• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تَعْقِلون (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





تَعْقِلون: (لَعَلَّكُمْ تَعْقِلونَ)
تَعْقِلون: غالبا «عقل» در مواردى به كار مى‌رود كه «ادراک و فهم» با «عواطف و احساسات» آميخته شود و به دنبال آن عمل باشد، مثلا اگر قرآن در بسيارى از بحث‌هاى خداشناسى نمونه‌هايى از نظام شگفت‌انگيز اين جهان را بيان مى‌كند و سپس مى‌گويد ما اين آيات را بيان مى‌كنيم (لَعَلَّكُمْ تَعْقِلونَ) :«تا شما تعقل كنيد» منظور اين نيست كه تنها اطلاعاتى از نظام طبيعت در مغز خود جاى دهيد، زيرا علوم طبيعى اگر كانون دل و عواطف را تحت تأثير قرار ندهند و هيچ‌گونه تأثيرى در ايجاد محبت و دوستى و آشنايى با آفريدگار جهان نداشته باشند، ارتباطى با مسائل توحيدى و خداشناسى نخواهد داشت.
همچنين است اطلاعاتى كه جنبه عملى دارد در صورتى «تعقل» به آن‌ها گفته مى‌شود كه عمل هم داشته باشد.
در تفسیر المیزان مى‌خوانيم كه تعقل در زمينه‌اى استعمال مى‌شود كه به دنبال درک و فهم، انسان وارد مرحله عمل شود و آياتى مانند: (...لَوْ كُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنّا فی أَصْحابِ السَّعيرِ) «...دوزخيان مى‌گويند اگر گوش شنوا داشتيم و تعقل مى‌كرديم در صف اهل جهنّم نبوديم» و يا (أَ فَلَمْ يَسيروا فی الْأَرْضِ فَتَكونَ لَهُمْ قُلوبٌ يَعْقِلونَ بِها...) «آيا در زمين سياحت نكردند تا دل‌هايى داشته باشند كه به‌وسيله آن بفهمند...» شاهد اين گفتار است، زيرا اگر مجرمين، روز قيامت آرزوى تعقل در دنيا را مى‌كنند، منظور تعقلى است كه آميخته با عمل باشد و يا اگر خدا مى‌گويد مردم سير و سياحت كنند و با نظر و مطالعه به اوضاع جهان چيزهايى بفهمند، مقصود درک و فهمى است كه به دنبال آن، مسير خود را عوض كنند و به راه راست گام نهند.



به موردی از کاربرد تَعْقِلون در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - تَعْقِلون (آیه ۲۴۲ سوره بقره)

(كَذَلِکَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلونَ)
(اين چنين، خداوند آيات خود را براى شما شرح مى‌دهد؛ شايد بينديشيد.)

۱.۲ - تَعْقِلون در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
كلمه عقل در لغت به معناى بستن و گره زدن است و به همين مناسبت ادراكاتى هم كه انسان دارد و آن‌ها را در دل پذيرفته و پيمان قلبى نسبت به آن‌ها بسته، عقل ناميده‌اند و نيز مدركات آدمى را و آن قوه‌اى را كه در خود سراغ دارد و به وسيله آن خير و شر و حق و باطل را تشخيص مى‌دهد، عقل ناميده‌اند و در مقابل اين عقل، جنون و سفاهت و حماقت و جهل قرار دارد كه مجموع آن‌ها كمبود نيروى عقل است و اين كمبود به اعتبارى جنون و به اعتبارى ديگر سفاهت و به اعتبار سوم حماقت و به اعتبار چهارم جهل ناميده مى‌شود.

۱. بقره/سوره۲، آیه۲۴۲.    
۲. ملک/سوره۶۷، آیه۱۰.    
۳. حج/سوره۲۲، آیه۴۶.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۲، ص۲۱۶-۲۱۷.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۲۴۲.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۹.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۳۷۱.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۴۷.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۶۴.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۰۳.    



• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَعْقِلون»، ج۳، ص۲۱۱-۲۱۲.






جعبه ابزار