تورات در سنت اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در سنت اسلامی
در باب عربی یا عبری بودن واژه تورات، و در صورت عربی بودن آن، در باب اشتقاق و وزن الفعل آن میان لغویان عرب اختلاف نظر وجود دارد.
فراء معنای واژه تورات را ضیاء و نور و وجه تسمیه تورات را به این نام از آن رو دانسته که حق به وسیله آن ظهور یافته است.
ریشه واژه تورات، وری است که برای افروختن آتش به کار میرود.
در باب وزن الفعل واژه تورات سه قول وجود دارد: ۱) تورات در اصل توریه بر وزن تفعله بوده که «ی» آن به سبب حرکت داشتن و مفتوح بودن حرف قبل از آن به «الف» تبدیل شده است؛ ۲) ممکن است وزن تورات تفعله (نظیر توفیه و توصیه) یعنی توریه باشد، که در آن، حرف «ر» بنا بر تلفظ قبیله طی از حالت مکسور به حالت مفتوح در آمده است (آنان جاریه را جاراه تلفظ میکردند)؛ ۳) اصل تورات ووریه بر وزن فوعله است که در آن «و» اول به «ت» تبدیل شده است، سپس «ی» به سبب داشتن حرکت و مفتوح بودن حرف قبلش به «الف» تبدیل شده است.
مرتضی زبیدی،
ضمن نقل اقوال مختلف در باب اشتقاق و وزن الفعل واژه تورات، احتمال عبری بودن آن را مطرح کرده
و سپس یادآور شده است که در این صورت بحث اشتقاق و وزن آن در زبان عربی بی معنی خواهد بود مگر این که بگوییم این واژه پس از معرب شدن تصریف شده است. به نوشته جفری
از زمان ماراچی نظر دانشمندان غربی بر این است که این واژه از عبری به عربی راه پیدا کرده است (قس د. اسلام، چاپ دوم، ذیل ماده).
قرآن و تفاسیر. واژه تورات مجموعا هجده بار در سورههای مدنی قرآن ذکر شده که در بیش از نیمی از آنها همراه با انجیل آمده است، همچنین از این میان، در آیه ۹۳ آل عمران و ۴۶ مائده دوبار به کار رفته است. جز تورات و انجیل، به سایر کتابهای آسمانی، زبور
و صحف ابراهیم،
نیز در قرآن اشاره شده است. همچنین از صحف موسی
یاد شده که ظاهرا مراد همان تورات است. در گزارشی کلی از آیاتی که تورات در آنها آمده است، قرآن تصدیق کننده تورات است از جمله،
چنانکه عیسی نیز تصدیق کننده آن است،
زیرا تورات کتاب هدایت و نور است
و خداوند تورات را به عیسی آموخته است،
و عیسی هم تورات را تعلیم میدهد،
ذکر پیامبر اسلام در تورات آمده است،
ابراهیم نه یهودی و نه مسیحی است زیرا تورات و انجیل پس از زمان او نازل شدهاند.
خدا با نازل کردن تورات برخی چیزها را تحریم کرده است و پیش از نزول آن همه چیز بر بنی اسرائیل حلال بوده است جز آنچه اسرائیل
بر خود حرام کرده بوده است.
در آیه ۴۳ مائده
خطاب به پیامبر اسلام گفته شده که چرا یهودیان تو را حکم قرار میدهند در حالی که حکم خدا در تورات آمده است. در آیات ۶۶ و ۶۸ مائده
از یهودیان خواسته شده که تورات را به جا آورند. به گزارش قرآن، یکی از وعدههای حق که در تورات آمده، این است که خداوند جان و مال مؤمنانی را که در راه او کارزار میکنند به بهای بهشت میخرد،
همچنین صفت ومثل مؤمنان به پیامبر اسلام در تورات آمده
و، مثل کسانی که تورات به آنها داده شده است اما از آن بهرهای نمیبرند، مثل چهارپایی است بر او کتابی چند.
در تفاسیر نکاتی درباره این آیات و نیز شان نزول آنها بیان شده است. از جمله این که مراد از «الواح» در آیات ۱۴۵ و ۱۵۰ و ۱۵۴ اعراف تورات است
محمدبن جریر طبری
در معنی آیه سه قول آورده و این قول را ترجیح داده است که خدا پس از نازل کردن تورات آنچه را که بنی اسرائیل پیش از نزول تورات به واسطه تبعیت از یعقوب بر خود حرام کرده بودند، برایشان حرام کرد. همچنین وی خاطرنشان میسازد که خداوند هیچ نوع خوردنی را نه به واسطه وحی و نه در زبان پیامبری قبل از نزول تورات، بر بنی اسرائیل حرام نکرده بود.
اما چون معلوم نیست چیزهایی مثل مردار و خوک قبلا حلال بوده، بنا براین احتمال میرود که در این آیه بحث بر سر خوردنیهایی باشد که به اعتقاد یهودیان زمان پیامبر اسلام، در زمان ابراهیم حرام بوده است، با این فرض، کلمه «الطعام» افاده استفراق نمیکند.
طبری، ذیل آیه ۶۵ آل عمران به منازعات یهود و نصارا بر سر یهودی یا نصرانی بودن ابراهیم اشاره دارد. همو در ذیل آیه ۵ جمعه، «ثملمیحملوها» را به تکذیب حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم معنا کرده است. در ذیل آیه ۵۰ آل عمران گفته شده که منظور از تصدیق عیسی نسبت به تورات، تصدیق همان بخش از تورات حقیقی است که خدا به او تعلیم داده بوده و از این آیه برنمی آید که تورات متداول در زمان عیسی تحریف نشده بوده است
تحریف• ، بخش ۱). فخررازی اقامه تورات را در ذیل آیه ۶۶ مائده به سه گونه معنی میکند: وفا به عهدهای خدا در آن، به جا آوردن احکام و حدود آن، نصب العین قرار دادن آن. مراد از رسول امی که در تورات و انجیل مکتوب شده، حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است.
طباطبائی بر آن است که از آیه ۴۳ آل عمران بر میآید که توراتی که اینک در دست یهودیان است شامل بخشی از تورات واقعی است که بر موسی نازل شده و بخشی از آن هم دچار تحریف و تغییر شده است. وی منظور از «هدی» را در وصف تورات
و انجیل
معارف اعتقادی چون توحید و معاد و منظور از «نور» را در این دو آیه، اشتمال تورات و انجیل بر احکام و قوانین دانسته و گفته که خداوند به قدر استعداد و فهم بنی اسرائیل به آنها هدایت و معارف و احکام عطا کرده است، چنانکه از آیه ۱۴۵ اعراف نیز همین معنی مستفاد میشود.
در تفاسیر، خاصه برخی تفاسیر ماثور، تورات به گونه دیگری نیز مورد توجه قرار گرفته است. این گونه که پارهای از قسمتهای تورات به طور خاص و مواد اسرائیلی به طور عام، برای تبیین ابهامات یا مجملات قرآن به کار گرفته شده است. در اینجا به عنوان نمونه از تفسیر طبری یاد میکنیم. در میان مفسران کهن، طبری عنایت ویژهای به ماثورات اسرائیلی داشته و به گفته محمدحسین ذهبی
سعی میکرده است از اطلاعات افراد آگاه، مثلا یکی از اهل کتاب یا یک نصرانی نومسلمان مطلب نقل کند.
بیشتر موارد توراتی و اسرائیلی در تفسیر طبری، راجع است به داستان آفرینش، قصص پیامبران، خاصه انبیای بنی اسرائیل نظیر یعقوب و یوسف و موسی و داوود و سلیمان، انساب شخصیتهایی چون ساره همسر ابراهیم و نمرود و همسران یعقوب و سرانجام برخی روایات درباره ورود بختنصر به بیت المقدس و قصص برخی انبیای بنی اسرائیل نظیر حزقیال و صموئیل و قصه بلعام.
ربیع
ماثورات توراتی و اسرائیلی موجود در تفسیر طبری را با متن عبری تورات مقایسه کرده است. براساس این مقایسه منقولات توراتی تفسیر طبری از حیث مطابقت با متن عبری همیشه از نوع و ساختار واحدی برخوردار نیست، در بیش تر موارد منقولات طبری با متن عبری مطابقت مضمونی دارند اگر چه از حیث ترتیب با هم متفاوتاند، در مواردی هم از حیث اجمال و تفصیل با هم فرق دارند. اما در پارهای موارد روایات توراتی و اسرائیلی تفسیر طبری به نحو شگفت انگیزی، هم از حیث لفظ و معنی و هم از حیث جمله بندی، با متن عبری کتاب مقدس مطابقت دارند. ربیع
از مطالعه این مواد به این نتیجه رسیده است که بیش تر آنها منقول از اسفار عهد قدیم، خاصه اسفار موسوم به توراتاند. ربیع
همچنین نشان داده است که کسانی چون ابن عباس، سلمه بن الفضل، عکرمه، قتاده، مجاهد و سعیدبن جبیر تاثیر بارزی در روایت این مواد داشتهاند. وی
همچنین مواضع منقولات توراتی و اسرائیلی تفسیر طبری را با مشخص کردن جاهای آنها در کتاب مقدس به صورت جدول نشان داده است.
سابقه تاریخی. با توجه به زمان و مکان حضور یهودیان در شبه جزیره عربستان، سابقه آشنایی عرب جاهلی با متون مقدس یهودی ــ شامل تورات و تلمود• و کتابهای مجعول (آپوکریفا) ــ حداقل بیش از پنج سده بوده است. همچنین آشنایی یهودیان با زبان عبری ــ و اندکی آرامی ــ محرز است (ادنگ، ص۱؛ توری، ص۸-۹؛ قس جفری، ص۲۵). بنا بر گزارشها بخشهایی از کتاب مقدس به عربی ترجمه شده بوده است و یهودیان در اجرای شعائر و نیز مقاصد تبلیغی از آن استفاده میکردهاند، اما هیچ متنی از اینگونه ترجمهها اکنون در دسترس نیست (رجوع کنید بهگراف، ج۱، ص۳۶، ۳۹؛ ادنگ، ص۹؛ بل، ص۱۷).
گفتنی است از همان آغاز، تورات ــ که بر موسی علیهالسّلام نازل شد ــ نزد مسلمانان محترم بوده و ارزش و شان والایی را داشته است، زیرا در مقام یکی از کتابهای آسمانی ــ و شاید برترین آنها ــ شناخته شده بوده است. اما تورات، که مشتمل بر پنج سفر نخست عهد قدیم است، نزد اغلب مسلمانان به معنای عام متون مقدس عبری کاربرد داشته است.
حدیث. در منابع حدیثی شواهدی بر آشنایی مردم عرب با تورات دیده میشود. از جمله در روایتی در صحیح بخاری (ج ۵، ص۱۵۰، ج۸، ص۱۶۰) تصریح شده است که اهل کتاب تورات را به عبری میخواندند و برای مسلمانان به عربی تفسیر میکردند. در برخی روایات آمده است که زیدبن ثابت به دستور پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم زبان عبری یاد گرفته بود و برای آن حضرت به این زبان کتابت میکرد.
همچنین نقل شده است که ورقه بن نوفل زبان عبری میدانسته و به این زبان کتابت میکرده است.
بر اساس چند حدیث، مسلمانان صدراسلام کمابیش به طور مستقیم یا به توسط نومسلمانان یهودی، دست کم با بخشهایی از تورات آشنا بودهاند. بنا بر یک گزارش، عمر از یکی از دوستان یهودی خود در بنی قریظه پارهای از تورات را میگیرد و به حضور پیامبر میرسد و اجازه قرائت آن را طلب میکند اما پیامبر ناراحت میشود،
در گزارشی دیگر از سلمان نقل شده که در تورات خوانده که برکت طعام به وضوی پس از آن است و آن را برای پیامبر نیز روایت کرده است (همان، ج۵، ص۴۴۱). در روایتی آمده است که یهودیان نزد پیامبر آمدند و از ایشان یک مسئله فقهی پرسیدند و مسئله با آوردن تورات و استشهاد به آن حل شد.
همچنین بر اساس گزارشی کعب الاحبار که از یهودیان نومسلمان بود، مصحفی مشتمل بر تورات نزد عمر برد و اجازه قرائت آن را خواست. عمر به او گفت اگر یقین داری که این همان است که بر موسی نازل شده، بخوان.
در این روایات مطالب متنوعی هم از تورات نقل شده است، از جمله مطالبی در باب صفات و ویژگیهای پیامبر اسلام در تورات،
تطبیق پارهای از سورههای قرآن با بخشهایی از تورات،
تطبیق توصیفی از جمعه از قول پیامبر با آنچه در این باب در تورات آمده است.
در متون حدیثی شیعه هم مطالب متنوعی از تورات نقل و گاه تصریح شده است که مطالب یاد شده در تورات تحریف نشده وجود دارد.
در برخی از این روایات، ساختار و واژگان و زمان نزول قرآن با تورات مقایسه شده
و در پارهای دیگر از این روایات با تعبیراتی نظیر «مکتوب فی التوراه» یا «فی التواره مکتوب» مطالبی از آنچه خدا بر موسی در تورات وحی کرده نقل شده است.
حر عاملی شمار شایان توجهی از این منقولات را در الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه گرد آورده است. در شمار دیگری از این احادیث به اسامی عبرانی پیامبر و برخی از امامان در تورات اشارت شده است
ابن بابویه (محمدبن علی)، الامالی، ص۲۵۸ـ۲۵۹). در روایاتی هم به صفات حضرت علی علیهالسّلام در تورات (رجوع کنید به ابن بابویه (محمدبن علی)، التوحید، ص۱۸۰ـ۱۸۱)، و این که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در هنگام ظهور تورات و دیگر کتابهای آسمانی را از غاری در انطاکیه بیرون خواهد آورد
ابن بابویه (محمدبن علی)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۶۱) و پارهای از مناظرات امام رضا علیهالسّلام با راس الجالوت و استشهاد ایشان به تورات (رجوع کنید به ابن بابویه (محمدبن علی)، التوحید، ص۴۲۲ـ ۴۲۸؛ نیز رجوع کنید به ابن بابویه،
الامامه والتبصره من الحیره، ص۱۳۹) اشاره شده است. کاظم نصیری عمده این روایات را گرد آورده و تحت عنوان اهل البیت فی الکتاب المقدس به چاپ رسانده است.
گفتنی است که آنچه با تعبیرات «مکتوب فی التوراه» و نظایر آن در احادیث اهل سنت و شیعه آمده، لزوما به این معنی نیست که آن مطالب در اسفار خمسه موجود بوده، بلکه مراد تورات و سایر منابع دین یهود است.
منابع دیگر. اطلاعات مسلمانان در صدر اسلام از تورات اندک و غالبا راجع به آفرینش و اسرار هستی بود که در باب آنها از یهودیان و مسیحیان سؤال میکردند، گفتههای این اهل کتاب هم غالبا عامیانه بود. در هر صورت، واسطه انتقال آن اطلاعات به مسلمانان، حمیریان یهودی شده و سپس مسلمان شدههایی چون کعب الاحبار و عبدالله بن سلام و بیش از همه وهب بن منبه بودند
ادنگ، ص۱۶). به اینگونه موارد یهودی ـ مسیحی که شامل مباحثی راجع به آفرینش و قصص انبیا است و توسط راویان مسلمان و یهودی به احادیث و تفاسیر و تواریخ راه یافته، «اسرائیلیات» گفته میشود
و راویان مهم و مشهوری در طبقات صحابه و تابعین و اتباع تابعین آنها را روایت کردهاند (رجوع کنید به همان، ص۷۲ـ۱۱۶). وهب بن منبه مدعی بود که ۹۲ کتاب آسمانی را قرائت کرده که ۷۲ تا از آنها در کنیسهها و در دست مردم موجود بوده است و ۲۰ تای دیگر را جز اندکی از افراد نمیشناختهاند.
محمد بن احمد ذهبی (ج ۴، ص۵۴۵) نیز از کثرت دانش وی درباره اسرائیلیات و کتب اهل کتاب یاد کرده است. اگر چه ادعای وهب بن منبه در این باب پذیرفته نشده،
از مقایسه اقوال او با متن عهد قدیم به دست میآید که پارهای از آنها با متن عهد قدیم مطابقت دارد
نیز رجوع کنید به ادنگ، ص۲۰ـ۲۱). قسمتی از اسامی منقول در روایات منسوب به وهب در کتاب التیجان، در قیاس با تورات، دلالت دارند بر این که وی آنها را به درستی از تورات نقل کرده است، گاه نیز صورتی از اسمی را یادآور میشود که در زبان عبری به نحوی که از زبان سریانی نقل شده، تلفظ میشده است
که نشانه آشنایی او با زبان عبری و شاید سریانی است.
باید خاطرنشان ساخت که همه اطلاعات وهب از منابع مکتوب از جمله تورات اخذ نشده بود بلکه برخی از آنها از منابع شفاهی بود (رجوع کنید به همان، ص۱۰۵). از وهب بن منبه غیر از آنچه از او در کتب احادیث و تواریخ نقل شده، کتابی در دست است به نام کتاب التیجان فی ملوک حمیر (صنعاء، تاریخ مقدمه ۱۹۷۹) که بخشی از آن اختصاص دارد به داستان آفرینش و پارهای از قصص انبیا.
از مطالعه نوشتههای مختلف تاریخی مسلمانان در سده نخستین پس از اسلام بخوبی روشن میشود که تورات چه به زبان عبری و چه به زبان عربی در بین دانشمندان اسلامی و محافل علمی آن سدهها مورد توجه بوده و مطالعه میشده است. شاهد این مدعا وجود پارهای از دست نویسهای کهن از ترجمه عربی تورات متعلق به سدههای سوم و چهارم و پنجم است.
غیر از طبری و یعقوبی که در بخشهای نخستین تاریخهای خود داستان خلقت و قصص انبیا را مطابق تورات همراه با تاملات ماخوذ از آیات و روایات اسلامی آوردهاند، از مجموع آثار ابن قتیبه و مقدسی و ابن ندیم و مسعودی و ابوریحان بیرونی اطلاعات قابل توجهی در باب تورات به دست میآوریم. به نظر میرسد که ابن قتیبه ترجمه عربی متن تورات را در اختیار داشته است زیرا در جای جای تاویل مختلف الحدیث با تعبیر «قرات فی التوراه» عباراتی را از تورات نقل میکند (ابن قتیبه ص۱۳۰، ۲۰۶، ۲۶۲)، اما مهم تر از این کتاب، المعارف اوست که در آن قطعات کوتاه و بلندی از ترجمه عربی تورات نقل شده است (المعارف ص۹، ۱۲ـ۱۳، ۱۷ـ ۱۸). به نظر میرسد وی علاوه بر ترجمه عربی تورات مجموع اقوال وهب بن منبه را نیز در اختیار داشته است، زیرا در پارهای موارد بخشی از تورات را میآورد و سپس برای این که اختلاف آن را با روایت وهب بن منبه نشان دهد، سخن او را نیز نقل میکند (المعارف، ص۱۴، ۱۷، ۱۹، ۲۱، ۲۳). مقدسی نیز از جمله مورخانی است که اطلاعات گستردهای از تورات داشته و گذشته از این که در جای جای کتاب خود، البدء و التاریخ، به تورات استناد میکند،
گاه اطلاعات دقیقی را در باب نسخههای تورات و اختلاف آنها با هم یادآور میشود.
مهمتر از این، استنادی است که وی برای اثبات این که نام حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در تورات آمده، به متن عبری آن میکند و متن مستند خود را به خط و زبان عبری میآورد، سپس آن را به خط عربی تبدیل و به زبان عربی ترجمه میکند (رجوع کنید به ج۵، ص۳۰ـ۳۲). وی با زبان عبری آشنا بوده و با متن عبری تورات سر و کار داشته است. ابن ندیم هم اطلاعات قابل توجهی از تورات داشته است. یک جا در الفهرست
از تفسیری از سفر اول تورات نوشته تئودوروس (تیادورس) مطلبی را نقل میکند، در جایی دیگر
به نسخهای قدیمی که ظاهرا از کتابخانه مامون به دست آورده بوده اشاره دارد که مشتمل بر نام و شماره صحف و کتابهای آسمانی و مبلغان آنها بوده است. نویسنده آن نسخه، احمدبن سلام، که آن را برای هارون الرشید ترجمه کرده بود (نیز رجوع کنید به ادنگ، ص۱۹ـ ۲۰)، بنا بر نقل ابن ندیم
گفته که صدر آن کتاب شامل شماری از کتابهای آسمانی از جمله تورات بوده که وی آن را کلمه به کلمه به عربی ترجمه کرده است. همچنین ابن ندیم
اطلاعاتی را راجع به تورات و نام کتابهای آن و نویسندگان آنها از قول یک دانشمند یهودی نقل میکند. وی
همچنین از سعدیابن یوسف فیومی و عبری دانی او و تفسیر و شرحهایی که بر قسمتهای مختلف تورات نوشته یاد کرده است.
مسعودی نیز از مورخانی است که اطلاعات گستردهای از تورات دارد و در داستان آفرینش و ابراهیم و بنی اسرائیل به آن استناد میکند (مروج، ج۱، ص۳۱، ۳۶ـ ۳۸، ۴۱ـ۴۲). از استنادات وی پیداست که چند نسخه ترجمه عربی تورات را در دست داشته است (برای نمونه رجوع کنید بههمان، ج۱، ص۵۷-۵۸). مسعودی (مروج، ج۱، ص۶۸ـ ۶۹؛ همو، التنبیه، ص۱۱۲، ۲۱۳) همچنین در باب نسخهها و ترجمههای مختلف تورات آگاهیهای ارزندهای عرضه میکند. وی در التنبیه (ص ۱۱۲ـ۱۱۳) یادآور میشود با عدهای از یهودیان دانشمند آشنا بوده است که تورات را از زبان عبری به زبان عربی ترجمه کرده بودند، همچنین اشاره میکند که توراتی را که از زبان عبری به یونانی ترجمه شده بود چند تن به عربی ترجمه کردهاند از جمله حنین بن اسحاق که به نظر او این نسخه اصح نسخ تورات است. نکته دیگری که مسعودی (التنبیه، ص۷۹) یادآور شده این است که یهودیان عراق تورات را به گویشی از زبان سریانی، معروف به تارگومیم، شرح و تفسیر میکردهاند. جوادعلی (جوادعلی ۱۹۶۴ ص۲۸ـ۲۹) برخی تعارضات منقولات مسعودی را با متن موجود تورات یادآور شده است.
ابوریحان بیرونی نیز اطلاعات گستردهای از متن تورات داشته است. وی زبان عبری میدانسته و در الا´ثارالباقیه
فقراتی از تورات عبری را به خط عربی نقل و به آن استشهاد کرده و در موارد زیادی نیز به تورات استناد کرده است.
وی همچنین اطلاعات راجع به نسخههای مختلف تورات را عرضه
و گاه شماری یهودیان را بر اساس تورات بررسی میکند.
یاقوت حموی از دیگر دانشمندانی است که اطلاعات وسیعی از تورات داشته و در معجم البلدان ذیل نام مکانهایی چون جودی، الالاهه، حضرموت، الخلیل، ساعیر و طور به تورات استشهاد، و مطالبی را از آن نقل کرده است. در بین علمای شیعه هم ابن طاووس از جمله کسانی است که بنا به گفته خودش در سعدالسعود
نسخهای عتیق از تورات را که به عربی تفسیر شده بوده در اختیار داشته است. وی در این کتاب مطالبی از تورات را در باب قصص انبیا نقل میکند.
همچنین مجلسی هم به نوشته یکی از شاگردانش در بحارالانوار
از ترجمه عربی تورات و برخی فقرات تورات به زبان عبری استفاده کرده است، که به نظر میرسد موضوع آن قصص انبیا و بشارات است.
متکلمان مسلمان نیز با تورات آشنایی داشتهاند و در مباحث مختلف کلامی از جمله نسخ و اثبات نبوت پیامبر اسلام و مسئله تحریف تورات، در مباحثات و احتجاجاتشان با علمای اهل کتاب، به تورات استناد کردهاند. علی بن سهل طبری که کتاب الدین و الدوله را در اثبات نبوت پیامبر اسلام نوشته است، در جای جای آن به اسفار و فصول مختلف تورات استناد کرده است.
به نظر میرسد که طبری ترجمههای مختلفی از تورات در دست داشته است زیرا هم به ترجمه مرقس ترجمان استناد میکند
و هم به تورات سبعینی که هفتادودو تن از احبار یهود آن را تفسیر کردهاند.
وی همچنین در مواردی به تفسیر و توجیه واژهها و امثال تورات
و نیز به مقایسه تورات و قرآن میپردازد.
ابن حزم نیز اطلاعات بسیار وسیعی راجع به تورات داشته است. اطلاعات او درباره فرق یهود و نصارا حاکی از بررسیهای شخصی و نیز تماس وی با پیروان این ادیان در اندلس است. ابن حزم فصل گستردهای را در باب تعارضات موجود در تورات را در کتاب الفصل فی الملل و الاهواء و النحل آورده و فصل به فصل تورات را بدقت بررسی کرده است.
وی در زمینه اطلاعات تاریخی و جغرافیایی و زندگی انبیا و تاریخ بنی اسرائیل در تورات به خرده گیری پرداخته و فقرات معتنابهی از تورات را نقل و نقد کرده است (برای نمونه رجوع کنید به ج۱، ص۲۰۳، ۲۰۸، ۲۱۳، ۲۳۰، ۲۴۲). آثار متکلمانی چون عامری، ابوحاتم رازی، باقلا نی و جعفری هاشمی به ترتیب نویسندگان الاعلام بمناقب الاسلام، و اعلام النبوه، و التمهید، و تخجیل من حرف التوراه و الانجیل نشان از آشنایی عمیق آنان با تورات دارد.
در سدههای بعد تا عصر حاضر نیز دانشمندان مسلمان، در مباحث کلامی و تاریخی، به تورات توجه داشته و در نقد آن یا در استناد به آن از ترجمه عربی آن استفاده کردهاند. در این زمینه میتوان به آثاری نظیر الانتصارات الاسلامیه نوشته نجم الدین بغدادی طوفی (متوفی ۷۱۶)، الجواب الصحیح لمن بدل دین المسیح از ابن تیمیه، اغاثه اللهفان من مصاید الشیطان از ابن قیم جوزیه، سیف المؤمنین فی قتال المشرکین از علی قلی جدیدالاسلام، الجواب الفسیح لما لفقه عبدالمسیح از آلوسی بغدادی، اظهار الحق از رحمه الله خلیل الرحمن هندی و الهدی الی دین المصطفی نوشته محمدجواد بلاغی اشاره کرد.
منابع :
(۲۲) علاوه برقرآن.
(۲۳) ابن ابی زینب، کتاب الغیبه، چاپ علی اکبر غفاری، تهران (۱۳۹۷).
(۲۴) ابن بابویه (علی بن حسین)، الامامه و التبصره من الحیره، قم ۱۳۶۳ ش.
(۲۵) ابن بابویه (محمدبن علی)، الامالی، قم ۱۴۱۷.
(۲۶) ابن بابویه (محمدبن علی)، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
(۲۷) ابن بابویه (محمدبن علی)، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم (بی تا).
(۲۸) ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲۹) ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی تا).
(۳۰) ابن خلدون؛ مقدمه ابن خلدون
(۳۱) ابن سعد، الطبقات الکبری؛ الطبقات
(۳۲) ابن شبه نمیری، کتاب تاریخ المدینه المنوره: اخبار المدینه النبویه، چاپ فهیم محمد شلتوت، (جده) ۱۳۹۹/۱۹۷۹، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
(۳۳) ابن طاووس، سعدالسعود للنفوس، قم ۱۳۸۰ ش.
(۳۴) ابن قتیبه، تاویل مختلف الحدیث، چاپ اسماعیل اسعردی، بیروت (بی تا).
همو،
(۳۵) ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
(۳۶) ابن کثیر، البدایه و النهایه، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸.
(۳۷) ابن منظور؛ لسان العرب
(۳۸) ابن ندیم؛ الفهرست
(۳۹) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۴۰) ابوریحان بیرونی؛ آثار الباقیه
(۴۱) محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴۲) احمدبن محمد برقی، کتاب المحاسن، چاپ جلال الدین محدث ارموی، قم (۱۳۳۱ ش).
(۴۳) حسین بن مسعود بغوی، شرح السنه، چاپ علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۴۴) محمدبن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
(۴۵) عبدالله بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴۶) دلائل الامامه، منسوب به محمدبن جریر طبری آملی، قم: مؤسسه البعثه، ۱۴۱۳.
(۴۷) عبدالعزیز دوری، بحث فی نشاه علم التاریخ عندالعرب، بیروت ۱۹۸۳.
(۴۸) محمد بن احمد ذهبی؛ معجم الشیوخ الکبیر للذهبی
(۴۹) محمدحسین ذهبی، الاسرائیلیات فی التفسیر و الحدیث، دمشق ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۵۰) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
(۵۱) آمال محمد عبدالرحمان ربیع، الاسرائیلیات فی تفسیر الطبری: دراسه فی اللغه و المصادر العبریه، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
(۵۲) طباطبائی؛ تفسیر المیزان
(۵۳) طبرسی؛ مجمع البیان
(۵۴) علی بن سهل طبری، کتاب الدین و الدوله فی اثبات نبوه النبی محمد صلی الله علیه وسلم، چاپ آلفونس مینگانا، قاهره ۱۳۴۲/۱۹۲۳.
(۵۵) محمدبن جریر طبری، جامع.
(۵۶) جوادعلی، «موارد تاریخ الطبری»، مجله المجمع العلمی العراقی، سال ۱، ش ۱ (ذیقعده ۱۳۶۹).
(۵۷) جوادعلی، «موارد تاریخ المسعودی»، سومر، ج۲۰، ش ۱ و ۲ (۱۹۶۴).
(۵۸) علی بن جعفر، مسائل علی بن جعفر، مشهد ۱۴۰۹.
(۵۹) کورکیس عواد، اقدم المخطوطات العربیه فی مکتبات العالم، (بغداد) ۱۹۸۲.
(۶۰) محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۶۱) محمدبن یعقوب فیروزآبادی، ترتیب القاموس المحیط، چاپ طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۶۲) م ی قسطر، «مطالعهای در مورد حدیثی کهن: حدثواعن بنی اسرائیل و لاحرج»، ترجمه محمدکاظم رحمتی، علوم حدیث، سال ۷، ش ۱ (بهار ۱۳۸۱).
(۶۳) کلینی، الکافی؛ الکافی
(۶۴) مالک بن انس، الموطا، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۴۰۶.
(۶۵) مجلسی؛ بحار الانوار
(۶۶) محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۶۷) مسعودی، تنبیه.
(۶۸) مسعودی، مروج (بیروت).
(۶۹) مطهربن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
(۷۰) یاقوت حموی؛ معجم البلدان
(۷۱) Camilla Adang، Muslim writers on Judaism and the Hebrew Bible: from Ibn Rabban to Ibn Hazm، Leiden ۱۹۹۶;.
(۷۲) Richard Bell، The origin of Islam in its Christian environment، London ۱۹۶۸;.
(۷۳) EI ۱، sv "Tawra ¦t" (by J Horovitz) ;.
(۷۴) EI ۲، sv "Tawra ¦t" (by Hava Lazarus-Yafeh) ;.
(۷۵) Georg Graf، Geschichte der christlichen arabischen Literatur، vol۱، Vatican City ۱۹۴۴;.
(۷۶) Arthur Jeffery، The foreign vocabulary of the Qur ف a ¦n، Baroda ۱۹۳۸;.
(۷۷) Charles Cutler Torrey، The Jewish foundation of Islam، New York ۱۹۶۷
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۴۰۱۴.