• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنوصباح

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنوصبّاح، شهرت سه برادر منجم به نام‌های محمد، ابراهیم و حسن در قرن سوم بود. آن‌ها را مسّاح
[۱] علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء قفطی، ج۱، ص۱۰۵، ترجمه فارسی از قرن یازدهم هجری، چاپ بهین دارایی، تهران ۱۳۴۷ ش.
و نیز احکامی
[۲] ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۴۹۵، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
خوانده‌اند.



قفطی
[۳] علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء قفطی، ج۱، ص۱۰۵، ترجمه فارسی از قرن یازدهم هجری، چاپ بهین دارایی، تهران ۱۳۴۷ ش.
بنوصبّاح را از جمله منجمان چیره دست و افرادی که در نوشتن آثار نجومی با یکدیگر شریک بوده‌اند دانسته است. پژوهش‌های این برادران، بویژه درباره چگونگی حرکت خورشید طبق نظریه زمین مرکزی بطلمیوس، تأثیر زیادی بر دانشمندان بعد از خود داشته و در بعضی از کتاب‌های نجومی از آنان نقل قول کرده‌اند. دانسته‌های ما از این سه برادر، جز اشاره‌هایی به نام‌ها و کتاب‌هایشان در منابع، بیشتر مرهون قفطی در تاریخ الحکماء و به تبع او ابن ندیم در الفهرست است.


وجود چند شخصیت با شهرت صبّاح در قرن سوم، شبهه‌هایی در مورد هویت بنوصبّاح به وجود آورده است. بغدادی
[۴] اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج ۱، ستون ۲۶۶، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
حسن بن صباح ابوعلی واسطی، معروف به بزاز (متوفی ۲۴۹) را صاحب کتاب العمل بذات الحلق و کتاب الکره دانسته، در حالی که به نوشته کحاله
[۵] عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، ج۳، ص۲۳۱، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت (بی تا).
او از محدثان اهل سنت و متوفی در ۲۴۶ بوده است. همچنین سوتر علاوه بر بزاز از شخصی به نام ابوعلی حسن بن محمد بن صباح زعفرانی نام می‌برد که این شخص نیز از محدثان شافعی بوده و در ۲۶۰ وفات کرده است
[۶] ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۵۶، قاهره ۱۹۴۸.
و از بنوصبّاح نیست. قفطی و ابن ندیم علاوه بر معرفی بنوصبّاح به معرفی فردی به نام حسن بن مصباح نیز پرداخته‌اند. ابن ندیم
[۷] ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۴۹۶، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
کتاب‌های الاشکال و المسائل، کتاب الکره و کتاب العمل بذات الحلق را از او می‌داند و قفطی
[۸] علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء قفطی، ج۱، ص۲۲۵، ترجمه فارسی از قرن یازدهم هجری، چاپ بهین دارایی، تهران ۱۳۴۷ ش.
زیجی را به مصباح نسبت می‌دهد که در آن اوساط کواکب به روش سِندهند (روش هندی) و تعدیلات آن‌ها به روش بطلمیوس (روش یونانی) محاسبه شده است.
[۹] ادوارد استوارت کندی، پژوهشی در زیجهای دوره اسلامی، ج۱، ص۳۱، ترجمه محمد باقری، تهران ۱۳۷۴ ش.
ابن طاووس
[۱۰] ابن طاووس، فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم، ج۱، ص۲۰۶، نجف ۱۳۶۸/ ۱۹۴۹.
و نالینو
[۱۱] کارلو آلفونسو نالینو، تاریخ نجوم اسلامی، ج۱، ص۲۱۸، ترجمه احمد آرام، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۴۹ ش).
نیز گفته قفطی را تکرار کرده‌اند و ابن طاووس آن را زیج مخترع نامیده است. اما با توجه به این‌که مسلماً حسن بن صبّاح است که چنین زیجی نوشته است
[۱۲] ادوارد استوارت کندی، پژوهشی در زیجهای دورة اسلامی، ج۱، ص۲۸۹، ترجمه محمد باقری، تهران ۱۳۷۴ ش.
و این‌که ابن ندیم کتاب‌های حسن بن صبّاح را از حسن بن مصباح می‌داند و نیز با عنایت به این موضوع که ابوریحان بیرونی در افراد المقال فی امر الظلال
[۱۳] محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، افراد المقال فی امر الظلال، ج۱، ص۳۹، حیدرآباد دکن ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸.
نویسنده زیج مخترع را حسن بن صبّاح می‌داند، می توان یقین داشت که مصباح، صورت تحریف شده صبّاح است.


مهمترین پژوهش نجومی باقی‌مانده از بنوصبّاح که اظهارنظرهای مختلف ستاره شناسان بعدی، بویژه ابوریحان بیرونی و ابونصر عراق را در پی داشته، کوشش محمد بن صبّاح درباره محاسبه سعة المشرق یا به تعبیر فارسی گشادگی مشرق کلی (یا سعه مشرق منقلب) است. به نوشته ابوریحان بیرونی
[۱۴] محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، افراد المقال فی امر الظلال، ج۱، ص۳۶۶ـ۳۶۷، حیدرآباد دکن ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸.
محمد در رساله اش سعة المشرق را به طریق حساب و نه به طریق برهان به دست آورده که این عمل او مبتنی بر تساهل و غیرتحقیقی است، چرا که مسیر خورشید را در زمان‌های مساوی برابر دانسته، در حالی که این گونه نیست. ابوریحان در کتاب دیگری
[۱۵] محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، افراد المقال فی امر الظلال، ج۱، ص۱۲۰، حیدرآباد دکن ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸.
به بررسی کاملتر روش محمد پرداخته و روشن کرده است که محمد با استفاده از دو کمیت واسطه که آن‌ها را «وترمستخرج» و «عمود» نامیده، توانسته است سعة المشرق را محاسبه کند. ابوریحان بیرونی
[۱۶] محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، افراد المقال فی امر الظلال، ج۱، ص۱۲۶، حیدرآباد دکن ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸.
روش دیگری نیز در همین مبحث به محمد نسبت می‌دهد که در متن مورداستفاده خودش
[۱۷] محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، افراد المقال فی امر الظلال، حیدرآباد دکن ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸.
از بین رفته بوده، و احتمال می‌دهد که روش ابونصر عراق در مجسطی شاهی، همان روش ساقط شده باشد. ابونصر عراق همچنین در رساله ای به نام رساله فی البراهین علی عمل محمد بن صبّاح فی امتحان الشمس به بررسی روش محمد پرداخته و در انتهای رساله خود
[۱۸] ابونصر عراق، رساله فی امتحان موضع الشمس، ج۱، ص۱۵، حیدرآباد دکن ۱۳۶۶.
نوشته است که از رساله محمد بن صبّاح به نام فی امتحان موضع الشمس، چیزی باقی نمانده است که نیازمند اقامه برهان باشد. تمام کوشش ابونصر در رساله مذکور، اثبات روش محمد بن صبّاح در محاسبه سعة المشرق است و با توجه به نوشته‌های ابوریحان بیرونی در تحدید نهایات الاماکن و شرح ابونصر عراق در رساله اش، این روش کاملاً دست یافتنی است.
[۱۹] ادوارد استوارت کندی، پژوهشی در زیجهای دوره اسلامی، ج۱، ص۲۸۸، ترجمه محمد باقری، تهران ۱۳۷۴ ش.



روش محمد بن صبّاح در محاسبه سعة المشرق: سعة المشرق عبارت است از قوسی از دایره افق که بیشترین دورشدگی محل طلوع خورشید را نسبت به محل طلوع آن در یکی از اعتدالین نشان می‌دهد. محاسبه مقدار این دورشدگی مدت‌ها ذهن دانشمندان را به خود مشغول کرده بوده است و ردپای این کوشش‌ها را از جمله در نوشته‌های ویتروویوس، دانشمند یونانی قرن اول پیش از میلاد، می توان یافت.
[۲۰] ادوارد استوارت کندی، پژوهشی در زیجهای دوره اسلامی، ج۱، ص۲۸۷، ترجمه محمد باقری، تهران ۱۳۷۴ ش.
همچنین بطلمیوس روشی برای یافتن سعة المشرق عرضه کرده است. دانشمندان اسلامی نیز روش‌های متعددی برای محاسبه این مقدار داشته‌اند که روش‌های محمد بن صبّاح و ابونصر عراق از آن جمله‌اند. روش محمد، بر اساس رصدهای سه ‌ ‌گانه ای طرح ریزی شده است که دو شرط اساسی آن‌ها، رعایت انجام شدن آن‌ها در فاصله‌های زمانی مساوی و در یک فصل سال است. در این روش، قوس طلوع خورشید در سه نوبت به فاصله‌های سی روزه نسبت به محل طلوع آن در اعتدال بهاری (یا پاییزی) اندازه گیری می‌شود.


در شکل مربوط به حل این مسئله، دو برابر جیب سه قوس اندازه گیری شده را بترتیب ۱ m، ۲ m و ۳ m می‌نامیم و با استفاده از فرمول) ۳ m ۱ -m ۲ ۲ = (m w وتر مستخرج رابه دست می‌آوریم. برای محاسبه کمیتی که محمد آن را عمود نامیده است، فرمول (۲) ۲ ۳ +m ۱ m -) ۲ ۲ =) m p را به کار می‌بریم. در نهایت، برای محاسبه سعة المشرق از فرمول p ۲ wm q= استفاده می‌کنیم که در آن q دو برابر جیب سعة المشرق است. بنابراین، سعة المشرق برابر با ۲ q Arc Sin، یعنی کمان نظیر جیب ۲ q خواهد بود.
[۲۱] ادوارد استوارت کندی، پژوهشی در زیجهای دوره اسلامی، ج۱، ص۲۸۸، ترجمه محمد باقری، تهران ۱۳۷۴ ش.



از بنوصبّاح، تنها کتابی از محمد به نام رساله فی عمل الساعات المبسوطة بالهندسة فی ایّ اقلیم اردت باقی‌مانده که نسخه ای از آن به شماره ۱۳ر۴۸۳۰ در کتابخانه ایاصوفیه ترکیه نگهداری می‌شود . در این رساله روش او برای تعیین سعة المشرق برج‌ها و طول روز و اندازه ساعت‌های نابرابر (زمانیه) برای برج‌ها و سمت و ارتفاع خورشید در هر یک از این ساعات نابرابر بیان شده است. همچنین محمد در همین رساله مقدار میل کلی را َ۳۵ ْ۲۳ دانسته که مطابق با مقدار امروزین آن است.
کتاب‌های دیگر منسوب به محمد بن صبّاح به این شرح است: رساله فی امتحان موضع الشمس و میل‌ها و سعه مشرق‌ها و کمّیَه مسیرها که همانگونه که اشاره شد ابونصر عراق از آن یاد کرده است؛ کتاب عمل نصف النهار بقیسه واحده که بنا به قول قفطی
[۲۲] علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء قفطی، ج۱، ص۱۰۵، ترجمه فارسی از قرن یازدهم هجری، چاپ بهین دارایی، تهران ۱۳۴۷ ش.
و ابن ندیم
[۲۳] ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۴۹۵، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
حسن بن صبّاح آن را به پایان رسانیده است؛ برهان صنعة الاسطرلاب که باز به قول قفطی
[۲۴] علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء قفطی، ج۱، ص۱۰۵، ترجمه فارسی از قرن یازدهم هجری، چاپ بهین دارایی، تهران ۱۳۴۷ ش.
و ابن ندیم
[۲۵] ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۴۹۵، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
آن را محمد شروع کرده و ابراهیم بن صبّاح به پایان رسانیده و رساله فی صنعة الرخام (یا الرخامات). به حسن نیز علاوه بر زیج مخترع که پیش از این یاد کردیم کتاب‌های العمل بذات الحَلَق، کتاب الکره و کتاب فی الاشکال و المساحات نسبت داده شده است.


(۱) ابن خلّکان، وفیات الاعیان، قاهره ۱۹۴۸.
(۲) ابن طاووس، فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم، نجف ۱۳۶۸/ ۱۹۴۹.
(۳) ابن ندیم، کتاب الفهرست، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۴) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، افراد المقال فی امر الظلال، حیدرآباد دکن ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸.
(۵) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب القانون المسعودی، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳ـ ۱۳۷۵/ ۱۹۵۴ـ۱۹۵۶.
(۶) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۷) ابونصر عراق، رساله فی امتحان موضع الشمس، حیدرآباد دکن ۱۳۶۶.
(۸) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج ۱، در حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۵، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
(۹) قدری حافظ طوقان، تراث العرب العلمی، بیروت (بی تا).
(۱۰) علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء قفطی، ترجمه فارسی از قرن یازدهم هجری، چاپ بهین دارایی، تهران ۱۳۴۷ ش.
(۱۱) عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۱۲) ادوارد استوارت کندی، پژوهشی در زیجهای دوره اسلامی، ترجمه محمد باقری، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۱۳) کارلو آلفونسو نالینو، تاریخ نجوم اسلامی، ترجمه احمد آرام، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۴۹ ش).
(۱۴) A A Ahmedov, J Addabbagh, and B A Rosenfeld, "Istanbul manuscripts of Al Khwarizmis treatises", Erdem Atatدrk Kدltدr Merkezi Dergisi (Journal of the Ataturk Culture Center) , vol ۳, No ۷ (۱۹۸۷) ;.
(۱۵) E S Kennedy, "Two medieval methods for determining the obliquity of the ecliptic", The Mathematics teacher , (۱۹۶۲) ;.
(۱۶) Claudius Ptolemy, Ptolemy's Almajest , translated and annotated by G J Toomer, London ۱۹۸۴;.
(۱۷) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttumms , vol V Mathematik Bis ca ۴۳۰ H , Leiden ۱۹۷۴;.
(۱۸) H Suter, Die Mathematiund Astronomen der Araber und ihre Werker , Leipzig ۱۹۰۲


۱. علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء قفطی، ج۱، ص۱۰۵، ترجمه فارسی از قرن یازدهم هجری، چاپ بهین دارایی، تهران ۱۳۴۷ ش.
۲. ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۴۹۵، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
۳. علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء قفطی، ج۱، ص۱۰۵، ترجمه فارسی از قرن یازدهم هجری، چاپ بهین دارایی، تهران ۱۳۴۷ ش.
۴. اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج ۱، ستون ۲۶۶، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
۵. عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، ج۳، ص۲۳۱، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت (بی تا).
۶. ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۵۶، قاهره ۱۹۴۸.
۷. ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۴۹۶، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
۸. علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء قفطی، ج۱، ص۲۲۵، ترجمه فارسی از قرن یازدهم هجری، چاپ بهین دارایی، تهران ۱۳۴۷ ش.
۹. ادوارد استوارت کندی، پژوهشی در زیجهای دوره اسلامی، ج۱، ص۳۱، ترجمه محمد باقری، تهران ۱۳۷۴ ش.
۱۰. ابن طاووس، فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم، ج۱، ص۲۰۶، نجف ۱۳۶۸/ ۱۹۴۹.
۱۱. کارلو آلفونسو نالینو، تاریخ نجوم اسلامی، ج۱، ص۲۱۸، ترجمه احمد آرام، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۴۹ ش).
۱۲. ادوارد استوارت کندی، پژوهشی در زیجهای دورة اسلامی، ج۱، ص۲۸۹، ترجمه محمد باقری، تهران ۱۳۷۴ ش.
۱۳. محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، افراد المقال فی امر الظلال، ج۱، ص۳۹، حیدرآباد دکن ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸.
۱۴. محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، افراد المقال فی امر الظلال، ج۱، ص۳۶۶ـ۳۶۷، حیدرآباد دکن ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸.
۱۵. محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، افراد المقال فی امر الظلال، ج۱، ص۱۲۰، حیدرآباد دکن ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸.
۱۶. محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، افراد المقال فی امر الظلال، ج۱، ص۱۲۶، حیدرآباد دکن ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸.
۱۷. محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، افراد المقال فی امر الظلال، حیدرآباد دکن ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸.
۱۸. ابونصر عراق، رساله فی امتحان موضع الشمس، ج۱، ص۱۵، حیدرآباد دکن ۱۳۶۶.
۱۹. ادوارد استوارت کندی، پژوهشی در زیجهای دوره اسلامی، ج۱، ص۲۸۸، ترجمه محمد باقری، تهران ۱۳۷۴ ش.
۲۰. ادوارد استوارت کندی، پژوهشی در زیجهای دوره اسلامی، ج۱، ص۲۸۷، ترجمه محمد باقری، تهران ۱۳۷۴ ش.
۲۱. ادوارد استوارت کندی، پژوهشی در زیجهای دوره اسلامی، ج۱، ص۲۸۸، ترجمه محمد باقری، تهران ۱۳۷۴ ش.
۲۲. علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء قفطی، ج۱، ص۱۰۵، ترجمه فارسی از قرن یازدهم هجری، چاپ بهین دارایی، تهران ۱۳۴۷ ش.
۲۳. ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۴۹۵، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
۲۴. علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء قفطی، ج۱، ص۱۰۵، ترجمه فارسی از قرن یازدهم هجری، چاپ بهین دارایی، تهران ۱۳۴۷ ش.
۲۵. ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۴۹۵، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بنوصباح»، شماره۱۹۲۳.    



جعبه ابزار