• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تاج‌الدین علیشاه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تاجُ‌الدّینْ‌ عَلیشاه (د ۷۲۴ق/۱۳۲۴م)، وزیر‌ ایرانی دو تن‌ از فرمانروایان ایلخانی، اولجایتو و ابوسعید بهادرخان بود.



در منـابع فارسی و عربـی تاج‌الدین علیشاه را تبریزی و گاه جیلانـی خوانده‌اند.
[۱] حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۴۶، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۲] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۰۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۳] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۱۶، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۴] مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، ج۱، ص۸۵، به کوشش گ لسترنج، لیدن، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
[۸] میرخواند، محمد، روضة‌الصفا، ج۵، ص۴۳۸، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۹] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۱۹، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
[۱۰] بناکتی، داوود، تاریخ، ج۱، ص۴۷۶، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۴۸ش.
[۱۱] منتخب‌التواریخ معینی، منسوب به معین‌الدین نطنزی، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش ژان اوبن، تهران، ۱۳۳۶ش.
اگرچه برخی از نویسنـدگان، صورت‌های جیـلان، جبلان و حبـلان به دنبال نام و لقب تـاج‌الدین را تصحیف جیلانی دانسته‌اند،
[۱۲] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۵۹۸، به کوشش ادوارد براون، لندن، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م.
[۱۳] مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، ج۱، ص۷۶، به کوشش گ لسترنج، لیدن، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
[۱۴] آق‌سرایی، محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۳۱۴، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۴م.
[۱۵] منتخب‌التواریخ معینی، منسوب به معین‌الدین نطنزی، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش ژان اوبن، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۱۶] خواندمیر، غیاث‌الدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۱۷، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
[۱۷] سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۲، ص۱۴۶-۱۴۵، به‌کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
اما دلیلی که صحت انتساب او را به جیلان/گیلان تأیید کند، در دست نیست.
لقب تاج‌الدین نیز گاه به صورت‌های تاج‌الدوله، تاج‌الدنیا و تاج‌الحق آمده است.
[۱۸] وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۱، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
[۱۹] وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۶۱۷، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
[۲۰] وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۶۲۰، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
[۲۱] منشی‌کرمانی، ناصرالدین، نسائم الاسحار، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۴ش.



تاج‌الدین علیشاه که در کار تجارت جواهر و پارچه، و به قولی سمسار بود، در فعالیت‌های بازرگانی خود، با بیش‌تر بزرگان و درباریان آشنا شد و در دستگاه اولجایتو (سل‌ ۷۰۳-۷۱۶ق/۱۳۱۶-۱۳۰۴م) نیز مورد ‌توجه قرار گرفت.
[۲۲] حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۹۹، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۲۳] حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۹۷، حاشیۀ ۱، به نقل از مجمع‌التواریخ، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۲۵] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۱۸، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۲۶] Boyle، JA، ج۱، ص۴۰۲،» Dynastic and Political History of the Īl-Khāns «، The Cambridge History of Iran، Cambridge، ۱۹۶۸، volV.
اما سعدالدین ساوجی‌ــ که به همراه رشیدالدین فضل‌الله همدانی سال‌ها وزارت غـازان‌خان و اولجـایتـو را در اختیـار داشـت ــ تلاش کرد تا تاج‌الدین را از دربار ایلخان دور سازد. از این‌رو، در ۷۱۱ق، وی را به عنوان کارگزار امور کارخانۀ پارچه‌بافی بغداد، به نام «کارخانۀ فردوس» بدان شهر فرستادند. تاج‌الدین توانایی بسیار در ادارۀ کارخانه و تولید پارچه‌های نفیس از خود نشان داد و چون ایلخان به بغداد رفت، هدیه‌های گران‌بها به او تقدیم کرد.
[۲۷] ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۱، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.
[۲۸] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۱۹، تهران، ۱۳۶۴ش.
وصاف بنای کارخانۀ فردوس را از کارهای تاج‌الدین می‌داند. (در این‌باره و وصف کارخانه، نک‌:
[۲۹] وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۱، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
)
افزون بر این، تاج‌الدین در شهر سلطانیه نیز بازاری از سنگ و آجر با هزینه‌ای اندک ساخت.
[۳۰] ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۲۲، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.



برخلاف سعدالدین ساوجی که از فعالیت‌های علیشاه ناراضی بود، رشیدالدین فضل‌الله برای کم کردن قدرت و اعتبار سعدالدین، بر احترام خود نسبت به علیشاه می‌افزود. این موضوع، اختلاف میان دو وزیر را شدت بخشید، و سرانجام سعدالدین ساوجی خشم اولجایتو را برانگیخت و او را پس از محاکمه در شوال ۷۱۱/ فوریۀ ۱۳۱۲ به قتل رساندند.
[۳۱] ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۲۳- ۱۲۸، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.
[۳۲] حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۹۷- ۹۸، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۳۳] وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۳۷، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
[۳۴] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص‌۶۰۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۳۵] میرخواند، محمد، روضة‌الصفا، ج۵، ص۴۳۸- ۴۳۹، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۳۶] منتخب‌التواریخ معینی، منسوب به معین‌الدین نطنزی، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش ژان اوبن، تهران، ۱۳۳۶ش.

با این حال، به نظر می‌رسد در مرگ سعدالدین بیش از خواجه رشید، تاج‌الدین علیشاه مداخله داشته است.
[۳۷] زریاب، عباس، سه نکته دربارۀ رشیدالدین فضل‌الله، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۲، مجموعۀ خطابه‌های تحقیقی دربارۀ رشیدالدین فضل‌الله همدانی، تهران، ۱۳۵۰ش.

پس از آن، به پیشنهاد و توصیۀ رشیدالدین فضل‌الله، منصب صاحب دیوانی به تاج‌الدین علیشاه سپرده شد. به این ترتیب، با این‌که تاج‌الدین در «علم دفتر و سیاقت» مهارت و سابقه‌ای نداشت، اولجایتو وی را در وزارت با رشیدالدین شریک کرد؛ با این حال، فرمان داد که تاج‌الدین بر حکم و صواب‌دید خواجه رشیدالدین برتری نجوید.
[۳۸] حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۹۸-۱۰۰، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۳۹] وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۰، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
[۴۰] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۰۹-۶۰۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۴۱] خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌ السیر، ج۳، ص۱۹۳، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
[۴۲] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۱۹، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
[۴۳] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۲۰، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۴۴] Boyle، JA، ج۱، ص۴۰۲،» Dynastic and Political History of the Īl-Khāns «، The Cambridge History of Iran، Cambridge، ۱۹۶۸، volV.
[۴۶] ابن حبیب، حسن، تذکرة النبیه فی ایام المنصور و بنیه، ج۲، ص۱۴۸، به کوشش محمد محمدامین، قاهره، ۱۹۸۲م.
تاج‌الدین علیشاه نیز در بغداد برای اولجایتو مجلس جشن با شکوهی ترتیب داد و در آن‌جا خیمه‌ای جواهرنشان، تاجی گران‌بها و هدیه‌های دیگر به ایلخان تقدیم داشت.
[۴۷] وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۰، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
[۴۸] خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌ السیر، ج۳، ص۱۹۳، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
[۴۹] میرخواند، محمد، روضة‌الصفا، ج۵، ص۴۳۹، تهران، ۱۳۳۹ش.



در ۷۱۵ق، ابوسعید، ولیعهد ایلخانی و حاکم خراسان برای لشکرکشی‌های خود چند بار از خزانه درخواست وجه کرد. اما دو وزیر، هر یک دیگری را موظف به اجرای این درخواست می‌دانست. اندک‌ اندک اختلاف میان رشیدالدین و تاج‌الدین شدت یافت، تا آن‌جا که اولجایتو قلمرو خود را به دو حوزۀ اداری تقسیم کرد: مرکز و جنوب ایران، شامل عراق عجم، فارس، کرمان و ولایات لُرنشین را تا سر حد خراسان ــ که این ولایت در اختیار ابوسعید بود ــ به رشیدالدین سپرد؛ دیار بکر، ارّان، موغان و عراق عرب را به تاج‌الدین علیشاه واگذاشت.
[۵۰] سفرنامۀ بازرگان ونیزی در ایران، سفرنامه‌های ونیزیان در ایران، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۵۱] ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۹۵-۱۹۴، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.
[۵۲] حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۱۶- ۱۱۸، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۵۳] Spuler، B، ج۱، ص۹۸، Die Mongolen in Iran، Leiden، ۱۹۸۵.
[۵۴] Boyle، JA، ج۱، ص۴۰۵-۴۰۶،» Dynastic and Political History of the Īl-Khāns «، The Cambridge History of Iran، Cambridge، ۱۹۶۸، volV.
پس از آن، قرار شد دو وزیر در همۀ امور دیوانی، از جمله در تصرف اموال شریک باشند.
[۵۵] حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۵۶] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۰۹، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۵۷] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۲۲، تهران، ۱۳۶۴ش.

چندی بعد، رشیدالدین به سبب بیماری خانه‌نشین شد؛ تاج‌الدین نیز فرصت را مغتنم شمرد و نزد ایلخان ادعا کرد که خواجه رشیدالدین تمارض می‌کند و به دخل و تصرف در اموال شاه‌زادگان مغول می‌پردازد. اولجایتو نیز حکم یاسای رشیدالدین را صادر کرد، اما عاقبت، وی را بخشید و باز مقرر شد هر دو وزیر امور کشوری را به همراهی یکدیگر عهده‌دار شوند.
[۵۸] ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۶، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.
[۵۹] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۲۴-۳۲۳، تهران، ۱۳۶۴ش.



پس از اولجایتو، پسرش، ابوسعید بهادرخان به فرمانروایی نشست. وی نیز چون پدر، وزارت را به رشیدالدین فضل‌الله و تاج‌الدین علیشاه، و امیرالامرایی را به امیرچوپان سپرد.
[۶۰] حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۲۲، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۶۱] خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌ السیر، ج۳، ص۱۹۸، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
[۶۲] سمرقندی، عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۲۷، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۳ش.
[۶۳] Boyle، JA، ج۱، ص۴۰۷،» Dynastic and Political History of the Īl-Khāns «، The Cambridge History of Iran، Cambridge، ۱۹۶۸، volV.
از آن‌جا که میان خواجه رشید و امیر چوپان دوستی بود و ابوسعید خردسال در واقع، زیر سیطرۀ امیر چوپان که حاکم مطلق به شمار می‌رفت، قرار داشت، تاج‌الدین بیمناک شد،
[۶۴] حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۲۶، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۶۵] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۱۲، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۶۶] سمرقندی، عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۲۹، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۳ش.
و رقابت و اختلاف میان دو وزیر بالا گرفت. به تدریج، کار بر دیوانیان دشوار شد و امور دیوانی رو به اختلال گذاشت. چندی بعد، شماری از بزرگان نزد خواجه رشیدالدین رفته، او را تحریک کردند که بر ضد تاج‌الدین اقدامی کند. چون رشیدالدین نپذیرفت، این بار، پیش تاج‌الدین علیشاه رفتند و با او برضد خواجه رشیدالدین متحد شدند. سرانجام، بر اثر تحریکات اینان، رشیدالدین فضل‌الله در اواخر رجب ۷۱۷/ اوایل اکتبر ۱۳۱۷ از وزارت عزل شد. با این همه، فتنه‌ها بر ضد خواجه رشیدالدین پایان نیافت، تا آن‌که او را متهم‌کردند که با دستیاری‌ پسرش، ‌عزالدین ابراهیم ــ شربتدار اولجایتو ــ ایلخان گذشته را مسموم کرده است. عاقبت با قتل رشیدالدین فضل‌الله همدانی در ۱۷ جمادی‌الاول ۷۱۸ق/۱۷ ژوئیۀ ۱۳۱۸م تاج‌الدین علیشاه به استقلال امور وزارت را در اختیار گرفت (
[۶۷] حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۲۹-۱۲۷، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۶۸] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۱۳-۶۱۲، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۶۹] ذهبی، محمد، الذیل، ج۱، ص۹۳، العبر، به کوشش محمد رشاد عبدالمطلب، کویت، ۱۹۸۴م.
دربارۀ داستان دشمنی میان دو وزیر، نک‌
[۷۰] ابن فضل‌الله عمری، احمد، مسالک الابصار، ج۱۱، ص۱۴۷-۱۴۶، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۷۱] عقیلی، حاجی بن نظام، آثارالوزراء، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۵، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۷ش.
[۷۲] Spuler، B، ج۱، ص۱۰۱، Die Mongolen in Iran، Leiden، ۱۹۸۵.
[۷۳] Boyle، JA، ج۱، ص۴۰۷،» Dynastic and Political History of the Īl-Khāns «، The Cambridge History of Iran، Cambridge، ۱۹۶۸، volV.
) گزارش‌هایی نیز در دست است، حاکی از آن‌که تاج‌الدین علیشاه مأمور محاکمه و قتل خواجه رشیدالدین بود و یا مستقیماً در سرکوب و قتل او دست داشت.
[۷۴] صقاعی، فضل‌الله، تالی کتاب وفیات‌الاعیان، ج۱، ص۱۸۴، به کوشش ژاکلین سوبله، دمشق، ۱۹۷۴م.
در برخی از منابع، تاج‌الدین را نایب ایلخان نیز خوانده‌اند.
[۷۶] ابن دواداری، ابوبکر، کنزالدرر، ج۹، ص۳۹۹، به کوشش هانس روبرت رومر، قاهره، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۶۰م.



تاج‌الدین علیشاه تا ۶ سال پس از این واقعه، وزارت ابوسعید را در دست داشت، تا این‌که بیمار شد و در اوایل سال ۷۲۴ق/۱۳۲۴م در اوجان (بستان‌آباد کنونی) در ۶۰ سالگی درگذشت. برخی از منابع عربی محل مرگ او را ارجان آورده‌اند.
[۷۷] ابن حبیب، حسن، تذکرة النبیه فی ایام المنصور و بنیه، ج۲، ص۱۴۸، به کوشش محمد محمدامین، قاهره، ۱۹۸۲م.
پیکر تاج‌الدین را به تبریز بردند و در نزدیکی مسجد جامعی که خود ساخته بود (ارگ علیشاه) به خاک سپردند. روابط او با ایلخان و نیز امیر چوپان همواره حسنه بود.
[۷۹] التاریخ الغیاثی، به کوشش طارق نافع حمدانی، ج۱، ص۵۷-۵۶، بغداد، ۱۹۷۵م.
وی تنها وزیر ایلخانیان بود که به مرگ طبیعی درگذشت.
[۸۰] حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۶۲-۱۶۱، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۸۱] خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌ السیر، ج۳، ص۲۰۸، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
[۸۲] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۳۶، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
[۸۳] سمرقندی، عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۵۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۳ش.
[۸۴] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۱۶، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.



ابوسعید که به تاج‌الدین علاقۀ فراوان یافته بود، وزارت خود را به دو پسر او سپرد؛ اما ناسازگاری ایشان با یکدیگر چنان کارها را آشفته کرد که هر دو را دستگیر کردند و پس از ضبط اموال معزول ساختند.
[۸۵] حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۶۲، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۸۶] خواندمیر، غیاث‌الدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۲۲، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
[۸۷] سمرقندی، عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۵۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۳ش.
[۸۸] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۱۶، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۸۹] Spuler، B، ج۱، ص۱۰۴، Die Mongolen in Iran، Leiden، ۱۹۸۵.
صفدی اشاره کرده است که یکی از پسران او، به نام امیر ناصرالدین خلیفه، از امرای دمشق بود و در ۷۳۸ق/۱۳۳۷م از سوی سیف‌الدین تنکز مأموریت دمشق یافت.


تاج‌الدین علیشاه از فضل چندان بهره‌ای نداشت، اما مردی کارگزار و کاردان بود.
[۹۱] حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۹۹، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۹۲] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۲۹، تهران، ۱۳۶۴ش.
ابوالقاسم کاشانی که از مخالفان رشیدالدین فضل‌الله به شمار می‌رفت، تاج‌الدین را «وزیر بی‌نظیر و دستور بی‌شبیه و مانند» خوانده،
[۹۳] ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۰۸، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.
و قاضی‌ احمد قمی وی را در خوش‌نویسی از شاگردان حیدر کُنده‌نویس دانسته است.
[۹۴] قاضی احمد قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۲۲، به کوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، ۱۳۶۶ش.
صفدی
[۹۵] صفدی، خلیل، اعیان العصر، ج۲، ص۱۷۰، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
هم او را مردی داهی و خیّر و متدین خوانده است. از کارهای جالب توجه تاج‌الدین در روزگار اولجایتو، تأسیس مدرسه‌ای در اردوی سلطانی بود که در زیر خیمه تشکیل می‌شد، همراه اردو حرکت می‌کرد و گروهی از عالمان در آن تدریس می‌کردند و آن را مدرسۀ سیار یا سیاره می‌خواندند.
[۹۶] وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۱، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
[۹۷] وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۳، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
[۹۸] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۱۶، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۹۹] ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۰۸: مدرسۀ ستاره، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.
همچنین در روزگار ابوسعید، هشیاری تاج‌الدین سبب شد که میان ایلخانیان و ممالیک مصر و شام روابط دوستانه برقرار شود که تا مرگ این ایلخان ادامه داشت.
[۱۰۰] مقریزی، احمد، السلوک، ج۲، ص۲۴۲، به کوشش محمد مصطفی زیاده، قاهره، ۱۹۴۱م.
[۱۰۱] صفدی، خلیل، اعیان العصر، ج۳، ص۱۲۵، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
[۱۰۲] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۴۷-۳۴۶، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۱۰۳] مرتضوی، منوچهر، مسائل عصر ایلخانان، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۶، تهران، ۱۳۷۰ش.

تاج‌الدین علیشاه که ابن عماد او را «وزیر الشرق» خوانده است، به ساخت و مرمت بناها و آبادی‌ها علاقۀ بسیار داشت.
[۱۰۵] وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۱، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
[۱۰۶] مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، ج۱، ص۸۵، به کوشش گ لسترنج، لیدن، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
[۱۰۷] مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، ج۱، ص۱۰۱، به کوشش گ لسترنج، لیدن، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
[۱۰۸] مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، ج۱، ص۱۸۲، به کوشش گ لسترنج، لیدن، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
[۱۰۹] منشی‌کرمانی، ناصرالدین، نسائم الاسحار، ج۱، ص۱۱۷، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۱۱۰] خواندمیر، غیاث‌الدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۲۱، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
از میان این بناها، بجز کارخانۀ فردوس بغداد که ۴ هزار صنعتگر در آن کار می‌کردند،
[۱۱۱] وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۱، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
مهم‌ترین آن‌ها مسجد جامعی است که در تبریز ساخته، و به «ارگ علیشاه» مشهور است. این مسجد که احتمالاً پیش از ۷۲۰ق/۱۳۲۰م بنا شده، یکی از ۳ ساختمان بزرگ عصر ایلخانیان در ایران است.
[۱۱۳] Wilber، DN، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۹، The Architecture of Islamic Iran (The Ilkhānid Period)، Princeton، ۱۹۵۵.
[۱۱۴] Grabar، O، ج۱، ص۶۳۵،» The Visual Arts، ۱۰۵۰-۱۳۵۰ «، The Cambridge History of Iran، volV، ed JA Boyle، Cambridge، ۱۹۶۸.
ارگ علیشاه تا سدۀ ۸ق که ابن بطوطه آن را دیده و وصف کرده، پابرجا بوده است،
[۱۱۵] ابن بطوطه، رحلة، ج۱، ص۲۳۳، بیروت، دارصادر.
[۱۱۶] آق‌سرایی، محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۴، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۴م.
[۱۱۷] مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، ج۱، ص۷۷-۷۶، به کوشش گ لسترنج، لیدن، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
اما به تدریج، رو به ویرانی نهاد، چنان که در روزگار صفویان بیش‌تر آن خراب شده بود.
[۱۱۸] Chardin، J، ج۲، ص۳۲۲-۳۲۳، Voyages en Perse، Paris، ۱۸۱۱.
[۱۱۹] سفرنامۀ بازرگان ونیزی در ایران، سفرنامه‌های ونیزیان در ایران، ج۱، ص۴۲۷، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، ۱۳۴۹ش.



(۱) آق‌سرایی، محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۴م.
(۲) ابن بطوطه، رحلة، بیروت، دارصادر.
(۳) ابن حبیب، حسن، تذکرة النبیه فی ایام المنصور و بنیه، به کوشش محمد محمدامین، قاهره، ۱۹۸۲م.
(۴) ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، حیدرآباددکن، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(۵) ابن دواداری، ابوبکر، کنزالدرر، به کوشش هانس روبرت رومر، قاهره، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۶۰م.
(۶) ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، به کوشش عبدالقادر ارناؤوط و محمود ارناؤوط، دمشق، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.
(۷) ابن فضل‌الله عمری، احمد، مسالک الابصار، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۸) ابن کثیر، البدایة و النهایه.
(۹) ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۱۰) اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۱۱) بناکتی، داوود، تاریخ، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۱۲) التاریخ الغیاثی، به کوشش طارق نافع حمدانی، بغداد، ۱۹۷۵م.
(۱۳) حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۱۴) مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، به کوشش ادوارد براون، لندن، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م.
(۱۵) مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
(۱۶) مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، به کوشش گ لسترنج، لیدن، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
(۱۷) خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌ السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
(۱۸) خواندمیر، غیاث‌الدین، دستور الوزراء، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
(۱۹) ذهبی، محمد، الذیل، العبر، به کوشش محمد رشاد عبدالمطلب، کویت، ۱۹۸۴م.
(۲۰) زریاب، عباس، سه نکته دربارۀ رشیدالدین فضل‌الله، مجموعۀ خطابه‌های تحقیقی دربارۀ رشیدالدین فضل‌الله همدانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۲۱) سفرنامۀ بازرگان ونیزی در ایران، سفرنامه‌های ونیزیان در ایران، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۲۲) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به‌کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۲۳) صفدی، خلیل، اعیان العصر، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
(۲۴) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش احمد ارناؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۲۰ق/۲۰۰۰م.
(۲۵) صقاعی، فضل‌الله، تالی کتاب وفیات‌الاعیان، به کوشش ژاکلین سوبله، دمشق، ۱۹۷۴م.
(۲۶) سمرقندی، عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۳ش.
(۲۷) عقیلی، حاجی بن نظام، آثارالوزراء، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۷ش.
(۲۸) فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
(۲۹) قاضی احمد قمی، گلستان هنر، به کوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۳۰) مرتضوی، منوچهر، مسائل عصر ایلخانان، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۳۱) مقریزی، احمد، السلوک، به کوشش محمد مصطفی زیاده، قاهره، ۱۹۴۱م.
(۳۲) منتخب‌التواریخ معینی، منسوب به معین‌الدین نطنزی، به کوشش ژان اوبن، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۳۳) میرخواند، محمد، روضة‌الصفا، تهران، ۱۳۳۹ش.
(۳۴) منشی‌کرمانی، ناصرالدین، نسائم الاسحار، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۳۵) وصاف، تاریخ وصاف، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
(۳۶) Boyle، JA،» Dynastic and Political History of the Īl-Khāns «، The Cambridge History of Iran، Cambridge، ۱۹۶۸، volV.
(۳۷) Chardin، J، Voyages en Perse، Paris، ۱۸۱۱.
(۳۸) Grabar، O،» The Visual Arts، ۱۰۵۰-۱۳۵۰ «، The Cambridge History of Iran، volV، ed JA Boyle، Cambridge، ۱۹۶۸.
(۳۹) Spuler، B، Die Mongolen in Iran، Leiden، ۱۹۸۵.
(۴۰) Wilber، DN، The Architecture of Islamic Iran (The Ilkhānid Period)، Princeton، ۱۹۵۵.


۱. حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۴۶، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۲. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۰۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۳. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۱۶، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۴. مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، ج۱، ص۸۵، به کوشش گ لسترنج، لیدن، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
۵. ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، ج۴، ص۴۰، حیدرآباددکن، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.    
۶. صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۲۰، ص۱۶۵، به کوشش احمد ارناؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۲۰ق/۲۰۰۰م.    
۷. ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۳۳.    
۸. میرخواند، محمد، روضة‌الصفا، ج۵، ص۴۳۸، تهران، ۱۳۳۹ش.
۹. فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۱۹، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
۱۰. بناکتی، داوود، تاریخ، ج۱، ص۴۷۶، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۴۸ش.
۱۱. منتخب‌التواریخ معینی، منسوب به معین‌الدین نطنزی، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش ژان اوبن، تهران، ۱۳۳۶ش.
۱۲. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۵۹۸، به کوشش ادوارد براون، لندن، ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م.
۱۳. مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، ج۱، ص۷۶، به کوشش گ لسترنج، لیدن، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
۱۴. آق‌سرایی، محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۳۱۴، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۴م.
۱۵. منتخب‌التواریخ معینی، منسوب به معین‌الدین نطنزی، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش ژان اوبن، تهران، ۱۳۳۶ش.
۱۶. خواندمیر، غیاث‌الدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۱۷، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
۱۷. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۲، ص۱۴۶-۱۴۵، به‌کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۱۸. وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۱، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
۱۹. وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۶۱۷، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
۲۰. وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۶۲۰، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
۲۱. منشی‌کرمانی، ناصرالدین، نسائم الاسحار، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۲۲. حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۹۹، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۲۳. حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۹۷، حاشیۀ ۱، به نقل از مجمع‌التواریخ، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۲۴. صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۲۰، ص۱۶۴، به کوشش احمد ارناؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۲۰ق/۲۰۰۰م.    
۲۵. اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۱۸، تهران، ۱۳۶۴ش.
۲۶. Boyle، JA، ج۱، ص۴۰۲،» Dynastic and Political History of the Īl-Khāns «، The Cambridge History of Iran، Cambridge، ۱۹۶۸، volV.
۲۷. ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۱، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.
۲۸. اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۱۹، تهران، ۱۳۶۴ش.
۲۹. وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۱، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
۳۰. ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۲۲، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.
۳۱. ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۲۳- ۱۲۸، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.
۳۲. حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۹۷- ۹۸، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۳۳. وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۳۷، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
۳۴. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص‌۶۰۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۳۵. میرخواند، محمد، روضة‌الصفا، ج۵، ص۴۳۸- ۴۳۹، تهران، ۱۳۳۹ش.
۳۶. منتخب‌التواریخ معینی، منسوب به معین‌الدین نطنزی، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش ژان اوبن، تهران، ۱۳۳۶ش.
۳۷. زریاب، عباس، سه نکته دربارۀ رشیدالدین فضل‌الله، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۲، مجموعۀ خطابه‌های تحقیقی دربارۀ رشیدالدین فضل‌الله همدانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۳۸. حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۹۸-۱۰۰، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۳۹. وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۰، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
۴۰. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۰۹-۶۰۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۴۱. خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌ السیر، ج۳، ص۱۹۳، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
۴۲. فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۱۹، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
۴۳. اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۲۰، تهران، ۱۳۶۴ش.
۴۴. Boyle، JA، ج۱، ص۴۰۲،» Dynastic and Political History of the Īl-Khāns «، The Cambridge History of Iran، Cambridge، ۱۹۶۸، volV.
۴۵. ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۳۳.    
۴۶. ابن حبیب، حسن، تذکرة النبیه فی ایام المنصور و بنیه، ج۲، ص۱۴۸، به کوشش محمد محمدامین، قاهره، ۱۹۸۲م.
۴۷. وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۰، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
۴۸. خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌ السیر، ج۳، ص۱۹۳، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
۴۹. میرخواند، محمد، روضة‌الصفا، ج۵، ص۴۳۹، تهران، ۱۳۳۹ش.
۵۰. سفرنامۀ بازرگان ونیزی در ایران، سفرنامه‌های ونیزیان در ایران، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، ۱۳۴۹ش.
۵۱. ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۹۵-۱۹۴، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.
۵۲. حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۱۶- ۱۱۸، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۵۳. Spuler، B، ج۱، ص۹۸، Die Mongolen in Iran، Leiden، ۱۹۸۵.
۵۴. Boyle، JA، ج۱، ص۴۰۵-۴۰۶،» Dynastic and Political History of the Īl-Khāns «، The Cambridge History of Iran، Cambridge، ۱۹۶۸، volV.
۵۵. حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۵۶. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۰۹، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۵۷. اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۲۲، تهران، ۱۳۶۴ش.
۵۸. ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۶، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.
۵۹. اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۲۴-۳۲۳، تهران، ۱۳۶۴ش.
۶۰. حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۲۲، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۶۱. خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌ السیر، ج۳، ص۱۹۸، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
۶۲. سمرقندی، عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۲۷، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۳ش.
۶۳. Boyle، JA، ج۱، ص۴۰۷،» Dynastic and Political History of the Īl-Khāns «، The Cambridge History of Iran، Cambridge، ۱۹۶۸، volV.
۶۴. حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۲۶، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۶۵. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۱۲، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۶۶. سمرقندی، عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۲۹، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۳ش.
۶۷. حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۲۹-۱۲۷، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۶۸. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۱۳-۶۱۲، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۶۹. ذهبی، محمد، الذیل، ج۱، ص۹۳، العبر، به کوشش محمد رشاد عبدالمطلب، کویت، ۱۹۸۴م.
۷۰. ابن فضل‌الله عمری، احمد، مسالک الابصار، ج۱۱، ص۱۴۷-۱۴۶، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۷۱. عقیلی، حاجی بن نظام، آثارالوزراء، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۵، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۷ش.
۷۲. Spuler، B، ج۱، ص۱۰۱، Die Mongolen in Iran، Leiden، ۱۹۸۵.
۷۳. Boyle، JA، ج۱، ص۴۰۷،» Dynastic and Political History of the Īl-Khāns «، The Cambridge History of Iran، Cambridge، ۱۹۶۸، volV.
۷۴. صقاعی، فضل‌الله، تالی کتاب وفیات‌الاعیان، ج۱، ص۱۸۴، به کوشش ژاکلین سوبله، دمشق، ۱۹۷۴م.
۷۵. صفدی، خلیل، اعیان العصر، ج۴، ص۴۳.    
۷۶. ابن دواداری، ابوبکر، کنزالدرر، ج۹، ص۳۹۹، به کوشش هانس روبرت رومر، قاهره، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۶۰م.
۷۷. ابن حبیب، حسن، تذکرة النبیه فی ایام المنصور و بنیه، ج۲، ص۱۴۸، به کوشش محمد محمدامین، قاهره، ۱۹۸۲م.
۷۸. صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۲۰، ص۱۶۵، به کوشش احمد ارناؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۲۰ق/۲۰۰۰م.    
۷۹. التاریخ الغیاثی، به کوشش طارق نافع حمدانی، ج۱، ص۵۷-۵۶، بغداد، ۱۹۷۵م.
۸۰. حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۶۲-۱۶۱، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۸۱. خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌ السیر، ج۳، ص۲۰۸، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
۸۲. فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۳۶، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
۸۳. سمرقندی، عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۵۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۳ش.
۸۴. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۱۶، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۸۵. حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۱۶۲، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۸۶. خواندمیر، غیاث‌الدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۲۲، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
۸۷. سمرقندی، عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۵۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۳ش.
۸۸. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۶۱۶، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۸۹. Spuler، B، ج۱، ص۱۰۴، Die Mongolen in Iran، Leiden، ۱۹۸۵.
۹۰. صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۲۰، ص۱۶۵، به کوشش احمد ارناؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۲۰ق/۲۰۰۰م.    
۹۱. حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ج۱، ص۹۹، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
۹۲. اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۲۹، تهران، ۱۳۶۴ش.
۹۳. ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۰۸، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.
۹۴. قاضی احمد قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۲۲، به کوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، ۱۳۶۶ش.
۹۵. صفدی، خلیل، اعیان العصر، ج۲، ص۱۷۰، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
۹۶. وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۱، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
۹۷. وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۳، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
۹۸. اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۱۶، تهران، ۱۳۶۴ش.
۹۹. ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۰۸: مدرسۀ ستاره، به کوشش مهین همبلی، تهران، ۱۳۴۸ش.
۱۰۰. مقریزی، احمد، السلوک، ج۲، ص۲۴۲، به کوشش محمد مصطفی زیاده، قاهره، ۱۹۴۱م.
۱۰۱. صفدی، خلیل، اعیان العصر، ج۳، ص۱۲۵، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
۱۰۲. اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ج۱، ص۳۴۷-۳۴۶، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۰۳. مرتضوی، منوچهر، مسائل عصر ایلخانان، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۶، تهران، ۱۳۷۰ش.
۱۰۴. ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۱۳، به کوشش عبدالقادر ارناؤوط و محمود ارناؤوط، دمشق، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.    
۱۰۵. وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۱، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
۱۰۶. مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، ج۱، ص۸۵، به کوشش گ لسترنج، لیدن، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
۱۰۷. مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، ج۱، ص۱۰۱، به کوشش گ لسترنج، لیدن، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
۱۰۸. مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، ج۱، ص۱۸۲، به کوشش گ لسترنج، لیدن، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
۱۰۹. منشی‌کرمانی، ناصرالدین، نسائم الاسحار، ج۱، ص۱۱۷، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۱۰. خواندمیر، غیاث‌الدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۲۱، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۱۷ش.
۱۱۱. وصاف، تاریخ وصاف، ج۱، ص۵۴۱، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، بمبئی، ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م.
۱۱۲. ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، ج۴، ص۴۱-۴۰، حیدرآباددکن، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.    
۱۱۳. Wilber، DN، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۹، The Architecture of Islamic Iran (The Ilkhānid Period)، Princeton، ۱۹۵۵.
۱۱۴. Grabar، O، ج۱، ص۶۳۵،» The Visual Arts، ۱۰۵۰-۱۳۵۰ «، The Cambridge History of Iran، volV، ed JA Boyle، Cambridge، ۱۹۶۸.
۱۱۵. ابن بطوطه، رحلة، ج۱، ص۲۳۳، بیروت، دارصادر.
۱۱۶. آق‌سرایی، محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۴، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۴م.
۱۱۷. مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، ج۱، ص۷۷-۷۶، به کوشش گ لسترنج، لیدن، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
۱۱۸. Chardin، J، ج۲، ص۳۲۲-۳۲۳، Voyages en Perse، Paris، ۱۸۱۱.
۱۱۹. سفرنامۀ بازرگان ونیزی در ایران، سفرنامه‌های ونیزیان در ایران، ج۱، ص۴۲۷، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، ۱۳۴۹ش.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تاج الدین علیشاه»، شماره۵۶۶۷.    



جعبه ابزار