تبع (به ضم تاء)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تُبَّع (بضم تاء و فتح باء مشدد) یکی از مفردات
نهج البلاغه، به معنای
لقب پادشاهان یمن نظیر
فرعون،
قیصر و
کسری، است که
حضرت علی (علیهالسلام) در
نامهای خطاب به
شریح قاضی، ازاین واژه استفاده نموده است.
تُبَّع (بضم تاء و فتح و تشدید باء) به معنای لقب پادشاهان یمن نظیر فرعون، قیصر و کسری، آمده است.
راغب در
مفردات میگوید: «علّت این نامگذاری این است که پادشاهان یمن در سیاست و
زمامداری تابع یکدیگر بودند.
طبرسی نیز علت این نامگذاری را کثرت پیروان و تابعان دانسته است.
امام (صلواتاللهعلیه) در قباله شریح قاضی، بعد از شنیدن آنکه خانهای به هشتاد دینار خریده است؛ نوشت: «فعلی مبلیل اجسام الملوک و سالب نفوس الجبابرة مثل کسری و قیصر و تبّع و حمیر و من جمع المال فاکثر و من بنی و شیّد ... اشخاصهم جمیعا الی موقف العرض و الحساب...؛
بر
خدایی که پوساننده بدنهای پادشاهان و
قابض ارواح ستمگران است، از قبیل کسری و قیصر و تبّع و حمیر و آنکه مال را انباشت و زیاد کرد و آنکه ساختمان بنا کرد و در تحکیم آن کوشید، که همه اینها را در موقف حساب و کتاب قیامت در آورد و حاضر نماید.»
ناگفته نماند:
قرآن مجید راجع به هلاکت
قوم تبّع سخن گفته ولی از خود وی ساکت است؛ امّا امام (صلواتاللهعلیه) او را در اینجا از ستمکاران و
اهل عذاب میشمارد. بنابراین از تاریخ معلوم میشود بعضی از پادشاهان «تبابعه»
دادگر و
نیکوکار بودهاند.
این واژه یکبار در «نهج البلاغه» آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «تبع»، ص۱۷۱-۱۷۰.