بسره بن ارطاه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نام اصلی او عُمیر بن عُوَیمَر بن عمران بن الجُلَیس بن سیار بن نزار بن معیص بن عامر بن لویّ،
لقبش عبدالرحمن
و یا ابوعبدالله، مشهور به بسر بن ابی ارطاة، در سال نهم هجری در مدینه متولد شد.
هنگام رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بسر کودکی خردسال بود و هیچ یک از محدثان مدینه نگفتهاند که بسر چیزی از پیامبر شنیده است.سپس به شام رفت.او از بیدادگران عرب،
هواداران عثمان
و همنشینان معاویه بود
و نقش مهمی در اجرای سیاستهای معاویه ایفا نمود.او گرفتار نفرین امام علی (علیهالسّلام) گشت و باقی ماندهی عمرش را در دیوانگی گذراند
و سرانجام به روزگار معاویه در شام یا مدینه مرد.
بُسربن اَرطاة از تیره بنی عامر قریش، و مُکنّی' به ابوعبدالرحمان یا ابوعبدالله بود
.
فعالیتهای سیاسی و نظامی بسر از سال سیزدهم هجری (ایّام خلافت ابوبکر) در نبرد یرموک آغاز شد که بسر بن ارطاة و حبیب بن مسلمه فرمانده سپاهی به سوی غوطه (از نواحی دمشق) بودند.
در جریان لشکرکشیهای مسلمانان به شام در زمان خلافت عمر (سال سیزدهم هجری)، بُسر به فرمان خالد بن ولید به روستاهایی در اطراف دمشق حمله کرد.
در ربیع الاخر سال سیزده هجری (اوایل خلافت عمر) بسر از فرماندهان تحت امر یزید بن ابیسفیان (والی شام) بود که با دو هزار تن سوی یزید به مدد عِیاض بن غَنم الفِهری
(از فرماندهان عمر در شام) فرستاده شد که برای فتح جزیره رفته و تازه شهر رقّه و شهر رهّا را گشوده بود.
بُسر که نقشی در این جنگ نداشت از سر زورگویی و زیاده طلبی سهم خود و سپاهیانش را از عیاض طلب کرد.اختلاف و کشمکش میان آن دو طرف به دادخواهی نزد عمر انجامید که به نفع عیاض خاتمه یافت.
در سال ۱۹ هجری ُبسر یکی از چهار نفری بود که عمر بن خطاب برای کمک به عمرو بن عاص در فتح مصر فرستاد.
در سال ۲۰ هجری (زمان عمر بن خطاب) که عمرو بن عاص بخشهایی از افریقیه را گشود بسر به فرمان وی بر مردم ودّان و فَزّان تاخت سپس به شرط پرداخت جزیه صلح کرد.
در زمان عثمان (سال بیست و هفتم هجری)، عبداللّه بن سعد، امیر مصر، طی نامهای به عثمان کثرت اموال و ضعف مردم افریقیّه را گزارش و او را به گشودن این شهر ترغیب کرد.
عثمان با جمعی از فرزندان صحابه رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، از جمله عبدالرّحمان بن ابیبکر، عبدالرّحمان بن الاسود بن عبد یغوث، عبدالله بن عمرو العاص، بسر بن ارطاة و مسور بن مخرمه مشورت کرد و در سال بیست و نهم
افریقیه و سپس جزیره قبرس (مهمترین فتوحات این دوره) را فتح کرد.
بُسر که با لشکری امدادی از مدینه به سوی افریقیه حرکت کرده بود از آن پس در مصر اقامت گزید.
اوج فعالیتهای سیاسی- نظامی بسر زیر نظر معاویه و بر ضد حکومت علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) بود.در زمان معاویه بن ابی سفیان، در فتح جزیره، مصر، افریقیه شرکت داشت.
در این دوره بسر نه تنها در کشتار غیر مسلمانان، بلکه در قتل و غارت مسمانان بویژه شیعیان
چهرهای بدنام و خونریز
از خود به تاریخ سپرد.
امام علی (علیهالسّلام) پس از انتخاب به خلافت طی نامهای به معاویه (والی شام) او را به اقرار، جنگ، یا صلح فراخواند.معاویه پس از مشورت با عمرو عاص، ده نفر از بزرگان و معاریف شام و جمعی از مخالفان امام؛ از جمله یزید بن انس، بُسر بن ابی ارطاة، حمزة بن مالک و...، را حاضر کرد و به آنها گفت: شما نزد شُرَحبیل بن سَمْطِ الْکِندیّ (از اشراف و بزرگان شام) گواهی دهید علی (علیهالسّلام) عثمان را کشته و قصد شام دارد.تا او را به ستیز با علی (علیهالسّلام) با خود همراه سازیم.
این گروه با شهادت دروغ اهل شام را به جنگ با امام برانگیختند علی (علیهالسّلام) قبل از نبرد صفین معاویه را از ریختن خونهای امت و پراکنده ساختن آنان بر حذر داشت؛ امّا او جز جنگ را نپذیرفت و جنگ صفین در سال ۳۷ به مدت چهل روز واقع شد.همراه سپاه علی (علیهالسّلام) هفتاد مرد از اهل بدر، هفتصد مرد از بازماندگان بیعت رضوان و چهارصد مرد از دیگر مهاجران و انصار بودند و جز نعمان بن بشیر و مسلمة بن مخلد کسی از انصار همراه معاویه نبود.
بسر در این جنگ فرمانده ساقه ی سپاه معاویه بود.
در اثنای جنگ صفین معاویه خود را در حال شکست دید با مشورت عمرو بن عاص نامهای برای عبداللّه بن عباس نوشت، تا بتواند دلش را به صلح نرم کند.عمرو بن عاص طی اشعاری بُسر و یاران او را سبب تباهی عراق دانست.
در جنگ صفین معاویه طی نقشهای هر یک از دلیران سپاه را مامور کشتن یکی از دلاوران سپاه علی (علیهالسّلام) کرد و علمهایی فراهم آورد.پس به نشانه بزرگداشت و ارتقای درجات علمی سیاه به بُسر سپرد.
صبحگاه روز سوّم میان بسر بن ارطاة و قیس بن سعد جنگ سختی درگرفت.قیس با نیزه بسر را مجروح ساخت.بُسر از میدان گریخت و به صف خویش پیوست.
معاویه در جنگ صفین از بُسر خواست تا به هماوردی امام برود.بسر گفت: «هیچ کس سزاوارتر از تو به هماوردی با او نیست، اما معاویه این امر را به بسر سپرد.
بسر نقابی آهنین بر روی نهاد تا شناخته نشود و امام را به رزم خواند. امام نیزهای به جانب او که سر تا پا زرهپوش بود رها کرد که از ضرب آن بر زمین افتاد، بسر آهنگ عیان کردن
[۲] خود کرد تا به این حیله جان به در برد.
اشتر هنگام فرو افتادن او را شناخت و گفت: ای امیرمؤمنان، این بسر، دشمن خدا و خصم توست.امام فرمود: او را واگذار که لعنت خدا بر او باد، آیا پس از چنان حرکتی او را بکشم؟
در جریان حکمیت (۳۷ هجری)، بسر از جمله کسانی بود که از طرف معاویه بر پیمان صلح گواهی داد.
بسر یکی از مشاوران نظامی معاویه بود.معاویه پس از حکمیت و بازگشت به شام، جمعی از غیر قریش و جماعتی از قریش از جمله عمرو بن عاص سهمی، ضحّاک بن قیس فهری و بُسر بن ابی اَرطاه را فرا خواند و با آنان در مورد حمله به مصر مشورت کرد تا از ثروت آن جا برای جنگ با علی (علیهالسّلام) استفاده کند.
پس از حکمیت در سال چهلم هجری
و کشته شدن محمد بن ابوبکر، اهل جند برخی به طرفداری عثمان و عدهای برای فرار از مالیات
از اطاعت عامل امام علی (علیهالسّلام) سر بر تافتند و به معاویه نامه نوشتند تا امیری فرستد که در حوادث روزگار و مهمّات و مصالح خویش بدو رجوع کنند.
معاویه نیز، بُسر بن ارطاة، را با چهار هزار نفر از راه مکه و مدینه به سوی یمن فرستاد.بسر به فرمان معاویه پس از ورود به هر شهری شیعیان را برای عبرتگیری دیگر مردمان کشت و به اکراه از مردم بیعت گرفت.
ابوایوب انصاری عامل امام در مدینه، از ترس جان گریخت.
اهل مدینه در خارج شهر به استقبال او رفتند.بُسر در مدینه، خانههای قومی از انصار را آتش زد و پس از تحقیر و سرزنش بسیار
به اکراه از مردم مدینه از جمله جابر بن عبدالله انصاری (صحابی کهن سال) بیعت گرفت.ابوهریره را جانشین خویش قرار داد و تهدید کرد، که اگر سرپیچی کنند، باز گردد و همه را هلاک سازد.
بُسر در مکه با دشنامهای قبیح به اشراف و بزرگان گفت: والله اگر سفارش معاویه نبود، هیچ کس از شما را زنده نمیگذاشتم.
در بئر میمون دو کودک عبیدالله بن عبّاس بن عبدالمطلب؛ عبدالرحمان و قثم را شناسایی و گردن زد.
سپس بر منبر گفت:
سپاس خدای را که ما را عزیز و دشمنان را ذلیل و مقتول گردانید.یاران علی (علیهالسّلام) در عراق در ذلت و قلتاند، کار به دست معاویه افتاده، با او بیعت کنید.
پس از بیعت، شیبة بن عثمان را نایب خود کرد و گفت: ای اهل مکه! قصد من سرکوبی شما بود.در بیعت با معاویه پایدار مانید والّا مردان شما کشته، اموالتان غارت و خانههایتان خراب خواهد شد.
بُسر در طائف جماعتی را برای قتل و عام شیعیان و سوزاندن خانههایشان به بثاء فرستاد.در نجران، صحابی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را همراه دو فرزندش گردن زد و مردم را به قتل عام تهدید کرد.
در همدان جمعی از بنی ارحب و در جیشان تمام شیعیان را کشت تا به صنعا رسید.عمرو بن اراکه، نایب عبیدالله بن عباس را گردن زد و در صنعا و حضرموت شیعهای باقی نگذارد.
بُسر با خدعه عبدالله بن ثوبه (از شاهزادگان حضرموت) را که در قلعهاش پناه گرفته بود، به جرم دوستی با علی (علیهالسّلام) بیرون کشید و کشت.
در زمان معاویه، بسر در فتح جزیره، مصر، افریقیه شرکت داشت.
حکومت فارس تابع بصره و در فرمان زیاد بن ابیه، کارگزار علی (علیهالسّلام) بود.پس از صلح حسن بن علی) ع)، معاویه زیاد و اموال بصره را خواست.
زیاد سر برتافت.معاویه بسر را به کشتن فرزندان زیاد فرمان داد.ابو بکره (برادر مادری زیاد) پس از تلاش بسیار مانع شد و آنان را از مرگ رهانید.
در سال ۴۱ هجری، معاویه نخست بسر بن ابی ارطاة را حاکم بصره کرد و سپس عبدالله بن عامر را به جای او گماشت.
بسر از سال ۴۳ هجری تا سال ۵۲ در جنگهای صوائف در حال لشکرکشی به روم بود و زمستانها در آنجا بود.
سپس او گرفتار نفرین امام علی (ع) گشت
و عقلش رو به نقصان نهاد دچار وسواس و دیوانگی شد.او پیوسته شمشیر طلب میکرد.برای او شمشیری از چوب ساختند و مشک باد کردهای جلوش میگذاشتند که با شمشیر بدان میزد و چون سوراخ میشد مشک را عوض میکردند و پیوسته چنین بود تا مرد.
بُسربن اَرطاة (یا ابی اَرطاة) عُمَیربن عُوَیمِر (یا عُوَیم) یکی از سردار|سرداران معاویة بن ابی سفیان بوده است.
اگرچه مورخ|مورخان شام|شامی و برخی دیگر، بُسر را از صحابه دانسته اند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را درک و از او روایت کرده است
، اما به گفته محمد بن عمر واقدی، بُسر دو یا سه سال پیش از رحلت رسول اکرم تولد یافت.
با توجه به این مطلب، برخی صحابی بودن او را با قاطعیت رد
یا در آن تردید
کرده اند.
بر این اساس، در روایت|روایاتی که احتمالاً تحت تأثیر دیدگاه نخست، از حضور بُسر در فتح|فتوح صدر اسلام سخن گفته اند، باید احتیاط کرد.
بر پایه گزارشهایی، او در فتح شام به دستور خالد بن ولید به غوطه ، از سرزمینهای دمشق ، حمله کرد و پس از کشتن مردان که در کنیسه پناه گرفته بودند، زنان ایشان را نزد خالد آورد.
برخی بسر را از جمله چهار نفری دانستهاند که عمر بن خطاب برای کمک به عمرو بن عاص در فتح مصر (۲۰ق.) برگزید.
وی به سال ۲۳ق. مناطق فزان و ودان در جنوب طرابلس
را با صلح به قلمرو مسلمانان افزود.
بسر در سپاهی که عثمان از مدینه برای یاری عبدالله بن سعد بن ابی سرح ، حکمران مصر و مغرب ، گسیل کرد، شرکت داشت. زمان این ماموریت، سال ۲۷ یا ۲۸ و یا ۲۹ ق. دانسته شده است.
بسر بن ارطاة از جمله افرادی بود که به دستور معاویه ماموریت یافتند تا به شرحبیل کلبی ، از سرشناسان شام ، تلقین کنند که امام علی - علیهالسّلام -در قتل عثمان نقش داشته است.
در نبرد صفین ، او از فرماندهان معاویه بود
و ماموریت یافت تا همراه مردانی از دمشق
آب را بر سپاه علی - علیهالسّلام -ببندند.
معاویه در این نبرد، بسر را در برابر قیس بن سعد بن عباده انصاری قرار داد و خواست هر یک از سرداران خود را در برابر یکی از سرداران علی- علیهالسّلام -قرار دهد تا آنها را از میان ببرند.
در جریان لشکرکشی|لشکرکشی های مسلمان|مسلمانان در سال سیزدهم در شام، بُسر به فرمان خالد بن ولید، به روستاهایی در غوطة دمشق حمله کرد.
در ۲۱ که عمرو بن عاص بخشهایی از افریقیه را گشود، به فرمان او، بُسر به حملاتی دست زد که به صلح با مردم ودان|وَدّان و فرزان|فَزّان انجامید
اما بسوی حمله به وَدّان را در ۲۶ دانسته است.
در ۲۳ نیز به لوبیا (لیبی کنونی) لشکر کشید
و در ۲۷، که عثمان به والی خود در مصر دستور ادامه پیشروی در افریقیه را داد، بُسر همراه با لشکری امداد|امدادی، از مدینه بدان سو حرکت کرد.
پس از آن، احتمال می رود که بُسر در مصر اقامت گزیده باشد.
در آغاز خلافت امام علی علیه السلام، بُسر در شمار بزرگان عرب ساکن خربتا|خَرِبْتا (از «کوره» های مصر) هواخواه معاویه و در سلک عثمانیه بود
و در آستانه جنگ صفین به معاویه پیوست و از فرمانده|فرماندهان سپاه شد
.
بسر از رویارویی مستقیم با امیر المؤمنین- علیهالسّلام - اکراه داشت؛ اما آن گاه که ناگزیر به رویارویی با حضرت شد، برای حفظ جان خود همانند عمرو عاص عورت خویش را آشکار کرد.
عمروعاص در ماجرای حکمیت از سوی معاویه به عنوان ناظر و حکم تعیین شد.
وی در نبرد تن به تن با علی علیه السلام با آشکار کردن شرم خویش از مهلکه رهایی یافت
و در کشاکش با یاران آن حضرت نیز پایداری و شجاعت|شجاعتی ننمود
.
وی بعداً در زمره نماینده|نمایندگان سپاه شام در توافقنامه حکمیت حضور یافت
و پس از آن همچنان از مشاوران نزدیک و معتمد معاویه بود
.
معاویه در ادامه حمله|حملات سردار|سردارانش در عراق، در آغاز ۴۰، بُسر را با سه هزار سپاهی از شام گسیل کرد تا به یمن بتازد
.
این عدد ششصد تن یا بیشتر، ضمن سخنانی از علی علیه السلام می باشد
.
همچنین این تعداد، چهار هزار تن در قول ابن اعثم کوفی می باشد
.
هدف از این اقدام، تعقیب و کشتار و غارت شیعه و هواخواه|هواخواهان امیرالمؤمنین و ارعاب مردم و اخذ بیعت از آنان بود
.
با ورود بُسر به مدینه، ابو ایوب انصاری|ابوایّوب انصاری، عامل علی علیه السلام، گریخت، و بُسر با مردم و خصوصاً انصار بدرشتی تمام سخن گفت و آنان را به دلیل کوتاهی کردن در ماجرای قتل عثمان نکوهید و به نام معاویه از مردم بیعت ستاند؛ سپس خانه های انصار را به آتش کشید و پس از گماشتن ابو هریره در مدینه، به مکه رفت
.
به گفته واقدی، بُسر طی یک ماه اقامت در مدینه، هر که را متهم به شرکت در شورش بر عثمان بود، کشت
.
وی در مدینه و در راه مکه، به قتل و غارت خزاعه و دیگران پرداخت
.
بسر فرماندهی برخی از غارات (شبیخونهای) معاویه برای ناامن کردن قلمرو امام علی- علیهالسّلام -را بر عهده داشت. به سال چهل ق.
در راس سپاهی که منتخب خود وی بود و شمار آن ۲۶۰۰
یا ۳۰۰۰
و یا۴۰۰۰
تن گزارش شده، به مکه و مدینه و یمن لشکرکشی کرد. وی به فرمان معاویه ماموریت داشت تا مردم این مناطق را به خلافت او متمایل گرداند و هر که را در طاعت امام علی- علیهالسّلام -باشد، به قتل برساند.
بسر در آغاز سال ۴۰ق. بدون مقاومت مردم وارد مدینه شد و بر منبر مسجد نبوی
مردم را به بهانه قتل عثمان تهدید به کشتن کرد
؛ اما پس از شفاعت عبدالله بن زبیر و یکی از بزرگان قبیله خویش
از آنها دست برداشت و برای معاویه از آنان بیعت گرفت.
سپس از بنی سلمه ، از تیرههای خزرج ، خواست که جابر بن عبدالله انصاری از بزرگان صحابه را نزد وی حاضر کنند. جابر با ام سلمه ، همسر رسول خدا، مشورت کرد و به ناچار تن به بیعت داد.
بسر خانههایی از انصار و شیعه|شیعیان امام علی- علیهالسّلام -
از جمله خانه زرارة بن جرول و رفاعة بن رافع و ابوایوب انصاری را در مدینه ویران کرد یا سوزاند.
او در مدت اقامت یک ماهه در مدینه، مسببان و مظنونان به قتل عثمان را کشت
و چند تن از بنی کعب بن عمرو ، تیرهای از خزاعه ،
را درون چاه انداخت.
بسر پیش از حرکت به سوی مکه ، ابوهریره را به عنوان حاکم مدینه منصوب کرد.
او افرادی بسیار از خزاعه را در مسیر مدینه به مکه
کشت و اموالشان را غصب کرد.
هنگامی که قثم بن عباس ، حکمران امام علی- علیهالسّلام -در مکه، از لشکرکشی بسر آگاه شد، شهر را ترک کرد. از این رو، بسر بدون هیچ مقاومتی وارد مکه شد و گروهی از قریش را که به دیدار وی رفته بودند، شماتت و به قتل تهدید کرد؛ اما پس از طلب بخشش آنها و یادآوری خویشاوندیشان با وی، آنان را رها کرد.
بسر در خطبهای، معاویه را سزاوار خلافت دانست و مردم را به کشتن و ویرانی خانه هایشان تهدید کرد
و از آنها به اجبار برای معاویه بیعت گرفت
و شیبة بن عثمان عبدری را حکمران مکه کرد.
با نزدیک شدن بُسر به مکه، قثم بن عباس|قُثَم بن عباس، عامل حضرت علی علیه السلام، شهر را ترک کرد و بُسر پس از گماشتن شیبة بن عثمان حجبی
، به رغم فرمان معاویه
، جمعی از خاندان ابو لهب|ابی لهب را در مکه از میان برد و به سوی طائف رفت
.
سپس به یمن لشکر کشید. وی در راه خود از طائف و نجران گذشت و بسیاری از شیعیان امام علی - علیهالسّلام -را به قتل رساند.
وی در یمن دو پسر خردسال عبیدالله بن عباس ، حکمران امام علی- علیهالسّلام -را سر برید.
نیز عمرو بن اراکه ، جانشین عبیدالله، را
همراه صد تن از بزرگان ایرانیان مقیم یمن به سبب این که فرزندان عبیدالله در منزل ام نعمان دختر بزرج ، از ایرانیان، بودند، به قتل رساند.
حضرت علی- علیهالسّلام -با آگاهی از فجایع و قتلهای بسر وی را نفرین کرد
و جاریة بن قدامه تمیمی را که دو هزار تن همراه داشت
راهی یمن کرد. با فرار بسر به شام ، این غائله به پایان رسید.
او طی این ماموریت در مسیر رفت و برگشت ۳۰ هزار مسلمان را کشت.
او از طائف گروهی را برای کشتار شیعه علی علیه اسلام به تباله|تَباله در یمن فرستاد، اما بعداً آنان را امان داد
هر چند به روایت ابن اعثم کوفی
، مردم تباله همگی از پای درآمدند.
بُسر در سراة|سَراة نیز جمعی دیگر از یاران حضرت علی علیه السلام را به قتل رساند
و در راه صنعا، دو پسر خردسال عبید الله بن عباس را که نزد بنی کنانه به سر می بردند، سر برید
.
سپس در نجران|نَجران، و مناطقی دیگر از یمن، چون ارحب|اَرحَب و جرف|جُرف و جیسان|جَیسْان، بسیاری از قبیله همدان و بنی سعد و دیگر شیعه|شیعیان علی علیه السلام را به طرز فجیع|فجیعی کشت و زن|زنان آنان را به اسارت گرفت
.
چون بُسر به صنعا رسید، عبیدالله بن عباس و سعیدبن نمران به کوفه گریختند و جانشین عبیدالله پس از چندی مقاومت کشته شد
.
شماری از ایران|ایرانیان یمن (ابناء) که به روایت|روایتی، به دو پسر عبید الله بن عباس|عبید الله پناه داده بودند، به قتل رسیدند
.
پس از آن، وائل بن حجر، که در ظاهر از یاران علی علیه السلام بود، در رفتار|رفتاری خیانت|خیانتکارانه، بُسر را به حضرموت که جمعی از عثمانیه در آنجا بودند، فراخواند که به دنبال آن بسیاری از یار|یاران حضرت علی علیه السلام کشته شدند
.
علی علیه السلام در خطبه|خطبه ای دو کارگزار خود در یمن را سرزنش کرد و با سخنانی عتاب آمیز مردم را به مقابله با دشمن برانگیخت.
جاریة بن قدامه سعدی به دستور آن حضرت، با دو هزار سپاهی از بصره بُسرعت به طرف صنعا حرکت کرد.
وهب بن مسعود خثعمی نیز با دو هزار سپاهی از کوفه، در حجاز به او پیوست
.
جاریه شتابان خود را به یمن رساند و در تعقیب بُسر به حضرموت تاخت. ازینرو بُسر به سرزمین بنی تمیم در یمامه گریخت.
بعد از شهادت علی علیه السلام، جاریه پس از چندی توقف در جرش به مکه و مدینه رفت و از مردم به نام حسن بن علی علیه السلام بیعت گرفت و به کوفه بازگشت
.
بُسر نیز بدون دادن تلفات، از راه سماوه به شام رفت.
شمار کسانی را که بُسر در رفت و بازگشت به قتل رساند سی هزار تن یا بیشتر دانسته اند
.
با این حال، ابن اعثم کوفی در روایت|روایتی منحصر به فرد و شگفت انگیز می گوید که بُسر و برخی یارانش پیش از رسیدن به شام، در نبرد با عبیدالله بن عباس کشته شدند و جاریه نیز پس از اخذ بیعت به نام علی علیه السلام، به کوفه نزد آن حضرت برگشت
.
در ۴۱، پس از شهادت علی علیه السلام، بُسر به همراه معاویه برای رویارویی با حسن بن علی علیه السلام از دمشق عازم عراق شد.
بسر در رویارویی لشکر معاویه با سپاه امام حسن - علیهالسّلام -نیز حضور داشت. منابع از درگیری میان او و قیس بن سعد بن عباده گزارش دادهاند.
وی به سال ۴۱ق. مدتی کوتاه به دستور معاویه فرماندار بصره شد و زبان به دشنام امام علی- علیهالسّلام -گشود.
گزارشهایی از حضور بسر درجنگهای زمستانی
و تابستانی مسلمانان (۴۳-۵۲ق.) بر ضد روم شرقی حکایت دارد.
برخی شرکت بسر در جنگهای زمستانی را انکار کردهاند.
وی همچنین جنگهایی را در دریا بر ضد رومیان فرماندهی کرد.
وی که فرمانده طلایه سپاه معاویه بود، در برخی درگیریها از سران امام حسن علیه السلام شکست خورد
.
در همان سال، پس از صلح امام حسن علیه السلام با معاویه، که حُمران بن ابان بر بصره چیره شد، معاویه، بُسربن ارطاة را برای دفع او فرستاد، و همچنین دستور قتل فرزندان زیاد، والی حضرت علی علیه السلام در فارس، را داد.
بُسر، پسر|پسران زیاد را بازداشت کرد و تهدید به قتل نمود، اما در پی وساطت ابوبکره، برادر زیاد، نزد معاویه دست از ایشان بازداشت.
پس از آن، بُسر شش ماه در بصره حکومت کرد و سپس در اواخر ۴۱ عزل و عبدالله بن عامر بن کریز به جای او منصوب شد
.
از روایت متفاوت ثقفی
بر می آید که بُسر پس از آن، با سپاه|سپاهی به بصره بازگشته و با تهدید از مردم بیعت گرفته و پس از استیفا|استیفای مال|اموال عبد الله بن عامر، به معاویه پیوسته است.
منبع|منابع از ماجرای گفتگوی بُسر و عبید الله بن عباس در حضور معاویه، و تصمیم عبیدالله به انتقام خون پسرانش از بُسر سخن گفته اند
.
بعداً بُسر طی سالهای ۴۳، ۴۴، ۴۶، ۵۰، ۵۱و ۵۲، حملاتی زمستان|زمستانی (مشتی) و تابستان|تابستانی (صائفه) را گاه از طریق دریا، به سوی سرزمین روم فرماندهی کرد که گفته می شود در برخی از آنها تا قسطنطنیه پیش رفت.
هرچند به اعتقاد برخی، بُسر هیچ لشکر کشی زمستانی به سرزمین روم نداشته است
.
پس از این، یادی از بُسر در صحنه حادثه|حوادث نیست.
به روایت ثقفی
سرانجام نفرین حضرت علی علیه السلام گریبانگیر بُسر شد و او عقل خود را از دست داد و دست به کارهای جنون آمیز می زد
.
منابع، سال مرگ او را به اختلاف آورده اند؛ به روایت واقدی، بُسر در اواخر ایام معاویه در مدینه مرد.
اما به نوشته ذهبی
او تا ۷۰ در قید حیات بوده است.
برخی نیز مرگ او را در ۸۶ در زمان عبد الملک بن مروان
و یا ولیدبن عبدالملک
می دانند.
آوردهاند که بسر هنگام مرگ دیوانه شده بود.
• ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵-۱۳۸۷/۱۹۶۵-۱۹۶۷، بیروت؛
• ابن اعثم کوفی، الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
• ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
• ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره (۱۳۸۰/۱۹۶۰)؛
• ابن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
• ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۰، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق (۱۹۶۴)؛
• ابن معین، التاریخ و العلل، چاپ احمد محمد نورسیف، مکه ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
• ابو الفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت؛
• ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین|مقاتل الطالبیّین، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۳۶۸/۱۹۴۹؛
• احمد بن عبدالله ابو نعیم، معرفة الصحابه، چاپ محمد راضی بن حاج عثمان، ریاض ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸؛
• محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، التاریخ الصغیر|التّاریخ الصغیر، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
• محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، کتاب التاریخ الکبیر، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶)؛
• یعقوب بن سفیان بسوی، المعرفة والتاریخ، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۹۷۵-۱۹۷۶؛
• احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۴/ ۱۹۷۴؛
• احمد بن یحیی بلاذری، کتاب فتوح البلدان، چاپ صلاح الدین منجد، قاهره ۱۹۵۶؛
• ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۵۵ ش؛
• احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، مدینه؛
• محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، ج۴: حوادث و وفیات ۶۱-۸۰ ه، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
• محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۳، چاپ محمد نعیم عرقسوسی و مأمون صاغرجی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
• مصعب بن عبد الله زبیری، کتاب نسب قریش، چاپ لوی پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳؛
• خلیفة بن خیاط شباب، تاریخ خلیفة بن خیاط، چاپ سهیل زکّار، دمشق ۱۹۶۷-۱۹۶۸؛
• خلیفة بن خیاط شباب، الطبقات، چاپ سهیل زکّار، دمشق ۱۹۶۶-۱۹۶۹؛
• محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲-۱۳۸۷/۱۹۶۲-۱۹۶۷)؛
• محمد بن حسن طوسی، رجال الطوسی، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱؛
• علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، چاپ شارل پلا، بیروت ۱۹۶۵-۱۹۷۹؛
• نصر بن مزاحم، وقعة صفین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴؛
• احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت؛
• الاخبار الطوال، ابن داود الدینوری (م. ۲۸۲ق.)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق.
• الارشاد، المفید (م. ۴۱۳ق.)، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
• الاستیعاب، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
• اسد الغابه، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
• الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
• الامامة و السیاسه، ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، الرضی، ۱۴۱۳ق.
• انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
• البدایة و النهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.)، بیروت، مکتبة المعارف.
• بغیة الطلب فی تاریخ حلب، عمر بن احمد ابن العدیم (م. ۶۶۰ق.)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر.
• تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (م. ۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
• تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م. ۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
• تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
• تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م. ۳۱۰ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
• تاریخ یحیی بن معین، ابن معین (م. ۲۳۳ق.)، به کوشش عبدالله احمد، بیروت، دار القلم.
• تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
• الخراج و صناعة الکتابه، قدامة بن جعفر (م. ۳۳۷ق.)، به کوشش الزبیدی، عراق، دار الرشید، ۱۹۸۱م.
• السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر.
• السیرة النبویه و اخبار الخلفاء، ابوحاتم تمیمی، بیروت، الکتب الثقافیه، ۱۴۱۷ق.
• السیرة النبویه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.)، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۶ق.
• شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق.
• الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
• فتوح البلدان، البلاذری (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش صلاح الدین، قاهره، النهضة المصریه، ۱۹۵۶م.
• الفتوح، ابن اعثم الکوفی (م. ۳۱۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق.
• الکامل فی التاریخ، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
• مروج الذهب، المسعودی (م. ۳۴۶ق.)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
• المسالک و الممالک، ابوعبید البکری (م. ۴۸۷ق.)، به کوشش ادریان فان لیوفن و اندری فیری، دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۲م.
• معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
• میزان الاعتدال فی نقد الرجال، الذهبی (م. ۷۴۸ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۸۲ق.
• نهر الذهب فی تاریخ حلب، کامل حسین الغزی (م. ۱۳۵۱ق.)، به کوشش شوقی و فاخوری، حلب، دار القلم، ۱۴۱۹ق.
• وفاء الوفاء، السمهودی (م. ۹۱۱ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
• وقعة صفین، ابن مزاحم المنقری (م. ۲۱۲ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۴ق.
• الغارات، ابراهیم الثقفی الکوفی (م. ۲۸۳ق.)، به کوشش المحدث، بهمن، ۱۳۵۵ش.
• جمهرة انساب العرب، ابن حزم (م. ۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «بسر بن ارطاة»، تاریخ بازیابی۹۵/۷/۳۰. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بسر بن ارطاة»، شماره۱۳۲۸. حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «بسر بن ارطاة قرشی».