• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

باجولوند

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



باجُولْوَنْد (باجَلان)، بزرگ ایل یا اتحادیه ای از پنج طایفه لُرِ یاراحمد، آروان، دالوند، قایدرحمت و سگوند که عمدتاً در بخش زاغه‌شهرستان خرم آباد و بخشی نیز در قسمتی از سیلاخورِ عُلیا در نزدیکی شهر بروجرد و ناحیه میانْآبِ دزفول و اطراف شوش ساکن شده‌اند و گروهی نیز چادرنشین مانده اند.




باجولوندها قبلاً در نواحی گیلانِ غرب و سرپلِ زَهاب می‌زیستند. این ایل، نسب خود را به «باجول» نامی می‌رسانند و معتقدند که باجول و بیران (بیرام یا بهرام) دو برادر از عشایر غرب ایران بوده‌اند که از اولی ایل باجولوند و از دومی ایل بیرانوند پدید آمده است. شاید همه طوایف باجولوند از تبار واحدی نباشند، اما به هر حال این طوایف از ۲۵۰ سال پیش به گونه ای نامنسجم در اتحادیه باجولوند جای گرفته اند. ظاهراً ورود باجولوندها از غرب دره کرخه به لرستان با تبعید سرابندیها (سربندیها) به سیستان و بلوچستان در دوران سلطنت نادرشاه افشار مقارن بوده است. فشار فزاینده ایلات لک تبار بیرانوند و باجولوند ادامه زندگی را برای ترکانِ بیات دشوار کرد:اینان بتدریج از صحنه بیرون رفتند و در عوض، احتمالاً ایلات مهاجر باجولوند، با نقشی که در دوران زندیه در جنگها داشتند، در اندک مدتی قدرت یافتند. در کتابهای تاریخ در ضمن وقایع پس از سقوط سلسله صفویه، نام باجلان فراوان دیده می‌شود. گلستانه
[۱] ابوالحسن بن محمد امین گلستانه، مجمل التواریخ، ج۱، ص۳۰۰، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ش.
ضمن بیان مقاومتهای دلیرانه محمدخان زند (معروف به بی کله) و موسوی اصفهانی
[۲] محمد صادق موسوی اصفهانی، تاریخ گیتی گشا، ص۲۴۲، تهران ۱۳۶۳ش.
در شرح وقایع محاصره شیراز به دست علی مرادخان زند، و سپهر
[۳] محمد تقی سپهر، ناسخ التواریخ، ج۳، ص۲۲۲، تهران ۱۳۵۳ش.
در شرح ماجرای سرپیچی افراسیاب خان باجلان در اوایل ورود خانلرمیرزا احتشام الدوله به لرستان (در زمان محمدشاه قاجار) از این ایل یاد کرده اند.



باجولوندها نیز زمانی چون دیگر طوایف لرستان چادرنشین بودند و در سیاه چادرهایی از موی بز و پشم گوسفند می‌زیستند و گذشته از دامداری، از طریق راهداری و غارت نواحی مجاور معیشت خود را تأمین می‌کردند. سواران باجولوند به شجاعت معروف بودند و همسایگی با ایل زورمند بیرانوند و نزدیکی به شهرهای مرکزی و کمی جمعیت، آنان را محتاط بار آورده بود.



امروزه بیش‌تر طوایف باجولوند آبادی نشین اند. آروانها و یاراحمدها، که قدرت جنگی چندانی نداشتند، پیش از دیگران آبادی نشین شدند.اجرای قانون اصلاحات ارضی و دگرگونی در ساختار اجتماعی طوایف و امکانات تحصیلی برای افراد عادی و جاذبه شهرنشینی و سختیِ معیشتِ چادرنشینی باعث شده است که بسیاری از طوایف و از جمله ایل باجولوند بیش از پیش به آبادی نشینی روی آورند. باجولوندها مسلمانِ شیعه مذهب اند.



(۱) علی محمد ساکی، جغرافیای تاریخی و تاریخ لرستان، خرم آباد ۱۳۴۳ش، ص ۱۵۵ به بعد.
(۲) محمد تقی سپهر، ناسخ التواریخ، تهران ۱۳۵۳ش.
(۳) ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، نسخه خطی کتابخانه ملی ملک.
(۴) ابوالحسن بن محمد امین گلستانه، مجمل التواریخ، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ش.
(۵) محمد صادق موسوی اصفهانی، تاریخ گیتی گشا، تهران ۱۳۶۳ش.


 
۱. ابوالحسن بن محمد امین گلستانه، مجمل التواریخ، ج۱، ص۳۰۰، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۶ش.
۲. محمد صادق موسوی اصفهانی، تاریخ گیتی گشا، ص۲۴۲، تهران ۱۳۶۳ش.
۳. محمد تقی سپهر، ناسخ التواریخ، ج۳، ص۲۲۲، تهران ۱۳۵۳ش.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باجولوند»، شماره۸۴.    



جعبه ابزار