بنیتمیم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از بزرگترین قبایل اعراب عدنانی (شمالی) است.
در میان قبایل متعدد عرب، بنی تمیم از جهات گوناگون اهمیت پیدا کرده است، از جمله: کثرت جمعیت، تعدد تیرهها، فزونی جنگها، شگردهای جنگی، گسترة جغرافیایی، ویژگیهای زبانی و گرایشهای مذهبی.
به همین سبب تاریخ نویسان و مصنفان عرب اهتمام ویژهای به ضبط و نقل اخبار این قبیله نشان دادهاند، چنانکه از آغاز
قرن دوم و با رواج کتابت در میان مسلمانان، تک نگاریهای متعددی درباره این قبیله پدید آمد.
کتاب اخبار تمیم، و کتاب حلف تمیم بعضها بعضاً، هر دو تألیف ابوالیَقْظان
سُحَیم (عامر) بن حفص (متوفی ۱۹۰)
کتاب ایام بنی مازن و اخبارهم تألیف ابوعبیده مَعْمَربن
مثنّ ی تیمی (متوفی ۲۱۰ یا ۲۱۱)
و کتاب حلف کلب وتمیم، از هشام بن محمدبن سائب
کلبی (متوفی ۲۰۶)
چند کتاب دیگر کلبی از جمله الایام، ایام فزاره و وقایع بنی شیبان، و کتاب النوافل را نیز میتوان از منابع مهم شناختِ جنگها و وقایع بنی تمیم به شمار آورد.
اگرچه هیچیک از این منابع باقی نماند، احتمالاً مورخان و مؤلفان بعدی، که بتفصیل به شرح سرگذشت این قبیله پرداختهاند، به چنین کتابهایی دسترسی داشته و برخی از آنها، شماری از صاحبان این آثار از دست رفته را در زمرة راویان اخبار کتابهای خود ذکر کردهاند.
در میان متون تاریخی موجود، کتابهای انساب الاشراف بلاذری، الاغانی ابوالفرج اصفهانی، تاریخ طبری و الکامل ابن اثیر از قدیمترین و اصیلترین مآخذ تاریخ بنی تمیم به شمار میروند.
در کتابهای نسبشناسی حجم مطالب متعلق به قبیله تمیم، به دلیل اهمیت و گستردگی این قبیله، بسیار بیشتر از مباحث مرتبط با سایر قبایل است.
در کتاب جَمْهَرة النسب
ابن کلبی جمعاً ۵۳ تیرة فرعیِ قبیلة بنی تمیم معرفی و شمارش شده است.
تمیم بن مُرّ بن اُدّ بن طابخة بن الیاس بن
مُضَر ، نیای قبیله بزرگ تمیم، سه پسر به نامهای زید مناة، عمرو و حارث داشت.
در میان فرزندانِ زید مناة، سعد و مالک اهمیت بیشتری یافتند.
سعد ده فرزند داشت که از میان آنان عمرو و کعب را، بطون و بقیه را ابنا خواندهاند.
اهمیت کعب از آنروست که نسب بنی سعدبن
زید مناة ــ که جمعیت بسیار گستردهای را تشکیل میدادند ــ به او میرسد و شاید علت نامگذاری کعب به بطون (جمع بطن) ــ که در تقسیم بندی واحدهای قبیله در مرتبهای فروتر از قبیله قرار میگیرد ــ همین کثرت جمعیت باشد.
لقب مزروعان هم که به دو تن از پسران سعد (
عوف و
کعب یا مالک و کعب یا مالک و عمرو) دادهاند، نشانه بهرهمندی ایشان از اموال و افراد بسیار است.
بجز مالک و عمرو، به سایر فرزندان کعب بن سعد، اجارِب میگفتند، زیرا آنان، بنا به نوشته نسبشناسان، بدکار بودند و مردمان را رسوا و بدنام میکردند.
عمروبن کعب دو پسر به نامهای ودیعه و حارث (مُقاعِس) داشت.
عُبَید، یکی از پسران مقاعس، هشت فرزند داشت که بجز بنی مِنْقَر، بقیه را لُبَد (لِبَد، لِبْد) میخواندند زیرا علیه بنومُرّة بن عبید هم پیمان شدند.
منقربن عبید ، نیای قیس بن عاصم، از رؤسای وفد بنی تمیم در عام الوفود بود که پیامبر او را «سیّد اهل الوَبَر» (آقای چادرنشینان/ بادیه نشینان) خواند.
.
از میان بنی صُریم (صَریم) بن مقاعس،
عبداللّه بن اباض که اباضیها به او منسوباند، و
عبداللّه بن صَفّار که صُفریها بدو منسوباند، و بُرَک یا
بَرْک بن عبداللّه ، ضارب معاویه در شب نوزدهم رمضان سال ۴۰)، به خارجیگری شهرت بسیار داشتند.
دیگر فرزند مهم کعب، عوف بود که چهار تن از فرزندان او، عُطارِد، بَهْدَلَه، جُشَم و بَرنیق» ا (بَرنیق)، ملقب به جِذاع (اجداع) بودند.
گروهی از اینان برخی از منصبهای حج را تا زمان ظهور
اسلام در اختیار داشتند. این امر بعدها از مفاخر بنی تمیم به شمار آمد.
ربیعة بن
کعب بن سعد یکی دیگر از فرزندان کعب، نیای قاتلِ
زبیربن عوّام ،
عمروبن جُرْموز ، بوده است.
علاوه بر سعد، نسل زیدِ مناة عمدتاً از طریق فرزند دیگرش، مالک ادامه یافت.
از میان چهار فرزند مالک بن زید مناة،
حنظله اعتباری بیبدیل یافت، زیرا بنی حنظله شامل شمار زیادی از تمیمیان میشد.
یکی از دَه پسرِ مالک بن حنظله، دارِم نام داشت.
بنی دارم از اصلیترین و پرشمارترین تیرههای بنی حنظله و حتی بنی تمیم محسوب میشدند و در میانِ بنی دارم، فرزندان
عبداللّه بن دارم و
مجاشع بن دارم شهرت بسیار داشتند.
یربوع ، فرزندِ دیگر
حنظلة بن مالک و نیای حرّ بن
یزید ریاحی ، هشت پسر داشت که از میان آنان، کُلَیب و غُدانَه و العنبر را چون علیه فرزندان ریاح بن یربوع هم پیمان شدند، عُقَّد یا عُقَد میخواندند.
در میان عقّد، بنوالعنبر/ بَلْعَنْبَر، به دلیل ایفای نقش بیشتر در جنگهای دوران جاهلیت (ایام العرب) و نیز پیدایش پیامبری دروغین (سِجاح) در میانشان، شهرت بیشتری دارند.
این بنوالعنبر را نباید با بنی عنبربن عمروبن تمیم بن مرّ
اشتباه کرد.
بنی دارم و بنی یربوع از تیرههای اصلی بنی حنظله و به اصطلاح از جمرات العرب بودند که بدون هم پیمانی با قبایل دیگر نیز میتوانستند بخوبی از خود دفاع کنند.
در میان شعب سه گانه تمیمیان، بنی حارث بن تمیم که مدتی در پناه نَهْشَل بن دارم میزیستند، از کم شمارترین و کم اهمیتترین قبایل تمیم بودند.
با آنکه جغرافی دانان، تاریخ نگاران، لغت نامه نویسان و شاعران، به نام بسیاری از رودها، باغها، قلعهها، واحهها، چراگاهها، تپهها و سایر مکانهای خاص بنی تمیم اشاره کردهاند، تعیین قطعی محدوده سرزمینهای این قبیله، به دلیل کم اعتناییِ منابع قدیم به ذکر دقیق آنها و نیز به دلیل جابجایی قبایل کوچرو و دست به دست گشتنِ مکانها در پی بروز جنگها، تا اندازهای دشوار است.
با اینهمه، محققان جدید چشم انداز کم وبیش روشنی از محدوده سرزمینهای بنی تمیم ارائه و نقشههایی نیز ترسیم کردهاند.
بر این اساس، جمعیت بنی تمیم در بخش اعظم سواحل شرقی
جزیرة العرب ، یعنی تقریباً سرتاسر
نجد و بخشی از
بحرین (نَه کشور بحرین کنونی) و
یمامه ، سکونت داشتند و از جنوب تا دَهناء پراکنده بودند. اینان از شمال با بکر و اسد همسایه بودند اما در عین حال دستههایی از آنها در کنارههای
خلیج فارس ،
بصره و سواحل
فرات زندگی میکردند.
(۱) آذرتاش آذرنوش، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۲) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۳) ابناثیر، الکامل فی التاریخ.
(۴) ابن جنی، الخصائص، چاپ محمدعلی نجار، (قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۷)، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۵) ابن حبیب، کتاب المحبّر، چاپ ایلزه لیشتن شتتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۶) ابن حزم، جمهرة انساب العرب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷) ابن درید، کتاب جمهرة اللغة، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
(۸) ابنسعد، الطبقات الکبرى.
(۹) ابن عبدربّه، کتاب العقدالفرید، ج ۵، چاپ احمد امین، احمدزین، و ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۳۶۵/۱۹۴۶.
(۱۰) ابن قتیبه، المعارف، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۱) ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۱۲) ابن ندیم.
(۱۳) ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت (بیتا).
(۱۴) ابوالفرج اصفهانی.
(۱۵) قاسم بن سلام ابوعبید، کتاب النسب، چاپ مریم محمد خیرالدرع، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
(۱۶) محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، التاریخ الصغیر، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۷) احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۱.
(۱۸) عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱/ ۱۹۶۰ـ۱۹۶۱.
(۱۹) عبدالقادر فیاض حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، دمشق ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۲۰) محمدبن مسلم زهری، المغازی النبویة، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۲۱) ابراهیم سامرائی، القبائل العراقیة، بغداد ۱۹۸۹.
(۲۲) لویس شیخو، النصرانیة و آدابها بین عرب الجاهلیة، بیروت ۱۹۸۹.
(۲۳) طبری، تاریخ (بیروت).
(۲۴) عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبرالعصور: النسب، الموطن، الاعلام، دمشق ۲۰۰۰.
(۲۵) عباس عزاوی، عشائرالعراق، بغداد ۱۹۳۷ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
(۲۶) جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
(۲۷) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۲۸) محمدبن یعقوب فیروزآبادی، ترتیب القاموس المحیط، چاپ طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۲۹) هنری فیلد، مردمشناسی ایران، ترجمة عبداللّه فریار، تهران ۱۳۴۳ ش.
(۳۰) حسین مونس، اطلس تاریخ الاسلام، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۳۱) نصربن مزاحم، وقعة صفین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۳۲) یعقوبی، تاریخ.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بنیتمیم»، شماره۳۸۹۲.