیان دیدگاه جامع
اسلام درباره موضوعی، افزون بر روایات تفسیری از دیگر روایات دینی منقول از معصومان علیهمالسلام نیز بهره گرفته شود.
۲. مفسر بحث خود را به دایره معارف قابل
استنباط از آیات محدود کرده، ابداً از روایات بهره نمیگیرد. طرفداران روش تفسیر ادبی معاصر با تأکید بر ناکارآمدی تفسیر ترتیبی و ضرورت تفسیر موضوعی به بی نیازی تفسیر موضوعی از روایات معتقدند.
تفسیر موضوعی از منظری دیگر میتواند به یکی از دو روش زیر انجام گیرد:
۱. مفسر ابتدا مسئله یا موضوعی از موضوعات زندگی را مطرح کرده، براساس مبانی کلامی، فقهی، فلسفی، اجتماعی، سیاسی و... آن را
تحلیل میکند. سپس درصدد یافتن شواهدی از قرآن برای تأیید اندیشه خود یا تطبیق آیه بر دیدگاه خود برمیآید.
۲. مفسر موضوع را انتخاب کرده، پیش از هرگونه پیش داوری و با کمترین پیش فرضهای کلامی و فقهی و علمی به سراغ آیات قرآن میآید تا دیدگاه قرآن را درباره آن موضوع کشف کند.
عموم مفسران بر اتخاذ روش دوم تأکید کرده، روش نخست را ناروا و مجالی برای تحمیل رأی بر قرآن و گسترش تفسیر به رأی میشمارند که مفسر در چنین شیوهای در پی اثبات
اندیشه و باورهای خود به کمک آیات قرآن است.
(۱)
محمد ابراهیم شریف، اتجاهات التجدید، قاهره، دارالتراث، ۱۴۰۲ق.
(۲)
مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب، ۱۳۷۴ش.
(۳) بنت الشاطی، التفسیر البیانی، قاهره، دارالمعارف.
(۴) سید هدایت جلیلی، تفسیر موضوعی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۷ش.
(۵)
صلاح عبدالفلاح خالدی، التفسیر الموضوعی بین النظریه و التطبیق، اردن، دارالنفائس، ۱۴۱۸ق.
(۶) معرفت، تفسیر و مفسران، قم، التمهید، ۱۳۷۳ش.
(۷) ذهبی، التفسیر والمفسرون، قاهره، دارالکتب الحدیثه، ۱۳۹۶ق.
(۸) دائرة المعارف الاسلامیه، ترجمه: شنتاوی و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، ۱۹۳۳م.
(۹)
احمد جمال عمری، دراسات فی التفسیر الموضوعی للقصص القرآنی، قاهره، مطبعة المدنی، ۱۴۰۶ق.
(۱۰) رضا علی عزیزی، روش موضوعی در تفسیر قرآن
کریم، دانشگاه رضوی، ۱۳۸۲ش.
(۱۱) قرآن شناخت، قم، مؤسسه امام خمینی.
(۱۲)
محمد احمد خلف الله، القرآن و مشکلات حیاتنا المعاصره، بیروت، المؤسسة العربیه، ۱۹۸۲م.
(۱۳) مصطفی مسلم، مباحث فی التفسیر الموضوعی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۰ق.
(۱۴) بهروز یدالله پور، مبانی و سیر تاریخی تفسیر موضوعی قرآن، قم، دارالعلم، ۱۳۸۳ش.
(۱۵) عبدالستار فتح الله سعید، المدخل الی التفسیر الموضوعی، قاهره، دارالتوزیع والنشر الاسلامیه، ۱۴۱۱ق.
(۱۶)
محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنیه، به کوشش لجنة التحقیق، مرکز الابحاث والدراسات، ۱۴۲۱ق.
(۱۷) ابوعلی مودودی، المصطلحات الاربعة فی القرآن، بیان.
(۱۸)
محمد تقی مصباح، معارف قرآن، قم، در راه حق، ۱۳۷۳ش.
(۱۹) سبحانی، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق.
(۲۰) طباطبایی، المیزان، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۲۱)
محمد غزالی، نحو تفسیر موضوعی لسور القرآن، قاهره، دارالشروق، ۱۴۱۳ق.
(۲۲) صبحی
صالح، نهج البلاغه، تهران، دارالاسوه، ۱۴۱۵ق.
(۲۳) اسماعیل بن
احمد حیری، وجوه القرآن، به کوشش نجف عرشی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۲۲ق.
(۲۴) شکری
محمد عیاد، یوم الدین والحساب، ۱۹۸۰م.
(۲۵) حکیم، علوم القرآن.
دائرةالمعارف قرآن کریم جلد ششم، برگرفته از مقاله «انواع تفسیر موضوعی»، شماره۳۳.