بنیاشجع (دانشنامهحج)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنیاشجع از قبایل عدنانی ساکن حجاز بودند که در سرزمین بین
مکه و
مدینه نزدیکتر به مدینه ساکن بودند. آنها در سالهای آغازین
اسلام همکاری مناسبی با
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نداشتند؛ ولی بر پایه برخی گزارشها عدهای از آنان در صدر اسلام،
مسلمان شدند و حتی در برخی از غزوات پیامبر شرکت داشتند. اشجعیون در قیام مردم بر ضد
عثمان و در توطئه
خوارج در کشتن
امام علی (علیهالسّلام) نیز نقش داشتند. آنها بعد از پیامبر از اسلام بازگشتند ولی بار دیگر به اسلام گرویدند.
نسب این قبیله به اشجع بن
ریث بن غَطَفان از قبایل مُضر از عرب عَدْنانی میرسد.
بکر،
سُلیم و
عمرو فرزندان اشجع بودند که از نسل آنها تیرههایی چون
بنوقُنْفُذ بن خلاوه،
بنوفتیا بن سُبیع،
بَصّار،
دُهمان و عُلَیم
پدید آمدند. از قبایل همنام اشجعیان میتوان به
بنیاشجع بن عمرو تیرهای از عرب قَحْطانی
و
بنیاشجع بن عامر بن لیث از
کِنانه اشاره کرد.
بنیاشجع در همسایگی قبیله
بنیضَمْرَه و در مناطقی چون
صَهْباء نزدیک خیبر،
جَرّ،
مروراه،
ثامِلیّه و
صَحْن الحیل سکونت داشتند.
ضَرْغد،
اَکْوام، ایر،
اَعیار،
ضبع و
هومه از کوههای
قبیله غَطَفان به شمار آمده که بنیاشجع به عنوان زیرشاخه آنها در این مناطق سکونت داشتند.
بکری سرزمین
حجاز را به ۱۲ بخش تقسیم کرده و یک بخش را «دار اشجع» نامیده است
که به مدینه از مکه نزدیکتر
بود. آنها همپیمان بنیضَمْرَه
و
خزرج بودند و به دعوت خزرجیان در
نبرد بُعاث، طولانیترین نبرد
اوس و خزرج، آنها را همراهی کردند
و با
بنیسُلیم بن منصور نیز نبردی داشتهاند.
از روابط اشجعیها با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تا سال
پنجم ق گزارشی در دست نیست؛ جز این که در واکنش به اسلام آوردن قبایل
غفار و
اسلم، آنها را استهزاء کردهاند.
در
غزوه بدر الموعد (
۴ق)
نُعیم بن مسعود اشجعی، به عنوان نماینده
قریش در مدینه سخنانی گفت که خوشایند
منافقان و
یهود و موجب نگرانی مسلمانان شد.
به سال پنجم ق آنها به فرماندهی
مسعود بن رُخَیلَه اشجعی مِسْعر بن جَبَله مشرکان را در
نبرد احزاب همراهی کردند.
واقدی شمار آنان را ۴۰۰ تن برشمرده است.
منابع بسیاری از نقش نُعیم بن مسعود اشجعی تازه مسلمان در پراکنده ساختن سپاه احزاب به فرماندهی
ابوسفیان سخن گفته اند.
این سخن اغراقآمیز به نظر میرسد و شاید برای کمرنگ کردن نقش سترگ امام علی (علیهالسّلام) در این نبرد باشد.
آنان پس از
غزوه بنیقریظه به سال
ششم ق با شمار ۱۰۰
یا ۷۰۰
تن به ریاست مسعود بن رخیله به مدینه آمده، کنار
کوه سَلْع جای گرفتند.
اُسَید بن حصین به نمایندگی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با آنها دیدار و با خرما از ایشان پذیرایی کرد و سبب آمدنشان را پرسید. اشجعیها نزدیک
بودن مکان خود به مدینه و کراهت از نبرد با پیامبر را علت درخواست انعقاد پیمان عدم تعرض دانستند. سپس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با آنان پیمان بست و آنها بازگشتند. به گزارش برخی، آیه «اِلا الَّذِینَ یَصِلُونَ اِلَی قَومٍ بَینَکُم وَبَینَهُم مِیثَاقٌ»
به این رویداد اشاره دارد.
آوردهاند که اشجعیها چون از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای شرکت در
غزوه حدیبیه فراخوانده شدند، از قبول دعوت او سر باز زدند. آیه ۱۷
سوره حجرات: «یَمُنُّونَ عَلَیکَ اَن اَسلَمُوا قُل لا تَمُنُّوا»
را اشاره به این سرپیچی دانستهاند.
اشجعیها در
غزوه خیبر (
۷ق) شرکت داشتند و یک تن از آنها در این نبرد به
شهادت رسید.
به سال هشتم ق که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبایل پیرامون مدینه را برای شرکت در
فتح مکه فراخواند، اشجعیها با اجابت دعوت وی، با شمار ۳۰۰ تن
حضور یافتند. در این غزوه نیز
عوف بن مالک پرچمدار آنها
بود.
بر پایه گزارش واقدی، در
غزوه حنین نیز آنها همچون فتح مکه، دو پرچم داشتند که یکی را نُعیم بن مسعود اشجعی و دیگری را
معقل بن سنان حمل میکرد.
برخی منابع شمار آنان را در این نبرد ۱۰۰۰ تن میدانند.
اشجعیها پیش از
غزوه تبوک (
۹ق) از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای حضور در این نبرد دعوت شدند.
گزارشهایی از اسلام آوردن برخی اشجعیها در سالهای
اول ق حکایت دارد.
جاریة بن حمیل اشجعی در
غزوه بدر شرکت داشت.
برخی او را از
شهدای احد دانستهاند.
گویا برخی از آنها که از همپیمانان
انصار بودند، پیش از دیگر افراد قبیله خود مسلمان شدند.
حمزة بن حمیر، از خزرج و از بدریون،
زاهر بن حرام اشجعی همپیمان
بنیمالک بن نجار و نیز
عقبة بن حلیس اشجعی هر دو از بدریون
هستند.
ابو طُلیق اشجعی از دیگر
صحابه رسول خدا است که چون همسرش، ام طلیق، از وی خواست تا یکی از شترانش را برای انجام مراسم حج در اختیارش قرار دهد، او با این بهانه که شتر نر را برای
جهاد و شتر ماده را برای سفر
حج خود آماده کرده، طفره رفت. نیز از دیگر خواسته همسرش که تقبل هزینه حجش
بود، سر باز زد. هنگامی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از سوی ابوطلیق از این رویداد آگاه شد، سخنام طلیق را که حج را نیز همچون جهاد، سبیل الله خوانده
بود، تایید نمود و به ابو طلیق فرمود: «اگر حاجت همسرت را برآورده میساختی، کاری در راه خدا انجام داده
بودی.»
ابومنهال بقیله اکبر اشجعی که شاعری سوارکار و بزرگ قوم خود
بود، در
نبرد احد پیامبر را یاری کرد و فرمانده سوارکاران اشجع
بود.
ابوجعد اشجعی از قراء
به شمار میرفت و زنی به نام غفیره از این قبیله را اهل فضل و کمال دانستهاند.
در رویداد
مرتد شدن برخی قبایل، بیشینه اشجعیان از اسلام بازگشتند.
ولی دیگر بار به اسلام گرویدند و با گسترش فتوحات، برخی از آنها به
شام و برخی به
کوفه مهاجرت کرده، در آنجا ساکن شدند.
خلیفة بن خیاط نام برخی از مهاجران را برشمرده است.
در قیام مردم بر ضد عثمان به سال
۳۵ ق اشجعیها نیز نقش داشتند. از این رو، در
قیام حرّه (
۶۱ ق)،
مسلم بن عُقبه فرمانده
یزید، مِعقل بن سنان اشجعی را که بر مهاجران مدینه ریاست داشت، گردن زد.
در توطئه خوارج،
شَبیب بن بَجره اشجعی با
ابن ملجم مرادی در کشتن امام علی (علیهالسّلام) همراه
بود.
(۱) اسد الغابه، ابن اثیر (م،۶۳۰ق)، بیروت، دار الکتاب العربی.
(۲) الاشتقاق، ابن درید (م،۳۲۱ق)، به کوشش عبدالسلام محمد، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۱ق.
(۳) الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م،۸۵۲ق)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۵ق.
(۴) الاغانی، ابوالفرج الاصفهانی (م،۳۵۶ق)، به کوشش علی مهنّا و سمیر جابر، بیروت، دار الفکر.
(۵) اکمال الکمال، علی بن هبة الله ابن ماکولا (م،۴۷۵ق)، دار احیاء التراث العربی.
(۶) انساب الاشراف، البلاذری (م،۲۷۹ق)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۷) الانساب، عبدالکریم السمعانی (م،۵۶۲ق)، به کوشش عبدالله عمر، بیروت، دار الجنان، ۱۴۰۸ق.
(۸) بدایة المجتهد، ابن رشد القرطبی (م،۵۹۵ق)، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۹) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م،۳۱۰ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق.
(۱۰) تاریخ المدینة المنوره، ابن شبّه (م،۲۶۲ق)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۱۱) تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م،۵۷۱ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۱۲) التبیان، الطوسی (م،۴۶۰ق)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۳) تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، القرطبی (م،۶۷۱ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۱۴) تفسیر القمی، القمی (م،۳۰۷ق)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
(۱۵) الثقات، ابن حبان (م،۳۵۴ق)، دار الکتب الثقافیه، ۱۳۹۳ق.
(۱۶) جمهرة انساب العرب، ابن حزم (م،۴۵۶ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۱۷) الدر المنثور، السیوطی (م،۹۱۱ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
(۱۸) سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی (م،۹۴۲ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۱۹) السیرة النبویه، ابن هشام (م،۲۱۳/۲۱۸ق)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه.
(۲۰) الصحیح من سیرة النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، ۱۴۱۴ق.
(۲۱) الطبقات الکبری، ابن سعد (م،۲۳۰ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۲۲) الطبقات، خلیفة بن خیاط (م،۲۴۰ق)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
(۲۳) کشف الاسرار، میبدی (م،۵۲۰ق)، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ش.
(۲۴) مجمع البیان، الطبرسی (م،۵۴۸ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق.
(۲۵) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م،۶۲۶ق)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۲۶) المعجم الکبیر، الطبرانی (م،۳۶۰ق)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۲۷) معجم قبائل العرب، عمر کحّاله، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ق.
(۲۸) معجم ما استعجم، عبدالله البکری (م،۴۸۷ق)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
(۲۹) المغازی، الواقدی (م،۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۳۰) المناقب، الخوارزمی (م،۵۶۸ق)، به کوشش مالک محمودی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
(۳۱) النسب، ابن سلّام الهروی (م،۲۲۴ق)، به کوشش مریم محمد، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۳۲) نور الثقلین، العروسی الحویزی (م،۱۱۱۲ق)، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.
(۳۳) نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، احمد بن علی القلقشندی (م،۸۲۱ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
•
دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله "بنی اشجع"، تاریخ بازبابی۱۴۰۰/۱۱/۳۰.