تصلیب در مصر باستان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
مصر باستان مرسوم بود که
مجرمان را به
میکشیدند و آنها را رها میکردند تا
شوند.
به صلیب کشیدن
مجرمان و رها کردن آنان برای
شدن
، کیفری مرسوم در
مصر باستان بود.
یـصـحبی السجن... و اما الاخر فیصلب فتاکل الطیر من راسه قضی الامر الذی فیه تستفتیان. «ای دوستان زندانی من!. ... و اما دیگری به دار آویخته می شود و پرندگان از
او می خورند! و مطلبی که درباره آن (از من) نظر خواستید، قطعی و حتمی است!»
یکی از زندانیان هم بند
حضرت یوسف، در مصر باستان به
کشیده شد.
یـصـحبی السجن... و اما الاخر فیصلب فتاکل الطیر من راسه قضی الامر الذی فیه تستفتیان. «ای دوستان زندانی من!. ... و اما دیگری به دار آویخته می شود و پرندگان از سر او می خورند! و مطلبی که درباره آن (از من) نظر خواستید، قطعی و حتمی است!»
" اما نفر دیگر به دار آویخته می شود و آن قدر میماند که پرندگان
از سر او می خورند"! (و اما الآخر فیصلب فتاکل الطیر من راسه).
گرچه با توجه به تناسب خوابهایی که آنها دیده بودند، اجمالا معلوم بود کدامیک از این دو آزاد و کدامیک به دار آویخته می شود، اما یوسف نخواست این خبر ناگوار را صریح تر از این بیان کند لذا تحت عنوان "یکی از شما دو نفر" مطلب را تعقیب کرد.
اینکه فرمود: "قضی الامر الذی فیه تستفتیان" خالی از اشعار بر این نکته نیست که یکی از آن دو نفر بعد از شنیدن تاویل رؤیایش خود را
کرد و گفت که من چنین خوابی ندیده بودم. و بعید نیست که آن شخص، دومی بوده که وقتی از یوسف شنید که به زودی به دار کشیده می شود و
مرغان از سرش می خورند، خود را تکذیب کرده. و با همین اشعار آن روایاتی که از طرق ائمه
علیهالسّلام رسیده تایید می شود، چون در آنها چنین آمده که دومی به یوسف گفت: من در آنچه که برایت تعریف کردم
گفتم و چنین خوابی ندیده بودم.
یوسف علیهالسّلام هم در پاسخش گفت: " قضی الامر الذی فیه تستفتیان" یعنی تاویلی که از من خواستید حتمی و قطعی شد و دیگر مفری از آن نیست.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تصلیب در مصر باستان».