بحر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بحر (به فتح باء) یکی از مفردات
نهج البلاغه، به معنای
دریا و آب وسیع میباشد که
حضرت علی (علیهالسلام) در بیان کیفیت
خلقت زمین، احاطهی
علم خداوند و توصیف
قرآن کریم و... از این واژه استفاده نموده است.
بحر (به فتح باء) به معنای دریا و آب وسیع آمده است. چنانکه گفته میشود «البحر: الماء الکثیر.»
جمع آن بحار و بحور و ابحر آید و باعتبار سعه و وسعت در معانی دیگری نیز به کار رود. مثلا
اسب تندرو را «بحر» گویند. این واژه در دو معنی بیشتر به کار نرفته است. یکی در دریاهای معمولی و یکی در
دریای مذاب که وسط زمین است و یا زمین قبل از سرد شدن آن.
امام (علیهالسلام) در موارد گوناگونی از این واژه در بیانهای خویش استفاده نموده است که برخی از آنها عبارتند از:
آن حضرت (علیهالسلام) در رابطه با کیفیت خلقت زمین فرموده: «و کان من اقتدار جبروته و بدیع لطائف صنعته ان جعل من ماء البحر الزّاخر المتراکم المتقاصف یبسا جامدا ثم فطر منه اطباقا ففتقها سبع سموات بعد ارتتاقها فاستمسکت بامره وقامت علی حدّه وارسی ارضا یحملها الاخضر المثعنجر و القمقام المسّخر... فجعلها لخلقه مهادا و بسطها لهم فراشا فوق بحر لجیّ راکد لا یجری؛
از جمله
قدرت بزرگ خدا و عجیب صنعش آنکه از آب دریای وسیع و موجهای متراکم شکننده، پوسته خشک و جامدی پدید آورد سپس از آن پوسته طبقههایی آفرید و آن طبقههای درهم رفته و یکپارچه را باز کرد و
هفت آسمان گردانید، آسمانها به امر خدا در جای خود ایستادند و در حدّ دستور او قرار گرفتند (آن پوسته جامد) را زمین ثابتی قرار داد که دریای سیّال و
اقیانوس رام شده آنرا بر پشت خود حمل میکند.»
«زاخر»: وسیع و پر شده.
«متقاصف»: دریایی که موجها یکدیگر را میشکنند.
«ارتتاق»: از رتق است به معنی درهم فرو رفته و یکپارچه.
«مثعنجر»: اقیانوس بزرگ.
«قمقام»: دریا.
این کلمات عجیب که بدون تکلّف و به سهولت از دریای علوم امیرالمؤمنین (صلواتاللهعلیه) سرازیر شده است، حکایت از آن دارد که زمین در ابتدا، دریای مذاب و بیکرانی بوده و موجهای سهمگینی مانند: بعضی
کوهها بالای بعضی رفته و یکدیگر را شکستهاند. به همین جهت خداوند سطح آن اقیانوس خشمگین را خشکانید و بر روی آن اقیانوس، زمین را ثابت و آرام گردانید و زمین را شکافته و از آن چیزی بیرون آورد که متکاثف و فشرده و یکپارچه بود. لذا آنرا بشکافت و هفت آسمان گردانید و هر یک از آسمانها در جای خود قرار گرفتند.
و در آخر بطور صریح فرمود: «فجعلها لخلقه...» یعنی زمین را برای مخلوق خود آماده ساخت و آنرا بر روی دریای ژرفی، راکد بگسترد.
بنابراین منظور از «بحر» در این کلام همان دریای مذاب وسط زمین و نیز خود زمین است که عبارات نشان میدهد قبلا مذاب بوده است و مراد از «ماء» (آب) در اینگونه موارد قهرا آب مذاب است.
قرآن مجید در
سوره فصلت، آیات ۹ـ۱۲، میگوید: خدا زمین را در دو روز (دو دوران) آفرید ... سپس آسمانهای هفتگانه را از دودی (بخار غلیظ) که از زمین برخاسته بود به وجود آورد که ظاهر آیات نشان میدهد آن گازهای غلیظ را، خداوند رقیق کرد و به صورت هفت آسمان (
طبقات جوّ)، در آورده است. لذا این کلام امام (علیهالسلام) برگرفته از قرآن میباشد.
بنابراین آیاتی به این موضوع اشاره دارند، عبارتند از: «قُلْ اَ اِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْاَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ اَنْداداً ذلِکَ رَبُّ الْعالَمِینَ.»
«وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فِیها وَ قَدَّرَ فِیها اَقْواتَها فِی اَرْبَعَةِ اَیَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِینَ.»
«ثُمَّ اسْتَوی اِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْاَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً اَوْ کَرْهاً قالَتا اَتَیْنا طائِعِینَ.»
فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَ اَوْحی فِی کُلِّ سَماءٍ اَمْرَها.»
همچنین خدای تعالی در جای دیگری آشکارا فرموده است:«اَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا اَنَّ السَّماواتِ وَ الْاَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما...؛
آسمانها و زمین یکی بودند ما آنها را باز و گسترده کرده و بدین صورت در آوردیم.»
امام (علیهالسلام) در وصف خدای سبحان و در رابطه با علم و احاطهاش فرموده است: «یعلم عجیج الوحوش فی الفلوات و معاصی العباد فی الخلوات و اختلاف النینان فی البحار الغامرات و تلاطم الماء بالریاح العاصفات؛
خدای سبحان زوزه و صداهای وحوش را در
صحراها میداند و میداند
گناهان بندگان را که در خلوات انجام میدهند، و میداند رفت و آمد
ماهیان را در دریاهای ژرف و بیکران و میداند تلاطم و حرکت آبهای اقیانوسها را با
طوفانهای شدید.»
«نینان: » جمع نون به معنی ماهی است. چنانکه خداوند میفرماید: «وَ ذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ...»
«غامرات: » جمع غامر به معنی معظم البحر میباشد.
آن حضرت (علیهالسلام) درباره قرآن کریم فرموده است: «... و بحر لا ینزفه المستنزفون؛
قرآن دریایی است که بیرون ریزندگان آب او را نتوانند با بیرون ریختن تمام کنند.»
آن حضرت (علیهالسلام) درباره «
قدر» آنگاه که از قدر سوالی شد فرمود: «طریق مظلم فلا تسلکوه و بحر عمیق فلا تلجوه و سرّ الله فلا تتکلّفوه؛
قدر راه تاریکی است آنرا نپیمایید و دریای عمیقی است داخلش نشوید و
سرّ خدا است، در دانستن آن خودتان را به زحمت نیاندازید.»
این کلمه به صورت مفرد شانزده بار و به صورت «بحار» نه بار و به لفظ «بحور» یکبار در «نهج البلاغه» آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «بَحث»، ص۱۱۲-۱۱۴.