• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

باریجه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




باریجه، صمغِ تندْ بویِ چند گیاه از جنس فرولا (تیره چتریان)، بویژه ف. گالبانیفلوا یا ف. روبریکائولیس/ اروبسنس می‌باشد.




برخی دیگر از نام‌های قدیم و جدید آن: به فارسی بارْزَد (نیز به صورت‌های بیرْزَد/ بیرْژَد/ بیرْزَه/ بیْرژَه/ بیْرزَی؛
[۱] برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش.
وَشا/ وِشا، و جز این‌ها؛ به عربی، قِنَّه، کَلَخ (به زبان عامّه اندلس)،
[۲] ابن بیطار، الجامع لمفردات الادویه و الاغذیه، ج۴، ص۷۷، بولاق ۱۲۹۱.
و جز این‌ها؛ به ترکی، قاصْنی/ قاسْنی
[۳] محمد مؤمن بن محمد زمان حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، ص ۴۳، تهران (تاریخ مقدمه ۱۴۰۲).




باریجه از روزگاران بسیار قدیم، در خاورمیانه و نزدیک، صمغی شناخته شده بوده و در بین النهرین باستان، استعمال دارویی آن بسیار رواج داشته است. دو تن از قدیمترین گیاه‎داروشناسان اروپا، پلینیوس رومی (۲۳ ـ ۷۹ م) و دیسقوریدوس یونانی (قرن اوّل م)، نیز آن را به عنوان مادّه ای دارویی وصف کرده اند (در لاتینی با نام گالْبانُم/ گَلْبَنُم، مأخوذ از خالْبانی/ خَلبَنی یونانی، و آن نیز مأخوذ از خِلْبناه عبری). ولی شاید کاربرد قدیمتر باریجه به عنوان یکی از مواد خوشبو (عطریات) بوده است (که باریجه در عداد مَیْعَه و اَظفار و کُندُر در ترکیب بخور خوشبویی به کار می‌رفته است). احتمالاً خواص دارویی گوناگون آن بعدها بتدریج کشف شده است. این گیاهداروشناسان رویشگاه آن نوع باریجه ای را که می‌شناختند سوریه ذکر کرده اند. احتمال داده‌اند که گیاه باریجه، که هنوز هم گونه‌هایی از آن بومی ایران و افغانستان است، از طریق بین النهرین به سوریه و فلسطین برده شده باشد.



حکمای قدیم چند گونه باریجه ذکر کرده اند. از جمله، جالینوس
[۴] ابن بیطار، الجامع لمفردات الادویه و الاغذیه، ج۴، ص۷۷، بولاق ۱۲۹۱.
می گوید: «دو نوع است، یکی سرشیر مانند و سبک و سفیدتر (از گونه دیگر)؛ دیگری غلیظتر و چسبناکتر، واین دومی بهتر است و شایسته استعمال». دیسقوریدوس می‌گوید: «بهترین باریجه آن است که شبیه به کندر است، تکّه تکّه شونده و صافی و چسبناک، که در آن، (ریزه‌های) چوب بسیار نباشد.».
[۵] ابن سینا، کتاب القانون فی الطب، ج۱، ص۴۲۱، بولاق ۱۲۹۴.
انطاکی
[۶] داوودبن عمر انطاکی، تذکره اولی الالباب، ج۲، ص۲۲۲، قاهره ۱۳۰۸ـ۱۳۰۹.
دو گونه آن را ذکر می‌کند: «یکی زرد، و این بهتر است، و (دیگری) سفید سبُک؛ با آرد باقلا و صمغ بَنه و اُشَق در آن غِش می‌کنند، و فرق (میان باریجه طبیعی و تقلبی) سبکی و رنگ (آن دو) است». صاحب اختیارات بدیعی
[۷] علی بن حسین انصاری شیرای، اختیارات بدیعی: قسمت مفردات، ج۱، ص۵۰ ـ ۵۱، چاپ محمدتقی میر، تهران ۱۳۷۱ ش.
می گوید: «بارزد... سه نوع است: بَرّی وبحری و جَبَلی». علّت این تشتت آراء درباره جنس و رنگ و بوی (و نیز قوّه فعّاله) باریجه یکی تنوع گیاهان باریجه آور است، و دیگر برخی مشابهت‌های باریجه (از لحاظ تندی بوی، شکل و برخی خواص درمانی) با صمغ‌های چند گیاه دیگر از همان تیره چتریان (سگبیج، انجدان، گاوشیر، اشق، و جز این‌ها) و، درنتیجه، امکان التباس آن‌ها با یکدیگر می‌باشد.



اختلاف نظر درباره ماهیت گیاه باریجه تا جایی است که عقیلی علوی شیرازی
[۸] محمد حسین بن محمد هادی عقیلی علوی شیرازی، مخزن الادویه، ج۱، ص۱۰۵، کلکته ۱۸۴۴، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
آن را به اشتباه از تیره ای دیگر (تیره سَرویان) دانسته می‌گوید: «بارزد لغت فارسی است. به عربی قنه... و به هندی بریجا و به لغتی گنده بهروزه نامند و به این نام (در هند) معروف است... آنچه به تحقیق پیوسته و دیده شده لبن درختی است عظیم به قدر سَرو که تنه آن را به تیشه و غیر آن جابجا خراشیده از آن تراوش می‌نماید... در بنگاله از کوهستان مورنگ بسیار می‌آورند... جِرم چوب آن مانند سرو و دیودار... و گفته‌اند که لبن دیودار است...». اشتباه عقیلی عمدتاً ناشی از یکی شمردن بارزد، قنه، بریجا و گنده بهروزه است: بریجا در هندی معادل بارزد/ باریجه/ قنه است، در حالی که گنده بهروزه (به املای درست تر: گَنده فیروزه/ بِروزَه) در هندی شیرابه بدبو یا تربانتینِ خامِ گونه ای کاج است به نام علمی پینوس لُنگیفولیا، و نه «لَبنِ» دیودار، که فقط چوب و قطران آن در هند داشته یا هنوز دارد. از دانشمندان متأخر، شلیمر، استاد داروشناسی و پزشکی دارالفنون ناصری، از روی علم و معاینه شخصی، دقیقترین توضیح را، درباره باریجه‌های ایران، در ۱۸۷۴ داده است؛ توضیح او تقسیم دوگانه انطاکی را چنین تأیید می‌کند: «گالبانم را عطاران ایران به نام‌های گوناگون قاسنی و بارزد و باریجه و وَشا می‌شناسند، اما آنان دونوع مختلف را، که از دو گیاه کاملاً متمایز به دست می‌آید، با یکدیگر خَلط می‌کنند: ۱) قاسنی و بارزد و باریجه سه نام مترادف است برای گالبانم قهوه ای (عسلی) رنگ که محصول فرولاگالبانیفلو است... و روستاییان درّه‌های خرقان و ساوه آن را با نام بالَنْبو برداشت می‌کنند؛ ۲) وشا، که صمغ سفید رنگ دُرما اُشری است... و من نام گالبانم سفید به آن می‌دهم.
[۹] احمد قهرمان، فلور ایران،ج ۷، ش ۸۰۰، ج ۷، تهران ۱۳۶۴ ش.




رویشگاه‌های عمده گیاهان باریجه آور در ایران و افغانستان را چنین گزارش کرده اند: رویشگاهِ ف. گالبانیفلوا را از جمله در دَهْ گَردون (= دِه گِردو؟ بر سر راه شیراز)، کوه‌های ساوج‌بلاغ (میان تهران و قزوین)، درّه لار کوهستان البرز، دره‌های خرقان و ساوه، و رویشگاه دُرما اُشری (گیاه وشا) را دامنه کوه‌های نزدیکِ رِشْم (شهرستان شاهرود) ذکر کرده است. قهرمان
[۱۰] احمد قهرمان، فلور ایران،ج ۷، ش ۸۰۰، ج ۷، تهران ۱۳۶۴ ش.
رویشگاه ف. گالبانیفلوا را منطقه البرز (دماوند، میان تهران و فیروزکوه، دره لار نزدیک پُلور)، سمنان و شمال شرقی ایران (کُپه داغ میان قوچان و لطف آباد، گردنه الله اکبر) گزارش کرده است. دایماک و همکاران به نقل از مآخذ دیگر، رویشگاه ف. گالبانیفلوا را در ایران پیرامون همدان و میان شیراز و کرمان، و در افغانستان در دره هریرود و ناحیه بادغیس (نزدیک هرات) ذکر کرده اند. به گزارش کریمی و محجوب، «گونه‌های (گیاه) باریجه در بیش‌تر نقاط ایران می‌رویند... ولی بیشترین میزان بهره برداری (تجاری) از مناطق سرجنگلداری‌های کل خراسان (بیرجند، طبس، اسفراین) و تهران به عمل می‌آمده».



درباره مزاج و قوّه باریجه نیز حکما اختلاف کرده اند. مثلاً جالینوس می گوید که قنه «ملیّن و محلّل است و از حیث گرمی در آغاز درجه سوم یا در آخر درجه دوم». ابن سینا
[۱۱] ابن سینا، کتاب القانون فی الطب، ج۱، ص۴۲۱، بولاق ۱۲۹۴.
معتقد است که قنه در دوم گرم و در سوم خشکانده است». تلخیصی از خواص درمانی باریجه و چگونگی استعمال آن به زعم حکمایی که ابن بیطار از آنان نقل کرده چنین است : (حمول یا تدخین آن) مدرّ طمث و مسقط جنین است؛ (ضماد آن با سرکه و نطرون) جوش‌های نرم را از میان می‌بَرَد؛ (خوردن آن) برای درمان سرفه مزمن و نفس تنگی و پارگی عضلات سودمند است؛ (ضماد آن) برای پهلو درد و تحلیل دمل‌ها سودمند است؛ (استنشاق بوی آن) زنانِ مبتلا به اختناق رحم و مصروعان را به حال طبیعی باز می‌گرداند؛ (گذاشتن آن بر روی دندان کرم خورده ای که درد کند) درد دندان را آرام می‌کند (دیسقوریدوس)؛ برای رفع اِعیاء (= خستگی، بیحالی، فرسودگی، ناتوانی) و کُزاز سودمند است؛ کَلَف (= کک مک، لک و پیس چهره) را می‌برد (مسیح بن حَکَم، متوفی ۲۱۰)؛ مضرت زهر مار و کژدم را دفع می‌کند، ازینرو، در تریاقها به کار می‌رود (حُبَیش بن الحَسَن، متوفی ۲۶۰)؛ محلل بادها و رویاننده گوشت است (رازی)؛ عَدَسات (= دانه‌های سُرخک ؟) را رفع می‌کند؛ (چکاندن محلول آن با روغن سوسن در گوش) برای دردهای «سَرد» گوش، سردرد و تحلیل آماس‌های «سَردِ» گوش‌ها سودمند است؛ پادزهر همه سَم‌ها است؛ (زیانی نیز دارد که) گوشت را فاسد می‌کند
[۱۲] کتاب القانون فی الطب، بولاق ۱۲۹۴.
(آشامیدن دو دِرم آن با آب) بواسیر را می‌بَرَد (مأخذ نامشخص)؛ جانشین آن هموزن آن سگبینج یا نیم وزن آن صمغِ گاوْشیر/ جاوْشیر است (اسحاق بن عِمران، قرن سوم). و اما در روزگار ما کریمی و محجوب
[۱۳] حسین کریمی الیزئی ، محمدرضا محجوب ، «شناخت ویژگیهای گیاه باریجه »، در سمینار مدیریت منابع طبیعی تجدید شونده منطقه زاگرس (۳ـ۶ تیرماه ۱۳۶۴: یاسوج ) ، مجموعه مقالات و گزارش‌های ارائه شده ، تهران ( بی تا. )
می گویند با اینکه «باریجه اثر نیروبخش، ضد نزله و ضد تشنج دارد، امروزه استفاده از آن
[۱۴] سالنامه آمار بازرگانی خارجی ایران (صادرات)، ۱۳۷۲، تهران ۱۳۷۳ ش.
در طبّ داخلی فراموش شده است».
به گفته همین دو، از فواید کنونی باریجه یکی این است که دام‌ها به چرای بوته آن راغب‌اند و دامداران گیاه آن را برای تعلیف زمستانی انبار می‌کنند (زیرا معتقدند که خوراک آن در کمّ و کیف شیر دام‌ها مؤثّر است)؛ دیگر فایده بازرگانی آن بدین معنی که چون باریجه در برخی از کشورهای خارجی، مصرف صنعتی دارد (اندکی برای تهیه چسب بیرنگ ویژه چسبانیدن سنگ‌های قیمتی، و بیش‌تر در صنایع عطرسازی)، باریجه معیاربندی شده (که ویژگی‌های آن از حیث رنگ و خلوص و غیره در گزارش آمده است) جزو کالاهای فرعی صادراتی ایران بوده است. در آخرین آمار منتشر شده، راجع به سال ۱۳۷۲، گزارش صادرات باریجه چنین است
[۱۵] گمرک جمهوری اسلامی ایران، سالنامه آمار بازرگانی خارجی ایران (صادرات)،کُد ۱۳۰۲، ۱۳۷۲، تهران ۱۳۷۳ ش.
: جمعاً ۲۳۶، ۶۲ کیلوگرم به ارزش ۱۱۰، ۶۳۵، ۵۴ ریال، به آلمان، فرانسه، کانادا و لیبی (به ترتیب نزولی حجم صادرات)می‌باشد.



(۱)کتاب مقدس عهد قدیم.
(۲)ابن بیطار، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة، بولاق ۱۲۹۱.
(۳)ابن سینا، کتاب القانون فی الطب، بولاق ۱۲۹۴.
(۴)علی بن حسین انصاری شیرای، اختیارات بدیعی: قسمت مفردات، چاپ محمدتقی میر، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۵)داوودبن عمر انطاکی، تذکرة اولی الالباب، قاهره ۱۳۰۸ـ۱۳۰۹.
(۶)محمد حسین بن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۷)تحفة الاحباب فی ماهیة النبات و الاعشاب، مع ترجمة بالفرنساویة و حل مشکلاته لرنو و کلن، پاریس ۱۹۳۴.
(۸)محمد مؤمن بن محمد زمان حکیم مؤمن، تحفة حکیم مؤمن، تهران (تاریخ مقدمه ۱۴۰۲).
(۹)محمد حسین بن محمد هادی عقیلی علوی شیرازی، مخزن الادویة، کلکته ۱۸۴۴، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۰)احمد قهرمان، فلور ایران، ج ۷، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۱۱)حسین کریمی الیزئی، محمدرضا محجوب، «شناخت ویژگی‌های گیاه باریجه»، در سمینار مدیریت منابع طبیعی تجدید شونده منطقه زاگرس (۳ـ۶ تیرماه ۱۳۶۴: یاسوج)، مجموعه مقالات و گزارش‌های ارائه شده، تهران (بی تا).
(۱۲)گمرک جمهوری اسلامی ایران، سالنامه آمار بازرگانی خارجی ایران (صادرات)، ۱۳۷۲، تهران ۱۳۷۳ ش.


 
۱. برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش.
۲. ابن بیطار، الجامع لمفردات الادویه و الاغذیه، ج۴، ص۷۷، بولاق ۱۲۹۱.
۳. محمد مؤمن بن محمد زمان حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، ص ۴۳، تهران (تاریخ مقدمه ۱۴۰۲).
۴. ابن بیطار، الجامع لمفردات الادویه و الاغذیه، ج۴، ص۷۷، بولاق ۱۲۹۱.
۵. ابن سینا، کتاب القانون فی الطب، ج۱، ص۴۲۱، بولاق ۱۲۹۴.
۶. داوودبن عمر انطاکی، تذکره اولی الالباب، ج۲، ص۲۲۲، قاهره ۱۳۰۸ـ۱۳۰۹.
۷. علی بن حسین انصاری شیرای، اختیارات بدیعی: قسمت مفردات، ج۱، ص۵۰ ـ ۵۱، چاپ محمدتقی میر، تهران ۱۳۷۱ ش.
۸. محمد حسین بن محمد هادی عقیلی علوی شیرازی، مخزن الادویه، ج۱، ص۱۰۵، کلکته ۱۸۴۴، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
۹. احمد قهرمان، فلور ایران،ج ۷، ش ۸۰۰، ج ۷، تهران ۱۳۶۴ ش.
۱۰. احمد قهرمان، فلور ایران،ج ۷، ش ۸۰۰، ج ۷، تهران ۱۳۶۴ ش.
۱۱. ابن سینا، کتاب القانون فی الطب، ج۱، ص۴۲۱، بولاق ۱۲۹۴.
۱۲. کتاب القانون فی الطب، بولاق ۱۲۹۴.
۱۳. حسین کریمی الیزئی ، محمدرضا محجوب ، «شناخت ویژگیهای گیاه باریجه »، در سمینار مدیریت منابع طبیعی تجدید شونده منطقه زاگرس (۳ـ۶ تیرماه ۱۳۶۴: یاسوج ) ، مجموعه مقالات و گزارش‌های ارائه شده ، تهران ( بی تا. )
۱۴. سالنامه آمار بازرگانی خارجی ایران (صادرات)، ۱۳۷۲، تهران ۱۳۷۳ ش.
۱۵. گمرک جمهوری اسلامی ایران، سالنامه آمار بازرگانی خارجی ایران (صادرات)،کُد ۱۳۰۲، ۱۳۷۲، تهران ۱۳۷۳ ش.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باریجه»، شماره۱۷۸.    



جعبه ابزار